به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، ملک جهان خزاعی سال ۱۳۲۸ خورشیدی در روستای حیدرآباد شهرستان تربت حیدریه متولد شد و در چهارده سالگی به انگلستان رفت و در سن شانزده سالگی در آنجا وارد دانشگاه شد.
وی در سال ۱۹۶۷م در رشته هنرهای زیبا (نقاشی و مجسمهسازی) از دانشگاه لندن فارغالتحصیل شد و در ۱۹۷۲م در رشته مدیریت هنری از مدرسه «افلید یونیورسیتی کالج لندن» فوق لیسانس گرفت و دوره کارآموزی را در «رویالشکسپیر» گذراند.
او پیش از شروع فعالیت در سینما، سال ۱۹۷۰م در «رویالکورت» لندن طراح صحنه و لباس بود. خزایی در همین سالها نویسنده و تصویرگر دو کتاب «سنگ صبور» و «شاهزاده آهو» در فرانسه بود و جایزه بهترین نویسنده و تصویرگر کتاب سال را دریافت کرد بهعنوان نویسنده برگزیده انجمن زنان در فرانسه شناخته شد.
وی در آنجا طراحی صحنه و لباس نمایشهای مهابهارتا، این موجود شگفتانگیز، دون ژوان و رستمی دیگر اسفندیاری دیگر را بر عهده گرفت و تجربیات بیشتری اندوخت.
خزاعی در سال ۱۹۷۲م به دعوت وزارت فرهنگ و هنر وقت به ایران بازگشت و با سمت طراح دائمی اداره تئاتر به کار پرداخت.

در این سالها با هنرمندانی، چون عزتالله انتظامی، داوود رشیدی و رکنالدین خسروی در بیش از ۴۵ نمایش از جمله: «سنگ و سرنا» (نصرت پرتوی)، «بنگاه تئاترال» (بنگاه تاترال) (علی نصیریان)، «غروب در دیاری غریب»، «قصه ماه پنهان» و «سگی در خرمنجا» (هرسه به کارگردانی عباس جوانمرد) همکاری کرد.
خزاعی در همین سالها در ایران طراح صحنه و لباس چند سریال تلویزیونی از جمله: «سمک عیار» و «افسانههای کهن فارسی»؛ و همچنین در اروپا، طراح صحنه و لباس فیلمهای «صحرای تاتارها»، «ملاقات با مردان استثنایی»، «رقصهای مقدس»، «در غربت»، «مهابهارتا» و «اولین پل» بوده است.
فیلم «شازده احتجاب» (بهمن فرمانآرا) نخستین فیلم سینمایی است که ملکجهان خزاعی طراحی صحنه و لباس آن را در ایران انجام داد.
او در سالهای قبل از انقلاب در چند فیلم دیگر کار کرد که شاخصترین آنها «سایههای بلند باد» و «ملکوت» است. خزایی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی پس از تجربههای فراوانی که در انگلستان و فرانسه کسب کرده بود، طراحی صحنه و لباس تعداد زیادی از فیلمهای سینمایی را عهدهدار بود که از آن جمله میتوان «بلندیهای صفر»، «عاشق فقیر»، «دل و دشنه»، «ضیافت»، «غزال»، «فصل پنجم»، «تولد یک پروانه»، «دو زن»، «صنم»، «دختران خورشید»، «نسل سوخته»، «تیک»، «باران»، «دختری بهنام تندر»، «بانوی کوچک» و «دخیل» را نام برد.
همچنین طراحی صحنه مراسم افتتاحیه و مراسم اختتامیه سی و سومین جشنواره فیلم فجر را ملکجهان خزایی عهدهدار بود. او مادر رفیع پیتز کارگردان و نویسنده است.
سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه بخش مسابقه بینالملل دوره شانزدهم فیلم فجر (۱۳۷۶) برای فیلم تولد یک پروانه سیمرغ بلورین بهترین صحنه آرایی بخش مسابقهٔ سینمای ایران دورهٔ دوازدهم فیلم فجر (۱۳۷۲) برای فیلم بلندیهای صفر از دیگر افتخارات اوست.
موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه های تاریخ شفاهی خود بخش هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر می کند:
ملک جهان خزاعی ، طراح صحنه ، طراح لباس و مدیر هنری با بیان اینکه در یک خانواده ایلیاتی و ملاک بزرگ شده است ، گفت : از همان دوران کودکی تصمیم داشتم نقاش شوم و به قدری برای این کار زمان می گذاشتم که خانواده انجام این کار را برای من ممنوع کرده بودند.
وی ادامه داد : یادم می آید فرش خانه را کنار می زدم و روی موزاییک ها نقاشی می کشیدم و زمانی که صدای پای اهالی خانواده به گوش من می رسید ، فرش را سر جای خود قرار می دادم تا تنبیه نشوم.
خزاعی خاطرنشان کرد : پدر من به تحصیلات اعتقاد زیادی داشت به همین دلیل من و سایر اعضای خانواده برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شدیم زیرا در آن زمان شهر مشهد فاقد دانشگاه بود و من تا مقطع کوتاهی از دوران دبیرستان در ایران تحصیل کردم و سپس برای طی کردن سایر مقاطع از کشور خارج شدم. برای من جالب بود که بتوانم در محیط دانشگاهی حاضر شوم زیرا تا آن زمان تنها در کتاب ها با فضای دانشگاه رو به رو شده بودم.
وی با اشاره به تحصیلاتش در دانشگاه های خارج بیان کرد : زمانی که برای مصاحبه وارد یکی از دانشگاه های مطرح شدم ، نور پروژکتور بر روی آثار من قرار داده شده بود و 9 داور کار قضاوت روی آثار من را برعهده داشتند. بیش از اینکه بخواهند به ارزیابی کارهای من بپردازند ، برای آن ها جالب بود که من چطور با دانشگاه آشنا شده بودم و در حدود یک ساعت مشغول طرح سوال از من بودند. روزی که نامه قبولی برای من ارسال شد ، نمی توانستم باور کنم دانشگاه مطرحی که نقاشان بزرگی همچون ترنر و کانستبل و بسیاری از چهره های مشهور دنیای نقاشی در آنجا تحصیل کرده بودند ، تنها به واسطه ارزیابی 3 اثر ، من را پذیرش کرده است.

کیمیایی یکی از حرفه ای ترین کارگردانان سینمای ایران است
خزاعی با بیان اینکه با همه کارگردان هایی که با آن ها کار کردم آشنایی قبلی نداشته اما آثار آن ها را با دقت رصد کرده است ، گفت : برای مثال ، زمانی که مسعود کیمیایی به من پیشنهاد همکاری داد ، چند اثر از او را مشاهده کردم و از همه بیشتر فیلم «گوزن ها» نظر من را به خود جلب کرد. از نظر من کیمیایی یکی از حرفه ای ترین کارگردانان سینمای ایران است. من حتی یک بار صدای فریاد او را سر صحنه نشنیدم و هر روز صبح که در محل فیلمبرداری حاضر می شدند ، مطابق با دکوپاژاز پیش تعیین شده ، کار خود را به اتمام می رساندند و حتی شاهد کوچکترین تنش میان عوامل نبودم.
وی با بیان اینکه برای او در کار ، دموکراسی اهمیت زیادی دارد : افزود : اول از همه نظر هر یک از بازیگران را در خصوص مواردی که مورد علاقه آنان نیست جویا می شوم و همه را یادداشت کرده و به آن ها توجه می کنم. تلاش می کنم در سکانس بندی ها مواردی را لحظ کنم که به بازیگر در ایفای نقش او کمک کند و برای این کار ، طراحی دقیقی انجام می دهم. همچنین حال و هوای جاری در قصه برای من اهمیت زیادی دارد و ایجاد آن در یک اثر سینمایی را بخشی از وظیفه مدیر هنری می دانم.
خزاعی بیان کرد : خوشحالم سینمای ایران چهره خوبی به خود گرفته و در مسیری صحیح به حیات خود ادامه می دهد. برای من از ابتدا تا روزی که به کار خود ادامه دهم باعث افتخار است که خدمت گذار سینمای ایران باشم.