در موزه سینمای ایران مطرح شد: سینمای دانش بنیان نیاز جدی امروز کشور است

نشست «بررسی تطبیقی مفهوم قهرمان و ضد قهرمان در سینمای ایران و هالیوود» با حضور مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما، منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما و مدیر فرهنگی، رهبر قنبری کارگردان، جواد طوسی منتقد سینما و غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مجید اسماعیلی مدیر عامل موزه سینما در ابتدا گفت: سینما در دنیای معاصر، جدی و تخصصی شده و عمق زیادی پیدا کرده است و اگر به سینما نگاه سطحی داشته باشیم در واقع خود را از سینما محروم کرده‌ایم. در سال‌های اخیر اصطلاح دانش‌بنیان را زیاد شنیده‌ایم و من به سینمای دانش‌بنیان زیاد فکر می‌کنم.

وی با بیان اینکه نمی‌توانیم در حوزه اجتماعی فیلم بسازیم و از یک متخصص اجتماعی مشورت نگیریم، ادامه داد: من معتقدم هیچ چیز در دنیای جدید سطحی نیست ، همه چیز جدی و عمیق است و امروزه هوش مصنوعی و تکنولوژی هم به سینما کمک می‌کند به همین دلیل باید در سینما موشکافانه‌تر به مسائل بپردازیم.

اسماعیلی افزود: بسیاری از افراد معتقدند سینما باید قهرمان داشته باشد حال این سوال پیش می‌آید که قهرمان چیست و چه اتفاقی می‌افتد که به یک موقعیت و جریان، قهرمان و ضدقهرمان می‌گوییم. ممکن است این ضدقهرمان، تفکر یا موجودات فضایی یا بلایای طبیعی باشد اما آیا قهرمانان خود را شناخته‌ایم؟ در سینمای ایران قهرمان باید واجد چه شرایطی باشد تا به آن قهرمان بگوییم؟ به نظرم قهرمان کسی است که ما سعی می‌کنیم شبیه آن شویم ، الگوی ما شود و از آن تبعیت کنیم.

مدیرعامل موزه سینما یادآور شد: در سینما هر چیزی مبتنی بر دانش است اما آنچه نیازمند تقویت بیشتر است تولید محتوا است. در جوامع مختلف درباره اتفاقاتی که می‌افتد نگاه‌های متفاوتی وجود دارد و چند مقصر در ذهن مردم شکل می‌گیرد. برخی نوک هرم و برخی قائده هرم یعنی مردم را مقصر می‌دانند.

وی ادامه داد: دو تمدن وقتی به مشکلی برخورد می کنند دو نوع نگاه دارند؛ تمدن اول اولین کاری که می‌کند خود را برای حل آن اختلاف، مسئول می‌داند و سینمای غرب با مفهوم غرب سعی می‌کند این موضوع را جا بیاندازد؛ یعنی همه شما برای کاری که باید انجام شود، قهرمانید.

اسماعیلی ادامه داد: نگاه دیگر که شاید ناشی از استبداد شرقی باشد این است که هر مسئله‌ای را به بالا ارجاع ‌دهیم؛ مثل این جملات که اصلا نباید به سیاستگذاران و مدیران امید داشت. یعنی هر تغییر و تحول مثبتی که اتفاق می‌افتد یا از سمت قائده هرم (مردم) است یا از سمت نخبگان و نخبگان می‌توانند به بالا و پایین هرم فشار آورند.

وی با بیان اینکه قهرمان لزوما یک مدیر نیست، ادامه داد: قهرمان یک آدم معمولی است که مسئولیت‌پذیری او باعث می‌شود کنش‌گرانه کارهای بزرگی انجام دهد. اینکه هر کسی باید خودش را قهرمان بالقوه برای تغییر بداند یک چیز است و اینکه منتظر آن باشیم فردی دیگر مسئله‌ای را که در اختیار ما نیست حل کند، یک مسئله دیگر است. مفهوم قهرمان در این دو تمدن به شدت تحت تاثیر نظام ارزشی و اعتقادی است. سوسیالیست‌ها قهرمان فردی نمی‌سازند و جمع‌گرایانه فکر می کنند و از طرفی در دیدگاه کاپیتالیست‌ها قهرمان فردی زیاد است.

مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است

در ادامه منوچهر شاهسواری تهیه‌کننده سینما نیز گفت: اینکه سینما باید دانش‌بنیان باشد یک رویکرد است و اینکه سینما، دانش‌بنیان است رویکردی دیگر است. به نظر من نه تنها سینما دانش بنیان است و بر اساس دانش شکل گرفته بلکه به توسعه دانش و تخیلات منجر به دانش و علم نیز کمک کرده است. گاهی سینما خودش ابداع‌گر امری بوده که بعدها در صحنه عمومی اتفاق افتاده است اما آیا این امر متعلق به سینما ، ادبیات و سایر هنرها پیش از رونق و شکل گیری سینما بوده؟ به نظر من آنجا هم همین اتفاق افتاده است.

وی با اشاره به اینکه قهرمان و ضد قهرمان یک بحث اصلی در سینما است، افزود : وقتی در سینما از قهرمان و ضدقهرمان صحبت می‌کنیم از شخص و انسان حرف می‌زنیم؛ مناسبات انسانی اصلی‌ترین تشخصیص دهنده قهرمان و ضدقهرمان است.

شاهسواری افزود: در سینمای ایران متهم هستیم که قهرمان نداریم و به نظر من هر زمان که جامعه از نظرسیاسی و نظام مدیریتی در شرایط تحمل قهرمان باشد، قهرمان به وجود می‌آید؛ قهرمان کسی است که علیه شرایط حاکم ناعادلانه بر خود یا دیگران به تشخیص یا به اجبار شورش و قیام می‌کند. نمونه آن را از مدل فیلم‌های وسترن گرفته تا نوآر و حتی مدلی از قهرمان که در سینمای ایران در پیش از انقلاب وجود دارد، می‌بینیم. مثلا آثار مسعود کیمیایی شورش بر شرایط حاکم است که گاهی مبنای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی یا اقتصادی دارد اما مهم‌ترین عامل آن تحقیر است؛ انسان تحقیر شده از یک جا به بعد دیگر نمی‌خواهد به تحقیر تن بدهد و از آن لحظه قهرمان متولد می‌شود.

وی با اشاره به چالش‌هایی که در شکل‌گیری سینمای قهرمان محور ایران وجود دارد، ادامه داد: اینکه سینمای قهرمان‌محور دچار قصورات جدی است، نیاز به بحث فرهنگی عمیق دارد. گاهی با امکانات امروزی درباره دیروز قضاوت می‌کنیم و قضاوت منصفانه و عادلانه نداریم. هیچ وقت خودمان را نقد نمی‌کنیم؛ هر امری رویکردی منصفانه، عاقلانه و مورد احترام نداشته باشد، نابود است. دیدگاه ما به قهرمان و ضدقهرمان باید منصفانه باشد در غیر این صورت در سینمای فعلی باقی خواهیم ماند.

این مدیر فرهنگی با بیان اینکه علم آینده‌پژوهی محصول سینماست، گفت: امروز با تصویر از دیگران خبر می‌گیریم و با تصویر از خود خبر می‌دهیم و باید توجه داشته باشیم که قدرت تاثیرگذاری تصویر بیشتر است. سینما آن چیزی است که تصاویر می‌سازند و به ما منتقل می‌کنند و ما هم آن را باور می‌کنیم.

شاهسواری با بیان اینکه مفاهیمی که هیچ تصویری از آن وجود ندارد قابل باور نیست، خاطرنشان کرد: سینمای ایران قطعا قدرت بازنمایی قهرمان و ضدقهرمان را دارد. متاسفانه امروز میل به خلق ایده نداریم و بی هدف زندگی می‌کنیم درحالیکه اگر ما به چیزی افتخار نکنیم و چیزی برای افتخار کردن نداشته باشیم در جنگ امروز باخته‌ایم.

ضدقهرمان رقیب و حریف قهرمان است

در ادامه جواد طوسی منتقد سینما نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: «قهرمان» موجودیت خود را در شرایطی به دست

می آورد که قابلیت الگو شدن در متن جامعه یا آن سیستم را داشته باشد و این می‌تواند خصایص مختلفی از جهت مبانی انسانی، اخلاقی، شهامت، روحیه کنش‌مندی عدالت خواهی و… حتی مرگ‌آگاهی به همراه داشته باشد.اما قهرمان واقعی کسی است که بدون اینکه بخواهد این نشانه‌ها وخصایص والا را به شکلی متظاهرانه به رخ بکشد، به یک ضرورت الزام‌آور و اجتناب‌ناپذیر عینی و تاریخی رسیده باشد تا در آن ساحت دلخواه والگو پذیر قرار بگیرد.در واقع قهرمانباور پذیر وسمپاتیک نباید پُز قهرمانانه بدهد و این دغدغه‌مندی باید در ذاتش وجود داشته باشد.

وی افزود: «ضدقهرمان» به عنوان رقیب وهماورد و حریف قهرمان، فردی است که عامل بازدارنده‌ برای جولان دهی و اجرای مطلوب قهرمان است. ضدقهرمان در قواعد بازی حرفه ای یک سیستم وتشکیلات سینمایی کارآمد وتشخص یافته، می‌تواند حتی یک حیوان یا موجودی غیرعادی و طبیعت باشد، مانند فیلم‌های«آرواره‌های کوسه»،«پرندگان»،«ارباب حلقه‌ها»، «ترمیناتور»،«غیر ممکن» و… .گاهی ضدقهرمان می‌تواند در فردیت خود، موجودیت قهرمان را داشته باشد و بار ترکیبی پیدا کند. گاهی هم ضدقهرمان خود سیستم است که در برابرقهرمان معترض وسازش ناپذیر صف آرایی می‌کند. بنابراین شرایط و بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه دراجرای درست وقاعده مند قواعد بازی برای شکل یابی یک سینمای حرفه ای اهمیت بسزا دارد.

طوسی خاطرنشان کرد:  کشوری چون آمریکا که قدمت تاریخی چندانی ندارد، با همین تولیدات فرهنگی و هنری و در عین حال

حرفه ای وخوش ساخت خود به خوبی می تواند نظر مخاطبین کشورهایی را که در این زمینه کم کاری کرده اند را به خودش جلب کند تا مضامین و وجوه ساختاری آثار متنوعش شوند. اساساً« ژانر» ارتباط ناگسستنی با مناسبات حرفه‌ای دارد؛ باید کمپانی، استودیو یا بخش خصوصی را به درستی تعریف ‌کنید تا گونه‌شناسی موضوعیت پیدا کند؛ موردی که همچنان حلقه مفقوده سینمای ماست.

وی ادامه داد: اگر در دوران بعد از انقلاب ژانری به نام «سینمای جنگ» را تجربه کردیم و توانستیم در آن کم وبیش خوب پیش برویم، خودِ آن رخداد تاریخی به ما کمک کرد و شرایطی را بوجود آورد تا سینماگرانی مانند رسول ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش،محمد علی باشه آهنگر و… را داشته باشیم؛ سینماگرانی که در دل آن رویداد بودند و توانستند چراغ این ژانر را روشن نگه دارند. اما آیا توانستیم مراقبت های لازم برای حفظ این ژانر انجام دهیم؟ به نظر می‌رسد به جای اینکه این نوع سینما مسیر طبیعی اش را طی کند وقهرمان های واقعی وباور پذیرش را ازبطن تاریخ ومتن جامعه شناسایی کند، «ایدئولوژی» می خواهد خودش را به آن تحمیل کند. امیدوارم در چنین شرایطی، نسل‌های جوان و پرانگیزه این دوران قهرمان‌های تاثیرگذار ودغدغه مند خود را از دل جامعه ملتهب معاصر پیدا کنند ودرمعرض دید مخاطب این زمانه بگذارند.

دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است

رهبر قنبری نویسنده و کارگردان در ادامه این نشست گفت: موضوع دانش بنیان شدن سینما بسیار مهم است. دیگران در جهان، نگاه ما را مال خود می‌کنند و اگر ما در قید و بند سینمای خود باقی باقی بمانیم؛ اینترنت ، تکنولوژی و هوش مصنوعی ما را از دایره سینمای جهانی بیرون می‌اندازد.

وی ادامه داد: امروز هوش مصنوعی حتی تدوین آثار سینمایی را انجام می‌دهد و اگر بی‌تفاوت باشیم به زودی از دایره قصه‌پردازی خارج می شویم؛ در واقع اگر ما دانش‌بنیان نباشیم، دانش، بنیان ما را برمی‌اندازد. نباید از یاد ببریم که ابزار جدید سینمای جدیدی ایجاد می‌کند و گرچه ما از دنیا عقب نیستیم اما باید هوشیار باشیم.

قنبری افزود: در مورد قهرمان و ضدقهرمان باید ببینیم آیا راجع به سینمای عامه‌پسند حرف می‌زنیم یا درباره جامعه فرهنگی هویت‌مند که می‌خواهد شخصیت ما را به دنیای امروز ارائه دهد. برخی فیلم‌های اجتماعی مانند «فروشنده» را دوست دارم زیرا ضدقهرمان ندارد اما کاملا گویاست. ضدقهرمان می‌تواند هر کسی باشد، حتی خیال سرکش یک نویسنده می‌تواند آنتاگونیست باشد. برای پرداختن به مفهوم متعالی فکر کنید زیرا هدف، متعال کردن واژگان اصیل در جامعه است.

سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که قهرمان آینده را خلق کند

غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه با بیان اینکه به اقتضای حرفه‌ اش که آینده‌پژوهی است فیلم‌های زیادی می بیند، گفت: امروزه چیزی که در آینده پژوهی مورد بحث است جدا از اقتصاد «بحران هویت» و جنگ میان هوش مصنوعی و انسان است و اگر می‌خواهید حرفتان را قبول کنند باید ابزاری به اسم رسانه داشته باشید. آینده‌پژوهان می‌گویند ما خلق می‌کنیم و رسانه پخش می‌کند.

وی افزود: امروزه در کشورهای دنیا بر مبنای مطالعات الوین تافلر تصویر می‌چینند و کشورهایی مانند عربستان و کره‌جنوبی تلاش کردند به آن تصویر برسند و کشورهای دیگر نیز یا از آنها عقب افتاده و یا آن تصویر را رد کرده‌اند. آنها معتقدند دو گروه می‌توانند تصویر ما از آینده را بهم بزنند و در مقابل تصویر آینده مقاومت کنند؛ کسانی که از آینده خود تصویر دارند و آنهایی که «قهرمان» دارند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه هالیوود، یک مکتب فکری است، ادامه داد: هالیوود قهرمان را طوری می‌سازد که مردم در همه جای دنیا با آن همذات پنداری کنند. آنها چرخه درستی طراحی کردند که درست جواب می‌دهد اما چرخه قهرمان سازی در کشور ما معیوب است و برای این مشکل باید از سیاست‌گذاران، دانشگاهیان و فعالان فرهنگی استفاده کرد. به نظرم آینده با وجود نگران کننده بودنش، روشن است.

گودرزی بیان داشت: برخی‌ها بر اساس آنچه که در گذشته انجام داده اند امروز قهرمان هستند یا قهرمانان گذشته‌اند و برخی قهرمانان آینده‌اند اما سینمایی می‌تواند به جامعه‌اش خدمت کند که بدون کنار گذاشتن قهرمان گذشته، قهرمان آینده را خلق کند.

بررسی تطبیقی «مفهوم  قهرمان و ضد قهرمان» در سینمای ایران و هالیوود

نشست تخصصی بررسی تطبیقی «مفهوم  قهرمان و ضد قهرمان» در سینمای ایران و هالیوود توسط موزه سینمای ایران برگزار می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه سلسله نشست های تخصصی موزه سینما درباره سبنمای جهان، نشست بررسی تطبیقی «مفهوم  قهرمان و ضد قهرمان» در سینمای ایران و هالیوود دوشنبه ۲۶ تیرماه ساعت ۱۴ در سالن فردوس این مجموعهبرگزار میشود.
در این نشست منوچهر شاهسواری تهیه کننده سینما، جواد طوسی منتقد سینما، غلامرضا گودرزی استاد دانشگاه ، رهبر قنبری کارگردان و مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما درباره موضوع مطرح شده گفتگو می کنند.
حصور در این نشست تخصصی برای علاقمندان ازاد و رایگان است.

محمدعلی باشه آهنگر: لحن هر فیلمساز مانند اثر انگشتش منحصر به فرد است

سومین جلسه کارگاه انتقال تجربه فیلمسازی با حضور «محمدعلی باشه آهنگر» نویسنده و کارگردان سینما عصر دیروز برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، محمدعلی باشه آهنگر با بیان اینکه شروع فیلم می‌تواند از جزء به کل یا از کل به جزء باشد، گفت: کارگردان تصمیم می‌گیرد که زاویه دید از کل به جز یا برعکس باشد اما به هر شکلی که بخواهد کار کند باید بدیهی‌ترین اتفاقات را رعایت کند و خوراک کامل برای تدوینگرش مهیا کند و این شیوه از ایده، طرح و فیلمنامه در ذهن ائ شکل گرفته باشد.

وی افزود: یکی از مهم‌ترین پدیده‌هایی که در سینمای ما کمتر به آن توجه می‌شود، فضاسازی است و جغرافیای فیلم نیز بخشی از این فضاسازی است. باید توحه داشت که ارتباط جغرافیا با قصه و شخصیت‌های آن بسیار مهم است. باید فکر کنیم که از این جغرافیا  را باید تصویری کنیم و تمام این اجزا در انتها تا چه اندازه می‌تواند در انتقال مفهوم و داستان بر کار ما اثر بگذارد؛ اگر به این موارد فکر کنیم انتخاب بهتری خواهیم داشت و اگر فیلمساز مولف باشد، این موارد برایش مهم است و از قبل به آن می اندیشید.

کارگردان فیلم سینمایی «ملکه» با اشاره به موضوع جغرافیا در فیلمسازی گفت: جغرافیای یک فیلم باید به مخاطب معرفی شود و معمولا یک بار نشان دادن این جغرافیا در فیلم کفایت می‌کند. مگر در دفعات بعد درام را یک پله به پیش ببرد وگرمه اضافه است. معرفی جغرافیا در تعریف شخصیت و پیشبرد داستان نیز تاثیرگذار است؛ و به همین دلیل بار اصلی بر دوش نوع برش فنی و دکوپاژ و نوع تصویرسازی فیلمساز خواهد بود. در هر دکوپاژی باید جغرافیا را به خوبی معرفی کنید و  توجه داشته باشید که جغرافیای مورد نظر، آرام‌آرام در ذهن تماشاگر تصویر می شود و نقش می بندد. به جرات می‌توان گفت فضاسازی یکی از دشوارترین بخش‌های کارگردانی است.

وی با بیان اینکه باورپذیر بودن جغرافیا به باورپذیر بودن داستان کمک می‌کند، بیان داشت: اگر کارگردان فکر می‌کند که جزئیات جغرافیا تاثیری در قصه دارد، باید روی آن متمرکز شود و تاثیر آن باید در داستان دیده شود. در غیر این صورت آن فضاسازی ها تاثیر درستی در کل داستان نخواهد داشت و به بیانی در فهم داستان برای بیننده خلل ایجاد می کند. به همبن دلیل است که فیلم سینمایی «غلاف تمام‌فلزی» استنلی کوبریک با فیلم‌های هم‌نسلان خود تفاوت می‌کند زیرا به تمام جرئیات آن منطقه جغرافیایی توجه می‌کند و فضایی باورپذیر برای تماشاگر می سازد.

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» با اشاره به اهمیت نماها در فیلم نیز گفت: اولین کاری که یک کارگردان باید انجام ‌دهد توضیح دادن روان و ساده صحنه برای عوامل فیلم است و تعیین می کند  که چه اندازه نمایی و با چه حرکتی در صحنه مورد نظر باید اجرا شود . همه پلان‌های سینما مشتقاتی از نمای دور، نمای متوسط و نمای نزدیک است و به عنوان فیلمساز باید از خود بپرسیم قرار است چه نمایی داشته باشیم و چرا؟ فیلمساز برای انتخاب پلان آزاد است اما پاسخش حداقل برای خودش باید مشخص باشد.

باشه‌آهنگر با بیان اینکه فیلم باید تابع یک ریتم مناسب باشد. افزود: هر فیلمساز یک لحن منحصربه فرد دارد که مانند یک اثر انگشت است. کند یا تند بودن ریتم از فیلمنامه شروع می‌شود و آرام‌آرام به فیلمبرداری می‌رسد و نوع نورپردازی، میزان سایه و روشن، اندازه‌نماها و به طور کلی تقطیع نماها ، طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و جلوه های ویژه ادامه میابد.

وی با بیان اینکه نوع لنز نیز یکی از عوامل مهم ایجاد ریتم در فیلم است، ادامه داد:  اینکه در فیلم از چه لنزی استفاده می‌کنیم مهم است. گاهی هم روز و شب بودن سکانس‌ها روی ریتم تاثیر می‌گذارند، مثلا در فیلم «متروپل» اکثر سکانس‌ها شب و داخلی بودند و بعد از مدت زمانی احساس کردم باید برخی سکانس‌ها را تبدیل به روز کنم تا فضا را تغییر دهم و ریتم فیلم را منطقی‌تر کنم  و نکته مهمتر این است که نوع بازی و لحن بازیگر نیز در ریتم تاثیر می‌گذارد. مثلا بازیگر باید بتواند در سکوت، حالت‌ها و احساس‌های مختلف را انتقال دهد و نوع انتقال و احساس هر بازیگر با دیگری تفاوت دارد.

باشه آهنگر یادآور شد: برخی از بازیگران مانند مهتاب نصیرپور و شبنم مقدمی خود را در فیلم «فرزند خاک» و نقش هایشان غرق می کنند. یادم می‌آید مهتاب نصیرپور از همان روز اول که پوتین نقش خود را پوشید تا پایان فیلمبرداری به پا داشت و برای نزدیک‌تر شدن به نقش خود آن مدت را مانند کُردها زندگی کرد. آن زمان اجازه دادیم آفتاب سوختگی واقعی روی صورت بازیگران ایجاد شود تا واقعی‌تر به نظر برسد؛ من برای این ریزه‌کاری‌ها ارزش زیادی قائلم و برای آن می‌جنگم.

وی با اشاره به تدوین و جلوه های ویژه به عنوان یکی دیگر از موارد موثر در ریتم نیز گفت: هر چیزی که چشم ملزم است آن را ببیند بر ریتم فیلم تاثیر می‌گذارد. فیلمساز باید از خود بپرسد  نمای دوری که می خواهد استفاده کند چه عناصر تصویری را منتقل می کند. مدت زمان این انتقال همان مدت زمان نما خواهد بود که البته در مرحله تدوین نهایی می شود و این موضوع با سبک فیلمساز و نگارش فیلمنامه نیز ارتباط مستقیم دارد.

باشه آهنگر با بیان اینکه موسیقی یکی دیگر از موارد موثر در ریتم است، بیان داشت: موسیقی حس‌هایی را به فیلم اضافه می‌کند که در ریتم بسیار تاثیرگذار است. گاهی یک موسیقی نامناسب حس‌هایی منتقل می‌کند که فیلم را زمین می‌زند و ریتم و احساس اصلی فیلم شما را تغییر می‌دهد.

در انتهای این کارگاه  سه ساعته هنرجویان با  کمک «محمدعلی باشه آهنگر» کارگردانی و فیلمبرداری را به صورت مختصر تمرین کردند.

مراسم یادبود زنده یاد «مهدی دوست» در موزه سینما

مراسم یادبود زنده یاد «مهدی دوست» مدیر اجرایی موزه سینما 17 تیرماه در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

در این مراسم افرادی همچون مجتبی امینی دبیر جشنواره بین المللی فیلم فجر، غلامرضا نجاتی رئیس حراست سازمان سینمایی، لادن طاهری رئیس فیلمخانه ملی، محمد طیب مدیر گروه سینمایی هنر و تجربه ، پرویز شیخ طادی کارگردان سینما و میزبانی مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینمای ایران حضور داشتند.

بازدید رایگان از موزه سینما به مناسبت «عید غدیر»

به مناسبت «عید غدیر» بازدید از موزه سینما روز جمعه 16 تیرماه رایگان اعلام شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، همزمان با «عید غدیر» در روز جمعه 16 تیرماه بازدید از تالارهای موزه سینما رایگان است و علاقه‌مندان می‌توانند از ساعت 10 صبح تا 18:30 به این مجموعه تاریخی- فرهنگی در خیابان ولیعصر، باغ فردوس مراجعه کنند.

تالارهای موزه سینمای ایران دارای بخش‌های؛ معاصران، بین‌الملل، کودک، دفاع مقدس، تماشاخانه، نام‌آوران و خانه فرهاد است؛ این تالارها نمایانگر سیر سرگذشت و تحولات سینمای ایران از آغاز این هنرصنعت تا به امروز است.

بازدیدکنندگان این موزه با آغازگران سینمای ایران، نخستین تجهیزات سینمایی و افتخارات بین‌المللی آشنا شده و از مجموعه جوایز، یادگارها، تصاویر و اسناد شخصی و تندیس هنرمندان بازدید خواهند کرد و در ادامه بازدید در سالن تماشاخانه که مدل بازسازی شده سینماهای دهه‌های گذشته است به تماشای گزیده‌ای از فیلم‌های تاریخ سینمای ایران خواهند نشست.

عمارت موزه سینمای ایران قدمتی حدود ۲۰۰ ساله دارد و یکی از قدیمی‌ترین بناهای تاریخی پایتخت است .

«محمدعلی باشه آهنگر» در موزه سینما مطرح کرد: داشتن ایده از اصول یک فیلمساز مولف است

دومین جلسه کارگاه انتقال تجربه فیلمسازی با حضور «محمدعلی باشه آهنگر»عصر دیروز برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، محمدعلی باشه آهنگر درباره اهمیت ایده در فیلمسازی، گفت: داشتن ایده از اصول یک فیلمساز مولف است و باید توجه داشت این فیلمسازاست که در متن نهایی باید همه موارد را لحاظ ‌کند و برای اینکه یک فیلمساز مولف شوید در ابتدا باید متن را بنویسید و بعد شروع به کارگردانی کنید. حتی اگر متن را به تنهایی نمی‌نویسید ، باید با نظارت شما و بر اساس ایده اصلی نوشته شود.

وی ادامه داد: فردی که ایده اصلی را می‌دهد در همه انتخاب‌ها اعم از انتخاب بازیگر و … نقش دارد و اوست که می‌تواند تشخیص بدهد کدام بازیگر برای چه نقشی بهتر است زیرا از همان ابتدا انتقال حس بازیگر را نیز در نظر می‌گیرد.

وی با بیان اینکه انتخاب بازیگر گاهی اختلاف میان فیلمساز و تهیه کننده است، بیان داشت: گاهی یک بازیگر انتخاب می‌شود و محبوب تماشاگران است اما فیلمساز باید تصمیم بگیرد که آیا آن بازیگر می‌تواند نقش را در خود حل کند و حس مورد نظر را به تماشاگر انتقال دهد یا خیر و گاهی هم فیلمساز صاحب سبک در انتخاب بازیگر اقناعی عمل می‌کنند تا فیلم خود را بر اساس توانایی بازیگر و البته شخصیت در فیلمنامه بسازند. برای انتخاب بازیگران گمنام یا به عبارتی تازه‌کار باید او را در موقعیت خاصی قرار دهید و به واکنش‌های او توجه کنید. کی عصبانی می‌شود ، چگونه تقلید می‌کند، کی از چشمانش به درستی استفاده می‌کند ، برای انتقال احساس‌های مختلف چقدر زمان صرف می‌کند، از بدنش چگونه کمک می‌گیرد ، در گفتگوها چگونه از بیانش سود می‌برد ، در صداهای زیر و بالا چقدر توانایی دارد و بسیاری کشف دیگر که ممکن است به ساعت‌ها زمان نیاز داشته باشد. این مراحل در انتخاب دیگر اعضای گروه باید ادامه یابد و تا نسخه نهایی برای حفظ ایده اصلی باید تلاش کند.

باشه آهنگر در ارتباط با تأثیر فیلمبرداری و نور پردازی بر ریتم ادامه داد: سبک فیلمبرداری و نورپردازی فیلمبرداران صاحب سبک تأثیر مستقیمی بر ریتم دارد. اندازه نما، زاویه دوربین ، انتخاب درست لنز ، حرکت‌های مختلف دوربین ، دوربین روی دست و میزان تاریکی و روشنایی در سراسر سکانس‌ها و بسیاری موارد فنی دیگر ریتم را مناسب را بوجود می‌آورد.

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» درباره ریتم فیلمنامه نیز گفت: حتی اگر فیلمنامه را خودتان ننوشته‌اید یک بار از اول تا آخر آن را رونویسی کنید.

وی ادامه داد: باید در فیلمسازی از خودتان بپرسید که دوست دارید از نگاه جزئی به کلی برسید یا از نگاه کلی به جزئی. اینکه می‌خواهید اولین پلان لانگ‌شات و فضای کلی را نشان دهد یا مثلا از یک کلید یا دری که باز می‌شود شروع کنید؛ این جزئیات همگی در نگارش فیلمنامه مشخص می‌شود. هر وقت در نظر داشتید در فیلم از کل به جزء نگاه کنید به گونه‌ای کار کنید که در تدوین بتوانید پلان‌ها را عوض کنید ضمن اینکه در زمان فیلمبرداری باید همه مراحل را کامل بگیرید تا در تدوین بتوانید در آن دخل و تصرف داشته باشید.

باشه آهنگر با اشاره به اهمیت صدا در فیلمسازی نیز گفت: یکی دیگر از موارد قابل توجه در فیلمسازی صدا است تا آنجا که فیلمساز می‌تواند تصمیم بگیرد که چه زمانی صدا یا افکت می‌تواند به درک بهتر مخاطب از فضا کمک کند. در نظر داشته باشید که همه این موارد در تغییر ریتم نیز موثر است و در ایده جای دارد به همین دلیل باید از ابتدا به این موضوع فکر کنید.

باشه آهنگر با اشاره به معرفی جغرافیا در فیلم، گفت: یکی از دشوارترین بخش کار یک فیلمساز مولف انتقال ایده اصلی در جغرافیای درون فیلم است. در فیلم «ملکه» جغرافیا از خاک خودمان تا خاک عراق و معرفی فضای پالایشگاه ازمقر تا دودکش اصلی بود و کار بسیار دشواری بود اینکه فضایی را برای مخاطب معرفی کنید تا مخاطب باور کند. البته گاهی حتی یک بار، یک جغرافیا را در فیلم نشان دهید کافی است و نیازی نیست هر بار آنرا را تکرار کنید مگر اینکه بخواهید اتفاق مهمی را نمایش دهد.

وی در ادامه یادآور شد: یک فیلم زمانی موفق است که بر اساس ایده اصلی و رعایت تمام موارد مهم از جمله ریتم مناسب از زمان فیلمنامه ، بازی ، فیلمبرداری ، صدا ، جلوه‌های ویژه، تدوین ، موسیقی و میکس ، توسط فیلمساز مولف نظارت شود. این نظارت شامل مقدمه طولانی پیش از فیلمبرداری ، حین فیلمبرداری و پس از فیلمبرداری است و به  تحمل و صبوری ویژه نیاز دارد. همه این مرارت‌ها برای این است که محصول اصلی برای بیننده امروز باور پذیر باشد و این شاید مهمترین مسئولیت یک فیلمساز باشد.

در انتهای این کارگاه هنرجویان همراه با  کمک «محمدعلی باشه آهنگر» کارگردانی و فیلمبرداری را به صورت مختصر تمرین کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

« باشه آهنگر» بار دیگر برای انتقال تجربه به موزه سینما می‌آید

جلسه دوم کارگاه انتقال تجربه فیلمسازی محمدعلی باشه آهنگر در موزه سینما برگزار می‌شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه برگزاری کارگاه‌ها موزه سینما برای اعضا باشگاه مخاطبان خود جلسه دوم کارگاه انتقال تجربه فیلمسازی را با حضور محمدعلی باشه آهنگر برگزار می‌کند.
این کارگاه روز سه شنبه ششم تیرماه ساعت ۱۴ تا  18ویژه اعضا باشگاه مخاطبان موزه سینما یرگزار خواهد شد در این کارگاه باشه آهنگر درباره تجربیات خود در حوزه فیلمسازی با تاکید بر روند ساخت فیلم در سینمای ایران صحبت کند.
اهالی محترم رسانه اعم از خبرنگاران، روزنامه نگاران و منتقدان سینمایی درصورت تمایل برای شرکت در این کارگاه می‌توانند با روابط عمومی موزه سینما تماس حاصل فرمایند.
علاقمندان برای حضور در این کارگاه سه ساعته باید درخواست خود را در سامانه http://clubmuseum.ir  ثبت کنند.
محمدعلی باشه آهنگر ساخت آثاری همچون سینما متروپل،  سرو زیر آب ، ملکه، بیداری رویاها ، فرزند خاک،  نبات داغ، نیمه گمشده  و … را در کارنامه هنری خود دارد.
وی در چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای ساخت فیلم سینما مترو پل شد او پیش تر نیز در شانزدهمین جشن خانهٔ سینما، فیلم ملکه برنده ده تندیس، از جمله بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌برداری و بهترین تدوین شده است.

در جلسه هفتم کارگاه فیلمنامه نویسی مطرح شد: «اصغر فرهادی» درباره اهمیت مطالعه «معرفی مشاغل» چه گفت؟

به گزارش روابط عمومی موزه سینما،هفتمین جلسه کارگاه «خلق ایده، ساخت فیلمنامه» با حضور علی اکبر قاضی نظام عصر روز گذشته در موزه سینما برگزار شد.

قاضی نظام در این کارگاه با اشاره به داستان‌های خطی سه پرده‌ای گفت: داستان‌های خطی سه پرده‌ای با یک مقدمه چینی آغاز می‌شود که معرف موقعیت وبستری است که داستان در آن اتفاق می‌افتاد و حادثه‌ای را وارد می‌کند که آغازگر داستان است.

وی ادامه داد: در بخش مقدمه با شخصیت‌های اصلی آشنا می‌شویم در پرده دوم کشمکش‌ها، مضمون و رابطه شخصیت‌ها بسط پیدا می‌کند و داستان با اتکاء به کنش پیش می‌رود. در پرده سوم کنش‌های پرده دوم در یک نقطه اوج به نتیجه نهایی می‌رسد.

قاضی نظام در ادامه گفت: رابرت مک کی در کتاب داستان، ساختار،سبک واصول فیلمنامه نویسی می‌گوید معمولا سه نوع پیرنگ ؛ شاه پیرنگ (طرح کلاسیک)، خرده پیرنگ (مینیمالیسم) و ضد پیرنگ (ضد ساختار) وجود دارد. طرح کلاسیک یعنی داستانی بر مبنای زندگی یک قهرمان فعال که علیه نیروهای عمدتاً خارجی وعینی مبارزه می‌کند تا به هدف خود برسد یعنی حرکت در امتداد زمان در چارچوب واقعیتی داستانی که یکپارچه و دارای پیوندهای عِلی است و رسیدن به پایانی مشخص که به منزله‌ تحولی مطلق وغیر قابل بازگشت است.

وی درباره خصوصیات شاه پیرنگ نیز بیان داشت: روابط علت ومعلولی، پایان بسته، خطی، کشمکش بیرونی، قهرمان منفرد، واقعیت یکپارچه وقهرمان فعال از خصوصیات شاه پیرنگ است. طرح داستان یعنی در عرصه‌ پر خطر وارد شوید و در حالیکه راه‌های متعددی پیش رو داریم، بهترین را انتخاب کنیم.

وی افزود: بهتر است هر صحنه را حتی اگر یک خط باشد در یک صفحه بنویسید تا بعدها که نقطه نظرات افراد مختلف را شنیدید و خواستید صحنه‌ها را جابجا کنید برای شما این امر راحت باشد.

قاضی نظام در توصیف خرده پیرنگ گفت: در مینیمالیسم یا خرده پیرنگ نویسنده با عناصر طرح کلاسیک آغاز می‌کند اما در ادامه آنها را تحلیل می‌کند یعنی ویژگی بارز شاه پیرنگ را کوچک و فشرده می‌کند.

این نویسنده همچنین در باره ضدپیرنگ یا ضدساختار بیان داشت: ضد پیرنگ معادل سینمایی ضد رمان ، رمان نو یا تئاتر پوچ که عناصر کلاسیک را تقلیل نمی‌دهند بلکه معکوس می‌کند. مینیمالیسم دارای خصوصیات پایان باز، کشمکش درونی، تعدد قهرمان و قهرمان منفعل است و ضد پیرنگ نیز دارای خصوصیات تصادف، زمان غیر خطی و واقعیات ناسازگار است.

وی با اشاره به گفته گوستا فرای تاگ از کتاب نظریه‌های روایت والاس مارتین توضیح داد: نمودار کلی وسنتی پیرنگ به شکل v وارونه ترسیم می‌شود و در این نمودار بطور اختصار نقطه الف:مقدمه چینی، ب:آغاز کشمکش، ج: پرداخت کشمکش،ج: نقطه اوج یا برگشت کنش،ج: بازگشایی کشمکش و د: نتیجه است.همواره بهتر است یک راز در داستان طرح شود و توجه داشته باشیم که پاسخ صحیح به این راز را باید خواننده در پایان داستان ببینید.

قاضی نظام با اشاره به خاطره‌ای از یکی از جلسات باشگاه فیلمنامه نویسی که توسط کانون فیلمنامه‌نویسان در خانه سینما بیان داشت: در یکی از این جلسات از اصغر فرهادی دعوت شده بود که من هم در آن جلسه حضور داشتم و یادم می‌آید او گفت کتاب داستان همشهری بخشی برای معرفی مشاغل دارد که مطالعه آن برای خلق شخصیت‌پردازی برای فیلمنامه بسیار خوب و مفید است و با گذشت سال‌ها این گفته هنوز در ذهن من باقی مانده است. به همین دلیل شما باید از هر فرصتی نظیر این باشگاه و کارگاه‌های انتقال تجربه برای بالا بردن سطح دانش خود استفاده کنید.

برای زادروز«ابوالفضل پورعرب»

📣 به مناسبت زادروز « ابوالفضل پورعرب»؛ بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون
🔅زادروز: اول تیرماه ۱۳۴۰
📸 عکس ها از منابع آرشیو موزه سینمای ایران

موزه سینمای ایران منتشر کرد؛ دو متخصص صدای سینمای ایران از «عباس کیارستمی» گفتند

موزه سینمای ایران همزمان با زادروز زنده یاد «عباس کیارستمی» بخش‌هایی از گفتگوی دو پیشکسوت سینما؛ اسحاق خانزادی (صدابردار و صداگذار،) و حسن زاهدی (صدابردار ) درباره این هنرمند هنرمند فقید سینمای ایران را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما،اسحاق خانزادی درباره زنده یاد «عباس کیارستمی» گفت: صحبت کردن درباره شخصیت‌های بزرگ و برخی آدم‌ها بسیار سخت است. من با زنده یاد کیارستمی ارتباط نزدیکی نداشتم اما هردو به خوبی همدیگر را می‌شناختیم . عباس کیارستمی فیلمساز برجسته سینمای ایران بسیار بامنش و با اخلاق بود؛ او همه آدم‌ها را دوست داشت و برای همه احترام قائل بود قرار بود باهم یک فیلم کار کنیم اما متاسفانه او از میان ما رفت.

وی با بیان اینکه آدم‌هایی هستند که هیچ وقت نمی‌شود آنها را فراموش کرد، افزود: مگر می‌شود آقای کیارستمی را فراموش کرد او مردی ماندگار است و همیشه در ذهن آدم‌ها باقی خواهد ماند. کیارستمی کسی بود که اسم ایران را پر آوازه کرد و من همیشه سر تعظیم برای ایشان فرو می‌آورم.

در ادامه حسن زاهدی نیز با بیان اینکه سینمای عباس کیارستمی جایگاه خاص خود را دارد، گفت: سینماگران بسیاری هستند که شروع کارشان با زنده یاد عباس کیارستمی بوده است ؛ یا شاگردی او را کرده اند و لذت بردند و امروز آدم بزرگی شده است اما من معتقدم عباس کیارستمی تک بود و هیچ فردی نمی‌تواند جای او را بگیرد.

وی ادامه داد: کیارستمی انسان بزرگی بود و بی جهت به کسی ترحم نمی‌کرد و همه می‌دانند که بدون هیچ چشم داشتی چقدر به دیگران و از جمله خود من کمک می‌کرد.

زاهدی با بیان اینکه کیارستمی به او خیلی کمک کرده است، خاطرنشان کرد: من بخش عمده‌ای از کارم را مدیون این مرد بزرگ هستم. همانطور که می‌دانید بیشتر آثاری که من در آنها همکاری داشتم اجتماعی هستند و وقتی می‌بینید متوجه می‌شوید که تصویر از صدا جدا نیست و خودتان را داخل فضا حس می‌کنید. یادم می‌آید زنده یاد کیارستمی فیلم چهارشنبه سوری اصغر فرهادی را دیده بود و به من گفت فیلم را دیدم صحنه‌ای که هدیه تهرانی با خواهرش در حمام صحبت می‌کند را صدای سکوت گرفته بودی و به دلیل اینکه در ابتدا نمی‌دانستم چه کسی صدابردار است و برایم این نوع صدابرداری مهم بود نشستم تا آخر فیلم و از تیتراژ متوجه شدم که تو انجام داده‌ای و به من آفرین گفت. اغلب جایزه‌هایش آفرین بود که برای همه ما همین آفرین گفتنش بسیار ارزشمند و مهم بود.

صدابردار فیلم کلوزآپ افزود: زنده یاد عباس کیارستمی همیشه یاد من می‌کرد و با احترام با من صحبت می‌کرد. یادم می‌آید یکبار از کنار خانه‌مان رد می‌شد و من که به همراه دخترم گلشن که دستش را گرفته بودم را دید از ماشین پایین آمد و با ما احوالپرسی کرد.

وی در پایان بیان داشت: یکی از بهترین فیلم‌هایی که کار کردم « خانه دوست کجاست» است و به جرات می‌گویم من اگر در سینما به جایی رسیدم از عباس کیارستمی یاد گرفتم.

زنده یاد عباس کیارستمی اول تیرماه 1319 در تهران به دنیا آمد و در سال 14 تیرماه 1395 از دنیا رفت. وی پنج بار نامزد دریافت جایزه جشنواره سینمایی کن فرانسه شد و در سال 1997 جایزه نخل طلایی بهترین کارگردانی را برای فیلم «طعم گیلاس» دریافت کرد. وی چهار دوره به عنوان عضو هیئت داوران در این جشنواره حضور داشت.همچنین فیلم «کلوزآپ» کیارستمی نیز در میان 10 اثر برتر تاریخ سینمای آسیا قرار گرفت.

جایزه ویژه هیئت داوران و لوح زرین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر را برای فیلم «خانه دوست کجاست»، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان برای فیلم «نان و کوچه» از دیگر جوایز وی است.

نان و کوچه، زنگ تفریح، تجربه، مسافر، من هم می‌توانم، دوازده راه حل برای یک مساله، رنگ‌ها، لباسی برای عروس، گزارش، اولی‌ها، کلید، خانه دوست کجاست، مشق شب، کلوزآپ، زندگی و دیگر هیچ، زیر درختان زیتون، طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد، ده، شیرین، کپی برابر اصل، مثل یک عاشق و … از جمله آثاری هستند که در کارنامه هنری زنده یاد «عباس کیارستمی» به یادگار باقی مانده است.