برگزاری کارگاه انتقال تجربه تدوین در موزه سینما

موزه سینما کارگاه انتقال تجربه تدوین را با حضور «حسن حسندوست» برگزار می‌کند.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه برگزاری کارگاه‌ها در موزه سینما «حسن حسندوست» تدوین‌گر شناخته شده سینمای ایران کارگاه انتقال تجربه برگزار می‌کند.
این کارگاه روز یکشنبه ۱۸ شهریور ساعت ۱۶ با موضوع «انتقال تجربه تدوین در سینما» برگزار می‌شود.
علاقمندان برای حضور در این کارگاه به آدرس زیر مراجعه کنند.
clubmuseum.ir/workshops/49
وی بیش از ۱۷ بار نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فجر شد که یکبار در سال ۱۳۶۸ برای فیلم هامون ، سال ۱۳۷۵ برای فیلم بچه‌های آسمان و در سال ۱۳۸۶ برای فیلم آواز گنجشک‌ها و در سال ۱۴۰۲ برای فیلم پرویزخان برنده این جایزه شد.
در کارنامه هنری «حسن حسندوست» تدوین فیلم‌هایی همچون: هامون، بچه‌های آسمان، شهر موش‌ها، اجاره نشین‌ها، مادر، خورشید، اشباح، جامه دران، آواز گنجشک‌ها، بید مجنون، یه حبه قند، نسل سوخته، بانو، چکمه و ..‌ قرار دارد.

امین تارخ نقش مهمی در ارتقاء بازیگری سینمای ایران داشته است/ تارخ به حرفه خود عشق می‌ورزید/ موزه سینما نباید از حضور هنرمندان خالی باشد/ امین تارخ از مفاخر این سرزمین است/ بهمن فرمان آرا گنجینه افتخارات مازیار میری در موزه سینما را افتتاح کرد

مراسم نکوداشت امین تارخ و رونمایی از گنجینه افتخارات او با حضور هنرمندان، مدیران و علاقه‌مندان به این بازیگر فقید در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

تارخ شکل دیگری از بازیگری را وارد سینما کرد

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این مراسم رامبد جوان مجری این برنامه و بازیگر، نویسنده و کارگردان سینمای ایران ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان حاضر در مراسم گفت: درباره امین تارخ حرف‌های بسیاری در ذهن دارم اما با این وجود نمی‌دانم چه باید بگویم. برگزاری مراسم نکوداشت در غیاب او خوشایند هیچکس نیست اما زمانی که با من تماس گرفتنو و موضوع این برنامه را اعلام کردند خود را به موزه سینما رساندم.

وی ادامه داد: آقای تارخ متعلق به نسلی از بازیگری بودند که شکل، سیاق و سبکی دیگر از این هنر را وارد تلویزیون، سینما و تئاتر ایران کردند. همه ما که از نسل‌های بعد از ایشان به شمار می‌رویم مدیون افرادی همچون امین تارخ هستیم. ایشان باعث تغییر شکل روش‌های بازیگری شد و اهمیت بیان، صدا و ویژگی‌های بازیگری که مقابل دوربین قرار می‌گیرد را به شکلی دیگر مطرح کرد.

جوان افزود: من از آقای تارخ و فرزندان او خاطرات بیشماری دارم. بخشی از خانه او به آموزشگاه اختصاص داشت و این فضا برای هنرجویان به اندازه‌ای صمیمی، راحت و دوست داشتنی بود که با وجود حاکم بودن نوعی انتظباط، افراد در راهرو ها مدام در حال حرکت بوده و تارخ نیز به صورت پیوسته مشغول معاشرت با آن‌ها بود و بخشی از فرآیند آموزش نیز در همین حین اتفاق می‌افتاد.

در ادامه این مراسم کلیپی از سخنان هنرمندان سینما و تئاتر درباره امین تارخ پخش شد.

جوان بیان داشت: اولین تجربه دیدار من با او  در سال ۱۳۷۱ با فیلم «مجسمه» اتفاق افتاد. در آن زمان من بسیار جوان بودم و تنها به دلیل داشتن موهای بلند  برای ایفای نقش در آن فیلم انتخاب شدم و بخشی از دانشجویان حاضر در آن فیلم به شمار می‌رفتم و زمانی که تارخ را از نزدیک دیدم نفسم بند آمد. امین تارخ جوایز بسیاری را در کارنامه خود داشت و قدر ندیدن او شاید به دلیل نقش‌های متنوعی باشد که این بازیگر ایفاگر آن‌ها بود.

وی با بیان اینکه تارخ  بازیگران بسیاری را پرورش داد که هم اکنون در فضای سینما و تئاتر ایران حضور دارند، خاطرنشان کرد: افرادی همچون حبیب رضایی، مهتاب کرامتی، ترانه علیدوستی، پوریا پورسرخ، گلاره عباسی، مجید واشقانی، شبنم مقدمی و بسیاری دیگر از جمله این هنرمندان هستند. ای کاش فعالیت این آموزشگاه همچنان ادامه پیدا می‌کرد.

موزه سینما خانه هنرمندان است

در ادامه این مراسم، مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما نیز گفت: کار اصلی موزه‌ها گردآوردی، نگهداری، عرضه و نمایش، و همچنین پژوهش و آموزش است اما مهم‌ترین نکته‌ای که برای  موزه سینما که مورد توجه و اولیت اصلی بوده و گنجینه موزه محسوب می‌شود، افراد حاضر در این حرفه هستند.

وی افزود: همه افراد حاضر در خانواده بزرگ سینما باید موزه سینما را خانه خود بدانند و نیاز است تلاش کنیم تا این خانه همیشه آباد، پربار و پربیننده باشد، به گونه‌ای که نسلی که مخاطب اصلی موزه هستند همواره بتوانند گنجینه‌های زنده را نیز رصد کنند. موزه سینما هیچگاه نباید خالی از حضور هنرمندان باشد.

پژمان بازغی، رئیس انجمن بازیگران نیز گفت: از آقای دکتر اسماعیلی و مجموعه موزه سینما برای فراهم آوردن این فرصت تشکر می‌کنم. به نظر من امروز بزرگداشت معلمی است که در دهه هفتاد از او بسیار آموختیم. در آن زمان من یک جوان علاقه‌مند به سینما بودم و کامبیز کاشفی از دوستان من به آموزشگاه آقای تارخ می‌آمد و زمانی که به رشت بازمی‌گشت، آموخته‌های خود را به ما منتقل می‌کرد.

وی بیان داشت: آموزش‌های امین تارخ نه تنها از طریق او، بلکه از طریق شاگردانش نیز به جامعه هنری تسری پیدا کرده و نقش مهمی در ارتقاء بازیگری سینمای ایران داشته است.

بازغی بیان داشت: من هیچگاه افتخار همکاری با تارخ را نداشتم و فکر می‌کنم او در شرایطی از میان ما رفت که نتوانستیم آنطور که باید مراسمی درخور را برای او برگزار کنیم و به همین دلیل از خانواده او عذرخواهی می‌کنم. پیش از این در انجمن بازیگران بزرگانی همچون آقای داوود رشیدی، امین تارخ و فاطمه معتمدآریا حضور داشتند و من تلاش می‌کنم بتوانم به عنوان عضو کوچکی از این مجموعه وظایف خود را به نحو احسن به انجام برسانم.

عده زیادی با رفتن تارخ یتیم شدند

سپس مسعود کرامتی، بازیگر سینم و از دوستان خانوادگی تارخ گفت: امین تارخ بازیگری تاثیر گذار و مهم در سینمای ایران بود و دوستان دیگری نیز به این موضوع اشاره کردند. همچنین او یکی از موسسین انجمن بازیگران به شمار می‌رفت و به عنوان یک معلم دارای نقشی سازنده بود.

کرامتی ادامه داد: برای من فارغ از این موارد،  او یک دوست نزدیک و باجناغ من بود و نقشی مهم در خانواده عهده‌دار بود. او فردی مهم و یک پشتیبان بزرگ برای خانواده به شمار می‌رفت و عده زیادی که در دایره خویشاندان او نبودند نیز با رفتن این هنرمند از دنیا یتیم شدند.

کرامتی ادامه داد: حضور او به اندازه‌ای مهم، دلگرم کننده و تاثیر گذار بود که نمی‌توان حدی برای آن قائل شد. بعد از درگذشت تارخ زمانی که با مانی فرزند او صحبت می‌کردم اشاره کرد که بسیار تنها شده است، چراکه همه زندگی خود را وابسته به پدر می‌دانست. در نبود تارخ همه ما یک پشتیبان بزرگ را از دست دادیم و یتیم شدیم.

جوان که اجرای مراسم را بر عهده داشت گفت: نگار جواهریان در سال ۹۶ پدر خود را از دست داد و همچنان نیز گاهی اوقات زمانی که دلتنگ پدر می‌شود، به شدت اشک می‌ریزد و هنوز پس از گذشت هفت سال در نبود او ابراز دلتنگی می‌کند. گویی از دست دادن پدر غمی است که هیچ گاه قرار نیست تسکین پیدا کند. امین تارخ یک پدر جذاب، گرم، دوست داشتنی و حامی بود.

تارخ از موسسان انجمن بازیگران بود

سپس علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما گفت: امین تارخ فردی بزرگ بود و نمی‌توان این موضوع را انکار کرد و تا ابد نام او در سینمای ایران بزرگ و ماندگار خواهد بود. تارخ دارای چهره و صدایی جذاب و حسرت برانگیز بود و نقش‌های مهم و پر ابهتی را از خود به یادگار گذاشت و در مقابل دوربین بهترین کارگردان‌ها حاضر شد.

دهکردی با بیان اینکه تارخ نامی ماندگار از خود به ثبت رساند و در میان ما لایق‌ترین بازیگر برای استاد خوانده شدن بود، افزود: او یک مدافع صنفی و حرفه‌ای بزرگ به شمار می‌رفت و از بانیان انجمن بازیگران و خانه سینما بود و اولین جلسات انجمن بازیگران در دفتر شخصی امین تارخ برگزار شده است.

دهکردی ادامه داد: او به این انجمن تعصب داشت و دلسوز همه بود و متاسفانه این هنرمند در زمان بسیار بدی از میان ما رفت. روزهایی که بیماری کرونا دامن گیر شده بود و مشکلات مختلف دیگری نیز وجود داشت و امکان برگزاری مراسمی درخور برای او پیش نیامد.

امین تارخ از مفاخر این سرزمین است

در ادامه اصغر همت، بازیگر پیشکسوت سینما نیز درباره امین تارخ گفت: یادم می آید در سال ۹۴ به تارخ گفتم  اکنون پنجاه سال از حضور ما در عالم هنر می‌گذرد و به دلیل دوستی میان ما، از تارخ حرف‌های بسیاری برای گفتن دارم. او بسیار به من نزدیک بود و به نوعی صندوقچه اسرار یکدیگر بودیم.

همت با بیان اینکه امین تارخ قدر ندید و در زمان نامناسبی از میان ما رفت، ادامه داد: درباره زندگی خود و امین تارخ ناگفتنی‌های بسیاری وجود دارد و می‌توانم برمبنای آن کتابی را به رشته تحریر درآورم. امین تارخ بدون شک از مفاخر ملی این سرزمین به شمار می‌رود و حتی در کارهای مذهبی نیز فردی سرآمد است. او در مجموعه‌های «سربداران» و «معصومیت از دست رفته» و «ابن سینا» حضوری درخشان داشت و زمانی که ساخت سریال‌های ماورایی در تلویزیون آغاز شد او در «اغما» درخشش فوق‌العاده‌ای داشت. نمی‌توان هیچ گاه آن سکانس درخشان روی پشت بام بارانی و صحبت‌های او با خدا را فراموش کرد.

همت خاطرنشان کرد: امین تارخ کار خود را با سریال «شهر من شیراز» آغاز کرده بود و به همین دلیل منطقه‌ای در شیراز به نام او نامگذاری شده است. او خدماتی بسیاری به فرهنگ مملکت داشته است و دارای نامی ماندگار در تاریخ سرزمین خواهد بود.

جریان آموزش تارخ همچون رودخانه ای ادامه دارد

در بخش دیگری از این مراسم محمدمهدی عسگرپور فیلمساز و مدیر فرهنگی گفت: من افتخار همکاری با آقای تارخ را در دو سریال داشتم. در حالی که برخی گمان می‌کنند که همکاری ما بیش از این دو مجموعه بوده است و زمانی که به این اتفاق فکر کردم متوجه شدم که بحث غلظت حضور او مطرح است که فارغ از مباحث کمی می‌توان به آن پرداخت. امین تارخ در حوزه بازیگری، تدریس و خانواده دارای حضوری بسیار موثر بود و به همین دلیل نمی‌توان رفتن او را باور کرد.

وی یادآور شد: او به دلیل جریانی که در حوزه آموزش بازیگری ایجاد کرد همچون رودخانه‌ای است که تا ابد ادامه دارد و باید درباره حضور موثر او مطالعه جدی صورت گیرد. در خلال این مطالعه می‌توان حتی به مرور تاریخ سینمای پس از انقلاب پرداخت. امین تارخ در زمانی که نقش‌های متفاوتی وجود داشت توانست از قابلیت‌های بی‌شمار خود استفاده کند اما متاسفانه هرچه جلوتر آمدیم، شرایط تغییر کرد و امروزه دیگر نشان پررنگی از نقش‌های متفاوت وجود ندارد.

عسگرپور در پایان اظهار امیدواری کرد که افرادی شبیه به آقای تارخ در فضای هنری کشور ظهور پیدا کنند.

 

امین تارخ دین خود را به تئار ادا کرد

محمدعلی ساربان بازیگر پیشکسوت نیز گفت: من به سال‌های ۱۳۵۲ بازمی‌گردم، زمانی که تارخ وارد دانشکده شد و در آن سال‌ها، دانشکده هنرهای زیبا بهترین دوران خود را سپری می‌کرد. افرادی همچون ایرج راد، عزت الله انتظامی، اسماعیل محرابی، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی و… سال بالایی‌های ما به شمار می‌رفتند که بعدها همگی به مقام استادی در تئاتر ایران رسیدند.

وی با بیان اینکه امین تارخ در همان ابتدای ورود خود به دانشگاه یک گروه بسیار خوب متشکل از جوانان با استعداد تشکیل داد، افزود: آن‌ها در محوطه دانشکده به کار تئاتر مشغول بودند. او به کار خود و هنر تئاتر عشق می‌ورزید و در شیراز نیز به دلیل وجود یک مرکز هنری، تارخ موقعیت مناسبی را برای پرورش در اختیار داشت. امین تارخ خود را موظف می‌دانست تا آموخته‌های خود را به دیگران منتقل کند و به همین دلیل در سال ۱۳۷۳ آموزشگاه خود را تشکیل داد و جوانان بسیاری از علاقه‌مندان بازیگری در آنجا به آموزش فنون مختلف پرداختند. تارخ دین خود را به تئاتر ادا کرد و در زمینه فعالیت‌های صنفی نیز حضوری بسیار موثر داشت.

ساربان ادامه داد: من در سریال «سربداران» با او همبازی بودم و این هنرمند حتی در مواقع استراحت نیز در سر صحنه مشغول مطالعه بر روی نقش خود بود و تنها به سناریو اکتفا نمی‌کرد،  بلکه با یک نقش زندگی کرده و آن را از آن خود می‌کرد.

در پایان نیما تارخ، فرزند زنده یاد امین تارخ نیز در سخنان کوتاه بیان داشت : یاد و خاطره امین تارخ هیچگاه فراموش نخواهد شد و خلا وجود ایشان همواره وجود خواهد داشت. تا زمانی که افراد در قید حیات هستند باید قدر آن‌ها را بدانیم. ای کاش جهان به مکانی مهربان‌تر تبدیل شوند. متاسفانه بسیاری از هنرمندانی که نقش خیال می‌زنند بیکار شده و از مشکلات معیشتی رنج می‌برند و مهربان بودن با آن‌ها بسیار واجب است.

در پایان این مراسم توسط مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما از خانواده زنده‌یاد امین تارخ تقدیر شد.

همچنین در ابتدای این برنامه از گنجینه افتخارات مازیار میری، فیلمساز سینمای ایران نیز توسط بهمن فرمان‌آرا رونمایی شد.

در این مراسم افرادی همچون فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت، علی ربیعی، بهمن فرمان آرا، محمد مهدی عسگرپور، منوچهر محمدی، منوچهر شاهسواری، علی دهکردی، همایون اسعدیان، پژمان بازعی، حبیب رضایی، اصغر همت، گوهر خیراندیش، مسعود کرامنی، مهوش وقاری، محمدعلی ساربان، نیما تارخ، امین تارخ، نامی تارخ، همسر زنده یاد امین تارخ، خسرو دهقان، محمود گبرلو، فرامرز روشنایی و… حضور داشتند.

 

سخنگوی دولت چهاردهم در مراسم نکوداشت امین تارخ در موزه سینما: پیوستگی هنرمندان از جنس عشق است / چیزی که باقی می ماند هنرمندانه زیستن است

فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت چهاردهم در اولین برنامه رسمی به عنوان سخنگو در مراسم نکوداشت زنده یاد امین تارخ در موزه سینما حضور پیدا کرد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، فاطمه مهاجرانی طی سخنانی گفت: درد فراق برخی ها همیشه تازه است و فراق مصداق بریدن یک اندام از بدن است اما نکته مهم این است که رسم خلق دنیا همین فراق و از دست دادن است.
وی ادامه داد: همه ما از یک در وارد و از یک در دیگر خارج می شویم و در این میان خوشا آنهایی که از خود نقش عشق برجای می گذارند زیرا ان چیزی که نمی میرد عشق و محبت و هنرمندانه زیستن است.
سخنگوی دولت چهاردهم با اشاره به خاطرات خوبی که امین تارخ از خود بر جای گذاشته است بیان داشت: ما در دنیا بازیگران زیادی داشتبم که آمدند و رفتند اما همه آنها نقشی جاودان و نقشی از عشق و مهر نداشتند. اینکه ما فرصت داشته باشیم هنرمندانه زندگی کنیم خود به تنهایی یک توفیق بزدگ است‌.
مهاجرانی با اشاره به اهمیت حضور هنرمندان در جامعه گفت: هنری که شما از طریق خلق آثار هنری در سینما، تئاتر و تلویزیون به ما مردم ارایه می کنید نقش پر رنگی در زندگی ما دارد حتی شاید خود شما به این امر واقف نباشید.
وی ادامه داد: شما هنرمندان پیوستگی را به ما ارایه می کنید که از جنس عشق است و خوشا به حال کسانی که با عشق زندگی می کنند و خوش بحال کسانی که می دانند به جز هنر دوران هبچ منزلتی جاودانه نیست.
مهاجرانی با اشاره به اینکه همه مسئولیت ها زودگذر هستند گفت: سمتهایی همچون سخنگوی دولت و سایر آنها ماندنی نیست و یک مقام اعتباری است. به همین دلیل ترجیح می دهم در اینجا از دولت عشق، دولت وفاق و دولت مهر بگویم.
وی با بیان اینکه من بر سر سفره هنر لقنه خوردم و دست بوس شما هنرمندان هستم، بیان داشت: هنرمندانی همچون امین تارخ نقش های جاودانی به یادگار گذاشتند که هرگز فراموش نمی شوند زیرا رشته محبت را گسترش دادند و توانستند انسان تاثیرگذاری باشند و معلمی کنند.
وی ادامه داد: امین تارخ معلمی کرد به این معنا که به شاگردان و دیگران راه و رسم محبت و بزرگی کردن را آموزش داد و در این راه خست به خرج نداد زیرا معلم نمی تواند خسیس باشد.
مهاجراتی بیان داشت: وقتی عشق را به دیگران می دهیم ان عشق تکثیر می شوند و به ما برمی گردد. امین تارخ آن عشق و آن این مردم و کشور بود لذا در دل تک تک ما جای دارد.

در نمایش «باد صبا» در موزه سینما مطرح شد:«باد صبا» برای یک آلبوم خانوادگی است / لاموریس احیا کننده رمانتیسیسم در سینما بود

نسخه اصلاح و مرمت شده مستند «باد صبا» ساخته آلبرت لاموریس با حضور محمدرضا اصلانی، فیلمساز پیشکسوت و سعید رشتیان، مستندساز شناخته شده در قالب برنامه «شب‌های مستند» موزه سینما در سالن فردوس این مجموعه برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، محمدرضا اصلانی، فیلمساز پیشکسوت سینمای ایران گفت: من لاموریس را با فیلم «بادکنک قرمز» شناختم که اثری شاعرانه و رمانتیک بود. سینمای جهان بسیار محدود به مباحث رمانتیک می‌پردازد و لاموریس احیا کننده رمانتیسیسم در سینمای مستند بوده و «باد صبا» نیز یک فیلم رمانتیک درباره ایران است.

وی ادامه داد: لاموریس برای ساخت این فیلم هلی کوپتری طراحی می‌کند که بدون لرزش باشد، چراکه تا آن زمان فیلم‌های ساخته شده به وسیله هلی کوپتر دارای لرزش‌های زیادی بود و نمی‌شد در آن‌ها امری زیبایی شناسانه را به وجود آورد. لاموریس با تکنسین‌های مختلفی کار کرد تا سرانجام توانست موتوری برای یک هلی کوپتر دو فرمانه طراحی کند تا بدون لرزش باشد.

کارگردان «شطرنج باد» افزود: او با طراحی تازه خود فیلم‌های مختلفی را کارگردانی کرد و به وجود آورنده حرکت سَیَلانی در سینما بود. شهرت اولیه لاموریس به فیلم «بادکنک قرمز» باز می‌گردد و به همین دلیل برای ساخت «باد صبا» به ایران دعوت شد. لاموریس برای گفتار انگلیسی این فیلم علاقه نداشت تا از فردی جهان سومی استفاده کند اما در ایران منوچهر انور به او پیشنهاد شد. انور برای روایت این اثر، گفتار فرانسوی آن را مبنای کار خود قرار داد و گفتار آن را به انگلیسی و فرانسوی نوشت و ایده لاموریس را در متن پیاده کرد.

اصلانی ابراز داشت: انور دانش آموخته تئاتر در دانشگاه سلطنتی لندن بود و زبان انگلیسی همچون زبان دوم مادری برای او محسوب می‌شد. او وظیفه گفتار فیلم‌های تبلیغاتی پرطمطراق وزارت فرهنگ و هنر را برعهده داشت و تنها به زبان انگلیسی روی این آثار صحبت می‌کرد. فیلم «جام حسنلو» نخستین فیلم فارسی زبان بود که انور گفتار آن را برعهده داشت و من بسیار تلاش کردم تا او را برای بیان نقش حلاج راضی کنم. پس از آن بود که انور مجاب شد که گفتار فارسی فیلم «باد صبا» را نیز بپذیرد.

وی خاطرنشان کرد: سینمای مستند ایران همواره سینمایی فقیر بوده است و فیلمسازان ایران با تکنولوژی محدودی که وجود داشت تلاش می‌کردند تا آثار خود را تولید کنند و بیش از تکنولوژی، بر ایده‌های خود تکیه داشتند. برای مثال فیلم «اربعین» ساخته ناصر تقوایی یک فیلم تکنولوژیک نیست، بلکه ایده‌های تدوینی و ساختاری خاصی در آن استفاده شده است و یک بینش استاتیک باعث جذاب شدن آن کار شده است. در مقابل، لاموریس متعلق به جهان تکنولوژیک بود، تفاوت تکنولوژی فرانسوی  با آمریکایی در این است که تکنولوژی فرانسه با نوعی زیبایی شناسی خاص ترکیب شده بود و وجوه صنعتی در آن کم‌رنگ‌تر به نظر می‌رسد.

اصلانی با بیان اینکه لاموریس به واسطه امر تکنولوژیک موفق شد تا به نوعی امر زیبایی شناسانه دست پیدا کند، افزود: این مسئله موضوعی است که ما همچنان در ایران به آن دست پیدا نکرده‌ایم. سینمای مستند ایران با فعالیت‌های روشنفکران ایرانی نظیر فریدون رهنما، انور و گلستان به راه افتاد و آثاری متکی بر ایده‌هایی خلاقانه شکل گرفت که همچنان نیز دیدنی به نظر می‌رسند. فیلمسازی مستند در آن سال‌ها هنوز به یک حرفه مشخص تبدیل نشده بود و بیشتر با امر اشتیاق در ارتباط بود. نکته مهم این است که همواره هنر و اندیشه‌های پیشرو در آغاز با مخالفت رو به رو می‌شود و بسیاری از حرکت‌های صورت گرفته به دلیلی چنین نوع برخوردی مجال جهانی شدن پیدا نکرده است. در دهه پنجاه ایران در تولید مستندهای دراماتیک در جهان پیشرو بود اما همین فضا منجر به ناشناخته ماندن بسیاری از آثار شد. ایران می‌توانست به عنوان بنیان‌گذار مستند دراماتیک در جهان شناخته شود اما متاسفانه این فرصت از دست رفت و سال‌ها بعد و در دهه نود بی بی سی این عنوان را به خود اختصاص داد.

اصلانی بیان داشت: متاسفانه هنگام فیلمبرداری فیلم «باد صبا» هلی‌کوپتر حامل لاموریس و گروه فیلمبرداری بر اثر سانحه‌ای بر فراز سد کرج سقوط می‌کند و همگی جان خود را از دست می‌دهند. این فیلم نشان می‌دهد که چگونه تکنولوژی می‌تواند ایجاد کننده امر زیبایی شناسانه باشد. در «باد صبا» به پیشرفت‌های صنعتی ایران پرداخته نشده است و به همین دلیل چندان مورد استقبال واقع نشد. «باد صبا» در دهه هشتاد به واسطه تلویزیون و دوران مسئولیت جعفری جلوه در شبکه یک دوباره مطرح می‌شود و همان زمان این اثر دوبار روی آنتن تلویزیون رفت.

اصلانی افزود: فیلم «باد صبا» به واسطه سبقه نقاشانه خود نیز دارای اهمیت است و ایده‌های اولیه آن با تاثیر از اشر شکل گرفته است. مفهوم دید از بالا را اشر در جهان وارد حوزه نقاشی کرد و در نگاه لاموریس نیز جریان پیدا کرد.

سعید رشتیان، فیلمساز پیشکسوت سینمای مستند نیز گفت: در آن دوره حرکت و تجربه‌های سینمای ایران آغاز شده و آقای اصلانی نیز مشغول پروژه «ایران زمین» بود و مستندهای شاعرانه‌ای در قالب تجربه‌های تازه به ثمر می‌نشست. باید نسبت ظرفیت‌های فناوری موجود در سینمای ایران با این اثر سنجیده شود.

وی ادامه داد: به لحاظ سبک و سیاق سال‌ها طول کشید تا این تجربه در سینمای کشور پذیرفته شده و به کار گرفته شود. برخی عقیده دارند که «باد صبا» تکه‌ای جدا از تجربه‌های سینمای مستند ایران است و ارتباط چندانی با آن ندارد، چراکه تنها پس از گذشت سالیان بسیار این تجربه درک و جذب شد. البته در دهه‌های پس از انقلاب تلاش‌هایی برای نزدیک شد تجربه‌های داخلی به عرصه جهانی صورت گرفت اما همچنان این فاصله باقی ماند.

محمدعلی حسین نژاد نیز بیان داشت: من تاکنون این فیلم را بیش از 10 بار در سالن سینما دیده‌ام و همواره شاهد کشف تازه‌ای از آن هستم. راوی این اثر باد صبا بوده که برداشت‌های خود را از ایران روایت می‌کند و به همین دلیل است که بیشتر صحنه‌‌های فیلم از نمای بالا فیلمبرداری شده است.

ارد عطارپور فیلمساز شناخته شده سینمای مستند نیز درباره فیلم گفت: من فیلم «بادکنک قرمز» لاموریس را دیده‌ام و به نظرم بسیار فیلم خوب و الهام بخشی است و سینمای کوتاه داستانی ایران از آن اثر بسیار سود برده است. پس از «بادکنک قرمز» توجه لاموریس به آسمان جلب می‌شود و او این نما را به کرات در آثار خود مورد استفاده قرار می‌دهد. لاموریس به دلیلی هوش، ذکاوت و نوع نگاه خاص خود، نوعی غافل‌گیری را به مخاطب هدیه می‌داد. در آن زمان دیدن زمین از نمای بالا بسیار غافل‌گیر کننده بود و تصور آن دشوار به نظر می‌رسید. روابط عاطفی، خیال انگیز و شاعرانه توسط لاموریس به فیلم تزریق شده است و این موضوع با دخالت در زندگی مردم صورت پذیرفت که گاهی نیز مورد انتقاد واقع می‌شد. «باد صبا» برای من مانند یک آلبوم خانوادگی است که پس از پنجاه سال و از دریچه آن مجددا به تصاویری از ایران نگاه می‌کنیم و همین مسئله به آن وجهی خیال انگیز داده است. بسیاری از مراکز یزد و اصفهان که در فیلم دیده می‌شوند امروزه دیگر وجود ندارند و همین موضوع باعث نوعی شیفتگی شده است. در «باد صبا» انور نقش برجسته‌ای دارد و شاید بتوان او را یکی از مولفه‌های اصلی این اثر دانست.

در این برنامه افرادی همچون: محمدرضا اصلانی، نظام الدین کیایی، خسرو دهقان، سعید رشتیان، کیوان کیانی، مرتضی شاملی، ارد عطارپور، فخرالدین سیدی، سعید الهی، محمدعلی حسین نژاد، فخرالدین سیدی، محمد طیب و …حضور داشتند.

فیلم مستند «باد صبا» که توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده در موزه سینمای ایران به نمایش درآمد.

 

 

سینمای اندیشه ورز باید با مقوله عاشورا گره بخورد/باید به دنبال بازآفریدن ارزش‌ها باشیم

در آستانه اربعین حسینی نشست بررسی سینمای «محرم و عاشورا» با حضور حسن جلایر تهیه کننده سینما ، داریوش یاری کارگردان سینما، سعید الهی تهیه کننده و کارشناس فرهنگی، هادی مقدم دوست کارگردان سینما، مسعود سخاوت آهنگساز و موسیقیدان و محمدرضا ورزی کارگردان به میزبانی مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما برگزار شد.

باید نسل جدید را با واقعه عاشورا آشنا کنیم

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما در ابتدای این نشست گفت: قصد داریم در این نشست به موضوع سینما و ارتباط آن با واقعه عاشورا و حضرت سیدالشهدا بپردازیم. امروز در دورانی به سر می‌بریم که فرآیندهای یادگیری به شکل فزاینده‌ای در حال تصویری شدن است. زمانی در این کشور امر یادگیری از طریق طبیعت، بزرگان و… اتفاق می‌افتاد اما امروزه بیش از ۸۳ درصد از یادگیری از طریق تصاویر دراماتیزه شده و به صورت غیرمستقیم اتفاق می‌افتد. در این دوران بحران‌های متفاوتی نیز وجود دارد که ایران نیز مانند هر کشور دیگری با آن درگیر است.

وی افزود: اگر کشوری بخواهد به سمت حل چنین بحران‌هایی حرکت کند، ناگریز است تا بر داشته‌های خود تکیه کند. جامعه ایرانی از ظرفیت بزرگ اسلام تشیع بهره‌مند است و موضوع سید الشهدا می‌تواند عصاره اسلام ناب به شمار رود. فیلم‌های مرتبط با سیدالشهدا با شرایط بسیاری دشواری به سرانجام می‌رسند اما چرخه تولید، توزیع و مصرف ناکارآمد بوده و متاسفانه چنین آثاری فروش مناسبی را تجربه نمی‌کنند. کشوری که مبانی اعتقادی آن متکی به آموزه‌های سیدالشهدا است متاسفانه تعداد فیلم‌های آن در ارتباط با این شخصیت بزرگوار به ۱۰ عدد نمی‌رسد. حتی مفاهیمی که سیدالشهدا برای برپایی آن قیام کردند نیز چندان در سینمای ایران مورد پرداخت قرار نگرفته است.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: دوستان متولی امر فرهنگ به سریال‌های تلویزیونی تاکید دارند اما به نظر من در این مدیوم نیز اتفاق خاصی به جز چند اثر محدود رخ نداده است. فضای دانش آموزی و دانشجویی ثابت می‌کند که نسل جدید از موضوعات مربوط به اهل بیت و تاریخی تهی شده‌ است و برخی خانواده‌ها از اینکه ارتباط فرزندانشان با موضوع سیدالشهدا کم‌رنگ شده، بسیار گله‌مند هستند.

مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه در پرداخت حماسه عاشورا خلا بزرگی وجود دارد و به همین دلیل اتفاق‌هایی به وقوع پیوسته است، بیان داشت: باید دید چه کنیم تا مشکلات تولیدات مربوط به امام حسین(ع) به عنوان موضوعی راه‌گشا در ارتباط با هویت و فطرت انسان، مرتفع شود؟ موضوع اصلی حیات امام حسین (ع) عزت‌مندی است و زمانی که ایشان از مدینه خارج می‌شوند، مهم‌ترین مسئله برای ایشان بی‌تفاوت نبودن است. اگر از امروز سینمای ایران تا زمانی که این هنر وجود دارد، به موضوع و عصاره این مرد تاریخی بپردازد، می‌تواند هزاران اثر به وجود بیاورد.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: زمانی که به موضوع عاشورا نزدیک می‌شویم تازه به گستردگی این حوزه پی برده و می‌فهمیم باید به چه عناوین دیگری نیز پرداخته شود. اگر تعریف ما از دین صحیح باشد، آن وقت تعریف ما از سیدالشهدا در حوزه دین نیز درست خواهد بود.

وی ادامه داد: نمی توان سینما را به سینمای دینی و غیردینی تقسیم کنیم زیرا سینمای غیردینی یعنی سینمای بد و باید بپذیریم که عاشورا یک روز نیست که تمام شده باشد ،عاشورا هر روز شروع می‌شود و با رفتاری که ما انجام می‌دهیم یک بخشی از آن کامل می‌شود. ما با یک مواجهه تمدنی بزرگی سر و کار داریم که یک طرف آن پروردگار ، انباء و اولیاء هستند و یک طرف دیگر جریانی است که با آن مخالفت دارد و نقطه اوج این دو تمدن عاشورا است. اینکه ما امروز به زبان رایج تصویر نمی‌توانیم تصویرهای بیشتری را تولید کنیم نکته‌ای است که باید مورد توجه قراردهیم.

اسماعیلی بیان داشت: نکته مهم این است که با چه مخاطب، بیان و رویکری باید به موضوع سیدالشهدا بپردازیم تا نسل‌های امروز که از این موضوع فاصله گرفته‌اند بتوانند آشنایی بیشتری پیدا کنند و بتوانیم از این مواجهه تمدنی عظیمی که در عالم شکل گرفته در سمت درستی قرار بگیریم و آنچه در تاریخ قرار گرفته را به نسل جدید نشان بدهیم.

باید حکمت و اخلاق در جامعه ایرانی جاری شود

داریوش یاری، نویسنده و کارگردان سینما نیز گفت: چیزی که داستان حسین بن علی (ع) به ما می گوید ماجرای ظلم ستیزی است، ایستادن در برابر ظلم و ظالم است. با این تعریف وقتی ماجرای حسین بن علی (ع) را ببینید متوجه می‌شوید که به واسطه همتی که حضرت زینب (س) از پس واقعه انجام می‌دهد ، شخصیت به اسطوره و ماجرا به حماسه تبدیل می‌شود زیرا ما باید آن را در تاریخ نگه داریم.

وی خاطرنشان کرد: من به عنوان کارگردان و نویسنده‌ای که دوست دارم در این زمینه فیلم بسازم بخش زیاد و جدی آن را از منبر و زبان مداح‌ها یاد گرفتم. خیال‌سازی که در منبرها کردم من را شیفه کرد تا آرام آرام بیایم و از زبان و ادبیات تصویری استفاده کنم و تجربیاتم را با مخاطب به اشتراک بگذارم.

کارگردان «شورعاشقی» ادامه داد: از دورانی در تاریخ این کشور یک طیف با اندیشه به خصوصی، فکر کردند که باید این واقعه را تعریف کنند و به خود اجازه می‌دهد تا خود به روایت این واقعه بپردازد و به همین دلیل یک سینماگر را برای مطرح کردن شکل ارائه پیام‌های عاشورایی بنا به مصلحت‌هایی تحت فشار قرار می‌دهند درحالیکه باید به هنرمندان اعتماد شود تا آن‌ها بتوانند کار خود را به درستی به تصویر بکشند. جامعه می‌داند که چرا باید به سراغ حسین بن علی(ع) برود و نیاز و طلب خود را از این واقعه طلب کند. باید فکر را به میدان آورد و از کم‌کاری و ادعا در این زمینه پرهیز کرد.

این سینماگر افزود: واقعه کربلا تنها نبردی میان شخص عمرسعد و حسین بن علی(ع) نیست بلکه نبرد میان بخشش و حرص و طمع و بی وفایی و وفای به عهد است. باید بستری از اندیشه در جامعه شکل بگیرد، سوالاتی ایجاد شود، بحرانی در جامعه افتاده باشد تا روشنفکران و صاحبان اندیشه بتواند به آن پاسخ بدهد و در جامعه گسترش پیدا کند. در جاهایی لازم است گفتمان شکل بگیرد و مفاهیمی از آن بیرون بیاد تا هنرمند را متوجه ساخت فیلمی درباره آن کند.

سینمای عاشورایی باید گره خورده با سینمای روشنفکری و اجتماعی باشد

سعید الهی تهیه کننده و کارشناس سینما نیز گفت: در بحث یادگیری، موضوع انتقال پیام مطرح می‌شود که چگونه باید یک پیام برای اثربخشی بهتر در اختیار مخاطب قرار گیرد؟ ابزاری به نام رسانه این روزها در حوزه سینما تمرکز بیشتری پیدا کرده است. امروزه درحوزه سینما و پلتفرم‌ها، این ابزار تعریف شده و بسیار اثر بخش است. ممکن است در آینده ابزار دیگری نیز تعریف شود که سینما و تلویزیون را محدودتر کند و ما باید برای آن آمادگی داشته باشیم.

وی ادامه داد: در حوزه علوم انسانی، زمانی که صحبت از پیام می‌شود، باید درباره بسیاری از موضوعات دیگر نظیر مخاطب، ابزار، لحن و… صحبت شود. درباره فیلم‌های تاریخی و مذهبی، من این دغدغه را دارم که آیا جامعه سینما باید به مناسک و شعایر بپردازد و اصرار جمهوری اسلامی برای تولید این آثار چیست. چرا تعداد چنین فیلم‌هایی افزایش پیدا نمی‌کند؟ آیا مشکل از ظرفیت موضوع یا بضاعت سینما و سینماگران ایرانی است؟ سینما یک ابزار تکنولوژیکی است و اینکه بخواهیم مفهوم را از طریق این رسانه انتقال دهیم، کاری بسیار سخت و دشوار محسوب می‌شود. مفاهیمی که در بخش مهندسی فرهنگی کشور تعریف می‌شود، گاهی برای سینماگران غیرقابل ملموس است.

وی ادامه داد: به عنوان مثال، از بصیرت و معرفت افزایی صحبت می‌شود، در حالی که در میان سینماگران ایرانی تعریف دقیقی از این واژه ها وجود ندارد. ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا برای انتقال مفاهیم عاشورایی به جامعه راه درستی را طی می‌کنیم؟ ما در سینما نتیجه نگرفتیم و گاهی فکر می‌کنم که شاید نیاز است تا بر منابع سنتی خود تاکید داشته باشیم. شاید راه را به صورت اشتباه طی می‌کنیم و مدیران فرهنگی به این درک نرسیدند که پرداختن به سینمای عاشورایی نیاز به یکسری پیش نیاز دارد که حتما باید رعایت شوند.

این کارشناس سینما بیان داشت: اگر انقلاب و نظام سیاسی ایران متکی برفرهنگ است بنابراین باید سینمای اندیشه ورز ما با مقوله عاشورا گره خورده باشد. اولین آسیب این است که سینمای عاشورا را تفکیک می‌کنیم و آن را تنها مختص به افراد محدودی که دغدغه مند می‌دانیم قرار می دهیم. سینمای عاشورایی باید گره خورده با سینمای آزاد، تجاری، روشنفکری و اجتماعی باشد. همانگونه که شرع عین عقل است و عقل عین شرع، نباید میان این دو نیز تفکیکی صورت گیرد.

الهی یادآور شد: باید در ابتدا موضوع به درستی سنجیده شده و به این سوال پاسخ داده شود که آیا زمانی که فیلمی دینی ساخته می‌شود، باید سازنده اثر فردی مذهبی و قائل به شعایر مذهب شیعه باشد یا خیر؟ مسئولیت پاسخ به این پرسش‌ها برعهده سیاست‌گذاران و مدیران فرهنگی است. بخش خصوصی علاقه‌مند به تولید این آثار نیست و به عقیده من دولت باید در زمینه تولید آثار استراتژیک اینچنینی حضور فعالی داشته باشد. تولید فیلم تاریخی سختی‌های بسیاری دارد و در جمهوری اسلامی، همه دستگاه‌های اجرایی در این امر ثابت قدم نیستند و فیلمسازان گاهی نیز برای پیشرفت تولید یک فیلم، وابسته به روابط شخصی خود هستند.

الهی با طرح این پرسش که آیا در یک فیلم 90 دقیقه‌ای می‌توانیم به تمام وجوه تاریخی اشاره کنیم، بیان داشت: باید دید آیا می‌توان سلیقه تمام طیف‌ها را در خصوص مسائل مذهبی جلب کرد؟ این مسئله نیاز به پژوهشی گسترده و هنر بسیاری دارد تا تمام نظرات تجمیع شده و باید منابع تحقیقی و پژوهشی به صورت دقیق مشخص شود. از سویی دیگر متاسفانه بسیاری از فیلمسازان به خودسانسوری روی می‌آورند که این موضوع به آسیبی جدی بدل شده است و باعث می‌شود تا فیلم‌های کاملی ساخته نشود.

«سفیر» اثری بدون تاریخ مصرف است

محمدرضا ورزی، نویسنده و کارگردان سینما نیز گفت: من همیشه با برخورد مناسبتی با واقعه عاشورا در سینما و تلویزیون مشکل داشتم و عقیده ندارم آثار اینچنینی مانند «شور عاشقی» فقط در ماه محرم اکران شود. اتفاقا باید در فصل مدارس و فعالیت دانشگاه چنین آثاری نمایش داده شوند تا حمایت بیشتری صورت گیرد همانطور که حمایت آموزش و پرورش باعث تکان خوردن گیشه فیلم «ابراهیم خلیل الله» در سال ۸۳ شد.

وی با بیان اینکه فیلم‌ها با موضوع عاشورا تاثیر گذار هستند، افزود: من در دوران نوجوانی پس از تماشای فیلم «سفیر»، نمایشنامه‌ای برای حضرت مسلم نوشتم و از موسیقی آن فیلم برای اجرای نمایشنامه استفاده کردم. به عقیده من فیلم «سفیر» اثری بدون تاریخ مصرف است.

ورزی با بیان اینکه موسیقی در آثار عاشورایی دارای نقش بسیار زیادی است، ادامه داد:  متاسفانه بیشتر به دنبال قصه عاشورا بودیم و کمتر در مسیر دست یافتن و بیان کردن اهداف عاشورایی حرکت کردیم. یکی از ویژگی‌های مجموعه «مختارنامه» این بود که به شدت به دنبال ارسال پیام‌های این واقعه بود و مخاطب بهره‌برداری به روزی هم از مفاهیم دریافتی و طبق شرایط روزمره جامعه انجام می‌داد. مجموعه «ولایت عشق» نیز دارای کارکردی مشابه بود. نباید واقعه عاشورا را تنها به لحاظ تاریخی در سینما بررسی کرد بلکه باید تبیین دقیقی از محتوای این واقعه صورت بگیرد.

وی یادآور شد: فیلمساز باید در این زمنیه دغدغه‌مند باشد اما این مسئله نیز کافی نیست و باید برنامه‌ریزی‌های پیرامونی در جهت خلق پروپاگاندا و تبلیغات صورت بگیرد؛ اقدامی که برای فیلم «محمد»(ص) اثر مجید مجیدی رخ داد و تمام بیلبوردهای شهری درگیر این فیلم شدند. مهم‌تر از فرآیند تولید چنین فیلم‌هایی، بحث تبلیغات برای جذب مخاطب است.

ورزی همچنین بیان داشت: در حاشیه واقعه عاشورا اتفاقاتی رخ داده است که اهمیت آن کمتر از واقعه اصلی نیست. باید پیرامون حادثه عاشورا نیز تحقیق شود و داستان‌های جانبی آن نیز مورد توجه قرار بگیرد زیرا لایه‌های نادیده‌ای هنوز هم میان صفحات تاریخ اسلام وجود دارد.

باید از ساحت اسطوره به ساحت عقلانیت حرکت کنیم

در ادامه این نشست مسعود سخاوت دوست، آهنگساز فیلم‌های شور عاشقی و هیهات نیز گفت: باید در ابتدا ببینیم که در چه دورانی زیست می‌کنیم. در دوره کنونی بسیاری از وقایع واررونه شده و استحاله یافته‌اند. باید به دنبال بازآفریدن ارزش‌ها باشیم و یکی از ارزش‌ها مربوط به واقعه عاشورا است. در دوران جدید و با ظهور پرسش‌های متفاوت با بحران ارزش گذاری صحیح و استدلال رو به رو هستیم. جامعه ایرانی یک جامعه اسطوره‌ای است. اساطیر ایران تغییر شکل و هویت داده‌اند و در دوران کنونی، باز هم شاهد تغییرات دوباره در ارزش‌ها هستیم. برای مثال، شخصیت‌ها به سوپرمن و اسپایدرمن تغییر پیدا کرده‌اند و کودکان دیگر نمی‌خواهند تا شمایل خود را تبدیل به شبیه خوان تکیه‌ها کنند. اگر نتوانیم ساحت اسطوره‌ای را به سمت ساحت عقلانی سازماندهی کنیم به زودی شاهد عدم پذیرش از نسل جوان خواهیم بود و این امر در ادامه به نابودی موضوع منجر خواهد شد.

وی خاطرنشان کرد: امروزه در مساجد و تکیه‌ها افرادی حضور پیدا می‌کنند که میانگین سنی آن‌ها بالای شصت سال است زیرا این تغییر رویه خود را به شکل دیگری در ساحت اسطوره‌ای جدید نشان می‌دهد. ما از ساحت اسطوره به ساحت عقلانیت حرکت نکردیم.

سخاوت دوست با بیان اینکه امروز ارزش‌ها برای فرزندان تغییر کرده است، بیان داشت: «باز این چه شورش است» تصویر من از امام حسین (ع) است اما برای فرزندان که تصویر عزاداری به شکل دیگری نشان داده شده قابل مقایسه با گذشته نیست.

وی در ادامه گفت: در گذشته تنها روایت از طریق دو کانال تلویزیونی و منبر منتقل می‌شد اما امروز دیگر اینگونه نیست و روایت‌های مختلفی از مدیوم‌های گوناگون به مخاطبان منتقل می‌شود و هر مدیا می‌تواند روایت جدیدی را ارائه کند.

این آهنگساز خاطرنشان کرد: اگر توجه کرده باشید فیلم «روز واقعه» تنها با بیان یک پاراگراف از واقعه عاشورا موفق می‌شود مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار دهد. در این فیلم ما با سیر سلوک یک انسان باورپذیر و عاشق رو به رو هستیم که به دیگران کمک می‌کند و دارای شک شده است. در این فیلم جلوه‌های مختلف و دیالوگ‌هایی وجود دارد که هر کدام همین الان قابلیت تفسیر دارد. به نظرم زیبایی شناسی عاشورا نجات دهنده سینمای امروز است. واقعه عاشورا در اندیشه مردم شکل خاصی پیدا کرده و می‌تواند جلوه‌های عقلانی پیدا کند و جلوه‌های فلسفی آن نمایان شود و با فرم و بیان امروزی بیان شود. حقیقت این است که جوان امروز از اینکه درباره واقعه عاشورا همه چیز را می‌داند باید با یک مبهم روبرو شود زیرا حقیقت به هیچ عنوان برملا نیست و هیچ فردی مالک حقیقت نیست و یک سری ابهامات در هر واقعه تاریخی می‌تواند وجود داشته باشد.

با یک جریان منظم سینمای عاشورایی به سرانجام می‌رسد

هادی مقدم دوست، نویسنده و کارگردان سینما نیز گفت: بی انضباطی در پژوهش باعث می‌شود تا فعالیت‌های صورت گرفته در این زمینه به نتیجه لازم دست پیدا نکند. به نظرم نوعی هجمه و دستپاچگی در این زمینه وجود دارد که کار را دشوار می‌کند. باید در نظر داشت که با یک جریان منظم ، سینمای عاشورایی به سرانجام می‌رسد. اگر کاستی‌ها و موانع موجود در روندی منظم شناسایی می‌شدند، سیاست گذار، سینماگر و مخاطب نفع خود را از این موضوع دریافت می‌کردند.

وی با بیان اینکه متاسفانه درحال حاضر شرایط به گونه‌ای است که می‌خواهند تقصیرها را به گردن یکدیگر بیاندازند، بیان داشت: درحالیکه تسهیل این موضوع به یک پژوهش جدی نیاز دارد اما بیش از هر چیز به دنبال شناسایی سهم تقصیر در یکدیگر هستیم. بع نظرم بهتر است مسائل باید با صراحت مطرح شوند و باید در این باره نیز توجه جدی صورت بگیرد.

مقدم دوست با بیان اینکه حوزه شناخت زبان به صورت جدی قابل مطالعه است، گفت: زبان از لفظ و معنی تشکیل شده و دارای آداب مخصوص به خود است و عملکرد شخصی که با زبان کار می‌کند، بسیار قابل ملاحظه است. در سینما واژگان و قالب زبان به شکلی دیگر رقم می‌خورد و پرداختن به این موضوع بسیار راه‌گشا خواهد بود. باید درباره معضلات و مشکلات سخن گفته شود و مصائب موجود با صراحت مورد توجه قرار بگیرند. تامل بر روی موضوعات زبانی باعث می‌شود تا شبهات و غفلت‌ها در کانون توجهات باشند.

نقطه شروع هنرمند باید تسلط بر تاریخ دین باشد

حسن جلایر تهیه کننده « سفیر» با بیان اینکه همه می‌دانیم تا زمانی که عقب نشینی کنیم، دشمن هجوم می‌آورد، نیز گفت: در کشور ما هیچ وقت هیچ چیز در جای خود قرار نداشته است و هر فردی اندیشه‌ای داشته در تنهایی خود کاری را صورت داده است. علمای ما یک حُسن بزرگ دارند، آن‌ها معمایی را طرح می‌کنند و کتاب‌های متعددی را در پاسخ به این معما به رشته تحریر درمی‌آورند. باید بررسی شود که ما پیرو چه کسانی هستیم؟ اگر ما خود را مسلمان شیعه می‌دانیم باید تلاش کنیم تا به چنین جایگاهی نیز دست پیدا کنیم. اگر این اتفاق رخ دهد، فرهنگ ما صورتی مطلوب به خود خواهد گرفت.

وی ادامه داد: مسئولین مربوطه باید از فرهنگ دینی و حقیقت عاشورا کاملا آگاهی داشته باشد تا بتواند موضوع را پرورش دهد. هنر از مفهوم والایی برخوردار است و تنها در قالب آن است که می‌توان انسانی را شکل داد و ساخت. امام حسین(ع) فردی ظلم ستیز بودند و یک هنرمند باید نقطه شروع خود را تسلط بر تاریخ دین قرار دهد.

جلایر بیان داشت: باید دید ما به عنوان مسلمان تا چه اندازه از دین و فرهنگ تشیع آگاهی داریم و به زعم من افرادی که قصد انجام کار فرهنگی دارند، باید شایسته این مقام نیز باشند.

 

خاطرات «هارون یشایایی» از ناخداخورشید و اجاره نشین‌ها

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز « هارون یشایایی» تهیه کننده پیشکسوت سینما بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، هارون یشایایی با بیان اینکه در کودکی منزلشان نزدیک سینما تمدن بوده است، گفت: ما در کودکی تلویزیون نداشتیم و تنها تفریحمان سینما رفتن بود، درواقع در آنجا با سینما آشنا شدم و مشغله زندگی من شد.

وی با اشاره به زنده یاد داریوش مهرجویی نیز ادامه داد: مهرجویی خیلی اهل مدارا بود و با بازیگران، عوامل و مخاطبان بسیار نزدیک بود و به آنها احترام می گذاشت.

تهیه کننده فیلم سینمایی «ناخداخورشید» خاطرنشان کرد: بخشی از این فیلم در اصفهان ساخته شده بود و فیلمبرداری کرده بودند و به ما تحویل دادند اما ما فیلم را از ابتدا شروع کردیم درواقع راش‌های قدیمی را کنار گذاشتیم و با ناصر تقوایی فیلمبرداری را آغاز کردیم.

وی درباره انتخاب علی نصیریان، داریوش ارجمند و سایر بازیگران فیلم بیان داشت: من در انتخاب بازیگر به هیچ وجه دخالت نمی‌کردم زیرا معتقد بودم که با انتخاب کارگردان کار ما تمام می‌شد و انتخاب بازیگران ، لوکیشن و … با کارگردان است.

یشایایی خاطرنشان کرد: یادم می‌آید فیلم «ناخداخورشید» را به عنوان فیلم منتخب به خارج از کشور فرستاده بودند و زمانیکه نمایش فیلم به پایان رسید تماشاچیان چند دقیقه بی وقفه و ایستاده دست می‌زدند. این فیلم همچنین در جشنواره لوکارنو جایزه بهترین فیلم را دریافت کرد.

وی درباره فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها» نیز گفت: یادم می‌آید فیلمنامه اجاره نشین‌ها را به من دادند و برایم خیلی جالب بود و بلافاصله درباره آن با مهرجویی صحبت کردم و متوجه شدم کارگردان مهمی است و درس سینما را خوانده است به همین دلیل تصمیم گرفتم فیلم را باز او بسازم.

این تهیه کننده پیشکسوت سینما خاطرنشان کرد: سر فیلم اجاره نشین‌ها یادم می‌آید داریوش مهرجویی به من گفت این فیلم هزینه زیادی برای ساخت دارد و من به او گفتم بدم آمد از حرفی که زدی زیرا من پول‌دار هستم و چرا می‌گویی پرهزینه است و مهرجویی در پاسخ به من گفت ببخشید.

یشایایی خطاب به افرادی که می‌خواهند وارد حرفه سینما شوند، بیان داشت: توصیه من این است که بدانند سینما تخصص است و باید وارد دانشگاه شوند و در عین حال که هنرمند هستند باید به دنبال کار تخصصی سینما بروند زیرا سینما یک علم است. حتی اگر یک بازیگر معروف و خوب هم باشد باید سینما را به عنوان یک حرفه تخصصی بشناسد.

هارون یشایایی تهیه فیلم‌هایی همچون: جایزه، ناخداخورشید، اجاره‌ نشین ها، در مسیر تندباد، هامون، کیمیا و … را بر عهده داشته است.

نمایش نسخه اصلاح و مرمت شده «باد صبا» در موزه سینما

مستند «باد صبا» که تصویر و صدای آن توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده است ، توسط موزه سینما نمایش داده می‌شود.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایش‌های ویژه فیلم‌های مستند در موزه سینما تحت عنوان «شب‌های مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند، فیلم «باد صبا» بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما می‌رود.

در نشست شب‌های مستند که روز دوشنبه  پنجم شهریور ساعت ۱۷ برگزار می‌شود،  محمدرضا اصلانی مستندساز پیشکسوت  و سعید رشتیان مستندساز شناخته شده درباره این فیلم که در سال 1347 ساخته شده است صحبت خواهند کرد.

«باد صبا» یا «باد عاشقان»  ساخته آلبر لاموریس فیلم مستندی درباره طبیعت، جغرافیا و مردم ایران محصول سال ۱۳۴۷ خورشیدی و مدت آن ۷۰ دقیقه است. از جمله جذابیت‌های این فیلم گفتار متن آن با صدای منوچهر انور است.

فیلم سراسر ایران را از آسمان و با بالگرد نشان می‌دهد و موسیقی فیلم از آثار سنتی موسیقی ایران و ساختهٔ حسین دهلوی است.

این فیلم در سال ۱۹۷۸ نامزد اسکار بهترین مستند شد و حدود ۸۵ درصد از فیلم از بالگرد فیلمبرداری شده است.

حضور برای همه علاقه‌مندان و سینمادوستان، آزاد و رایگان است.

پیام تشکر رئیس سازمان سینمایی از شخصیت‌ها، نهادها و جامعه هنری به پاس همدردی

رئیس سازمان سینمایی طی پیامی از همدردی شخصیت‌ها، نهادها، جامعه هنری و سینمایی کشور در غم از دست دادن مادرشان تشکر کرد.

به گزارش موزه سینمای ایران؛ در پیام محمد خزاعی آمده است: ابراز همدردی و احساسات پر مهر همه شما بزرگواران در سوگ مادر عزیزمان را ارج نهاده و مراتب سپاس و قدردانی خود را از همراهی، حضور گرم، صمیمی و اظهار لطف و محبت همه دوستان اعلام می‌دارم.

ضمن قدردانی از چهره‌هایی همچون رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونین محترم وزیر، نمایندگان محترم مجلس و روسای کمیسیون فرهنگی و اصل 90 ، وزارت امور خارجه، روسای شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای هنر، مشاور فرهنگی ریاست جمهوری، رئیس و معاون سازمان صدا و سیما، حوزه هنری انقلاب اسلامی، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، خانه سینما و صنوف سینمایی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خانه هنرمندان ایران، نهادها، سازمان‌ها، مراکز فرهنگی و هنری و اجتماعی و سایر شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، جا دارد به صورت ویژه، از جامعه هنری، همکارانم در سازمان سینمایی و موسسات تابعه، مدیران فرهنگی، روسای نهادها و ارگان‌های مختلف کشوری، ، اصحاب رسانه، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.

بی‌شک، فقدان تلخ و جدایی عزیزان التیام‌ناپذیر است اما همراهی، تسلیت و همدردی شما بزرگواران، به بنده و خانواده‌ام صبوری و شکیبایی مضاعفی را به ما عطا کرد. اینک که در سخت‌ترین شرایط زندگی کنارمان قرار گرفته‌اید، به حکم ادب و حق‌شناسی، از همه عزیزان، سروران، دوستان که بازماندگان را در تحمل این مصیبت با حضور آرامش‌بخش خود، مورد تفقد قرار داده‌اند، بویژه، سینماگران، مدیران فرهنگی و خبرنگاران ارجمند که در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم شرکت نموده و یا با ارسال پیام، ‌گل و بنر ابراز همدردی داشته‌اند صمیمانه قدردانی می‌نمایم.

از خداوند متعال، برای همه سروران عالی قدر و عزیز طول عمر با عزت و آرزوی سلامت، سعادت و اجر عظیم الهی مسئلت داریم.

واکنش دختر بیتا فرهی به حواشی رونمایی از تندیس مادرش

واکنش دختر بیتا فرهی به حواشی رونمایی از تندیس مادرش

دختر بیتا فرهی در پی رونمایی از تندیس مادرش در موزه سینما نوشت: باید مفهوم واژه «تندیس» را به درستی فهمید؛ اهمیت تندیس در شباهتش نیست بلکه در شمایل و نمادی است که از آن هنرمند به جا می‌ماند.

مهسا قریشی در پاسخ به سوال ایسنا در پی برخی واکنش‌ها در فضای مجازی پس از رونمایی از تندیس مادرش (به عنوان اولین تندیس بازیگر زنی که در موزه سینما قرار می‌گیرد)، نوشت: «این تندیس آفریده شد به یاد آفرینش‌های هنرمندانه مادرم ….

چند روزی از پرواز ابدیِ بی‌همتای مادرم نگذشته بود؛ غم فقدانش سنگین و باورپذیر نبود. در کنار مرتضی و افروز ( دوستان نزدیک مادرم) نشسته بودیم و از او سخن می‌گفتیم. همه در غم و اندوه این کوچ ناگهانی و دل‌نگران از این بودیم که چگونه می‌توانیم یاد و خاطره بانوی بزرگ سینمای ایران را زنده نگه داریم.

چند ماه پیش از رفتنش، مادر تندیسی از آثار آقای مرتضی سعیدی (مجسمه‌ساز) دیده بود و با شوخ‌طبعی از او پرسیده بود: «کی نوبت به ساخت مجسمه من می‌رسد؟» مرتضی در اندیشه داشت که به مناسبت تولدش، سردیسی کوچک به او هدیه کند اما افسوس که تقدیر به او این فرصت را نداد و با کوچ مادر ایده ساخت تندیس او جان گرفت.

آقای اسماعیلی (مدیرعامل موزه سینما) از این ایده استقبال کردند و تصمیم گرفتند تا نخستین تندیس یک هنرمند را در موزه سینما به نمایش بگذارند. آفرینش تندیس با همکاری مرتضی سعیدی و افروز بوجاریا سه ماه پس از درگذشت مادر آغاز شد و ما توانستیم این تندیس را روز چهارشنبه، ۲۴ مرداد ماه در حضور همکاران، دوستان و خانواده رونمایی کنیم.

این تندیس واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت، برخی با دیدنش، حضور مادر را حس کردند و دلشان به تپش افتاد؛ برخی دیگر از ترس زنده‌نمایی‌اش نزدیک نمی‌شدند و عده‌ای نیز به شباهتش انتقاد داشتند و از اینکه چرا چنین خلق شده است برای‌شان سوال‌برانگیز شده بود.

اما آنچه برای من به عنوان بازمانده این هنرمند ارزشمند است، زنده نگه‌داشتن یاد اوست. باید مفهوم واژه “تندیس” را به درستی فهمید؛ اهمیت تندیس در شباهتش نیست بلکه در شمایل و نمادی است که از آن هنرمند به جا می‌ماند.

اگر بخواهیم هدف ساخت تندیس‌ها را تنها به شباهت محدود کنیم، شاید امروز موزه‌هایی چون «مادام توسو» و «گرون» به وجود نمی‌آمدند، چرا که در این موزه‌ها نیز هنرمندان بیشتر روی شمایل کار کرده‌اند تا شباهت.

ما فرزندان هنرمندان، وظیفه‌ای بزرگ بر دوش داریم؛ وظیفه‌ای که به پاس عشق و هنر، نام و یادشان را جاودان نگه داریم و میراث آن‌ها را به نسل‌های بعد بسپاریم.»

گفتنی است: مراسم رونمایی از تندیس بیتا فرهی در حالی شامگاه ۲۴ مرداد ماه در موزه سینما برگزار شد که پس از این برنامه و انتشار عکس‌های آن درعین حال که واکنش‌های مثبتی وجود داشت اما برخی نقدها هم در فضای مجازی مطرح شد.

در مراسم نکوداشت «بیتا فرهی» در موزه سینما مطرح شد: شیوه بازیگری «بیتا فرهی» حیرت انگیز بود/ فرهی عشق زیادی به وطن خود داشت

مراسم نکوداشت و آیین رونمایی از گنجینه و تندیس زنده‌یاد بیتا فرهی با حضور جمعی از هنرمندان در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ابتدا این برنامه نجمه جودکی، مجری مراسم گفت: بیتا فرهی هنرمندی بود که مسیر هنر را برای بسیاری از زنان حاضر در سینمای ایران هموار کرد. من به عنوان یک زن جوان در عرصه هنر راهی هموار را طی کردم در حالی که امثال بیتا فرهی برای موفقیت در این عرصه مسیری پرچالش پیش روی خود داشتند. با خود فکر می‌کنم که چطور او توانسته به صورت توامان یک مادر نمونه، رفیقی خوب و آرتیستی بزرگ باشد. 

وی افزود: کارهای ما در این جهان ماندگار خواهد شد و خوش بحال بیتا فرهی که آثار او در تاریخ سینمای ایران مانا خواهد بود. 

جودکی یادآور شد: تندیسی که امروز در موزه سینما از آن رونمایی شده است، مزین به لباس‌های شخصی این هنرمند است. همچنین اولین تندیس از یک بازیگر زن که در موزه سینما قرار می‌گیرد متعلق به خانم فرهی است.

 

خاطرات مادرم را به تپش زندگی سپردم

در ادامه مهسا قریشی فرزند زنده یاد بیتا فرهی  نیز گفت:  چند روز بیشتر از پرواز ابدی بی‌همتا مادرم نگذشته بود و غم نبودنش برای من بسیار سنگین و باورناپذیر بود. با دوستان نزدیک مادر نشسته بودیم و از او سخن می‌گفتیم و از این کوچ ناگهانی پریشان و غمگین بودیم. از اینکه چگونه می‌توانیم یاد و خاطره بانوی سینمای ایران را زنده نگه داریم نگران بودیم. برای این درد، تنها تسکینی که یافتیم این بود که راه و یاد او را ادامه دهیم و خاطراتش را به تپش زندگی بسپاریم و میان دیدارها تقسیم کنیم، زیرا او کسی است که در ضمیر ما قرار دارد. سپس این تندیس آفریده شد به یاد آفرینش‌های هنرمندانه او که همواره در گوشه ضمیر و دل ما جاودانه بماند. 

وی ادامه داد: ما فرزندان هنرمندان وظیفه بزرگی بر دوش داریم، وظیفه‌ای که به پاس عشق و هنرشان، یادشان را جاودان نگه دارد و میراث آن‌ها را به نسل‌های بعد بسپارد. از افروز بوجاریا و مرتضی سعیدی دوستان هنرمند تشکر می‌کنم که با عشق و هنر خود به همراه یک گروه حرفه ای، این تندیس جاودانه از یاد مادر را خلق کردند. همچنین کمال تسکر را از آزیتا موگویی دوست وفادار و دیرینه مادرم  و دکتر اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما که زمینه‌ ورود این تندیس به موزه سینما را فراهم کردند را دارند.

 

فرهی در افراد تاثیری مثبت باقی می‌گذاشت

در ادامه این مراسم نکوداشت محمود کلاری، مدیر فیلمبرداری برجسته سینمای ایران نیز گفت:  نقشی که خانم فرهی در ذهن و خاطره من دارد باعث شد تا خود را به این مراسم برسانم. من یک تجربه ویژه در سینمای ایران داشتم که متعلق به فیلم «بانو» به کارگردانی مرحوم داریوش مهرجویی بود. در آن اثر من به عنوان بازیگر مقابل دوربین رفتم اما در ابتدا بسیار تلاش کردم تا از انجام این کار اجتناب کنم، چراکه این اتفاق را در توان خود نمی‌دیدم. یادم است که خانم فرهی با من تماس گرفتند و گفتند آقای مهرجویی برای آن نقش فرد دیگری را به جز تو نمی‌بیند و به همین دلیل بهتر است پیشنهاد او را قبول کنم.  به فرهی گفتم دلیل تردیدم این است که چیزی از بازیگری نمی‌دانم و او در پاسخ گفت من هم زمانی که برای «هامون» دعوت شدم دقیقا همین وضعیت را داشتم. 

کلاری افزود: دلگرمی او در زمان فیلمبرداری نیز ادامه پیدا کرد با وجود آنکه خسرو شکیبایی و داریوش مهرجویی از دوستان نزدیک من بودند، اما انرژی حضور در مقابل دوربین تنها از جانب بیتا فرهی به من منتقل شد.

مدیر فیلمبرداری «سرب» یادآور شد: می‌توان به صورت مفصل درباره شیوه بازیگری و همینطور درک، فهم، شناخت و نوع جهان‌بینی خانم فرهی صحبت کرد اما مهم‌ترین نکته که درباره ایشان مثال زدنی است، شخصیت ویژه اوست. فرهی در یک خانواده آریستوکرات به دنیا آمد و در خارج از ایران به تحصیل هنر پرداخته بود و جایگاه و موقعیتی که از آن برخوردار بود، حالتی را ایجاب می‌کرد که جلوه‌ای در حد و اندازه خود داشته باشد و این اتفاق به شکلی ویژه برای او رخ داد.

کلاری بیان داشت: شیوه بازیگری بیتا فرهی برای من حیرت انگیز بود .به یاد دارم که احساس او در فیلم «کیمیا»، در تمام مدت زمان فیلمبرداری در اثر جاری بود. فرهی هر روز در میان خانواده‌های جنگ زده آبادانی حاضر می‌شد و با این افراد در ارتباط نزدیکی بود. در سکانسی از فیلم که او در نخلستان از دست عراقی‌ها فرار می‌کرد درخواست داشت تا بچه‌ای واقعی را در آغوش بکشد تا حس دلهره را بهتر بتواند به مخاطب منتقل کند. فرهی یک بازیگر تکنیکی نبود و همواره نقش را به دل و جان خود منتقل کرده و احساسات خود را به شکلی حقیقی بروز می‌داد.

وی در پایان صحبت‌های خود گفت: فرهی در پشت صحنه آثاری که با او همکاری داشتم، حضوری بی‌حاشیه را ثبت کرده و بر همه افراد تاثیری ویژه و واقعی برجای می‌گذاشت. او فردی صادق بود و شخصیتی بی‌پیرایه داشت و جای او برای همیشه در سینمای ایران خالی خواهد بود.

 

موزه سینما اثبات می‌کند مرگ با شخصیت هنرمند نسبتی ندارد

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما نیز در سخنانی گفت: بیتا فرهی همچنان در میان ما حضور دارد و این موضوع به جادوی هنر و شخصیت والای او بازمی‌گردد. خانم فرهی در زمره هنرمندان و بازیگرانی قرار می‌گیرد که به معنای واقعی کلمه دارای شخصیتی حقیقتی بودند. او دارای مجموعه‌ای از ویژگی‌های مثبت بود و همین مسئله او را در جایگاهی ممتاز و متمایز از دیگران قرار می‌داد. فرهی بازیگری غریزی، عاطفی و حسی بود و می‌توان شیوه مواجه او با نقش را در محیط آکادمیک به عنوان یک نمونه از بازی غریری در معرض دید هنرجویان قرار داد. از مجموعه موزه سینما برای به انجام رسیدن این حرکت زیبا و مهم سپاسگزارم زیرا موزه سینما مکانی است که اثبات می‌کند مرگ با شخصیت یک هنرمند نسبتی ندارد.

 

بیتا فرهی به وطن خود عشق می ورزید

در ادامه احترام برومند، گوینده و بازیگر پیشکسوت سینما نیز گفت: بیتا فرهی در طول دوران کاری خود در نقش‌های متفاوتی حاضر شد و از احساس خود برای بروز ویژگی‌های هر شخصیت بهره بسیاری می‌برد. برای مثال حضور او در فیلم «کیمیا» نتیجه‌ای درخشان به همراه داشت. او همواره به گونه‌ای با دیگران رفتار می‌کرد که طرف مقابل فکر می‌کرد که فرهی صمیمی‌ترین فرد نسبت به اوست. 

برومند افزود: این هنرمند از حضور در کنار دیگران لذت می‌برد و به وطن خود عشق می‌ورزید و این نکته‌ای بسیار ارزنده بود. زمانی که برای دیدار دختر خود عازم خارج از کشور می‌شد، برای حضور دوباره در ایران لحظه شماری می‌کرد و هیچ کجای این دنیا را به کشور خود ترجیح نمی‌داد. من یک هنرمند بسیار با احساس و دوستی نزدیک را از دست دادم. فرهی به شعر، خطاطی، نقاشی و عالم هنر عشق می‌ورزید. از دکتر اسماعیلی برای تدارک این مراسم سپاسگزارم.

فرهی نمونه ای از یک زن با خصلت نیک بود

آزیتا موگویی، تهیه کننده و کارگردان سینمای ایران و از دوستان نزدیک بیتا فرهی نیز  بیان داشت: من در زندگی خود با دو وجه از شخصیت بیتا فرهی مواجه بودم. یکی دارای شمایل آرتیستی از یک زن مدرن امروزی با شهرت فراگیر و دیگری مربوط به احوالات برآمده از یک دوستی عمیق سی ساله. 

موگویی با بیان اینکه فرهی دارای خصلت‌های نیک انسان‌های برجسته بود، افزود: او همواره در جهت حل اختلافات میان افراد تلاش کرده و در زندگی شخصی خود نظم  چشم‌گیر را اعمال می‌کرد و افراد نزدیک به او از این موضوع آگاهی دارند. فرهی فردی بسیار باسواد و بی‌ادعا بود و من هرگز از او در هیچ زمینه‌ای شاهد رفتاری خودنمایانه نبودم. او برآمده از یک خانواده اصیل بود و در عین حال رفتاری مهربانانه با همه افراد داشت.

 

نباید نقش زنان را در سینمای ایران نادیده بگیریم

در بخش دیگر این مراسم فاطمه محمدی عضو هیئت مدیره موزه سینما گفت: نباید نقش زنان را در سینمای ایران نادیده بگیریم. زنان سینمای ایران در تمام جهان جایگاه و مقامی ویژه دارند که قابل الگو برداری و تکرار نیستند. من خلا وجود بیتا فرهی را باور ندارم و گمان می‌کنم این هنرمندان با نگاه ویژه و نقش مهم خود هیچگاه تمام شدنی نیستند. 

وی یادآور شد: موزه سینما یک گنجینه سینمایی  است و یک خانه همیشگی برای اهالی سینمای ایران به شمار می‌رود. از مهسا قریشی دختر بیتا فرهی به جهت ارائه ایده درخشان ساخت تندیس این هنرمند بزرگ تشکر می‌کنم. محمدی بیان داشت: امیدوارم بتوانیم میزبان و امانت دار خوبی برای گنجینه‌های سینمای ایران باشیم. ما در تلاش هستیم تا در موزه سینما نقش هنرمندان زن را به گونه‌ای برجسته کنیم و امیدوارم این مسیر در سال‌های آتی نیز ادامه داشته باشد.

کاوه آفاق خواننده و موزیستن صاحب سبک نیز گفت: برای من حضور در این مراسم باعث افتخار است. آخرین بار خانم فرهی را در موزه سینما ملاقات کردم و آن زمان فکر نمی‌کردم دیدار ما برای آخرین بار است. بسیار خوشحالم که چنین برنامه‌ای برای خانم فرهی ترتیب داده شده است.

سپس رضا یزدانی، خواننده و بازیگر  نیز گفت: متاسفانه زمانی که خانم فرهی از میان ما رفتند من در ایران نبودم و نتوانستم در مراسم او حاضر باشم. در دو پروژه از جمله مجموعه «از یادها رفته» خانم فرهی نقش مادر من را ایفا کردند و در طول دو سال فیلمبرداری آن کار، خاطرات بسیاری از او برایم باقی مانده است. 

یزدانی بیان داشت: فرهی هنرمندی بسیار عزیز و مهربان بوده و خبر درگذشت او برای من بسیار تلخ و شوکه کننده بود. یک ماه پیش از درگذشت فرهی به همراه اندیشه فولادوند به خانه او رفتیم و ایشان یکی از کارهای مشترک ما را شنیدند. فرهی از من خواست آن قطعه موسیقی را در اختیار او بگذارم تا سناریویی برای ساخت ویدئو آن آماده کند، اما متاسفانه فرصت این همکاری هیچ وقت میسر نشد.

مرتضی سعیدی سازنده تندیس بیتا فرهی نیز گفت: بانی ساخت این مجسمه سرکار خانم فرهی بودند. سال گذشته مشغول ساخت مجسمه‌ای بودم و زمانی که بیتا فرهی تصاویر مربوط به آن را مشاهده کرد به شوخی از من پرسید چه زمان مجمسه‌ مربوط به من را می‌سازی. قصد داشتم به مناسبت تولد خانم فرهی سردیسی کوچک را به او تقدیم کنم اما این اتفاق رخ نداد. در ساخت این تندیس تلاش کردیم تا جزئیات بسیاری را اعمال کنیم.

سهیلا رضوی، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران و از دوستان نزدیک بیتا فرهی ضمن قرائت یکی از شعرهای مورد علاقه بیتا فرهی، گفت: همکاران من در این جمع به خصلت‌ها و ویژگی‌های این هنرمند اشاره کردند. سابقه دوستی من، بیتا فرهی و آزیتا موگویی به سی سال می‌رسد و به مدت ۲۷ سال همسایه او بودم. این روزها هنگام عبور از مقابل خانه او با چراغ‌های خاموش موجه شده و بسیار غمگین می‌شوم. بیتا برای من همچون یک خواهر بود.

تندیس زنده یاد بیتا فرهی به عنوان اولین تندیس یک بازیگر زن در موزه سینما قرار  گرفت.

در این مراسم افرادی همچون: محمود کلاری، علی دهکردی، احترام برومند، آزیتا موگویی، سهیلا رضوی، فاطمه محمدی، هلیا امامی، علی اوجی، رضا یزدانی، کاوه آفاق، مهدی کوشکی، اکرم محمدی، سام قریبیان ، محمود گبرلو و …حضور داشتند.