احمد مرادپور: فیلمنامه‌نویس باید درباره داستان فیلم از خود سوال بپرسد

کارگاه «از سجاده آتش تا کارو با احمد مرادپور» همزمان با هفته دفاع مقدس عصر روز گذشته در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، احمد مرادرپور در ابتدا درباره ایده‌یابی و تبدیل آن به فیلمنامه، گفت: وقتی در سینما صحبت از ایده می‌شود به معنای خلاصه و فشرده داستانی است که می‌خواهیم نقل کنیم؛ مثل زمانی که برای یک فیلم خلاصه یک خطی می‌نویسیم. مانند خلاصه فیلم سینمایی پدرخوانده «جوان‌ترین پسر خانواده مافیایی برای انتقام از قاتلان پدرش دست به حرکتی می‌زند و خودش تبدیل به پدرخوانده می‌شود.»

وی افزود: تعیین ایده یک خطی فیلم نیاز به مهارت خاصی دارد و معمولا زیر 20 کلمه است و بعد از آن ایده وارد مراحل دیگر مانند سکانس و واحدهای نمایشی بزرگ‌تر شده و در انتها تبدیل به فیلمنامه سینمایی می‌شود. نکته قابل توجه این است که در هر ایده‌ای که به ذهن می‌رسد معنا و مفهومی نهفته است. همیشه کار ایده این است که شکل و فرم خط داستانی را معرفی می‌کند و ما را به سمت مسیری که مسیر داستان است جلو می‌برد.

مرادپور با بیان اینکه مفهوم مرحله بعد از ایده‌یابی است، ادامه داد: مفهوم در ایده نهفته است و اگر در داستان خود را عیان کند خوب است در غیر این صورت پیدا کردن مفهوم و آوردن آن در فیلم غیرممکن است و اگر داستان در مسیر مفهوم قرار نگیرد نمی‌توان نام آنرا داستان گذاشت. درواقع داستان با معنا و مفهوم به تکامل می‌رسد و ارزش بیشتری پیدا می‌کند ؛ به همین دلیل است که برخی از داستان‌ها تاثیرات عمیقی در زندگی ما می‌گذارند.

وی با اشاره به تکنیک‌های ایده‌یابی برای داستان، گفت: ممکن است در داستان درباره مفهومی صحبت کنید که در جامعه‌ای هنجار نباشد اما در جامعه دیگر ارزش باشد مهم این است که وقتی داستانی را پرورش می‌دهید بتوانید آنرا به سرانجام برسانید. این‌ها مواردی هستند که در داستان باید به آن توجه کرد. گاهی به‌خاطر بی‌توجهی به این موارد با وجود حضور بازیگر حرفه‌ای و چهره، فیلم مخاطب را جذب نمی‌کند درحالیکه اگر قدم اول استوار برداشته شود قطعا نتایج درخشانی به دنیال خواهد داشت.

کارگردان فیلم سینمایی «سجاده آتش» در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان ایده‌یابی کرد، گفت: یکی از راه‌های پیدا کردن ایده دقت به زندگی خود و اطرافیان است. گاهی ایده در زندگی روزمره ما است و گاهی حتی رویاها و آرزوها می‌تواند ایده باشد. رویدادهای جامعه بشری، تاریخ، حال، آینده و تجربیات همگی می‌تواند ایده باشد اما تا وقتی آن رویدادها و منابعی که دسترسی داریم تبدیل به داستان نشوند فایده ندارد.

وی با بیان اینکه هر ایده‌ای قابلیت تبدیل به داستان شدن را ندارد، بیان داشت: به عنوان مثال، فیلم کوتاه زمانی باید تمام شود که مفهوم را بیان کرده باشد؛ در واقع معنای داستان زمانی کامل می‌شود که مفهوم اصلی بیان می‌شود. داستان‌های ایرانی بهترین انتخاب برای فیلم کوتاه هستند. در فیلم زمانی که مفهوم اصلی تکمیل شد دیگر نباید آن را ادامه داد زیرا مخاطب را پس می‌زند. داستان زمانی تمام می‌شود که هر آنچه در ابتدای فیلم درنظر گرفته شده بود محقق شود.

مرادپور ادامه داد: یکی دیگر از راه‌های ایده‌یابی، تبدیل کردن ایده به سوال است؛ این کار کلیدی طلایی برای ایده‌یابی است. فیلمنامه نویس به جای داستان گفتن راجع به هر موضوعی بهتر است درباره آن از خود سوال بپرسد، این موضوعی است که من در اثر تجربه‌هایم به آن رسیده‌ام و بسیار کاربردی است زیرا در این صورت ابعاد آن موضوع برایتان بیشتر آشکار می‌شود.

وی افزود: البته مهم این است که در سوال کردن نباید ارزش‌گذاری کنیم فقط کافی است درباره آن ایده از خود سوال کنیم تا دریچه‌های زیادی برایمان باز شود. همچنین می‌توانیم برای آن موضوع، داستان طراحی کنیم تا تماشاگر به نتیجه برسد که آیا آن موضوع مناسب است و یا مناسب نیست.

وی خاطرنشان کرد: مثلا برای پدرخوانده می‌توانیم از خود بپرسیم «چه می‌شد اگر جوان‌ترین فرد خانواده تبدیل به پدرخوانده می‌شد» گاهی ایده بخاطر اینکه موقعیت متعارف را بر هم می‌زند و تضاد ایجاد می‌کند جذابیت فیلم را بیشتر می‌کند. مثلا می‌توانیم از خود بپرسیم «چه می‌شود که فردی بی‌گناه دستگیر شود و حکم اعدام بگیرد؟»در مورد سجاده آتش می‌توانیم این سوال را بپرسیم که «چه می‌شد اگر فرمانده یک گردان در ابتدای جنگ کشته و از رزم خارج می‌شد و پسری جوان و بی‌تجربه به عنوان فرمانده انتخاب می‌شد؟» تبدیل کردن ایده به سوال، همان پیدا کردن خط داستانی است. این روش سوال کردن در بسیاری از موارد که ذهن به بن‌بست رسیده، می‌تواند کارگشا باشد؛ در این صورت موضوعاتی پیدا می‌کنید که باید تبدیل به داستان شود.

مرادرپور درباره این که چگونه ایده تبدیل به داستان شود نیز گفت: «داستان» متشکل از یک شخصیت و یک ماجراست؛ این دو اصل حداقل مواردی است که برای داستان به آن نیاز دارید. داستان در دل سوال نهفته است. باید بتوانیم ابتدا یک داستان بگوییم و مرحله بعد این است که چگونه آن داستان را جذاب کنیم.

وی افزود: زمانی که در فیلم شاهد حضور راوی هستید بدین معنی است که شما در حال دیدن یک داستان هستید. در فیلم های داستانی معمولا تماشاگر خود را جای شخصیت می‌گذارد و نیازی نیست با حضور راوی دائم به او یادآوری کنید که داستان را تماشا ‌کنید ضمن اینکه فیلم داستانی در اکثر موارد احتیاج به راوی ندارد زیرا مخاطب با آن همذات‌پنداری می‌کند. به نظر من داستان باید آنقدر جذاب باشد که تماشاگر خودش با او همراه شود.

این کارگردان همچنین درباره استفاده از راوی در فیلم‌های مستند، گفت: در مستند به دلیل اینکه شکل روایت‌گری رابطه علت و معلولی ندارند می‌توانید از راوی استفاده کنید اما در فیلم هر چه تعریف می‌کنید باید موضوعیت خود را از قبل گرفته باشد.

گفتنی است، این کارگاه عصر روز گذشته با حضور علاقمندان سینما و اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما در مدت زمان سه ساعت در موزه سینمای ایران برگزار شد.

 

 

 

نگاهی تحلیلی به سینمای “رسول ملاقلی پور” در موزه سبنما

نشست تحلیل و بررسی سینمای زنده یاد «رسول ملاقلی پور» همزمان با هفته دفاع مقدس در موزه سینما برگزار می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، زنده یاد «رسول ملاقلی پور» از جمله کارگردان های شناخته شده و اثرگذار در سینمای دفاع مقدس با نگاهی اجتماعی است. به همین منظور موزه سینما نشستی تحلیلی پیرامون سینمای این کارگردان فقید سینمای ایران در روز چهارشنبه ۵ مهرماه ساعت ۱۶ در سالن فردوس برگزار می کند.
در این نشست بخش هایی از آثار زنده یاد «رسول ملاقلی پور» به نمایش درمی آید و « اکبر نبوی» پژوهشگر ، روزنامه نگار ، منتقد سینما و از دوستان این کارگردان نامدار سبنمای دفاع مقدس به مدت سه ساعت به تحلیل و گفتگو از زوایای مختلف می پردازد.
زنده یاد رسول ملاقلی پور در کارنامه هنری خود ساخت آًثار ماندگاری همچون : نجات یافتگان، سفر به چزابه، قارچ سمی، بلمی به سوی ساحل، هیوا، مزرعه پدری و … را داشته است.

از سجاده آتش تا کارو با «احمد مرادپور» در موزه سینما

احمد مرادپور یکی از اولین کارگردان های سینمای دفاع مقدس به موزه سینما می آید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، همزمان با هفته گرامیداشت دفاع مقدس کارگاه کارگردانی با حضور «احمد مرادپور» در موزه سینما برگزار می شود.
در این کارگاه که روز سه شنبه چهارم مهرماه ساعت ۱۶ در سالن فردوس موزه سینما برگزار می شود اعضا باشگاه مخاطبان و همچنین علاقمندان سینما به  مدت سه ساعت با این کارگردان به گفتگو می نشینند و مرادپور تجربیات و خاطرات خود را از فعالیت در سینما و به خصوص ساخت فیلم هایی با موضوع دفاع مقدس بازگو می کند.
مرادپور در پروژه های سینمایی و تلویزیونی همچون: سجاده آتش، براده های خورشید، رقص پرواز، رنجر، بهشت آبی،  زیر باران، پنجاه و سه نفر، کارو، سارا و آیدا، سریال کوچک جنگلی و… حضور داشته است.

نمایشگاه «دفاع مقدس در قاب سینما» در موزه سینما

عکس‌های پشت صحنه فیلم‌های سینمایی با موضوع مقاومت و دفاع مقدس در موزه سینما نمایش داده خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، موزه سینمای ایران همزمان با هفته گرامیداشت دفاع مقدس نمایشگاه عکسی از پشت صحنه فیلم های سینمایی با موضوع مقاومت و دفاع مقدس تحت عنوان «دفاع مقدس در قاب سینما» را برگزار می‌کند.
این نمایشگاه شامل پشت صحنه فیلم های سینمایی ماندگاری همچون:  بلمی به سوی ساحل ساخته زنده یاد رسول ملاقلی پور، مهاجر، برج مینو و آژانس شیشه ای ساخته ابراهیم حاتمی کیا، کیمیا و ابلیس ساخته احمدرضا درویش، عقابها ساخته زنده یاد ساموئل خاچیکیان، نیمه گمشده ساخته محمدعلی باشه آهنگر، ضربه طوفان ساخته علی قوی تن، رنجر ساخته احمد مرادپور، دایره سرخ ساخته جمال شورجه، معراجی ها ساخته مسعود ده نمکی، کانی مانگا و بازمانده ساخته زنده یاد سیف الله داد،حمله به اچ۳ ساخته شهریار بحرانی، شیار ۱۴۳ ساخته نرگس آبیار است.
علاقه‌مندان می‌توانند از ۳۱ شهریورماه تا ۷ مهرماه از ساعت ۱۰ صبح تا ۲۰ از این نمایشگاه که در محوطه باز  مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما برگزار می شود بازدید کنند.

«علی نصیریان» ؛ بازیگری که همه عمرش را برای حرفه‌اش گذاشت

علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون می‌گوید همیشه عاشق بازیگری بوده و این عشق در ارتباط با مردم معنا پیدا کرده است.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، علی نصیریان با بیان اینکه عمر خود را برای بازیگری گذاشته است، گفت: من اولین کلاس تئاتر را در سال 1329 رفتم و هیچ کار دیگری در کل زندگیم به جز بازیگری در سینما و تئاتر انجام ندادم و فقط بر روی این حرفه متمرکز بودم و همه زندگی‌ام را برای بازیگری گذاشتم.

وی ادامه داد: اگر فردی وارد حیطه هنرهای دیگر مانند نقاشی، شاعری، خطاطی و … هم شود به همین شکل است؛ باید عمر خود را برای هنر مورد علاقه‌اش بگذارد و درباره آن تحقیق و پژوهش کند تا کار مفیدی انجام بدهد.

نصیریان با بیان اینکه یک بازیگر تئاتر باید دوره‌های تئاتری ببینید و تحقیق کنند، خاطرنشان کرد:  یک بازیگر تئاتر باید بداند طنز و کمدی در تئاتر چه سیری در قبل از جنگ جهانی دوم و بعد از جنگ جهانی اول داشته است زیرا جنگ‌ها تاثیرات زیادی بر روی تئاترها داشته است. به عنوان مثال، تئاتر پوچی بعد از جنگ دوم به دلیل  فشارهای روانی ناشی از کشتارها و خونریزی‌ها ، نابودی‌ها که همه از تاثیرات اجتماعی است، بوجود آمد.

وی با بیان اینکه همیشه عشق بازیگری داشته است، بیان داشت: این عشق همیشه در ارتباط با مردم بوده و برایم بسیار جذاب و گیرا بود و هنوز هم به همین شکل است؛ اینکه بر روی صحنه باشم و در این امر صد درصد ارتباط ذهنی  و فکری بین بازیگر و تماشاگر بوجود می‌آید که  این امر برای من خیلی جذاب بود و هنوز هم هست یعنی پوینت اصلی یک بازیگر رابطه انسانی است ؛ یک رابطه انسانی و مطرح کردن یک فکر، نظر، ایده و در میان گذاشتن با انسان‌های دیگر است.

نصیریان خاطرنشان کرد: خدا رحمت کند آقای رشیدی یک بار به من گفت بازیگری بعد از کار در معدن، دومین کار سخت دنیا است زیرا بازیگر در یک موقعیت خطیری  قرار می‌گیرد که باید متمرکز بر روی یک نقش با خصوصیات جامعه شناسانه، روان شناسانه و … باشد بنابراین بسیار سخت و مهم است.  من معتقدم برای عمیق شدن در بازیگری باید میدانی وارد عمل شوید، کتاب بخوانید ، الهام بگیرید و یا فکر کنید.

وی با بیان اینکه بخش عمده کار در بازیگری تخیل است، بیان داشت: سختی کار بازیگری در این است که از یک طرف باید متمرکز بر روی شخصیتی که قرار است خلق کنید، شوید و آن را بر روی صحنه تجسم دهید و در عین  حال که نقش را تظاهر می‌کنید باورپذیر باشد.

 

سینما باید به گسترش صلح کمک کند/ سینما باید پیام آور صلح باشد

نشست «سینما و صلح » به مناسبن روز جهانی صلح با حضور حبیب احمدزاده کارگردان سینما و نویسنده، محمدرضا تقی پور مدیر موزه صلح، سید احمد محیط طباطبایی مدیر شورای بین المللی موزه ها (ایکوم)، وحید آگاه استاد دانشگاه و مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما گفت: امروز ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پر از جنگ است و سوال این است که چرا سینما تا به امروز نتوانسته صلح بوجود بیاورد. ذات سینما یک فضای سخت افزاری صلح است و همه با هم یک چیز واحد می‌بینند که این خود نمادی از صلح است. بنابراین به نظر می‌رسد ذات سینما این امکان را دارد تا صلح ایجاد و به گسترش صلح کمک کند.

وی با اشاره به نقش سینما به عنوان ابزاری برای برقرارکننده صلح میان جوامع، افزود: وقتی در جامعه‌ای افراد بتوانند از طریق سینما با هم حرف بزنند دیگر لازم نیست حرف‌های خود را جای دیگری بزنند زیرا از طریق سینما می‌توانیم صحبت‌هایمان را به تصویر ترجمه کنیم، تصویر را به مواجهه بگذاریم و اگر این توازن در تصویر اتفاق بیفتد و نه در جای دیگر این اتفاق عاقلانه‌تر است. هر چقدر بتوانیم مواجه‌های سخت را به مواجه نرم تبدیل کنیم بهتر است و این امر از کارکردهای سینما است.

سینما باید درجه نفرت را در جامعه کاهش دهد

مدیرعامل موزه سینما ادامه داد: دنیای امروز به خاطر بحران‌های مختلف اعم از بحران هویت، ناکارآمدی، تبعیض، مشروعیت، نفوذ و… دنیای ملتهبی شده است و این بحران‌ها هدف مشترکی دارند که آن تولید نفرت است. اگر در جامعه‌ای این بحران‌ها به اوج خود برسد نفرت میان افراد آن جامعه نیز بیشتر می‌شود و با بالا رفتن درجه نفرت در جامع قطعا جنگ خواهد شد. سینما می‌تواند به هر کدام از این بحران‌ها با یک مبنای منطقی بپردازد تا به صلح پایدار برسد درغیر این صورت صلح ناپایدار خواهیم داشت.

وی با بیان اینکه در سینما باید حرفی درست و مشترک تولید و منتشر کرد، گفت: یکی از کارهای بزرگی که سینما می‌تواند انجام دهد این است که عاقلانه و مبتنی بر واقعیت‌ها به بحران‌ها بپردازد و درجه نفرت را در جامعه کاهش دهد. متاسفانه سینما این نقش و کارکرد خود را به خوبی ایفا نمی‌کند. گاهی سینما به جای کاهش میزان نفرت میان افزاد جامعه، نفرت‌افزایی می‌کند و باعث خشم بیشتر میان مردم  می‌شود درحالیکه می‌شود درباره هر چیزی حرف زد و به صورت منطقی به آن پرداخت.

اسماعیلی افزود: زمان آن نیست که شرایطی مانند آلمان قدیم که در طول 100 سال 15 انقلاب را تجربه کرد و هزاران نفر کشته شدند را تجربه کنیم. در سینما می‌توانیم بجای جنگیدن و بعد به صلح رسیدن با گفتگو به صلح برسیم.

تاکید سینمای دانش بنیان بر «اصلاح پذیری» در جامعه

مدیر عامل موزه سینما با بیان اینکه سینمای ایران فراز و نشیب زیادی دارد، گفت: به عنوان مثال، فیلم‌های مجید مجیدی در مورد سینمای فطرت است که ریشه در خوبی‌های بیرونی انسان‌ها دارد. پیش از این درباره سینمای دانش‌بنیان صحبت کرده‌ایم؛ سینمایی که می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چیزی که می‌خواهد بگوید را به صورت علمی می‌داند و از آن پشتیبانی می‌کند تا محقق شود. گاهی می‌خواهیم به صلح اشاره کنیم ولی جنگ را بارزتر نشان می‌دهیم. احساس می‌کنم برخی از سینماگران ما از مفهوم صلح دور شده‌اند.

اسماعیلی افزود: ما می‌توانیم در فیلم‌ها بحران‌های اجتماعی نظیر بحران توزیع ناعادلانه مشاغل و ثروت و… را نشان دهیم.باید توجه داشته باشیم که اگر ما این بحران را به سینما تبدیل کردیم و خروجی این تصویر تبدیل به خشم متراکم شود کار خود را انجام نداده‌ایم. درست است سینماگر باید وضعیت را آینه‌وار نشان دهد ولی سینمای دانش‌بنیان و هوشمند متوجه این موضوع است که همه ما داخل یک کشتی هستیم و اگر بخواهیم این کشتی را به سلامت به مقصد برسانیم باید مراقب باشیم که هر چیزی که مطرح می‌کنیم ناظر بر «اصلاح‌ پذیری» باشد.

وی ادامه داد: توجه به اصلاح پذیری تفاوت میان سینمای فطرت با سایر سینماهاست که در آثار مجید مجیدی می‌بینید. علاقه داریم سینمایی داشته باشیم که وضع موجود را نشان دهیم و برای اصلاح و بهتر شدن جامعه و پایدار شدن وضعیت، حرف خود را هم بزنیم. سینمای هوشمند سینمایی است که اگر دردی را دوا نمی‌کند و راهکار ارائه نمی‌دهد، حداقل آن نقطه‌هایی که می‌تواند به اصلاح بیانجامد را از بین نبرد.

با گذشت صلح محقق می‌شود

در بخش دیگری از این نشست حبیب احمدزاده درباره سینما و صلح گفت: موضوع سینما و صلح مانند چاقوی دو لبه است. یکی از توانایی‌های سینما، قدرت اشاعه است که در کنار آن جنایتی هم خلق شده و آن این است که ما آن چه در فیلم نشان می‌دهیم نیستیم و این بسیار خطرناک است.

وی افزود: یادم می‌آید در زمانی که کتاب می‌خواندیم دوست داشتیم با ذهن خود قطعاتی بسازیم و همذادپنداری کنیم ولی امروز در سینما یک ماجرای خلق شده را به همراه یک بسته پاپ‌کورن می‌بینیم و بیرون می‌آییم. به عنوان مثال، به عنوان کارگردان می‌توانیم فیلمی درباره اعتیاد بسازیم در حالی که خودمان هم معتاد باشم؛ زیرا برایمان مهم این است که در آن یک ساعت و نیم در قاب سینما آدم خوبی به نظر بیایم و این خطری است که همه ما را تهدید می‌کند.  قبلا اگر نویسنده سعی می‌کرد به ایده آل‌هایش برسد و هدف باشد امروز به راحتی می‌توانیم فردی جنگ‌طلب باشیم اما فیلمنامه‌ای درباره صلح بنویسیم زیرا بستگی به این دارد که چقدر به من پول می‌دهند و این خطری است که امروز همه ما را تهدید می‌کند.

احمدزاده همچنین گفت: جهان مجازی که بخشی از آن سینما است به راحتی به ما اجازه می‌دهد پشت لایه‌های مختلف مخفی شویم و این موضوع در محدوده جهانی نیز اتفاق می‌افتد. در دنیا به اسم آزادی ، صلح و حتی دین، جنایت‌های زیادی شده است و این کلمات حربه خوبی برای سوء‌استفاده بوده است و کاری که جهان امروز از طریق رسانه با ما انجام می‌دهد همین است.

وی ادامه داد: مهم نیست که در چه موقعیتی از صلح یا جنگ باشید مهم این است که انسانی رفتار کنید. اگر در دوره صلح به سر می‌برید و به دیگران احترام نمی‌گذارید، شما صلح‌طلب نیستید. اگر در دوران جنگ توانستید انسان خوبی باشید و حتی با دشمنانتان انسانی رفتار کردید می‌توانید ادعای صلح داشته باشید.

احمدزاده در ادامه بیان داشت: به نظرم می‌توان فیلمی ساخت که وقتی تمام می‌شود مخاطب با خود بگوید چرا من نباید مانند قهرمان واقعی فیلم باشم. مهم نیست چه موقعیتی دارید مهم این است که بتوانید آن موقعیت را در واقعیت به یک معجزه برای خود و دیگران تبدیل کنید که اگر یاد بگیریم می‌فهمیم که انسانیت چه لذت بزرگی دارد.

وی همچنین گفت: سینمای ایران سینمای نجیبی است به همین دلیل می‌توان از طریق سینما با دنیا صحبت کرد؛ می‌توان بدون اینکه از ارزش‌ها عدول کرد توسط ارزش‌های انسانی با دنیا ارتباط برقرار کرد. باید سعی کنیم در زندگی‌مان همانند آنچه روی پرده سینما نمایش می‌دهیم باشیم. ما به این دنیا آمده‌ایم که دنیا را جای بهتری کنیم و بهتر از قبل به نسل بعدی برسانیم و از یاد نبریم که صلح با گذشت می‌تواند محقق شود.

سینما گذشته، حال و آینده را بهم وصل می‌کند

در ادامه محیط طباطبایی رئیس شورای بین المللی موزه ها (ایکوم) با اشاره به مفهوم موزه، گفت: موزه یک نهاد فرهنگی است که حتما باید نتیجه آن صلح باشد، موزه‌ای که کینه و نفرت دامن می‌زند را نمی‌توان موزه نامید. امروز را برنامه مشترک میان صلح و سینما قرار دادند تا از زاویه موزه سینما و موزه صلح به آن پرداخته شود. وظیفه موزه این است که مانند مادر رفتار کنند و فرهنگ و باور و شناخت و دین مادری خود را به نسل‌های بعد منتقل کنند. به همین دلیل است که مخاطبان اصلی این موزه‌ها بیشتر کودک و نوجوان است.

وی با بیان اینکه موزه‌های جنگ موزه‌های مهمی هستند اما امروز این موزه‌ها را با عنوان موزه‌های صلح می‌شناسیم، بیان داشت: سینما در قالب هر فیلم می‌تواند رفتار موزه‌ای داشته باشند. فیلم‌هایی موزه‌ای ساخته شده‌اند که می‌توانند فرهنگ و زندگی را در تمام مقاطع ضبط کرده و انتقال دهند و از قصه ، فرهنگ و داستان برای انتقال یک مفهومی استفاده کنند.

محیط‌طباطبایی با اشاره به اهمیت امید در آثار سینمایی، گفت: یکی از کلید واژه‌های اصلی زندگی انسان، امید است. هر فیلمی که امید را از شما بگیرد به وظیفه انسانی خود عمل نکرده است. باید امید را در ذهن مخاطب و نسل بعد زنده نگه داریم. به همین دلیل سینما یک پل ارتباطی است؛ این پل وقتی می‌تواند مفهوم اصلی خود را در مفاهیم صلح و انسانی درک ‌کند که بتواند امید و هم‌زیستی را منتقل کند. سینما در شکل موزه‌ای خود، گذشته حال و آینده را به هم وصل می‌کند.

سینما باید پیام آور صلح باشد

وحید آگاه دبیر این نشست و استاد دانشگاه نیز گفت: سینما باید امیدبخش و پیام‌آور صلح باشد. رابطه سینما و صلح در چند دسته‌بندی جای می‌گرید؛ ابتدا اینکه صلح در ذات سینما و هنر است. کلمه موزه به تنهایی روح شما را لطیف می‌کند و تصویری از نفی خشونت و تشویق به زندگی مسالمت‌آمیز است و سینمای صلح دسته‌بندی دوم است. دسته سوم مربوط به سینمای اجتماعی است که حتی اگر راهکار هم نداشته باشد در دلش یک زنهار دارد و در راستای سینمای صلح است.

وی ادامه داد: هرچقدر هنر در کشوری قوی‌تر و فزاینده‌تر باشد، ناآرامی‌ها و ناراحتی‌ها کمتر خواهد بود. افراد با دیدن و شنیدن هنر حالشان بهتر می‌شود پس هنر نقش مهمی دارد. اگر هنرمندان با آثار هنری خود این حرف را بیان کنند از بخشی از خشونت‌ها در جامعه جلوگیری می‌کنند.

در این نشست که به همت موزه سینما، موزه صلح تهران، ایکوم ایران وموسسه حقوق و هنر برگزارشد، کلیپی از صحبت‌های حجت‌الله ایوبی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره سینما و صلح و بخشی از فیلم‌های «دو راه حل برای یک مسئله» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی و «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی نیز نمایش داده شد.

 

علیرضا خمسه در روز ملی سینما مطرح کرد:دوست داشتم در فیلم «مادر» علی حاتمی بازی کنم

نشست «کمدی؛ سینمایی برای تمام فصول» با حضور علیرضا خمسه بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون همزمان با روز ملی سینما در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، علیرضا خمسه در ابتدا با اشاره به روز ملی سینما گفت: این روز را به مخاطبان سینما تبریک می‌گویم چرا که بدون مخاطب، سینما وجود ندارد؛ اگر مردم نباشند برای چه کسی فیلم بسازیم و تئاتر کار کنیم؟ قطعا اگر سینما و هنر ارزش و حیاتی دارد به واسطه مخاطبان خود است.

وی با اشاره به اهمیت ژانر کمدی درسینما ادامه داد: همانطور که می دانید سینمای کمدی امیدوار کننده و بودن آن یک ضرورت در سینما است و اولین فیلم‌هایی که در جهان تولید شدند، کمدی بودند. در گذشته و حال، چه در ایران و چه خارج از کشور پرفروش‌ترین فیلم‌ها در ژانر کمدی بودند. کمدی همیشه و در همه دوران‌ها نیاز جامعه بوده است و در هر مدیومی اعم از سینما، تئاتر و تلویزیون مخاطب خود را جذب می‌کند.

بازیگر «من زمین را دوست دارم» با بیان اینکه از طریق کمدی به امری به اسم خنده می‌رسیم، بیان داشت: بعد از تراژدی دومین شکل نمایشی کمدی است و کار آن ایجاد خنده در تماشاگر است. در گونه کمدی بیش از 40 شاخه و زیر مجموعه اعم از کمدی فلسفی، کمدی سیاسی، کمدی موقعیت و…داریم و حتی در کمدی‌هایی مانند کمدی وحشت و کمدی سیاه کار این شاخه از هنر نمایش ایجاد خنده است.

خندیدن و خنداندن دستاورد من است

خمسه درباره دستاورد خود از کار کمدی در سال ها فعالیت، گفت: ویژگی مهم و متفاوت کمدی با سایر ژانرها در این است که کمدی به سمت آرمان‌ها، اساطیر و الگوهای کهن نمی‌رود و خوراک آن مسائل روزمره است به همین دلیل در بدو پیدایش با مخالفت فیلسوف‌ها مواجه شده است .

وی افزود: در دوره کمدی‌های نو، لحن کمدی نرم‌تر شد و به سمت مسائل خانوادگی رفت. کمدی در این دوران‌ها به سمت مسائلی با رویکرد انتقادی رفت تا ایجاد خنده کند. زمانی که کار شما این باشد که بخندید و بخندانید، کمدی حرفه شما می‌شود و این مهم‌ترین دستاورد من در این سال‌هاست؛ من از آن دسته افرادی هستم که برای خندیدن و خنداندن زاده شده‌ام.

جامعه‌ای می‌خندد که از بحران عبور کرده باشد

خمسه درباره تجربه بازی در نقش‌های جدی گفت: هانری برگسون فیلسوف فرانسوی معتقد است که خنده یک مکانیزم فردی نیست بلکه پدیده‌ای اجتماعی است و جامعه‌ای می‌خندد که از بحران عبور کرده باشد. کسی که درحال راه رفتن زمین بخورد عصبانی می‌شود اما بقیه به او می‌خندند، چون خودشان درگیر آن بحران نیستند. من معتقدم خنداندن انسانی که در بحران است سخت است.

وی ادامه داد: در دوره‌ای از زندگی‌ام با بحران‌هایی روبرو بودم و متوجه شدم نمی‌توانم فیلم‌های کمدی بازی کنم و مردم را بخندانم، در آن شرایط ترجیح دادم فیلم‌های جدی‌تر و اکشن بازی کنم. به همین دلیل در کارنامه‌ام فیلم‌های جدی مانند «چشم شیطان» و «بیست» نیز به چشم می‌خورد. یعنی آنقدر آن بحران جدی بود که روی من تاثیر گذاشت و موجب شد تا متفاوت بازی ‌کنم.

وی در پاسخ به این سوال که چه عنصری یک بازیگر را خاص می‌کند، گفت: یکی از معیارهای بازیگری در جهان، زیبایی است یعنی به غیر از بدن، بیان، تخیل و استعداد، زیبایی برای سینمای جهان از معیارهای اصلی محسوب می‌شود. بازیگرانی داریم که زیبا هستند اما فاقد «آن» بازیگری هستند در مقابل برخی بازیگران نیز چهره زیبایی ندارند ولی به شدت بازیگران خوبی هستند و برخی هم هر دو معیار را با هم دارند و این‌گونه است که خشت بازیگری آماده شود.

دیگر به کارگردانی فکر نمی‌کنم

خمسه با اشاره به تجربه کارگردانی خود نیز خاطرنشان کرد: در مجموعه «معجزه ازدواج» کارگردانی را تجربه کردم و متوجه شدم کارگردان نقطه تلاقی همه مسائل در گروه فیلمبرداری است. به نظر من سخت‌ترین کار جهان کارگردانی است به همین دلیل دیگر به آن فکر نمی‌کنم.

وی با اشاره به نقش‌هایی که علاقه داشته در سینما ایفا کند، بیان داشت: نقشی که همیشه دوست داشتم آن را بازی کنم، نقش اکبر عبدی در فیلم «مادر» ساخته زنده یاد علی حاتمی بود. در نمونه‌های خارجی نیز نقش پیتر سلرز در فیلم «پارتی» و جک نیکلسون در «دیوانه از قفس پرید» و بازی وودی آلن در نقش دلقک در نمایش «شاه‌لیر» را بسیار دوست داشتم؛ خودم را در آن بازی‌ها می‌دیدم و فکر می‌کنم می‌توانستم در آنها بازی کنم. اخیرا هم شخصیت باباپنجعلی در سریال «پایتخت» را بسیار دوست داشتم.

خمسه ادامه داد: پیش از زنده یاد کسبیان قرار بود من نقش تلخک در سریال « سلطان و شبان» را بازی کنم اما داریوش فرهنگ به من گفت به دلقک کاملا شرقی نیاز دارد و دلقکی که من بازی می‌کردم، شخصیت جنتلمن داشت و لمپن نبود.

وی در پاسخ به این سوال که اخلاق حرفه ای در دوره تولید چگونه باید باشد، گفت: یکی از اصول بازیگری نظم است و نظم برای بازیگر مانند ستون برای ساختمان است. ویژگی اصلی بازیگرانی همچون محمدعلی  کشاورز، علی نصیریان، جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی این بود که از نسل ما هم وقت‌شناس‌تر بودند. من معتقدم هر فردی که کار هنری انجام می‌دهد باید نظم داشته باشد.

بازیگر «پایتخت» درباره رسیدن به نقش باباپنجعلی توضیح داد: در این سریال هیچ کدام از ما مازنی نبودیم و باید با لهجه مازنی حرف میزدیم. طبق اصول مشاهده و تقلید بر اصل مکتب برشت، به مازندران رفتم و پیرمردها را نگاه می‌کردم؛ به تکلم آنها دقت می‌کردم و از آنها برای خودم تقلید می‌کردم تا بتوانم نقش پنجعلی را درست دربیاورم و خدا را شکر می‌کنم که مردم هم مرا قبول کردند.

خمسه در پایان بیان داشت: کمدی بدون انتقاد شکل نمی‌گیرد. اگر ساختمانی به نام کمدی باشد یک ستون دارد و آن ستون انتقاد است. حال این انتقاد می‌تواند از رفتار و نگرش جامعه به مسائل مختلف یا طبقه اجتماعی باشد.

در این نشست علاوه بر اعضاء باشگاه مخاطبان و علاقه‌مندان سینما افرادی همچون مریم معترف کارگردان و بازیگر تئاتر، جواد مزدآبادی کارگردان سینما، رسول بابارضا، پیمان جعفری و رستم ایران نژاد از فارغ التحصیلان دوره های آموزش فیلمسازی یاغ فردوس نیز حضور داشتند.

 

«رهبر قنبری» :ایده سینمایی باید جامعیت داشته باشدنوشتن فیلمنامه کوتاه به معنی کشف فرم است

در آستانه روز ملی سینما کارگاه کارگردانی «از طرح تا اجرا» توسط رهبر قنبری مستندساز و کارگردان سینما عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، رهبر قنبری با اشاره به تفاوت فیلمنامه فیلم کوتاه و بلند، گفت: تفاوت اصلی این دو فیلمنامه در ایده‌ها و رفتار فیلمنامه‌نویس است. نویسنده باید فکر اولیه و ایده اصلی فیلم را در خود داشته باشد و آن ایده دربرگیرنده اکثریت مردم باشد.
وی با بیان اینکه همه ما صاحب فکر و نظر هستیم، افزود: نکته مهم این است که نباید«موضوع» فیلمنامه را با «ایده» اشتباه بگیریم. ایده‌ها جنبه های مختلفی دارند. مثلا در ایده ناظر، نظر کننده به داستان همان دانای کل است. اکثر آثار اولیه تاریخ نمایش که با فیلمنامه پیوستگی زیادی دارد از جمله ایده‌های ناظر هستند و این نمایشنامه‌ها اکثرا دارای یک پروتاگونیست و آنتاگونیست هستند.
قنبری ادامه داد: ایده‌های دیگری مانند علمی و تخیلی با انیمیشن و سینمای خیال‌پرداز ارتباط دارد و به طور کلی هزاران موضوع وجود دارد که بر اساس آن می‌توان ایده‌های مختلفی پیدا کرد بنابراین باید به همه موضوعات فکر کنید. در ایده ناظر؛ عشق، حسد، کینه، انتقام‌جویی، شجاعت، ایثار و جان نثاری از ایده‌های اصلی هستند. اما موضوعات باید از جامعیت کافی برخوردار باشند تا تبدیل به یک ایده سینمایی شوند.
کارگردان «او» با اشاره به موضوع در فیلم بلند گفت: در فیلم بلند تا زمانی که تمامی وجوه موضوع را به هر سبک و سیاقی بیان نکردیم، فیلم به پایان نمی‌رسد و باعث طولانی‌تر شدن آن می‌شود. اما اگر درباره همان موضوع بخواهیم فیلم کوتاه بسازیم به ناچار باید کار فرمالیستی انجام دهیم یا برای هر موضوع نماد بسازیم و آن نماد باید از جامعیت مکانی برخوردار باشد و درباره همه پارامترها باید تحقیق کرد.
قنبری ادامه داد: راز موفقیت یک فیلمنامه کوتاه، نگاه دقیق به جامعه است. هیچ روزی نیست که فیلمنامه‌ای نخوانم و ننویسم. شما هم به عنوان علاقه‌مند به این حوزه می‌توانید از موضوعاتی که می‌بینید عکس بگیرید و به آنها فکر کنید. نکته جالب این است که نوشتن فیلمنامه کوتاه در پیدا کردن مکان و کشف فرم‌هاست.
کارگردان «پرنده باز کوچک» با اشاره به شخصیت در فیلمنامه بیان داشت: بعد از انتخاب موضوع، انتخاب شخصیت در یک موقعیت جذاب بسیار مهم است. کاراکتر را باید قدرتمند انتخاب کنید و توجه داشته باشید که قدرت از خود کاراکتر بیرون نمی‌آید بنابراین باید برای مسیر طراحی دقیقی انجام بدهید. در فیلمنامه بلند 8 الی 11 دقیقه فرصت دارید مخاطب را برای تماشای ادامه فیلم روی صندلی سینما نگه دارید. حال باید عاملی برای تحرک قصه و کاراکتر مثبت خود عرضه کنید که این عامل نهایتا به نتیجه و پایان فیلم اشاره خواهد داشت.
قنبری ادامه داد: یکی از روش‌های من در 38 سال کار در سینما این است که معمولا قصه‌ام را سر و ته می‌نویسم؛ کاری که برای بسیاری افراد دشوار است. یعنی در ابتدا صحنه آخر را می‌نویسم و می‌خواهم نتیجه آن عالی باشد. این کار را باید بسیار تکرار کنید تا یاد بگیرید و هر چه پیش می‌روید به تدریج نوشتن بقیه قسمت‌های فیلمنامه آسان‌تر خواهد شد.
وی در ادامه گفت: در شروع فیلمنامه باید به اصل موضوع اشاره کنید که چه اتفاق مهمی افتاده است و هیچ چیز را از مخاطب پنهان نکنید و اگر همان اول به نکته خوبی برخوردید آن را بیان کنید. هر آنچه از ذهنتان عبور کرد را در فیلمنامه بگذارید. در این حالت آنتاگونیست هم قوی‌تر می‌شود و کشف آن مسیری که می‌خواهید در شخصیت پیدا کنید خود به خود تقویت خواهد شد.
کارگردان «روییدن در باد» در پایان ضمن جمعبندی مباحث ارائه شده بیان داشت: برای کارگردانی باید یک متن منسجم داشته باشید که شروع، پیرنگ درست و درونمایه خوبی داشته باشد، همچنین فیلمنامه دارای داستان، موضوع و شخصیت های عالی داشته باشد تا شما بتوانید شروع به کارگردانی کنید.
گفتنی است، در این کارگاه که بیش از چهار ساعت به طول انجامید «رهبر قنبری» علاوه بر ارائه مباحث نظری نکاتی همچون دکوپاژ، میزانسن، پلان‌ها، خط فرضی و … را به صورت عملی توضیح داد.

همزمان با روز ملی سینما صورت گرفت؛سیمرغ‌ها و تندیس‌های «محمدرضا دلپاک» در موزه سینمای ایران

گنجینه «محمدرضا دلپاک» طراح صدا، صداگذار مطرح سینمای ایران و مدرس صدا در سینما در موزه سینمای ایران راه اندازی شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، همزمان با روز ملی سینما سیمرغ ها ، جوایز، اسناد و یادگاری‌های «محمدرضا دلپاک» به موزه سینما اهدا شد.
سیمرغ بلورین از نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «باران»، سیمرغ بلورین از سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم«خرس»، سیمرغ بلورین از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین صداگذار برای فیلم «تولد یک پروانه»، سیمرغ بلورین از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «برلین 7-»، تندیس خانه سینما برای فیلم «زیر پوست شهر»، تندیس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی به عنوان بهترین طراحی صدای برای فیلم «لانتوری»، تندیس جشن حافظ برای فیلم «شب‌های روشن»، دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «رنگ خدا»، دیپلم افتخار از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برای فیلم «درباره الی»، گواهی عضویت در آکادمی اسکار از سال 2017 تا اکنون، ریل صوتی فیلم «روز واقعه»، قاب عکس پرتره محمدرضا دلپاک از جمله تندیس‌ها، دیپلم افتخار و یادگاری ها و جوایزی هستند که توسط این هنرمند برجسته در موزه سینما به یادگار گذاشته شد.
گفتنی است، محمدرضا دلپاک طراحی و صداگذاری فیلم‌هایی همچون : روز واقعه، بچه‌های آسمان، طعم گیلاس، محمد رسول الله(ص)، رنگ خدا، میکس، زیر پوست شهر، باد ما را خواهد برد، زمان می‌ایستد، باران، شب‌های روشن، بید مجنون، گیلانه، آواز گنجشک‌ها، خاک آشنا، جدایی نادر از سیمین، نارنجی پوش، فروشنده، قهرمان، خورشید، آفساید، تولد یک پروانه، لانتوری، مثل یک عاشق، شیرین، لامینور، چهل سالگی ، هیس دخترها فریاد نمی زنند، سریال یوسف پیامبر و … را بر عهده داشته است.

وی دارای 10 سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر، 5 تندیس خانه سینما، 5 تندیس حافظ و یک تندیس از جشن منتقدان سینمایی است.

این صداگذار مطرح سینما با فیلمسازان بین المللی همچون زنده یاد عباس کیارستمی مجید مجیدی، اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان آرا، رخشان بنی اعتماد، پوران درخشنده،  علیرضا رئیسیان، خسرو معصومی، رضا درمیشیان و … همکاری داشته است.

 

«علی لقمانی»:هر فیلم باید معمار خاص خود را داشته باشد تصاویر آنالوگ همچنان جذاب است

کارگاه فیلمبرداری «چگونه تصاویر بهتری خلق کنیم» با حضورعلی لقمانی مدیر فیلمبرداری عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، علی لقمانی با اشاره به نقطه مشترک میان فیلمبردار و کارگردان یک اثر سینمایی، گفت: موارد مشابه زیادی بین کارگردان و فیلمبردار وجود دارد که هر دو باید به آن واقف باشند؛ برای رسیدن به فضای درست بصری فیلم نیاز است که کارگردان به قواعد فنی زبان سینما آشنا باشد زیرا اگر آشنا نباشد ممکن است یک اثر بصری تولید کرده باشد اما آن اثر، سینمایی نیست؛ سینما دستور زبان خاص خودش را دارد که آن را از سایر هنرها تفکیک می‌کند.

وی با بیان اینکه یکی از اجزای بصری فیلم ساختار تصویر است، افزود: ساختار فیلم از اجزای مختلفی تشکیل شده که یکی از آن‌ها معماری درون تصویر است و این معماری می‌تواند در هدفی که فیلمساز قرار است از طریق تصویر به آن برسد بسیار موثر باشد. تصویر نیز زمانی موثر است که حس مورد نظر در آن ایجاد شده باشد و به مخاطب منتقل شود.

لقمانی درباره ایجاد یک تصویر مناسب نیز گفت: برای ایجاد این حس و فضای درست نیاز به یک سری قواعد داریم که دانستن آن به ما کمک می‌کند تا فضای مناسب را به وجود بیاوریم. بسیاری از تصاویری که می‌بینیم از لحاظ معماری و ساختار، ضدهدف حرکت می‌کنند بنابراین همانند یک اثر نقاشی، ترکیب‌بندی آنچه روی پرده دیده می‌شود بسیار مهم است. ممکن است در سینما یک صحنه و دکوپاژ واحد را به اشکال مختلفی ترسیم کنیم که این اشکال مختلف با مخاطب ایجاد ارتباطات متفاوتی می‌کند.

مدیر فیلمبرداری فیلم سینمایی «شهرزیبا» ادامه داد: امروزه عمده ابزاری که برای فیلمسازی کوتاه و مستند به کار می بریم همین دوربین‌هایی عکاسی است که تصویر هم می‌گیرد و این ابزار، شیوه‌های عملکردی خاصی به استفاده‌کنندگان تحمیل کرده که پیش از این وجود نداشت. اینکه ساختار بصری ما در یک میزانسن ثابت چه تفاوتی می‌تواند داشته باشد و چگونه آرایش، چینش و معماری درون نما را با زیبایی شناسی خاص لنزها تغییر دهیم و این تغییرات چگونه کمک می‌کند که مخاطب با موضوع ارتباط برقرار کند مواردی است که یک فیلمبردار باید به آن آگاه باشد.

وی درباره لنزها در فیلمبرداری، توضیح داد: هر چقدر فاصله کانونی لنزها کمتر باشد، زاویه دید آن بازتر خواهد بود. به عنوان مثال، در یک لنز18-135( 18 زاویه بازتر است و 135 زاویه بسته‌تر است) بدین ترتیب با لنز 18 وقتی قرار است نما ثابت باشد و کمترین فاصله کانونی را داشته باشیم، مجبوریم دوربین را تا جایی که می‌توانیم جلو ببریم تا مدیوم شات بدست بیاید اما وقتی با لنز 135 می‌گیریم مجبوریم فاصله بگیریم تا همان اندازه که با 18 گرفتیم ثبت شود.

مدیر فیلمبرداری «طهران تهران» ساخته داریوش مهرجویی با بیان اینکه جابجایی دوربین در جهت سوژه یک اصل مهم در فیلمسازی است، افزود: اگر در صحنه‌ای دو بار این کار را انجام دادند به این معنی نیست که فیلمبرداری بلد نیستند بلکه می‌خواهند به نمای مورد نظر برسند.

وی درباره ساخت تصویر نیز گفت: معمولا وقتی می‌خواهیم کنار هم عکس بگیریم علاقه داریم کنار هم باشیم اما وقتی می‌خواهیم در فضا عکس بگیریم کمی متفاوت است زیرا ممکن است خود آن محل هم هویتی داشته باشد که در عکس مهم باشد به همین دلیل برای نمایش هویت و شخصیت پدیده مورد نظر باید از لنزمان به خوبی استفاده کنیم و متناسب با میزانسن و هدف فیلمنامه عمل کنیم. برای ثابت نگه داشتن اندازه، فاصله را از سوژه بیشتر کرده و وسعت سوژه را کم می‌کنیم تا در جهت زیبایی‌شناسی تصویری از آن لنز استفاده کنیم. در استفاده از نوع لنز باید دقت کرد زیرا هر کدام از لنزها یک حس را به مخاطب منتقل می‌کند درواقع با انتخاب یک لنز می‌توانید کار دیگر عوامل گروه را ارتقا دهید یا نازل کنید.

مدیر فیلمبرداری «اشک سرما» درباره ارتباط تصویر و فیلمنامه بیان داشت: شروع و ارتباط  تصاویر از مرحله فیلمنامه است؛ وقتی فیلمنامه‌ای را می‌خوانید کم‌کم تصویر متناسب با موضوع و فضای فیلمنامه شکل می‌گیرد و از همانجا و حتی در حین فیلمبرداری ساخت تصویر شروع می‌شود بنابراین از مرحله فیلمنامه تا فیلمبرداری، جلسات مشاوره و گفت‌وگوی فیلمبردار با کارگردان بسیار مهم و ضروری است زیرا ممکن است فضایی در ذهن فیلمبردار شکل بگیرد که با کارگردان همسو نباشد به همین دلیل نیاز به جلسات متعدد است.

مدیر فیلمبرداری «جزیره رنگین» ساخته زنده یاد خسرو سینایی ادامه داد: آنچه مسلم است مخاطب در صحنه فیلمبرداری حضور ندارد و متخصص فیلمبرداری هم نیست به همین دلیل هر کدام از تصاویر گرفته شده را می‌پذیرد. در واقع با انتخاب لنز مورد نظر به تماشاگر تحمیل می‌کنیم که سوژه در چه فاصله‌ای قرار دارد و مخاطب هم مجبور است بپذیرد. اگر به عنوان فیلمبردار نسبت به لنزها و زیبایی‌شناسی آنها شناخت داشته باشیم می‌توانیم در جغرافیای صحنه دخل و تصرف کنیم.

لقمانی با اشاره به مولف بودن در یک اثر سینمایی، گفت: زمانی می‌توانید فیلمساز مولف باشید که معماری فیلم را بدانید و فیلم معمار خاص خود را داشته باشد و تبدیل به اثر سینمایی شده باشد و باید بدانید که اختیار چینش پلان‌های یک کارگردان مولف در دست تدوینگر او نیست. گاهی گفته می‌شود کارگردان مولف می‌تواند در همه موارد دخالت کند در صورتی که تنها می‌تواند نظر خود را ارائه بدهد. فیلمساز وظیفه دارد پیش از شروع فیلمبرداری با عوامل خود درباره به ساختار فیلم صحبت کند.

وی درباره انتخاب عوامل یک فیلم بیان داشت: اگر به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان عوامل خود را درست انتخاب کنیم با چالش کمتری مواجه خواهیم شد و توجه داشته باشیم که باید به افراد باتجربه اعتماد کنیم زیرا شاید آنها ایده‌هایی داشته باشند که بیشتر به ما کمک کند. عمدتا کارگردان‌های بزرگ جهان در طول عمر حرفه‌ای خود تنها با یک یا دو فیلمبردار کار می‌کنند و در این شکل نکته قابل توجه این است که نوع نگاه فیلمبردار و کارگردان در طول کارهای مشترک کم‌کم به هم نزدیک می‌شود. ایده‌آل‌‎ترین شکل اجرا این است که زمان فیلمبرداری حداقل مکالمات میان کارگردان و فیلمبردار رد و بدل شود البته این موضوع در سینمای مستند بیشتر دیده می‌شود.

در بخش دیگری از این کارگاه« لقمانی» به سوالات حاضران در جلسه پاسخ داد. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا نابازیگر فیلمبردار را وارد چالش می کند، گفت: هر فیلمی قاعده خود را دارد. به عنوان مثال، در فیلم «کلید» ساخته ابراهیم فروزش از یک کودک و یک نوزاد به عنوان بازیگر استفاده شده است که با توجه به بچه بودنشان نابازیگرتر از آنها نمی‌توان پیدا کرد زیرا آنها پلان‌ها را نمی‌فهمند و فیلمبردار به ناچار باید می پذیرفت که دقیقا مانند فیلمنامه فیملبرداری کند تا بازیگر متوجه شود.

لقمانی با بیان اینکه باید واقع‌بین باشید و بدانید با چه پروژه‌ای سر و کار دارید و طبق آن خود را هماهنگ کنید، ادامه داد: درست است به عنوان تکنسین ماجرا، چیزهایی را از دست می دهیم ولی باید این منطق را بپذیریم که نتیجه کلی فیلم باید خوب باشد زیرا اگر فیلمبرداری خوب باشد و فیلم تاثیرگذار نباشد فایده‌ای ندارد. برآیند همه این عملیات باید باعث شود فیلم اوج بگیرد و همه در خدمت فیلم باشند تا آن نتیجه نهایی حاصل شود قطعا اگر با این آگاهی پیش برویم مشکلی پیش نمی‌آید.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر تفاوت فیلمبرداری دیجیتال و آنالوگ در سال‌های اخیر توضیح داد: اگر از ابتدا با فضای مجازی و الکترونیک آشنا بودیم شاید برای ما فرقی نمی‌کرد اما برای کسی که تجربه فیلمبرداری با سیستم آنالوگ را داشته کمی سخت است. تصور می‌کنم در حال حاضر فضای دیجیتال به جایی نرسیده که بتوانیم بگوییم از تصاویر آنالوگ عبور می‌کند. هنوز تصویر دیجیتال حس و حالی که تصویر آنالوگ سینمایی داشته را نتوانسته پوشش دهد اما شاید در 10 سال آینده این اتفاق بیفتد.

لقمانی با بیان اینکه نوع کارکرد نیز مهم است، یادآور شد: کار با سیستم آنالوگ همراه خود تمرکز و دقت می‌آورد زیرا برای آن هزینه می‌شود و مانند سیستم دیجیتال نیست که هر زمان بخواهیم تصاویر ثبت شده را پاک کنیم. این موضوع ناخداگاه روی تمرکز و توجه ما تاثیر می‌گذارد و بعد از اتمام کار با خود می گوییم کاش دقت بیشتری کرده بودیم.

وی در پایان بیان داشت: یکی از تفاوت‌هایی که فیلمبرداری دیجیتال ایجاد کرده حضور بازیگرانی از دو نسل مختلف است. بازیگرانی که با سیستم آنالوگ تربیت شده‌اند به دلیل نوع ساخت فیلم و محدودیت برداشت، دیالوگ‌های خود را کاملا حفظ می‌کردند و وقتی می‌بینند برخی بازیگران مقابل آنها دیالوگ‌های خود را حفظ نمی‌کنند اذیت می‌شوند و این سوء تفاهم را ایجاد می‌کند که بازیگران قدیمی بداخلاق هستند.

گفتنی است، در بخشی از این کارگاه «علی لقمانی» علاوه بر ارائه مباحث نظری به صورت عملی ، درمحوطه باز موزه سینما به آموزش اصول اولیه فیلمبرداری و آشنایی با دوربین و لنزهای مختلف نیز پرداخت.