درگفتگو با تاریخ شفاهی ؛

ژاله علو : ما جاده سینما را با رنج‌مان ساختیم

ژاله علو : ما جاده سینما را با رنج‌مان ساختیم

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «ژاله علو» بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر و گوینده بخش‌هایی از گفت‌وگوی این هنرمند را منتشر کرده است.

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران،  ژاله علو، از چهره‌های ماندگار هنر ایران، با روایت صمیمی و تاریخی از ورود خود به دنیای گویندگی، تئاتر، سینما و دوبله، تصویری از سال‌های نخست فعالیت حرفه‌ای‌اش ارائه داد. او با اشاره به نقش خانواده، معلمان و فضای فرهنگی آن دوران، مسیر تدریجی اما پیوسته خود به عرصه‌های مختلف هنری را ترسیم کرد.

ژاله علو، هنرمند پیشکسوت، در سخنانی از چگونگی ورود خود به عرصه گویندگی و بازیگری در رادیو روایت کرد. او با اشاره به نقش پدرش در شکل‌گیری علاقه‌اش به ادبیات گفت: «از همان آغاز دوران دبستان، پدرم برایم کتاب‌هایی چون حافظ، سعدی و شاهنامه می‌خواند و مرا تشویق می‌کرد تا با اشعار بزرگان کشورمان آشنا شوم. همین موضوع باعث شد علاقه‌ای عمیق به ادبیات در من شکل بگیرد، به دانشسرای مقدماتی که معادل دوره دبیرستان است رسیدم، گروهی از دختران و پسران برای آموزش معلمی در آن شرکت می‌کردند. من هم چون، می‌خواستم معلم شوم، وارد این مسیر شدم.»

او در ادامه به نقش یک دبیر ادبیات در مسیر حرفه‌ای‌اش اشاره کرد: «در دوران دانشسرا دبیر ادبیاتی داشتیم که دکترای ادبیات داشت و در رادیو هم گویندگی می‌کرد. علاقه بی‌نهایت من به ادبیات باعث شد به ایشان بسیار متمایل شوم. آن زمان انشا می‌نوشتم و به من می‌گفتند بلند شو انشایت را بخوان، چون خوب می‌خوانی.»

علو اضافه کرد: «پس از اتمام تحصیلات، ارتباطم با این دبیر ادامه یافت. ایشان به من پیشنهاد دادند که مرا به رادیو معرفی کنند. اینگونه بود که مستقیماً از دانشسرای مقدماتی به رادیو رفتم و به عنوان گوینده اعلام برنامه فعالیت خود را آغاز کردم.» 

او سپس به تجربه‌های نمایشی خود اشاره کرد و گفت: «گاهی وقتی بازیگری کم می‌آمد، از ما گویندگان برای ایفای نقش دعوت می‌کردند. از همانجا، کم‌کم وارد بازی در نمایشنامه‌های رادیویی شدم. بعدها در میدان ۱۵ خرداد امروز، چندین استودیو ساخته شد و رادیو به مرحله تولید رسید. در همان مکان، اولین داستان شب رادیو آغاز شد. من در نخستین داستان شب با عنوان «دختر خورشید» بازی داشتم؛ کارگردان آن مرحوم نصرت‌الله محتشم بود، تهیه‌کننده آقای پاشا سمیعی و نویسنده‌اش مرحوم عزیزالله حاتمی؛ کسی که آثار فوق‌العاده‌ای برای رادیو نوشت و از نمایش‌های بعدازظهر گرفته تا داستان شب، مطالب زیبایی را ارائه کرد.»

ژاله علو، هنرمند برجسته و پیشکسوت تئاتر، رادیو و سینما، در سخنانی از مسیر خود برای ورود به دنیای بازیگری و هنرپیشگی سخن گفت. او با اشاره به علاقه تدریجی‌اش به هنر بازیگری، اظهار داشت: «در این مدت تصمیم گرفتم به هنرستان هنرپیشگی بروم. به هر حال علاقه‌ای به هنرپیشگی در من شکل گرفته بود. آن زمان مرحوم دکتر مهدی نامدار رئیس هنرستان بودند و هنرمندان نامداری در آنجا تدریس می‌کردند. افرادی مانند کارگردان کاراکاش، حکمت آل‌آقا که درس عربی می‌دادند، دکتر ناظرزاده کرمانی که روحشان شاد باد، معلم ادبیات بودند و خود آقای دکتر نامدار که فن بیان و میزان‌سن را آموزش می‌دادند، از جمله اساتید هنرستان بودند.»

علو در ادامه گفت: «پس از پایان دوره هنرستان، آقای دکتر نامدار مرا به تئاتر بردند. مرحوم دکتر اسماعیل کوشان که مدتی در ترکیه زندگی کرده بود و در آنجا فیلم‌هایی را دوبله کرده بود، به ایران بازگشت. پیش از آن هم در مصر فعالیت داشتند و چند فیلم خارجی دوبله‌شده به ایران آوردند. بعد از بازگشت به تهران، ایشان با آقای علی دریابیگی برای ساخت یک فیلم همکاری می‌کردند. یا از طریق آگهی یا توصیه کسی، متوجه شدم که «میترا فیلم» بازیگرانی را برای فیلم جدیدش می‌خواهد و آموزش‌هایی برای آماده‌سازی آن‌ها در نظر گرفته است. من هم به آنجا رفتم و همراه آقای دریابیگی و تعدادی دیگر از آقایان و خانم‌ها شروع به تمرین کردیم. تمرین‌ها شامل فن بیان و حرکات صحنه‌ای بود، چرا که آقای دریابیگی خود کارگردان تئاتر بود.»

علو درباره نخستین تجربه سینمایی‌اش گفت: «فیلم «طوفان زندگی» ساخته شد و من هم در آن نقشی داشتم. نکته جالب این اثر حضور موسیقی‌دانان بزرگ از جمله استاد روح‌الله خالقی، غلامحسین بنان، احمد مجد و ابوالحسن صبا در فیلم بود. این فیلم  به هر حال مشکلاتی داشت؛ چه از نظر فنی و چه از نظر صدا و فیلمبرداری. همچنین هنرپیشه‌ها هنوز به‌طور کامل برای بازی در سینما آماده نبودند. اما تجربه‌ای مهم و آغازگر برای بسیاری از ما بود.»

او از شروع کار دوبله در سینما چنین یاد کرد: «سینما مایا، که امروز در سر خیابان استانبول قرار دارد، آن زمان یک اتاق از آنجا گرفته شد. یک گونی و چیزهایی کشیدند و چند فیلم آلمانی آوردند و آنجا کار دوبله را آغاز کردند. در همان کارها، من هم بودم. از من هم خواستند که بروم و همکاری کنم. کار دوبله من از همان زمان شروع شد.»

ژاله علو افزود: «بعدها در فیلم‌هایی که ساخته می‌شدند، چون صدا سر صحنه نبود، من به جای ایشان حرف می‌زدم. در فیلم‌هایی هم که خودم بازی می‌کردم، خودم حرف می‌زدم. کم‌کم استودیوهایی راه‌اندازی شدند و کار دوبله جدی شد. فیلم‌ها دوبله شدند، چون مردم استقبال می‌کردند از اینکه هنرپیشه‌های دلخواه‌شان را با زبان فارسی ببینند که صحبت می‌کنند.»

او گفت: «در یک برهه زمانی سه‌ساله یا چهارساله، آغاز کار دوبله‌ام بود، آغاز بازی در فیلم‌ها بود، آغاز کار در تئاتر و رادیو هم بود. بعدها همه این کارها با هم ادامه پیدا کرد.»

علو در جمع‌بندی آن سال‌ها گفت: «الان که فکر می‌کنم، می‌بینم هیچ چیزی جز عشق نبود که ما را می‌کشید و می‌برد و کار انجام می‌شد. وگرنه اگر امروز بخواهم فکر کنم که چطور به همه این کارها می‌رسیدم، خودم تعجب می‌کنم.»