جهانگیر الماسی:هیچ وقت نگذاشتم دستمزد دلیل حضورم برای نقش آفرینی‌ها باشد

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «جهانگیر الماسی » بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.
به گارش روابط عمومی موزه سینما، جهانگیر الماسی با بیان اینکه در اهواز و آبادان با سینما زندگی می‌کرده است، گفت: من در سینما تاج فیلم‌ها را به زبان انگلیسی می‌دیدم و در اهواز با سینمای 8 میلی‌متری آشنا شدم.
وی در پاسخ به سوال مجید اسماعیلی مبنی بر اینکه بیشتر علاقه دارد به عنوان بازیگر شناخته شود و یا نویسنده و کارگردان؟ پاسخ داد: به نظر من همه این ها وسیله و ابزار است؛ همه را دوست دارم اما این را هم می‌توانم بگویم گاهی هم پیش آمده که بازیگری را دوست نداشته است و بیشتر معطوف کارگردانی و یا نویسندگی شده‌ام.
الماسی با بیان اینکه اولین فیلم سینمایی که بازی کرده «هزاردستان» بوده است، گفت: آشنایی من با زنده یاد علی حاتمی بدین شکل بود که من نمایشی بر روی صحنه داشتم و ایشان آمده بود و نقش آفرینی من را دیده بود و بعد محمدمهدی دادگو آمد و از من برای حضور در هزاردستان دعوت کرد.
وی با بیان اینکه یکی از سخت‌ترین فیلم‌هایی که بازی کرده شبح کژدم ساخته کیانوس عیاری بوده است، گفت: البته سخت‌تر از آن کاری بود که با آلمان‎ها بود زیرا چند مخاطب متفاوت داشت و همچنین سریال کوچک جنگلی. این‌ها سخت بودند اما در عین حال لذت‌بخش هم بودند.
الماسی با اشاره به همکاری خود با سیروس الوند نیز بیان داشت: سیروس الوند برایم یادداشتی نوشته بود با این متن « جهانگیرعزیز تو را می‌دانم که با خود چه چیزی به سینما می‌آوری اما نمی‌دانم سینما با تو چه خواهد کرد به همین دلیل مواظب خود خود خودت در سینما باش» این حرف بزرگی برای من بود.
وی خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم حداقل 300 ، 400 فیلمنامه خواندم تا توانستم در کارنامه کاری‌ام چنین فیلم‌هایی را داشته باشم. در انتخاب‌هایم خیلی دقت کردم حتی در جاهایی به پول هم نیاز داشتم اما هیچ وقت نگذاشتم دستمزد و پول دلیل حضورم در فیلم ها و سریال‌ها برای نقش‌آفرینی باشد.
وی در پاسخ به سوال مدیرعامل موزه سینما مبنی بر اینکه چگونه نقش‌های خود را معرفی می‌کند، بیان داشت: از نظر من نار و نی در سینمای ایران یک اتفاق تاریخی بود که جوایز جهانی زیادی را کسب کرد. شبح کژدم را یادم نمی‌رود زیرا اولین فیلمی بود که صدابرداری سر صحنه داشت و جرقه ای در حوزه صدا در سینمای ایران شد. نمی‌توانم شاخصه‌های دکوپاژ تنوره دیو را نگویم زیرا نوگرایی در آن است که تا آن زمان در سینمای ایران نبوده است.
الماسی در مورد دیالوگ ماندگار در آثاری که در آنها حضور داشته است، گفت: کوچک جنگلی همه عمر پای چپش می‌لنگید . هروقت از او می‌پرسیدند پایت چه شده است می‌گفت تنها یادگاری است که از آن سالها (جنگ) برایم باقی مانده است و در ادامه جمله خود را اصلاح کرد و گفت تنها یادگاری است که از آزادی برایم باقی مانده است و من هیچ وقت این دیالوگ از خاطرم بیرون نرفته است.
وی در پایان بیان داشت: همه ما در عمرمان گزارشی به هستی می‌دهیم وهستی آنها را ثبت می کند که حقیقت است و گزارشی که ما می‌دهیم واقعیت است. گاهی حقیقت با واقعیت خوانش ندارد و منطبق نیست و در چنین شرایطی وای به حال ما.

خروج،سیب و سلما، دایناسور، پشت پرده مه، صنوبر، کمیته مجازات،عشق گمشده ، بانی چاو ، پایان کودکی،هبوط، آذرخش،لنگرگاه ، نار و نی،محموله ، ویزا ، شبح کژدم ، پدربزرگ، تنوره دیو ،ریشه در خون و … از جمله آثاری است که «جهانگیر الماسی» در آنها نقش آفرینی داشته است.

 

بزرگداشت احمدرضا معتمدی در موزه سینما/ افتتاح گنجینه

مراسم بزرگداشت احمدرضا معتمدی فیلمنامه نویس و کارگردان سینمای ایران در موزه سینما برگزار می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه برنامه بزرگداشت های موزه سینما طی مراسم ویژه ای در روز ۲۲ خرداد ساعت ۱۷ بزرگداشت احمدرضا معتمدی بنیانگدار فلسفه فیلم در ایران برگزار می شود.
همچنین همزمان با بزرگداشت احمدرضا معتمدی گنجینه این کارگردان نیز در تالارهای موزه سینما افتتاح خواهد شد و تعدادی از هنرمندان و سینماگران درباره ویژگی های شخصیتی و آثارشان سخنرانی خواهند کرد .
معتمدی ساخت آثاری همچون دیوانه ای از قفس پرید، راه رفتن روی سیم، قاعده بازی، آلزایمر، سو تفاهم، زشت و زیبا و .‌‌.. را در کارنامه هنری خود دارد.
حضور در این مراسم برای علاقمندان سینما آزاد  است.

مهمترین شاخصه‌های توسعه یافتگی موزه‌ها هستند

نشست تخصصی «موزه، سینما، آموزش» با حضور مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما، منوچهر شاهسواری مدیر فرهنگی و تهیه کننده سینما، محیط طباطبایی رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها در سالن فردوس این مجموعه فرهنگی تاریخی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینمای ایران گفت: در این نشست قرار است مبحث آموزش و ارتباط آن با موزه‌ها مورد بحث قرار گیرد. به نظر می‌رسد انسان معاصر از حیث موضوعات، دغدغه‌ها و آموزش، انسان بسیار متفاوتی است. در طول تاریخ بشر هیچگاه مانند امروز شرایطی وجود نداشته است که اطلاعات به صورت ارزان و وسیع در اختیار بشر قرار بگیرد. به گونه‌ای که اگر یک فرد بخواهد مجموعه موارد پیرامونی خود را یاد بگیرد، فرصت آن را پیدا نمی‌کند بنابراین آنچه که همسو با نیاز است را انتخاب می‌کند. نسل جدید امروز زیر بار یادگیری هر مسئله‌ای نمی‌رود و حتما باید احساس نیاز کند و نسبت به یک موضوع تعلق خاطر داشته باشد. در این شرایط، انسان مدرن آموزش و یادگیری متفاوتی دارد و موزه‌ها یک حلقه پررنگ از جریان آموزش برای انسان مدرن به شمار می‌رود.

وی ادامه داد: برای تولید انگیزه، جذابیت و استعداد یابی باید در فضای موزه‌ها، بخشی درنظر گرفته شود. در این فضا نوع جدیدی از آموزش تعاملی می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین به سرعت باید به سمت نقش پذیر کردن موزه‌ها در بخش آموزش‌های جدید حرکت کنیم. مخاطب اصلی و مرکزی موزه‌ها کودکان و نوجوانان هستند که گاهی این طیف سنی کم دیده می‌شوند و این مسئله باید تقویت شود.

اسماعیلی با بیان اینکه مثلث سینما، آموزش و موزه باید مورد تاکید جدی قرار بگیرد، خاطرنشان کرد: تفاوت سینما با هنرهای دیگر امری معنادار است. سینما عصاره یک تمدن در زمانه ما به شمار می‌رود و مجموعه‌ای از خردورزی و دانش باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا تصویر تشکیل شود. موسیقی، نقاشی، حجم سازی بخشی از دنیای بی‌کران سینما را تشکیل می‌دهند. زمانی که کشوری دارای سینما نباشد، قادر به تولید روایت بصری از خود نیست. سینما دارای مسیر و مقصدی بسیار زیبا است. باید در موزه‌ها درباره چیستی سینما با مخاطبان کودک و نوجوان صحبت شود. بشر امروزی حوصله تماشای موارد جانبی را ندارد و به دنبال آموزش دیدن از مسیر نوین است.

مدیرعامل موزه سینما بیان داشت: یک موزه هوشمند معاصر در حوزه سینما بیدارسازی، ایجاد انگیزه و علاقه و در نهایت حرکت به سمت مهارت را در نوجوانان به وجود می‌آورد. متاسفانه موزه هنوز در سبد مصرفی خانواده‌ها جایی ندارد و گویی به بلوغ نرسیده است. باید آموزش و پرورش به موزه‌ها متصل شود و این مورد، به عنوان یک عامل فرهنگی در برنامه درسی دانش‌آموزان قرار بگیرد. موزه‌ها باید بتوانند خود را معرفی کنند و هر فرد در بازدید از یک موزه‌، سایر موزه‌ها معرفی و متصل شود.

اسماعیلی ابراز داشت: بحث مربوط به سینما بسیار گسترده است زیرا دارای تفاوت معناداری با سایر هنرها است. سینما عصاره یک تمدن در زمانه ما به شمار می‌رود. در سینما بیش از سی صنف مشغول به کار هستند و برای بهره گیری از این هنر، مجموعه‌ای از خردورزی و دانش باید درکنار یکدیگر قرار بگیرند. سینما همچنین دارای بخشی مربوط به حوزه اندیشه است. سینما پدیده‌ای بسیار شگفت انگیز است و اگر کشوری سینما نداشته باشد، همچون یک انسان خواهد بود که قادر به صحبت کردن و قدرت بیان نیست. چنین جامعه‌ای نمی‌تواند روایت بصری موثری را از خود برجای بگذارد و دیگر کشورها این موضوع را به انجام می‌رسانند و به همین دلیل، بخش‌های بسیاری از این روایات ناگفته باقی می‌مانند.

سینما پدیده‌ای است که از تمدن تصویر برداشته است

در ادامه منوچهر شاهسواری، تهیه کننده و مدیر فرهنگی سینما نیز گفت: اگر کمی زاویه دید خود را تغییر دهیم به معنای متفاوتی از آنچه که در ذهن داریم می‌رسیم. باید میان آموزش، موزه و سینما یک انطباق معنایی و تمدنی پیدا کنیم. در هر کجای جهان و در طول تاریخ نقاط حساس مربوط به مواردی است که یک مدرسه و یا مرکز آموزشی وجود دارد. چنین مکان‌هایی تنها امکانی برای آموزش نیستند بلکه بخشی از تمدن گذشته و آینده در آنجا وجود دارد.

وی با بیان اینکه عده‌ای سینما را یک ابزار می‌دانند، بیان داشت: سینما تنها در شرایطی در یک کشور رشد می‌کند که تمدنی وجود داشته باشد. یکی از پدیده‌های جهان معاصر سینما است که دارای مبنای شبهه نظری است. اگر کشوری از سینما بهره‌ ببرد در متن جهان قرار خواهد داشت و بدون آن در حاشیه خواهد بود . در موزه به تماشا و مشاهده گری دست می‌زنیم و براساس آن، درکی از موقعیت زمانی و مکانی آنچه شاهدش هستیم به ما منتقل می شود و هر فردی دریافت خاص خود را در این زمینه دارا است.

وی با اشاره به اینکه تصویری که می‌بینیم به ما می‌گوید که چگونه زیست کردیم، افزود: باستان شناسان زمانی که سایتی را پیدا می‌کنند، لایه برداری کرده و بر اساس آن تشخیص می‌دهند که چه اتفاقی رخ داده است و داستان‌های موجود را روایت می‌کنند. در هزار سال آینده باستان شناسانی که به دنبال زیست مردمان دوره‌های قبل هستند، منابع آن‌ها تصاویر، اصوات، فیلم‌ وعکس‌ها و مستندات باقی مانده خواهد بود. سینما پدیده‌ای است که از تمدن تصویر برداشته و نقش آن در حفظ و نگهداری آثار تمدنی و آموزش در تقاطع علاقه و نیاز بسیار چشم‌گیر است. «موزه»، «سینما» و «آموزش» تقاطعی در ارکان جدی حوزه‌های تمدنی است. حوزه‌های توسعه بدون درک گذشته، آموزش و سینما شکل نمی‌گیرد زیرا توسعه تنها به منابع زیرزمینی، مالی و انسانی وابسته نیست و به شایستگی نظام تدبیر نیازمند است و این موضوع مورد، تاکید باستان شناسان قرار دارد.

شاهسواری با بیان اینکه امروزه در دوران تمدن بنیان تصویر به سر می‌بریم، گفت: باید توجه داشته باشیم که نسبت سینما با باورمندی مخاطب است و این موضوع در تناسب با فرم و محتوای یک اثر شکل می‌گیرد. آثار ایدئولوژیک گاهی از نظر فرم درخشان هستند اما به لحاظ نشانه شناسی دیگر کارکرد چندانی ندارند زیرا با سینمای ایدئولوژیک نمی‌توان در جهان فعلی صحبت کرد. سینما ناشی از تمدن بوده و خود تمدن ساز است. سینما می‌تواند به گذشته تجسم بخشیده و آن را تصویر کند.

وی با اشاره به اینکه موزه‌ها مسئول گذشته هستند اما برای ساخت آینده به وجود آمده‌اند،بیان داشت: سینما قابلیت تجسم بخشی به آینده را دارد و بسیاری از فیلم‌های علمی و تخیلی گذشته، امروزه شکلی از واقعیت را به خود گرفته‌اند و این قدرت تجسم بخشی نیازمند فضایی برای تنفس است. باستان شناسان آینده متخصصان فهم تصویر هستند به همین دلیل، سینما دارای اهمیت بسیار زیادی است.

هر فیلم در حکم یک موزه است

در ادامه احمد محیط طباطبایی رئیس شورای بین‌المللی موزه‌ها نیز گفت:  با وجود اینکه شاهد یک انفعال در حوزه‌های مرتبط با میراث فرهنگی در جراید و روزنامه‌ها هستیم اما با این حال در حوزه مستند سازی و رسانه‌های خبری رشد زیادی از افرادی که بر اساس علاقه و اشتیاق چراغ‌های میراث فرهنگی را روشن نگه داشته‌اند صورت گرفته که جا دارد از آنها تشکر کنم زیرا با نگاهی مطالبه گر به این مسیر ادامه دادند و این موضوع شایسته تقدیر است.

وی ادامه داد: سینما به عنوان نمادی از یک هنر جامع که مربوط به قرن بیستمه فضایی است که در آن تمامی هنرها دخیل است. موزه نیز نهادی است که آثار مرتبط با میراث فرهنگی و هنری را حفظ و معرفی می‌کند. هر فیلم سینمایی نیز کاربردی مشابه دارد به همین دلیل، هر فیلم در حکم یک موزه است که درک ما را از محیط پیرامونی ثبت و ضبط می‌کند. در گذشته سینما مرکز رسانه، خبر و آموزش بوده است اما امروزه هنری‌ترین دوره در طی حیات سینما را طی می‌کنیم.

محیط طباطبایی بیان داشت:هر فعالیتی که انجام می‌دهیم برای نسل آینده بوده و به همین دلیل مخاطب اصلی موزه‌ها کودکان هستند. محوری که امسال شورای بین‌المللی موزه‌ها تعیین کرد، به معنای رهاسازی دانش است. هر موزه دانشی را درون خود دارد که باید آن را در اختیار مخاطبان خود قرار دهد. موزه سینما در این مورد سال پرباری را پشت سر گذاشت و از یک طرف تاریخ سینمای ایران را با سابقه بیش از یک قرن به نمایش گذاشته است و از سویی دیگر نگاه ایرانی نسبت به این هنر را تعریف می‌کند. موزه سینما می‌تواند در حوزه رهاسازی دانش الگویی برای سایر موزه‌ها به شمار بیاید.

این فعال حوزه میراث فرهنگی خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین شاخصه‌های توسعه یافتگی، موزه‌ها هستند. تا زمانی که موزه‌ها در برنامه درسی حضور ندارند، تنها به عنوان بخشی برای گذراندن اوقات فراغت تعریف می‌شود. ما به وسیله موزه گذشته را با آینده پیوند می‌زنیم و در این زمینه، سینما کارکردی وسیع دارد. موزه‌ها به یاد ما می‌آورند که چگونه به نقطه فعلی رسیده‌ایم. یکی از ویژگی‌های موزه‌ها این است که دست به قضاوت نمی‌زند و تنها اطلاعاتی را در اختیار مخاطب خود قرار می‌دهد تا او خود به استنباط از یک موضوع دست پیدا کند. موزه همچون آینه، منعکس کننده گذشته است و فرآیندی است که موضوعات را در اختیار مخاطب می‌گذارد. مهمترین مسئله فعلی در یونسکو تغییرات اقلیمی است و سینما در بیست سال گذشته در این زمینه گام‌های مهمی برداشته است. سینما می‌تواند آموزش‌های لازم در این زمینه را به صورتی موثر در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.

در پایان این نشست از فعالان رسانه‌ای مرتبط با حوزه میراث فرهنگی و موزه تقدیر شد.

در نشست بررسی سینمای اجتماعی در موزه سینما

نشست «بررسی سینمای اجتماعی» با حضور فریدون جیرانی، بهروز شعیبی، خسرو معصومی، کاوه سجادی حسینی و مجید اسماعیلی در موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما در ابتدای این نشست ضمن خیر مقدم به مهمانان، گفت: موضوعی که از موارد ضروری و لازم مرتبط با سینمای ایران به شمار می‌رود، توجه کردن به مباحثی است که جامعه دچار آن است. این روزها وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به صورتی است که به نظر می‌رسد سینما باید نقشی موثر را برعهده داشته باشد و نقش‌های بهتری را بپذیرد.

وی با بیان اینکه رسانه‌ها و در سرآمد آنها سینما در دنیا به این مسائل توجه زیادی دارند تا اگر مشکلی به وجود آید، آن را برای افرادی که در بخش‌های علمی، پژوهشی و دانشگاهی فعال هستند طرح کند، ادامه داد: سینما باید تلاش کند تا با نگاهی پیشرو بتواند برای برون رفت از مسائلی که کشور با آن‌ها درگیر است، حرف تازه‌ای را ارائه کند. تصورم بر این است که در سینما یکی از مهمترین موضوعات مسائل اجتماعی است البته به این معنا نیست که سینما در حوزه‌های محتوایی دیگر اهمیت ندارد.

اسماعیلی با بیان اینکه امروزه نمی‌توان یک فیلم را تنها مختص به یک حوزه مشخص دانست، گفت: زمانی که به تماشای برخی از آثار می‌نشینیم پی می‌بریم که این فیلم‌ها می‌توانند به موضوعات متنوعی توجه کرده باشند. امیدوارم اتصالی بین فضای سینما و دانشگاه به وجود آید و به سمت سینمای دانش بنیان حرکت کنیم چراکه اگر افراد بخواهند با سلیقه شخصی خود به بحث‌های اجتماعی بپردازند، اتفاق مثبتی صورت نمی‌گیرد تا به جریان تبدیل شود.

وی ادامه داد: جریان‌های سینمایی که می‌خواهند به مسائل اجتماعی بپردازند باید به صورت عمیق، موشکافانه و علمی‌تر به پدیده‌ها نگاه کنند و به سمتی حرکت کنند که باری را از دوش جامعه بردارند زیرا به نظر می‌رسد اکنون در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر رسانه‌ها نقش خود را به درستی ایفا نکنند قطعا آگاهی از بین می‌رود.

مدیرعامل موزه سینما با بیان اینکه رسانه‌ها باید همراهی مردم را تقویت کنند و مقابل فضای نفرت افکنی بایستند، افزود: سینمای اجتماعی باید به بیان علت نفرت‌ها و چگونگی پرکردن شکاف میان طبقات مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی کشور بپردازد. در این نشست قصد داریم راهکارهای تشویق فیلمسازان به موضوعات اجتماعی مهم را مورد بررسی قرار دهیم.

اسماعیلی در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان داشت: نکته مهم این است که سینمای اجتماعی قرار است چه کاری را برای یک جامعه که دچار بحران‌های اجتماعی انجام دهد؟ آیا چنین ارزشی را برای سینما قائل هستید که بتواند بحران را مدیریت کرده و راه حل تولید کند؟ برخی عقیده دارند که سینمای اجتماعی تنها وظیفه طرح مسئله را دارد. تصور می‌کنم در یک جامعه باید افراد ادبیات زیست جمعی را تمرین کنند و این از رسالت‌های سینمای اجتماعی است که افراد را بدون نفرت در کنار یکدیگر و برای یکدیگر نگه دارد.

وی با بیان اینکه در سینمای اجتماعی به دنبال نگاه مشفقانه نیست، بیان داشت: قطعا بحران‌هایی وجود دارد که می‌تواند موضوع سینمای اجتماعی باشد اما این‌ها در سینمای اجتماعی انعکاس درخوری ندارند و تصور می‌کنم این حوزه باید بسیار فعال‌تر باشد.

اسماعیلی گفت: سینمای اجتماعی مربوط به قشر فرهیخته و دغدغه‌مند جامعه است و باید دید امروزه مشکل پیش روی این جنس از سینما چیست.

وی ادامه داد: انتظار می‌رود توقعی که یک مدیر فرهنگی از سینما دارد با توقعی که یک فیلمساز از اثر خود دارد باید به یکدیگر نزدیک شوند. توقع یک مدیر فرهنگی از سینما شاید توقعی آرمانی باشد و احساس کند یک فیلمساز اجتماعی که وارد یک موضوع شده بتواند آن را تحلیل کند و بدون وارد کردن آسیب عرضه کند. به نظر می‌رسد باید بگذاریم هر چیزی که جامعه در سیستم عرضه و تقاضا طلب می‌کند اعمال شود تا به یک شکوفایی دست پیدا کنیم.

سینمای اجتماعی زاییده تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه است

فریدون جیرانی فیلمساز و مورخ سینمای ایران نیز گفت: در پرداختن به موضوعات اجتماعی گاهی به فیلمساز توصیه مشفقانه می‌شود تا سینمایی داشته باشیم که آسیب‌ها را به صورت هدایت شده مطرح کند. یک نوع توصیه مشفقانه از بالا است تا سینمایی داشته باشیم که هدایت شده باشد و ما را به یک تفاهم جمعی در جامعه ایران برساند.

وی ادامه داد: سینمای اجتماعی شکل گرفته توسط دهه آخر نسل پنجم، از دل یک شکاف شکل گرفته و همان باعث رشد سینمای اجتماعی ما شده است. باید توجه داشت که سینمای اجتماعی زاییده تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه است. در میان پنج نسلی که در سینمای ایران حاضر بوده‌اند از ۱۳۲۷ تا به امروز، همگی این نسل‌ها از دل تحولات با تفاهم و گفت‌و‌گو در دل نیروهای سیاسی این جامعه ، بیرون آمده‌اند.

فریدون جیرانی با بیان اینکه معتقد نیست فیلم «فسیل» تنها یک فیلم کمدی است، گفت: فروش بسیار زیاد فیلم «فسیل» تنها به دلیل کمدی بودن آن نیست بلکه به این دلیل است که این فیلم دو دوران متفاوت را با یکدیگر مقایسه می‌کند‌. یکی تصویر مربوط به زمان قبل از انقلاب و دیگری تصویر امروز. در تاریخ سینمای ایران، فروش این فیلم بعد از «عقاب‌ها» در رده دوم قرار دارد.

وی با بیان اینکه سینمای تجارتی ما از دل اعتراضات موجود در جامعه درآمده است، بیان داشت: اگر توجه کرده باشید حتی فیلم هتل نیز در زمینه روابط تابو شکنی می‌کند.

«درباره الی» یک اثر اخلاقی است

جیرانی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: مقوله‌ای مانند اخلاق بسیار نسبی است و تلقی یکسانی میان افراد مختلف در این خصوص وجود ندارد. من معتقدم «درباره الی» یک اثر اخلاقی است اما ممکن است شما چنین نظری نداشته باشید. باید به این نسبیت گرایی توجه کرد.ممکن است شما فیلمی را غیر اخلاقی بدانید و دیگری نظری متفاوت داشته باشد. به همین دلیل، نظام درجه بندی بحث اختلاف نظر را حل می‌کند. مهم تفکری است که امروزه در حال مدیریت است اینکه آیا این تفکر قبول دارد که ما دو دوره تاریخی مهم سال ۶۲ تا ۷۲ و 76 تا ۸۴ را در سینمای بعد از انقلاب داریم که بهترین فیلم‌ها در این دو دوره شکل گرفته‌اند.

فیلم‌ها از دل شرایطی سیاسی به وجود می‌آید

وی درباره انتخاب موضوع در سینمای اجتماعی نیز گفت: موضوعات را فیلمسازان بر اساس شرایط زیست و جامعه انتخاب می‌کنند. مهرجویی از آمریکا می‌آید و می‌خواهد داستان خسرو و شیرین را بسازد و به استودیو کاروان فیلم می‌رود و می‌بیند شرایط برای ساخت آن فراهم نیست و فیلمی جیمز باندی به نام «الماس ۳۳» را می‌سازد. سپس به مطب ساعدی می‌رود و با او رفیق می‌شود. به تئاتر ۲۵ شهریور رفته و نمایشنامه‌های او را می‌بیند و فیلم «گاو» را می‌سازد. در چنین شرایطی به طور قطع شرایط و فضا باعث ساخت این فیلم ها توسط مهرجویی شده است.

وی ادامه داد: کیمیایی نیز قصه‌ای را انتخاب می‌کند که درباره رابطه یک دزد با یک معتاد است که سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران بود . به نظر من«اعتراض» تندترین فیلم کیمیایی است که جمله‌ای درخشانی دارد و قهرمان قصه می‌گوید: «مملکت را قدرت و قانون و آزادی اداره می‌کند. قدرت دست یک جناح و قانون دست یک جناح دیگر است و آزادی که از روزنامه شروع می‌شود چماق می‌خورد.» این دوره تمام می‌شود و هر دوره یک اسمی دارد.

جیرانی با بیان اینکه فیلم‌ها از دل شرایطی سیاسی به وجود می‌آید، افزود: فرهادی از «رقص در غبار» به «درباره الی» می‌‌رسد. طبقه متوسط به یکدیگر دروغ می‌گویند. در «جدایی نادر از سیمین» طبقه متوسط قصد مهاجرت دارد. در فروشنده قهرمان گیج است و به حریم شخصی اشاره دارد. فیلم‌ها بر اساس شرایط ساخته می‌شوند و حتی فیلم‌های تجارتی نیز اینگونه و محصول شرایط جامعه است.

وی در پایان صحبت‌های خود بیان داشت: من معتقدم امید و ناامیدی از دل شرایط به وجود می‌آیند. هرچه شرایط تلخ‌تر شود، فیلم‌ها سیاه‌ترمی‌شوند و شرایط هرچه آرام تر باشد فیلم‌ها امیدوارانه تر می‌شوند.

اعتبار سینمای ایران وابسته به سینمای اجتماعی است

خسرو معصومی کارگردان سینما با بیان اینکه اعتبار سینمای ایران وابسته به سینمای اجتماعی است، گفت: در دهه شصت زمانی که بنیاد سینمایی فارابی تعدادی از فیلمسازان را دعوت به همکاری کرد، از خلال آن فیلمی مانند «مادیان» شکل گرفت و این روند با تمام سختگیری‌ها حدود دو سال ادامه داشت. در آن زمان فیلمنامه‌ها خوانده می‌شد و اصلاحاتی روی آن صورت می‌گرفت که علی‌رغم خواست نویسنده بود. با این حال از دل آن جریان فیلم‌هایی ساخته شدند که تاریخ ساز بودند و اعتباری که سینمای ایران دارد مربوط به همان دوره است. نظیر آثاری که آقایان کیارستمی، تقوایی، مهرجویی عیاری و دیگران ساختند.

وی افزود: من سه گانه‌ای با نام برف را در کارنامه دارم که درباره مردم کوه نشین مازندران است و درباره آن موضوع تحلیل و تحقیق کرده‌ام و متوجه شدم که به خاطر نبود شرایط کار در این محیط کوه نشین، افراد به قطع درخت روی می‌آورند. نکنه این است که زمانیکه بخواهیم درباره این مسائل در سینما صحبت کنیم متاسفانه به سیاه نمایی محکوم خواهیم شد.

معصومی با بیان اینکه مافیای قدرت در سینما نمی‌گذارد سینمای اجتماعی شکل بگیرد، بیان داشت: من تمام زندگی خودم را به عنوان سرمایه گذار و تهیه کننده برای ساخت فیلم «کار کثیف» هزینه کردم و خانه نشین شدم. شرایط برای ساخت فیلم اجتماعی در ایران سخت است و نگاه‌ها بیشتر به سمت تولید کارهای بدون دردسر است.

معصومی ادامه داد: من آثار زیادی را ساخته‌ام اما امروز حتی اگر محتاج به نان شب خود هم باشم تن به ساخت فیلم های سخیف نمی‌دهم زیرا معتقدم ساخت فیلم‌های کمدی سخیف خیانت به ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و کیانوش عیاری است. البته باید یادآور شوم که در حوزه سینمای کمدی فیلمی مانند «اجاره نشین‌ها» را داریم که مایه افتخار است همچنین فیلم «روشنایی‌های شهر» اثری است که به فقر و عشق در کنار هم می‌پردازد و مخاطب را می خنداند ؛ به نظرم وجود همه این‌ها در کنار یکدیگر هنر نامیده می‌شود.

نمایش اعتراضات با منطق درست

وی با بیان اینکه تماشاگر امروزی معتاد به فیلم‌های ملودرام شده است، گفت: من فیلم «اعتراض» ساخته مسعود کیمیایی را دوست دارم چراکه دارای شکل است. به نظرم موارد اعتراضی باید با منطق درست نمایش داده شوند. باید توجه داشت که فیلمساز زمان ساخت فیلم به تنها چیزی که فکر نمی‌کند سیاه نمایی است. او معادلاتی را مطرح می‌کند تا ببیند روی تماشاگر تاثیر می‌گذارد یا خیر. مشکل این است که امروز تماشاگری وجود ندارد که فیلم اجتماعی را ببیند و راضی برگردد.

مدیران فرهنگی راه را برای فیلمساز متفکر باز کنند

معصومی با بیان اینکه معمولا موضوعات روز جامعه را برای فیلم‌هایش انتخاب می کند، بیان داشت: تغییر مدیریت‌ها یکی از مهمترین معضلاتی است که به فیلمساز آسیب می‌رساند یعنی گاهی اتفاق‌های سینما با آمدن مدیر جدید مختل می‌شود و این موضوع برای خانواده سینما نگران کننده است. باید نگاه مدیر به سینماگران درست باشد ، اعتماد داشته باشد و از ابتدا نسبت به او پیش فرض نداشته باشند زیرا این اتفاق باعث خنثی شدن سینماگران می‌شود. زمانی که فضا محدود می‌شود، سینماگر به سراغ مسائلی می‌رود که درست نیست. یک مدیر فرهنگی باید راه را برای فیلمساز متفکر و دارای اندیشه باز کند و مانع او نشود.

وی ادامه داد: یک کارگردان مولف بر اساس موضوعاتی که مشاهده می‌کند کاری را می‌نویسد و یا از آثار نویسنده‌های بزرگ استفاده می‌کند. مهرجویی زمانی کتاب «آشغالدونی» اثر ساعدی را می‌خواند که موضوع آن از فقر در زمان شاه نشات می‌گیرد و ایده آن به نظرش جالب می‌آید. او این فیلم را به شکل زیبایی با نام «دایره مینا» می‌سازد و تاثیر سینمای اجتماعی اینگونه است که در پی آن اثر، سازمان انتقال خون شکل می‌گیرد.

رهایی از معضل قضاوت‌های بدون کارشناسی

بهروز شعیبی، دیگر فیلمساز فعال در حوزه سینمای اجتماعی نیز گفت: در ابتدا باید مشخص شود که آیا سینمای اجتماعی ژانر است یا خیر. من معتقدم سینمای اجتماعی ژانر نیست زیرا فیلم‌هایی در ژانر‌های کمدی، اکشن و… وجود دارند که دارای کدهای سینمای اجتماعی هستند. برای مثال، فیلم «آپارتمان» اثر بیلی وایلدر یک اثر اجتماعی است بنابراین می‌توانیم بگوییم مفاهیم اجتماعی در سینما قرار است چه کاری را انجام دهند. اگر با چنین دیدی به سینمای اجتماعی نگاه شود، بار بزرگی از دوش مدیران نگران برداشته می‌شود. سینمای اجتماعی ژانر نیست بلکه قرار است با مفاهیم و دغدغه‌های اجتماعی، ژانر و زبان خود را پیدا کند و به نمایش درآید.

وی افزود: مدیر سینمایی یک کارشناس اجتماعی نیست و نباید درباره برآیند و نتیجه یک فیلم سینمایی اجتماعی فکر کند بلکه باید از کارشناسان مختلف در این حوزه استفاده کند. در سینمای اجتماعی اولین اقدام این است که کارشناس مربوط به این حوزه و جنس تفکر مختص به آن وارد شود.

کارگردان «دهلیز» ادامه داد: سینما در کشور عمری بیش از صد سال را گذرانده است و سینمای جدی ایران از دهه 30 فعال بوده است و اولین فیلم‌های جدی اجتماعی با ستاره‌های سینما ساخته شده‌اند. در فیلم «گرگ‌های گرسنه» زنده یاد فردین بازی کرده است و این اثر از اولین فیلم‌های اجتماعی ایران است. آن‌ها این دوره‌ها را طی کرده‌ و دریافته‌اند که بنا به رویکرد مخاطب این جنس از سینما جواب نمی‌دهد و در نتیجه فردین شکل خود را تغییر داده است. فردین به عنوان یک کارگردان، جنس سینمای خود را انتخاب می‌کند اما در هر صورت سینمای اجتماعی پس از یک دهه به سینمایی جدی تبدیل شده و فیلم‌هایی نظیر «قیصر» و «گاو» نتیجه آن هستند. در این مسیر حتی ممکن است آسیب‌هایی متوجه فیلم‌های فرخ غفاری شده باشد اما در نهایت دوران بلوغ سینما فرا می‌رسد.

شعیبی خاطرنشان کرد: در سینمای کمدی یک فیلم اجتماعی به نام «اجازه‌نشین‌ها» داریم که بهترین نوع آنالیز اجتماع در آن دوره محسوب می‌شود. طبیعی است زمانیکه فیلمسازان احساس امنیت می‌کنند، دغدغه‌های واقعی موجود در زیر پوست شهر مردم را نشان می‌دهند. گاهی فیلمی از یک کشور دیگر را می‌بینیم اما احساس نزدیکی بسیاری نسبت به آن داریم. علت این است که موضوع‌های انسانی در تمام دنیا امری مشترک هستند و زمانی که کد اجتماعی دریافت می‌کنند، آن را کاملا درک می‌کنیم.

وی با بیان اینکه ما به اندازه‌ای دارای دغدغه‌های اجتماعی هستیم که می‌توانیم در صورت وجود امنیت خاطر به آن‌ها بپردازیم، خاطرنشان کرد: یادم می‌آید سالی که «دهلیز» را ساختیم نشستی برای آن برگزار شد و مخاطبی در آن جلسه گفت در فیلم دهلیز درباره موضوعی حرف زده می‌شود که در بخش‌های مختلف هزینه زیادی بابت آن پرداخته شده است و من معتقدم حرف او کاملا درست بود. به لحاظ اجتماعی هزینه‌هایی پرداخت شده بود و ما توانستیم فیلم را بسازیم. پس این یک روال معمول در ساخت فیلم اجتماعی است که بعد از مدتی من درک و دریافت خود را در سینما تبدیل به فیلم «دارکوب» کردم.

شعیبی ادامه داد: حتی یک فیلم تاریخی مانند «سیانور» برای من یک فیلم اجتماعی محسوب می‌شود زیرا فکر می‌کنم اگر راوی تاریخ باشیم و به آن جهت ندهیم ، جلوی بسیاری از تکرارها را می‌توان گرفت. در فیلم اجتماعی مهم‌ترین مسئله آموزش و رهنمود دادن به فیلمساز نیست، بلکه رهایی از معضل قضاوت‌های بدون کارشناسی است.

سینمای اجتماعی ایران شاخص است

شعیبی در بخش دیگر این نشست گفت: در کشور ما سینما عمری طولانی دارد اما دارای ساختار نظام مندی نیست‌. هنوز کمپانی در سینمای ایران وجود ندارد بنابراین مقایسه با هالیوود جایز نیست. در آنجا اگر تصمیم گرفته می‌شود که روی موضوع خانواده کار شود، به دلیل وجود کمپانی که کاربلد است، می‌تواند موضوع را به قصه‌ای درست تبدیل کرده و آن را به صورت جهانی اکران و از آن دفاع کند. در شکل کمپانی این جریان مدیریت می‌شود، یعنی قصه فیلم کمدی و اکشن بسته به نیاز مخاطب ساخته می‌شود. اما زمانی که صحبت از بسته فرهنگی می‌شود، باید فیلم هنری و برای آن جشنواره هم وجود داشته باشد. در طول سال‌های گذشته انرژی سینمای ایران همواره معطوف به سرمایه گذاری بخش دولتی بوده است و در چنین شرایطی مدیر فرهنگی محکوم می‌شود. به دلیل آنکه مثلا، در یک بازه دو ساله تمام فیلم‌هایی که مقابل دوربین می‌روند مرتبط با سینمای دفاع مقدس هستند یا در مقطعی دیگر فیلم های کمدی پررنگ می‌شود. فیلم کمدی، لوکال‌ترین فیلم است و تنها مربوط به یک منطقه است.

وی ادامه داد: یک بخش از شریان حیاتی سینما در ایران به دولت مربوط است زیرا اگر سینمای ایران حذف شود و یا پیشرفت کند، تصمیم گیر مدیران دولتی هستند. باید توجه داشت زمانی که با ملاحظات اجتماعی فیلم ساخته می‌شود ازهیجانات سینمایی کم شده و نگاهی علمی‌تر به آن حاکم می‌شود.

شعیبی بیان داشت: سینمای اجتماعی ما شاخص است و حرفی برای گفتن دارد  و یکی از کارهای ما این است که به  سینمای اجتماعی کمک کنیم.

مهم‌ترین عامل برای رشد سینمای اجتماعی حمایت بدون مرز بندی است

کاوه سجادی حسینی دیگر فیلمساز حاضر در این نشست نیز گفت: برای ساخت فیلم اجتماعی در ابتدا باید شرایط کار برای فیلمساز مهیا باشد اما درحال حاضر اولین اتفاق برای او سانسور خود فیلمساز و مشکل بعدی سرمایه‌گذار است و متاسفانه ما به شکل ناخودآگاه به خود سانسوری روی می‌آوریم .

وی ادامه داد: زمانی که درباره سینمای اجتماعی صحبت می‌کنیم تا زمانی که مسئله به یک نقطه دید انتقادی نرسد، سینمای اجتماعی شکل نمی گیرد. وقتی قرار است نقطه دید انتقادی داشته باشیم باید کاملا بی‌پروا به آن بپردازیم در صورتی که این اتفاق رخ نمی‌دهد و به فیلم‌های آهسته و بی‌خطر سوق پیدا می‌کنیم تا اثر به اکران برسد و برای آن مشکلی ایجاد نشود.

سجادی حسینی افزود: سینمای اجتماعی از دل جریان موج نو در پیش از انقلاب شکل می‌گیرد و به سینمای بعد از انقلاب پیوند می‌خورد. زمانی که فیلم «آرامش در حضور دیگران» را می‌بینیم هر چیزی برای ما آشکار است اما زمانی که جلوتر می‌آییم دیگر شرایط اینگونه نیست .همه این اتفاق‌ها باعث می‌شود افراد محتاط شوند و بیشتر به سمت سینمای کمدی حرکت کنند.

وی با بیان اینکه دولت و فارابی باید برای جلوگیری از نابودی سینمای اجتماعی اقداماتی را صورت دهند، گفت: امروزه سینمای کمدی برهمه ژانرها احاطه دارد و به زودی شاهد فیلم‌های کمدی-اجتماعی، کمدی- سیاسی و… خواهیم بود. به نظرم مهم‌ترین عامل برای رشد سینمای اجتماعی، حمایت بی چون و چرا و بدون مرز بندی است تا اینگونه از سینما دوباره احیا و متولد شود.

فیلمساز قاضی نیست که حکم بدهد

سجادی حسینی با بیان اینکه دوربین فیلمساز مانند یک میکروسکوپ برای بزرگنمایی معضلات استفاده می‌شود تا یک بحران دیده شود، افزود: فیلمساز تنها وظیفه طرح مسئله را دارد چراکه تخصص رسیدگی به امور مختلف ممکن است در او وجود نداشته باشد. او معظلات موجود در سطح شهر را پیدا کرده و بدون اغراق آن‌ها را بیان می‌کند و زمانی که این اتفاق دارای نقطه دید انتقادی می‌شود، ارزش خود را پیدا می‌کند. کار فیلمساز امر واقع نیست و او با جهان خیال سر و کار دارد. فیلمساز قاضی نیست که حکم بدهد او تنها می‌تواند برملا کند و حقایق را نشان دهد.من معتقدم حکم دادن باعث شکل گیری یک پایان قطعی شده و فضایی را برای تفکر مخاطب باقی نمی‌گذارد.

کاوه سجادی حسینی با بیان اینکه در فیلمسازی مهمترین مسئله حمایت است، بیان داشت: فیلمنامه‌نویس باید بدون ترس از بی‌سرانجام بودن کارش، اثری را بنویسد. زمانی که ناامیدی ازهمان ابتدا با ما همراه می‌شود، ناچار هستیم دائم اثر خود را تغییر دهیم و به جای اثر اجتماعی فیلمی ملودرام بسازیم. مدیر فرهنگی زمانی که صاحب نظر می‌شود، نظراتی ارائه می‌کند که شاید طبق آن، یک فیلم خوب از دست برود اما اگر حمایت و اعتماد نسبت به فیلمساز وجود داشته باشد، سینمای اجتماعی رشد خواهد کرد اما زمانی که فیلمساز به سیاه نمایی متهم می‌شود این اتفاق باعث از بین رفتن سینمای اجتماعی می‌شود درحالیکه باید نوعی اعتماد متقابل میان مدیر فرهنگی، وزارت ارشاد و فیلمساز شکل بگیرد.