محمدرضا اصلانی: نیشدارو از اولین فیلمهای دراماتیک در جهان است/ منوچهر انور مرد اخلاق است

مستند «نیشدارو» ساخته منوچهر انور در قالب برنامه «شب‌های مستند» موزه سینما که با همکاری انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند برگزار می‌شود، در سالن فردوس این مجموعه فرهنگی تاریخی به روی پرده رفت.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پس از نمایش این مستند، محمدرضا اصلانی، فیلمساز شناخته شده به واکاوی دقیق این فیلم مستند پرداخت و در معرفی منوچهر انور گفت:  انور در سال ۱۳۳۲ روی نمایشنامه «بلبل سرگشته» نوشته علی نصیریان کار کرد و با بازنویسی مجدد این متن، آن را با نام مستعار شاروند اجرا کرد. این تئاتر نخستین نمایشی است که از ایران مدرن به اروپا می‌رود و تحسین‌های فراوانی برمی‌انگیزد.

وی ادامه داد: انور با وسواس شدید خود، تاریخ ویل دورانت را ویرایش دوباره کرد. او همچنین بر روی رمان «خشم و هیاهو» ویلیام فاکنر یک سال و نیم کار کرد و اثری فاخر را ارائه  داد به گونه‌ای که متن او نشانگر شیوه نوشتار فاکنر است.

منوچهر انور؛ یک انسان چند وجهی

اصلانی ادامه داد: بعدها انور به سازمان برنامه دعوت می‌شود و در بخش فیلمسازی و مستند نگاری، به فعالیت می‌پردازد. در آنجا او یک طرح گسترده درباره برنامه ریزی صنعتی آب در ایران ارائه می‌دهد. همچنین سفارشی را از سرم سازی رازی دریافت می‌کند و برای آن از ابتدا فیلمنامه ویژه می‌نویسد. انور بعدها به خاطر اختلافات پیش آمده، سازمان برنامه را ترک می‌کند و فیلم‌های او در این مجموعه، مصادره شده باقی می‌مانند. سرانجام او در دایره المعارف فارسی با مصاحب همکار می‌شود و بخش‌های هنری این دایره المعارف را هدایت می‌کند. مصاحب از ماجرای سازمان برنامه آگاه می‌شود و با پادرمیانی او، راش‌ها در اختیار انور قرار می‌گیرد و او آن‌ها را مونتاژ می‌کند. مهرداد رهسپار که در عنوان فیلم نامش به عنوان تدوینگر آمده است، اسم مستعار منوچهر انور است. او همچنین در ایران یک شکسپیر شناس است و قطعاتی از شکسپیر را با لهجه آکسفوردی به فصاحت و از حفظ می‌خوانده است.

وی خاطرنشان کرد: انور همچنین مرکزی مربوط به تولید عکس و فیلم‌های صنعتی را راه اندازی  کرد. پیش از آن، عکاسی صنعتی وجود نداشت و  درواقع انور به عکاسی صنعتی مفهوم بخشید. در همین زمان آلبرت لاموریس فیلم «باد صبا» را درباره ایران می‌سازد و انور گفتار فیلم را بازنویسی می‌کند. گفتار او به یک روایت تصویری و زبانی تبدیل می‌شود و این نکته نشانگر اهمیت کار انور است.

اصلانی با بیان اینکه انور فیلم «باد صبا» را مانند پوستی می‌دانست که گوشت ندارد، افزود: او بدین وسیله کار لاموریس را مورد انتقاد قرار می‌دهد. لاموریس به او پیشنهاد می‌دهد که همراه یکدیگر سفرهایی به نقاط مختلف ایران داشته باشند؛ اما کشته شدن لاموریس باعث می‌شود این اتفاق سرانجامی نداشته باشد. بعدها نیز او گفتار مستند «جام حسنلو» را انجام داد.

اصلانی با بیان اینکه آشنایی‌اش با انور از دهه ۴۰ است، گفت:  در آن زمان من به همراه تعدادی از دوستان همچون بهارلو و شیردل به دفتر نور و صدا می‌رفتم و او با آن صدای جادویی خود سخن می‌گفت و ما به آن گوش می‌دادیم. بازی که او با لحن صدای خود می‌کرد، برای ما جالب‌تر از سخن او بود. آشنایی ما عمق دیگری پیدا کرد و او من را سوار اتومبیل خود می‌کرد و با یکدیگر در آن مسیر طولانی به صحبت می‌پرداختیم. او از فیلمنامه‌های مفصل خود می‌گفت که هر یک اگر ساخته می‌شدند، بسیار درخشان بودند.

انور از شاخصه‌های مهم یک دوران به حساب می‌آید

اصلانی خاطرنشان کرد:  یکی از اتفاقات جالب به فیلم اول سهراب شهید ثالث با عنوان «یک اتفاق ساده» مربوط می‌شود. قرار بود شهید ثالث یک فیلم کوتاه بسازد. اما او نگاتیوهای بیشتری تحویل می‌گیرد و یک فیلم سینمایی را کارگردانی می‌کند. این موضوع مورد انتقاد  قرار می گیرد زیرا او فقر مردم را مطرح کرده بود. پس از مدتی شهید ثالث ، انور را می‌بیند و ماجرا را به او می‌گوید. انور فیلم را می‌بیند و مشکلات مربوط به آن را رفع می‌ کند.

اصلانی در ادامه گفت:  بعد از مدتی انور به اصرار هوشنگ کاوه که مدیر سینمای عصر جدید بود، شروع به گفتن آنونس‌های فیلم‌هایی خاص کرد. او خود متن آنونس‌ها را می‌نوشت و سبک جدیدی در گفتن آنونس‌های ایجاد کرد که بسیار فراگیر شد.

کارگردان فیلم «جام حسنلو» خاطر نشان کرد: پس از آن انور به ترجمه‌ نیز پرداخت و نمایشنامه «عروسکخانه» نوشته هنریک ایبسن را مجددا ترجمه کرد و  پس از آن «اردک وحشی» را ترجمه کرد. او همچنین ملانصرالدین را دوباره نویسی کرد که با تصویر گری زرین کلک منتشر شد. آخرین کتابی که از او می‌شناسم، کتابی تالیفی از نثر دوران تحول ایران است که به بازگشت ادبی مشهور است.

«نیشدارو» یک اثر پیشرو و تجربی است

اصلانی با بیان اینکه منوچهر انور یک ادیب، نویسنده، فیلمساز، عکاس و تئاتریسین و مترجم و مولف بود، بیان داشت: انور از شاخصه‌های مهم یک دوران به حساب می‌آید. او اکنون بیش از نود سال دارد اما همچنان خوش حافظه و  مرد اخلاق است.

در ادامه محمدرضا اصلانی درباره فیلم «نیشدارو» گفت:  این فیلن در سال ۱۳۳۹ ساخته شد و هم زمان با آن فیلم «تخت جمیشد» فریدون رهنما نیز ساخته شده است. این فیلم یک آبستره نگاری و یک کانسپت از یک موضوع است. فیلمی که یک سفارش است، اما تبلیغ یک موضوع نیست. در این فیلم از مسائلی که مشمئز کننده به نظر می‌آیند، زیبایی کشف می‌شود. «نیشدارو» یک اکسپرسیونیسم آبستره است و این موضوع حتی در فیلم‌های انگلیسی آن دوره مشاهده نمی‌شود. این فیلم در زمان خود یک اثر پیشرو و یک مستند تجربی بوده است. گفتار فیلم توضیحی است اما گفتار، نوعی ریتم ایجاد می‌کند و تنها توضیح نیست. ریتم گفتار، خودش نوعی تدوین دیگر است. تدوین فیلم پیش از آنکه به ما توضیح بدهد، اجازه فهم صحنه را می‌دهد. این نکات در زمان خود یک نوآوری درخشان ادبی و نقاشانه از سینما به شمار می‌رفته است.

وی ادامه داد: درواقع «نیشدارو» از اولین فیلم‌های دراماتیک در جهان است.

اصلانی خاطرنشان کرد:  سینمای بدنه و تجاری، تاریخ سینما نیست. تاریخ سینمای ایتالیا با فیلم‌های تجاری آغاز نمی‌شود. بلکه با روسیلینی و ویسکونتی و فیلمی همچون «دزد و دوچرخه» آغاز می‌شود. نسل جدید البته در حال تجدید نظر است و این موضوع را رهیابی می‌کند و من امیدوارم به واسطه نسل جدید، نه تنها سینمای ایران گذشته یابی شود، بلکه سینمای ما بتواند خلاقیت جدید را به جهان عرضه کند.

انور جاودانگی از پویش انسانی را مطرح می‌کند

کارگردان مجموعه «سمک عیار» گفت: انور در این فیلم زیبایی یک پروسه را مطرح کرده و بیننده را به جستجوگری تشویق می‌کند. در فیلم گفتار، موضوع را برای تماشاگر حل می‌کند و به همین دلیل تصویر وظیفه دیگری را برعهده می‌گیرد. زیبایی نگاری از موضوع، برای اولین بار در ایران با فیلم «نیشدارو» مطرح می‌شود.

اصلانی یاداور شد: منوچهر انور در این فیلم یک جاودانگی از پویش انسانی را مطرح می‌کند. این فیلم فهم ما را از یک پروسه صنعتی و در عین حال جگر خراش گسترش می‌دهد و زیبایی این تلاش و رنج را مطرح می‌کند و این موضوع در آن زمان یک اتفاق مهم بوده است. این مسائل در فیلم‌های دیگر انور وجود ندارد و دلیلش این است که انور از ساخت «نیشدارو» سرخورده شد.

در ادامه سعید رشتیان، کارگردان و تهیه کننده سینمای مستند نیز گفت: من از ارتباط میان آقای اصلانی و انور آگاه نبودم و از صحبت‌های ایشان بسیار استفاده کردم. سال‌ها پیش یک برنامه نمایش در حدود دو سال برگزار شد و در اکثر این برنامه‌ها، آقای انور با علاقه بسیار زیادی شرکت می‌کردند. عمده شرکت کنندگان آن برنامه افرادی جوان بودند، اما آقای انور با فروتنی و شوق  زیادی به تماشای فیلم‌ها می‌نشستند و با افراد حاضر در جمع وارد گفت‌و‌گو می‌شدند. برای من باعث تاسف است که او را آنطور که شایسته بود نشناختیم.

سینما برایند همه هنرها است

علی لقمانی فیلمبردار شناخته شده سینمای ایران نیز گفت: با تماشای این فیلم دوباره به این فکر افتادم که ما در حال از دست دادن افراد چند وجهی در حوزه فرهنگ هستیم. درباره فلم «نیشدارو» دو نکته وجود دارد. در فیلم با تصاویری از روند تولید دارو رو به رو هستیم که برای تماشاگران عام مفید است و در مونتاژ به گونه‌ای طرح شده که یک آبستره را به وجود آورده است. اینکه در آن زمان بتوانید به سفارش دهنده چنین موضوعی را دیکته کنید، به هیچ عنوان کار ساده‌ای نیست. نکته دیگر این است که فضای صوتی فیلم بسیار خاص است. انور در این فیلم، از موسیقی پرهیز کرده و افکت‌ها را به صورتی کامل حساب شده و سنجیده به کار گرفته است.

فخرالدین سیدی تهیه کننده مستند نیز گفت: این فیلم می‌تواند یک الگو و نمونه شاخص برای آموزش به دانشجویان سینما باشد. نزدیک شصت سال از عمر فیلم می‌گذرد اما هنوز هم بسیار تازه است. «نیشدارو» دارای یک فیلمنامه دقیق، فیلمبرداری مطابق فیلمنامه و تدوینی بسیار عالی است. همچنین صداگذاری بسیار درخشانی دارد که در آن درد و رنج انسانی در حیوانات مشاهده می‌شود.

نیشدارو بافت فوق العاده ای دارد

ارد عطارپور مستند ساز شناخته شده نیز در این نشست بیان داشت:  «نیشدارو» از فیلم‌های مورد علاقه من بوده و فکر می‌کنم دارای بافت فوق‌العاده‌ای است و با توجه به سال ساخت، به کار گیری این نوع نگاه از جانب فیلمساز بسیار عجیب است و حتی در کارهای دیگر انور هم تکرار نشد، اما با این وجود، اثر خود را بر روی سینمای مستند ایران باقی گذاشت.

اصلانی در ادامه این جلسه گفت: یکی از وجوه مختلف در کارهای انور، نازک دلی او بوده است و  تنها اتفاقی که انور تا به آخر به آن ادامه داد، گویندگی بود. عجیب است که او تنها به دلیل صدایش مورد تحسین قرار بگیرد و استعدادهای دیگر او نادیده گرفته شوند.

اصلانی در پایان بیان داشت: در تاریخ سینما و ادبیات ایران انقطاع وجود دارد و به نقاط تحول توجه نمی‌شود. تاریخ تنها حوادث نیست بلکه کاراکتر ما است. سینما برآیند همه تفکرات، صنایع و هنرها است. هیچ فیلسوف قرن بیستمی را پیدا نمی‌کنید که درباره سینما بحث نکرده باشد.

 

اهتزاز «درنای ساداکو» در موزه سینمای ایران

مراسم رونمایی از پرچم متبرک به حرم امیرالمومنین (ع) و اهداء درنای ساداکو و تندیس‌های جشنواره فیلم کودک و نوجوان عصر روز گذشته در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، فاطمه محمدی عضو هیات مدیره موزه سینما با بیان اینکه امروز شاهد یک برنامه فرهنگی منحصر به‌فرد هستیم، گفت: موزه سینما یکی از مجموعه‌های فرهنگی جذاب برای اهالی سینما است که دارای فضای آموزشی، تفریحی و فرهنگی است. همانطور که می‌دانید سینمای کودک نیز نقش بسیار مهمی در جامعه دارد‌ زیرا فیلم‌های کودک باعث تقویت خلاقیت، افزایش قدرت حل مسئله و باعث رشد و توسعه اجتماعی می‌شود.

وی ادامه داد: امروز همزمان با نیمه شعبان برای رونمایی و جانمایی پرچم متبرک به حرم حضرت علی (ع) و همچنین اهداء «درنای ساداکو» دور هم جمع شدیم.

در ادامه این مراسم احمد میرعلایی، مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی، گفت: در دوره بیست و پنجم تا بیست و هفتم جشنواره‌ بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، دبیر این رویداد فرهنگی بودم. یادم می‌آید دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم کودک و نوجوان همزمان با سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) شده بود. به همین دلیل با عتبه آستان مقدس حضرت امیرالمومنین (ع) در نجف صحبت‌هایی صورت گرفت تا پرچمی که مدت‌ها در گنبد حضرت امیرالمومنین (ع) بود ،به سینمای ایران اهدا شود.

میرعلایی با بیان اینکه قصد ما این بود که پرچم را به نمایندگی از سینمای ایران بگیریم ، افزود: در راستای اینکار خانم فریبا کوثری در کشورعراق حاضر شدند و به نمایندگی از سینمای ایران پرچم را از مسئولین بارگاه حضرت علی(ع) تحویل گرفت و در سال 1391 همزمان با افتتاحیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان طی مراسم معنوی بسیار باشکوهی آنرا به اهتزاز درآوردیم.

این مدیر فرهنگی بیان داشت: این پرچم در طول این سال‌ها امانتی نزد ما بود و با توجه به اینکه متعلق به همه جامعه هنری بود تصمیم گرفته شد تا آن را به موزه سینما اهدا کنیم. این پرچم در سال های گذشته در روز تشیع شهدای غواص و مناسبت‌های دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت. برکت نام حضرت علی(ع) در آن‌سال به گونه‌ای بود که کودکان کل نوار کمربند شهرهای ایران در جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان شریک شدند و قرار بر این شد که جشنواره دو هفته زودتر در روستاهای ایران و توسط کاروان‌هایی برگزار شود.

میرعلایی افزود: در این کاروان‌ها، کالاهای فرهنگی درجه یک به همراه سینمای سیار به روستاها برده شد و فیلم‌ها به نمایش درآمدند و طی سال‌های بعد هم این روند ادامه پیدا کرد. در سال اول، این اتفاق را با نام مبارک حضرت علی(ع) رقم زدیم و جشنواره در سال بعد به نام فاطمه زهرا(س) نامگذاری شد. در آن جشنواره، هفت خشت آماده شد و هفت هنرمند اعلام آمادگی کردند تا به نیت هنرمندان در ساخت حرم حضرت فاطمه زهرا (ع) در بقیع پیشگام شوند و آنها را به روی صحنه آوردند. سال بعد از آن نیز، این رویداد به نام رسول اکرم(ص) نامگذاری شد و پرچمی منقوش به نام ایشان آماده شد.

میرعلایی با بیان اینکه در همان سال سفری به ژاپن داشته است، گفت: یادم می آید زمانی بود که آمریکایی‌ها هیروشیما را بمباران کرده بودند و کل این شهر نابود شده بود. «ساداکو» کودکی در ژاپن بود و زمانی که به مدرسه می‌رود، در مسابقه دومیدانی شرکت می‌کند و بر اثر عواقب ناشی از تشعشعات به زمین می‌خورد و بیماری او روز به روز شدت بیشتری می‌گیرد. درنا یکی از پرنده‌های افسانه‌ای کشور ژاپن است به همین دلیل مادر ساداکو به او می‌گوید اگر با استفاده از اریگامی، هزار درنا درست کنی خداوند تو را شفا می‌دهد. این بچه به عشق خداوند دست به کار ساخت درناهای کاغذی می‌شود.

احمد میرعلایی خاطرنشان کرد: این درنا یکی از همان هزار درنایی است که ساداکو درست کرده است (که متاسفانه در نهایت ساداکو فوت می‌کند.) بعدها بنیاد ساداکو تشکیل شد و در آن درناهای ساخته شده توسط این کودک ، با نهایت دقت و حساسیت به عنوان یک سرمایه ملی در کشور ژاپن حفظ می‌شوند. کشور ژاپن مراقبت ویژه‌ای از این درناها انجام می‌دهد و معمولا آن‌ها را به هر کشوری هدیه نمی‌دهد. تنها دو عدد از این درناها در کشور آمریکا و سوئد نگهداری می‌شود. بنا به دعوتی که جشنواره فیلم کودک و نوجوان از بنیاد ساداکو انجام داده بود و طی بررسی‌های مختلف که ایران را به عنوان کشوری صلح طلب دانستند درنای ساداکو را به ایران هدیه دادند و در همان سال طی بازدیدی که از موزه سینما داشتند درخواستشان این بود که این درنای با اهمیت در موزه سینما نگهداری شود.

این مدیر فرهنگی همچنین گفت: نکته مهم این است که آن سال جشنواره فیلم کودک و نوجوان به حمایت از کودکان درگیر جنگ نامگذاری شده است.

محمدی عضو هیات مدیره موزه سینما در پایان بیان داشت: حمایت کودکان موضوعی مهمی است و جانمایی این درناها می‌تواند شروع برنامه‌ای برای کودکان، حمایت از صلح و مخالفت با جنگ باشد.

گفتنی است در این مراسم یک عدد درنای اصل ساداکو ، یک عدد ماکت درنای فلزی، دو عدد تندیس جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، نشان‌های جشنواره کودک و نوجوان توسط احمد میرعلایی به موزه سینما اهداء شد که به زودی در اتاق کودک و نوجوان موزه سینما در معرض دید برای کودکان و بازدیدکنندگان قرار خواهد گرفت. همچنین  پرچم متبرک به گنبد امیرالمومنین (ع) که به موزه سینما اهدا شده بود در این مراسم رونمایی و در اتاق دفاع مقدس قرار گرفت.

 

درنای ساداکو به موزه سینما اهدا می‌شود

یک قطعه درنای ساداکو طی مراسمی به موزه سینمای ایران اهدا خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مهرماه سال ۹۲ یک قطعه درنای دست ساز ساداکو به احمد میرعلایی دبیر بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان توسط رئیس بنیاد ساداکو اهدا شده بود که با هماهنگی های صورت گرفته توسط مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما قرار است این درنا به نشانه صلح و دوستی به موزه سینما اهدا و در اتاق کودکان و نوجوانان قرار گیرد.
ساداكو ساساكی نام دختر نوجوان ساكن شهر جنگ زده هیروشیما در ‍ژاپن است كه پس از بمباران اتمی به دلیل تشعشعات اتمی مبتلا به سرطان خون شد.
او در سن ۱۲ سالگی افسانه درناهای كاغذی را می شنود كه در این افسانه گفته می شود اگر كسی هزار درنای كاغذی بسازد خدایان یك آرزوی او را برآورده می كنند و بدین سبب تصمیم به ساخت درناهای كاغذی می گیرد، اما پیش از مرگ، تنها ۶۴۴ درنا را با تا كردن كاغذ ساخت.
نام ساداكو به دلیل ساخت این درناهای كاغذی به عنوان نماد دوستی و صلح شناخته می‌شود.
در این مراسم ویژه که روز دوشنبه هفتم اسفندماه ساعت ۱۶ در سالن فردوس موزه سینما برگزار می شود، پرچم متبرک حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) که در روز ولادت امام علی ( علیه السلام) به موزه سینما اهدا شده بود، توسط احمد میرعلایی رونمایی می شود و فریبا کوثری که به نمایندگی از سیتمایی ایران این پرچم را در عراق دریافت کرده بود توضیحاتی ارائه خواهد کرد.

کارگاه فن بیان در سینما توسط « ژرژ پطروسی»

کارگاه « فن بیان در سینما» در موزه سینما برگزار خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه برگزاری دوره‌های تخصصی ، کارگاه یک روزه فن بیان در سینما با حضور  ژرژ پطروسی برگزار می‌شود.

این کارگاه روز چهارشنبه ساعت ۱۵ در سالن فردوس موزه سینما برگزار خواهد شد و «ژرژ پطروسی» دوبلور و مدیر دوبلاژ با سابقه درباره مباحثی همچون شیوه بیان صحیح، تفاوت گویندگی و دوبله ، تربیت صدا، خوب صحبت کردن و … نکاتی را آموزش خواهد داد.

علاقمندان برای شرکت در این کارگاه تخصصی تخصصی می‌توانند به سایت clubmuseum.ir  مراجعه کنند.

« ژرژ یطروسی» گویندگی به‌جای کاراکتر رابین هود در کارتون رابین هود، (منصور والامقام) در هزاردستان، مستر فرحان (علی نصیریان) در ناخدا خورشید، اشعث کندی (انوشیروان ارجمند) در امام علی و عبدالله نصرانی (علیرضا شجاع نوری) در روز واقعه ، سریال کوچک جنگلی (جمشید گرگین)، سریال تنهاترین سردار (ابوالفضل پورعرب)، سریال هفت سنگ (اصغر همت)، مختارنامه (محمد صادقی)، از کارهای به‌یادماندنی وی محسوب می‌شوند.

«دانیل دانیلیان »معاون وزیر علوم، آموزش، فرهنگ و علوم جمهوری ارمنستان

«دانیل دانیلیان »معاون وزیر علوم، آموزش، فرهنگ و علوم جمهوری ارمنستان و «علیرضا اسماعیلی» مدیرکل حوزه ریاست سازمان سینمایی کشور در موزه سینمای ایران

 

نمایش مستند «مرثیه گمشده»زنده یاد خسرو سینایی در موزه سینما

مستند « مرثیه گمشده» ساخته زنده یاد خسرو سینایی در موزه سینما نمایش داده می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایش های ویژه فیلم های مستند در موزه سینما تحت عنوان «شب های مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند فیلم «مرثیه گمشده» بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما می رود.
در ششمین نشست شب های مستند که روز سه شنبه ۲۴ بهمن ساعت ۱۷ برگزار می شود، علی لقمانی مستندساز و فیلمبردار پیشکسوت سینما درباره فیلم صحبت خواهند کرد.
این مستند درباره مهاجرت لهستانی ها به ایران طی سالهای جنگ جهانی دوم است.

 

گفتگویی که موزه سینما همزمان با زادروز «جمال شورجه» منتشر کرد

موزه سینما همزمان با زادروز ” جمال شورجه” بخش هایی از گفتگوی تاریخ شفاهی این کارگردان پیشکسوت سینما را منتشر کرده  است که در زیر می خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، جمال شورجه با بیان اینکه من از دوران کودکی به سینما علاقه‌مند بوده و برخی از فیلم‌ها را بارها می دیده است، گفت: به دلیل شغل پدرم به تهران مهاجرت کردیم . آن زمان سینمایی در انتهای خیابان رودکی وجود داشت که همراه برادر بزرگ‌ترم برای دیدن فیلم به آنجا می‌رفتیم.
وی ادامه داد: من پیش از انقلاب به دانشگاه رفتم و در رشته گرافیک تحصیل کردم. سپس وارد انجمن اسلامی شده و در آن‌جا با بچه‌های مذهبی دانشگاه آشنا شدم و زمانی که حضرت امام وارد ایران شدند، اکثر نقاشی‌های پلاکاردها را ما نقاشی و خطاطی کرده‌ بودیم.
شورجه خاطرنشان کرد: یادم می آید فراخوانی از سوی مدرسه عالی شهید مطهری منتشر شد که طی آن دانشجویان می‌توانستند در رشته فیلم‌سازی تحصیل کنند و ما در رشته هنری تحصیل می‌کردیم و علاقه‌مند به سینما شدیم. حدود صد نفر از انجمن‌های اسلامی در مرکز اسلامی آموزش فیلم‌سازی به تحصیل پرداختیم و سپس یه باغ فردوس آمدیم.
وی با اشاره به فیلم شب دهم گفت: هم زمان با فیلم «شب دهم» روی سوژه عباس دوران در نیروی هوایی کار می‌کردیم. آن زمان معتقد بودم ساخت فیلم درباره زندگی او برای من زود است و ساخت فیلمی به نام «دایره سرخ» برای کارگردانی به من پیشنهاد شد و فکر کردم فرصت خوبی برای آن است تا خودم را محک بزنم.
شورجه بیان داشت: فکر میکنم هنوز  نتوانستم دیدگاه‌های اسلامی خودم را از طریق سینما به مردم القا کنم. ما با دیدگاه امام خمینی وارد سینما شدیم. ایشان در بدو ورود خود به ایران در بهشت زهرا گفتند ما با سینما مخالف نیستیم، بلکه با فحشا مخالفیم.

«عزیز ژان باکیف» فیلمبردار قزاقستانی: هنرمند نباید در زمان خلق یک اثر هنری رنج بکشد

کارگاه « قاب بندی فیلم؛ نقش بنیادین قاب بندی تصویر در فیلم»با حضور «عزیز ژان باکیف» فیلمبردار از کشور قزاقستان در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، «عزیز ژان باکیف» فیلمبردار از کشور قزاقستان و عضو هیات داوران بخش سینمای آسیا در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر گفت: اولین موضوع مهم در فیلمسازی «عشق» است و همه عوامل سینما اعم از کارگردان، بازیگر، فیلمبردار، طراح صحنه و لباس، و … باید به آن توجه جدی داشته باشند.

وی ادامه داد: همه فیلمسازان باید بدانند ترکیب بندی در سینما روشی است که با درنظر گرفتن چند ابزار بوجود می آید. موضوعی که فیلمسازان جوان اغلب از ما می‌پرسید این است در اولین مواجهه در سر صحنه باید چگونه برخورد کنند.

«عزیز ژان باکیف» بیان داشت: کاری که سینمای مدرن انجام می‌دهد این است که مخاطب متوجه می‌شود که موضوعات مورد علاقه‌اش را می‌تواند بر روی پرده ببیند.

وی با بیان اینکه ماهیت سینما خیال پردازی است، گفت: فیلمسازان در سینما سعی دارند از طریق اشکال مختلف خیال‌هایشان را به تصویر بکشند.

وی با بیان اینکه مساله مهم دیگر زمان است، گفت: یکی از کارگردان‌هایی که در سینما درباره زمان بسیار پژوهش کرد «تارکوفسکی» است زیرا ترکیب بندی در فرآیند فیلمسازی برای او بسیار مهم بود و زمانیکه شرایط مناسبی برای این امر بوجود آید فیلمساز برای بیان آنچه در ذهنش است، راحت‌تر عمل می‌کند.

این فیلمبردار قزاقستانی خاطرنشان کرد: مساله این است که کارگردان‌ها همیشه به مخاطب فکر می کنند؛ اینکه آیا مخاطب حرفشان را درک می کند؟ من معتقدم هیچ وقت آنطور که فیلمسازان می‌خواهند اتفاق نخواهد افتاد زیرا مخاطبان اغلب به دنبال چیزی‌هایی هستند که خودشان می خواهند و مورد علاقه شان است.

«عزیز ژان باکیف» با بیان اینکه دیدگاه‌های افراد متفاوت است، گفت: فرض کنید در یک سالن 350 نفر نشستند و فیلم شما را می‌بینند قطعا هر کدام از این افراد نگاهشان نسبت به فیلم متفاوت خواهد بود.

وی ادامه داد: من به عنوان فیلمبردار سینما را به هنری و تجاری تقسیم نمی‌کنم زیرا معتقدم سرگرمی و هنر باهم سینما را تشکیل می‌دهند و سینما برای من فراتر از داستان است و معتقدم سینما از تصاویری تشکیل شده که ما درکنار هم قرار می‌دهیم تا به هدفمان برسیم.

«عزیز ژان باکیف» با مقایسه سینما و ادبیات گفت: در سینما تنها نیاز به یک شات داریم درحالیکه در ادبیات باید حداقل 7 یا 8 صفحه بنویسیم تا بتوانیم مفهوم اصلی را بیان کنیم.

وی خاطرنشان کرد: باید توجه داشته باشیم زمانیکه خودمان را درگیر مردم و مخاطب می‌کنیم بیشتر جنبه سرگرمی را درنظر گرفته‌ایم و با نگاه متفاوت‌تری به آن می‌نگریم.

«عزیز ژان باکیف» ادامه داد: از نظر من ترکیب بندی منبع نیست بلکه یک روش است و ترکیب بندی شامل نور، رنگ، فضا و ساختمان است که از جنبه نظری می‌توانیم برای آنها سلسه مراتبی را درنظر بگیریم. اشتباه اغلب فیلمسازان این است که اغلب به دنبال ترکیب بندی می‌گردند درحالیکه باید بتوانند خودشان آن را بسازند و در این صورت تبدیل به فیلمساز موفقی خواهند شد.

وی با بیان اینکه کار اصلی فیلمسازان صحبت کردن درباره داستان فیلم است، افزود: یک فیلمساز باید بداند که چگونه با استفاده از نور و رنگ بتواند صحنه را بسازد.

«عزیز ژان باکیف» با بیان اینکه یک فیلمبردار خوب می تواند کارگردان را نجات بدهد، بیان داشت: قطعا اگر در پروژه سینمایی فیلمبردار خوب وجود نداشته باشد برای پیداکردن لوکیشن به مشکل برمی‌خورید. آنچه مسلم و واضح است فرآیند خلاقانه با آرامش صورت می‌گیرد و یک هنرمند نباید در زمان خلق یک اثر هنری رنج بکشد.

وی بیان داشت: دیدگاه کارگردان نسبت به یک صحنه خاص اهمیت دارد و قطعا نوع ژانر در اولویت‌های بعدی قرار می گیرد.

 

 

 

 

 

«میزوه کنی زانه» تهیه کننده کشور ژاپن :استقبال از کارگاه‌های «امیر نادری» در ژاپن

کارگاه «کارکرد شرکت‌های تولید فیلم در عرصه بین المللی فیلم» با حضور«میزوه کنی زانه» تهیه کننده کشور ژاپن در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، «میزوه کنی زانه» تهیه کننده کشور ژاپن در ابتدا گفت: ما در کشورمان آژانس‌هایی داریم که کارگردان‌ها و بازیگرها در آن جا عضو می‌شوند و این آژانس‌ها برایشان پروژه پیدا می‌کنند.

وی ادامه داد: در ابتدای راه اندازی، این آژانس‌ها به اعضاء شان حتی اگر کار هم نداشتند به صورت ماهیانه دستمزد می‌دادند اما به مرور آنها کوچک شدند و دیگر قدرت پرداخت نداشتند و در نهایت بدین شکل شد که بازیگرها و کارگردان ها در هر پروژه‌ای می‌رفتند درصدی را به این آژانس‌ها اختصاص می‌دادند.

این تهیه کننده ژاپنی همچنین گفت: البته این روش یک مشکل بزرگی داشت؛ این بود که استقلال را از بازیگران می گرفت زیرا کارگردان به صورت مستقیم نمی‌توانست با کارگردان درارتباط باشد و اگر تغییری هم در کار و زمان فیلمبرداری ایجاد می شد باید از طریق واسطه ها انجام می‌شد.

وی با بیان اینکه در ابتدا تهیه کنندگی تلویزیون را انجام می‌داده است، افزود: متاسفانه به مرور زمان تلویزیون ژاپن محبوبیت خود را از دست داد به همین دلیل من به سمت سینما آمدم. در سال 1979 با کارگردان فیلم «مارماهی» که با عباس کیارستمی در جشنواره‌های مختلفی جایزه مشترک گرفت، آشنا شدم و کارم را در سینما شروع کردم.

«میزوه کنی زانه» با بیان اینکه سینمای ژاپن شرایط مناسبی ندارد، گفت: خوشبختانه در جشنواره بین المللی فیلم فجر با کارگردان‌های ایرانی آشنا شدم و متوجه شدم در ایران جوانان بسیار به سینما علاقمند هستند.

وی خاطرنشان کرد: اغلب با فیلم‌هایی کار می‌کنم که سرمایه اندکی برای ساخت آنها نیاز باشد و همچنین مستقل باشند و معتقدم برای رونق سینمای ژاپن باید تغییراتی در صنعت فیلمسازی این کشور ایجاد شود.

«میزوه کنی زانه» با بیان اینکه جایزه جشنواره فیلم کن را کسب کرده است، گفت: زمانیکه کارگردانی مانند کوروساوا کار می‌کردند شرکت های بزرگ فیلمسازی از او حمایت می‌کردند و سرمایه‌های زیادی را برای ساخت فیلم در اختیارش قرار می‌دادند اما وقتی این شرکت‌ها کوچک شدند آنها مجبور شدند به سراغ ساخت فیلم‌هایی بروند که بیشتر تجاری بودند.

وی ادامه داد: در سال 1981 دو فیلم از ژاپن در جشنواره کن جایزه گرفتند و تصورها بر این بود که سینمای ژاپن رونق گرفته است اما این اتفاق نیافتاد.

«میزوه کنی زانه» خاطرنشان کرد: در سال 1986 مدرسه سینما در ژاپن افتتاح شد و من خودم در آنجا تدریس می‌کردم و در دوره‌ای هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت و بازیگرهای خوبی از آن بیرون آمدند.

وی ادامه داد: احساس مسئولیت زیادی در کارم و سینمای کشورم دارم به همین دلیل هر چند وقت یکبار ورک شاپ‌های مختلفی را برای بازیگران برگزار می‌کنم که خوشبختانه استاد یکی از این ورک شاپ‌ها که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت امیر نادری فیلمساز ایرانی بود.

«میزوه کنی زانه» همچنین گفت: یکی از کارگردان های کشور ما شیوه جالبی برای بازیگرانش داشت و این بود که هر بازیگری می‌خواست در فیلمش حضور داشته باشد ابتدا باید 10 روز در زمین کشاورزی کار می‌کرد زیرا او معتقد بود آدم ها سر زمین‌های کشاورزی ذهنشان متمرکز و خلاق می شود.

وی با بیان اینکه به نظرم علاقمندان سینما در ابتدای کارشان باید درباره انسان‌ها فکر کنند، بیان داشت: من معتقدم فیلمسازان هر کشوری ابتدا باید درباره فرهنگ کشور خوشان فیلم بسازند و در مرحله بعد به سراغ تولیدات مشترک بروند. من هم به عنوان فیلمساز ابتدا باید به سنت‌ها و فرهنگ ژاپن بپردازم.

 

 

 

 

فیلمساز قزاقستانی: باید زندگی در سینما جریان داشته باشد

کارگاه « فیلمسازی مستقل» با حضور«سرگی دوورتسهووی»، کارگردان و تهیه کننده کشور قزاقستان در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، سرگی دوورتسهووی در معرفی خود گفت: من کار خود را با ساخت فیلم‌های مستند آغاز کردم و بعد از آن وارد سینمای داستانی شدم. در سال 2088 جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره کن را به دست آوردم و در سال 2018 در بخش اصلی جشنواره کن حاضر بودم و فیلم من جایزه بهترین بازیگر زن این جشنواره را دریافت کرد. قصد ساخت فیلم تازه‌ای را دارم که مربوط به قرون وسطی است و یکی از کاراکترهای اصلی آن ایرانی است.

وی با بیان اینکه در فیلمسازی، شیوه کاری من با دیگران متفاوت است، ادامه داد: فیلمنامه آثارم را شخصا می‌نویسم و امور تولید و کارگردانی آن را خودم برعهده می‌گیرم. تفاوت اصلی شیوه کاری من با دیگران این است که همواره با توجه به محیط، طبیعت و ویژگی‌های بازیگران فیلمنامه را تغییر می‌دهم؛ به گونه‌ای که زمانی که فیلمبرداری به اتمام می‌رسد، هشتاد درصد فیلمنامه اولیه دچار تغییر شده است. علت این مسئله به پیشینه مستند سازی من و علاقه‌ام به ترسیم واقع‌گرایی باز می‌گردد.

دوورتسهووی افزود: در قزاقستان و روسیه تولید فیلم‌های سینمایی به دو شیوه انجام می‌شود و هر یک دارای تکنیک متفاوتی است. کاری که من انجام می‌دهم شیوه سنتی است و با تولیدات صنعتی تفاوت اساسی دارد. تلاش می‌کنم عواملی که در تولید فیلم‌های من نقش دارند به درک کاملی نسبت به آن دست پیدا کنند. در تولیدهای سینمای صنعتی، سرعت انجام کار بسیار مهم است اما در شیوه من کیفیت اهمیت بیشتری دارد و بنابراین وقت زیادی را صرف گفت‌و‌گو با عوامل می‌کنم.

وی ادامه داد: گروه کوچکی در حدود 15 نفر شامل عوامل و بازیگران تشکیل می‌دهیم که درباره کار با یکدیگر صحبت کنیم و دلیل تعداد اندک این است که هماهنگی‌ها ساده‌تر باشد.

این هنرمند بیان کرد: شیوه ای که طی آن یک فیلمنامه در زمان فیلمبرداری تغییر می‌کند، بسیار سخت و پیچیده است اما من آگاهانه این شیوه را به کار می‌گیرم. تغییر دادن فیلمنامه در لحظه بسیار سخت است اما باعث می‌شود تا زندگی بیشتری در یک فیلم جربان داشته باشد.

دوورتسهووی با بیان اینکه مشکل اصلی سینما این است که هنر و بیزینس را توامان به کار می‌گیرد، افزود:  فعالیت هنری نیاز به صرف زمان دارد اما وجوه اقتصادی سینما گاهی این اجازه را به فیلمساز نمی‌دهد. عوامل فیلم‌های من خود را برای انجام تغییرات لحظه‌ای آماده می‌کنند. پیش از آنکه ساخت یک فیلم را آغاز کنم، فیلمنامه را با دوربینی کوچک فیلمبرداری می‌کنم تا از آن یک ماکت در دسترس داشته باشم. دلیل آن این است که می‌خواهم بدانم «کلمه‌» چگونه باید به «تصویر» تبدیل شود، چراکه هر کدام از این موارد دارای انرژی‌های متفاوتی هستند.

این فیلمساز با بیان اینکه به دنبال روشی هستم که طبیعت سینما را در خود داشته باشد، بیان کرد: در تصویر چیزی وجود دارد که کلمات و نوشته‌ها نمی‌توانند آن را انتقال دهند. ساخت ماکت باید سریع و ارزان‌ قیمت باشد تا فیلمساز بتواند با استفاده از بازیگران آماتورآن را بسازد. با استفاده از ماکت، روند انتقال انرژی از ابتدا تا انتهای فیلم را درک می‌کنید و می‌توانید هر طور که می‌خواهید آن را تغییر دهید.

دوورتسهووی اقرود: هنگامی که فیلمبرداری اصلی اتفاق می‌افتد و اتفاقی طبیعی روی می‌دهد، من از آن استقبال می‌کنم و فیلمنامه را تغییر می‌دهم چرا که معتقدم باید زندگی در سینما جریان داشته باشد. برای من طبیعت صرفا یک پس زمینه نیست بلکه بر روی کل تصویر تاثیر می‌گذارد. این روند بسیار پیچیده و دشوار است چون در لحظه ممکن است همه اتفاق‌ها تغییر کند و همین مسئله، هماهنگی‌ها را دچار مشکل می‌کند. در پروژه‌های استودیویی باید همه اتفاق‌ها طبق زمان‌بندی مشخصی اتفاق بیفتد، اما در سینمای من، هیچ موردی قطعی نیست و ممکن است برای زمانی طولانی ساخت یک فیلم طول بکشد.

وی با بیان اینکه مشکل اصلی سینمای جهان این است که دیگر زمان کافی برای ساخت فیلم وجود ندارد، ادامه داد: من همیشه در حال جنگیدن هستم تا زمان بیشتری برای تولید فیلم داشته باشم. خیلی زود متوجه شدم علاقه‌ام در سینمای مستند چیست، چراکه به مدرسه سینمای مستند رفتم. چالش اصلی برای من در فیلم‌هایی که می‌سازم این است که بتوانم زندگی جاری در یک فیلم را پیدا کنم. نمی‌توان فهمید لحظه‌هایی که نیاز است به تصویر کشیده شوند چه زمان و در کجا هستند و به همین علت همواره باید صبر زیادی را در فرآیند فیلمسازی اعمال کرد. من زمانی که فیلم مستند می‌سازم با سوژه‌هایم دو هفته زمان صرف می‌کنم و زمانی که به شناخت رسیدم با دوربینی آماده منتظر می‌مانم تا فیلم ساخته شود.

دوورتسهووی درباره سینمای ایران نیز گفت: فیلم‌های ایرانی زیادی را تماشا می‌کنم چراکه احساس نزدیکی زیادی نسبت به سینماگران ایرانی دارم. دلیل علاقه من به سینمای ایران این است که فیلم‌های ایرانی موقعیت‌های  جهان شمولی را نشان می‌دهند، مانند عباس کیارستمی ، اصغر فرهادی و بسیاری دیگر از فیلمسازان. من در هر جشنواره با فیلم‌های داستانی و مستند ایرانی مواجه می‌شوم که دارای کیفیت بالایی هستند. در حال حاضر در حال انجام تحقیقات بر روی فرهنگ و تاریخ مردم ایران در دوره صفویه هستم چراکه در فیلمی که قصد ساخت آن را دارم، یکی از شخصیت‌ها ایرانی است. همواره دوستانم را دعوت می‌کنم تا مخاطب فیلم‌های ایرانی باشند، چراکه دریچه‌ای تازه به روی آن‌ها گشوده می‌شود.

دوورتسهووی در بخش پایانی صحبت‌های خود گفت: ایده‌های زیادی دارم اما هر یک نیاز به انرژی فراوانی دارند و رسیدن به آن امری زمان‌بر است. کارگردانی یعنی انرژی و یک کارگردان باید دارای نیروی بسیاری برای انجام فعالیت سینمایی باشد. من مخالف تکنولوژی‌های نوین نیستم. زمانی که سعی داریم زندگی را به تصویر بکشیم نیازی به تکنولوژی و پرده سبز وجود ندارد.