به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، استاد جمشید مشایخی اگر همچنان در قید حیات بود، ششم آذر ۱۴۰۴ شمع تولد ۹۱ سالگیاش را فوت میکرد. بازیگری کاربلد که ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ در ۸۴ سالگی دارفانی را وداع گفت. مشایخی در کنار عزت الله انتظامی، داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز و علی نصیریان، ۵ بازیگر طلایی سینمای ایران است. مشایخی حدود نیم قرن بازیگری کرد و در حدود ۱۴۰ فیلم و سریال جلوی دوربین رفت تا پرکارترین بازیگر پیشکسوت ایران باشد. از خان دایی قیصر و رضا تفنگچی هزاردستان گرفته تا استوار گلهای داوودی و کمالالملک. همه اینها نقشهای ماندگاری است که با همت او در تاریخ این سینمای ایران، حک شدهاند.
زندگینامه
جمشید مشایخی در ۶ آذر ۱۳۱۳ در محله امیریه تهران متولد شد. او فرزند ارشد خانوادهای ۹ نفره بود. او اصالتاً اهل شهرستان تنکابن در استان مازندران بود که بازیگری را در مدرسههای امیریه آغاز کرد و در نمایش دانشآموزی مناظره شتر و موتور حضور یافت.
وی سال ۱۳۳۶ به استخدام اداره تازه تأسیس هنرهای دراماتیک درآمد و به عنوان بازیگر کار خود را در برنامه نمایشی کانال سوم دولتی آغاز کرد، اولین فعالیت هنری وی بازی در تلهتئاتر بعد از سی سال به کارگردانی علی نصیریان در سال ۱۳۳۹ بوده است و با ایفای نقش در فیلم کوتاه جلد مار هژیر داریوش به همراه فخری خوروش جلوی دوربین رفت.
او حتی به خاطر بازی سینمایی اش برای مدتی از کار تئاتر اخراج شد. در واقع کار حرفهای خود را از سال ۱۳۴۹ بهطور رسمی شروع کرد. بازی جمشید مشایخی در نقش انسانهای بیرحم و همچنین نقشهای تاریخی همچون «شازده احتجاب»، «کمال الملک» و رضا تفنگچی/خوشنویس در سریال «هزار دستان» نشانگر از توانایی بازیگری اوست.
او در سال ۱۳۶۳، بابت بازی در دو فیلم گلهای داوودی و کمالالملک، برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر شد.
از نمایشهای مهم او بازی در نقش «بزرگ آقا» در نمایش میراث کارِ بهرام بیضایی در تالار ۲۵ شهریور در آذر ماه ۱۳۴۶ بود.
جمشید مشایخی با بیان اینکه در سال ۱۳۳۶ ازدواج کرده است، گفت: یادم میآید پدرم دوستی داشت که ما را در دربند پاگشا کرده بود. وقتی از ماشین او پیاده شدیم از من خواست تا درهای ماشین را ببندم و بعد به رستوران بروم. بستن درها کمی طول کشید و در حدود ۱۰۰ قدم از آنها عقب افتادم به یکباره در یکی از رستورانهای آنجا مرحوم تختی را دیدم که تنها نشسته بود و روزنامه میخواند . دلم نیامد سلام نکرده از او بگذرم زیرا او را خیلی دوست داشتم و از طرفی هم نمیخواستم خلوت او را بهم بزنم به هر ترتیب داخل رستورام رفتم به او سلام کردم و او با خوشرویی من را بغل کرد و دعوت کرد تا پیش او بنشینم. وقتی از او جدا شدم پیش خودم گفتم خدایا اگر روزی در کارم شهرتی پیدا کردم از تو میخواهم مانند تختی فروتن باشم.
وی ادامه داد: بعد از پایان فیلم سینمایی گاو ، مسعود کیمیایی از من دعوت کرد تا در فیلم قیصر حضور داشته باشم . ابتدا قرار بود نقش فرمان را من و نقش خان دایی را محمدعلی کشاورز بازی کند که او نیامد و زمانیکه قبول کردم و رفتم سر صحنه فیلمبرداری متوجه شدم مسعود کیمیایی نقش را عوض کرد یعنی نقش فرمان را به ناصر ملک مطیعی و خان دایی را به من داد و این شروع کار من در سینمای حرفه ای بود و بعد از آن در فیلمهای زیادی همچون شازده احتجاب، سوته دلان، چشمه، سلطان صاحب قران، نفرین و… حضور پیدا کردم. فیلم نفرین ساخته ناصر تقوایی بود که ایشان از بهترین کارگردانهای ایران است و بنده خاک پای ایشان هستم.

مشایخی بیان داشت: من همیشه به جوانان توصیه کردم که هیچ چیز بالاتر از فروتنی و تواضع نیست. یادم می آید زنده یاد حسین تهرانی (کارگردان تئاتر) می گفت اگر به یک هنرمندی مانند حافظ و سعدی بخواهیم نمره ۱۰۰ بدهیم ۹۹ عدد آن انسانیت و یکی از آن هنر است.متاسفانه گاهی افراد به سینما و تلویزیون به خاطر شهرت وارد می شود و زمانیکه هدف شهرت باشد انسان به فساد کشیده میشود. هدف یک هنرمند باید خدمت به جامعهای باشد که در آن زندگی میکند باید به جوامع بشری خدمت کرد. در حد حافظ ، فردوسی، شکسپیر و دیگر بزرگان جهان. بنده خاک پای ملت ایران بوده، هستم و خواهم بود.
استاد مشایخی در گفتگویی دیگر با انتقاد از بعضی از هنرمندان گفت: روح هنر در این است که هنرپیشه فارغ از چاپلوسی باشد و هنرپیشه چاپلوس در میان مردم و در دل تاریخ جای ندارد.مشایخی تاکید کرد: پس من خودم را می گویم، نمی توان به ما هنرمند گفت و به حضرت سعدی و حافظ هم هنرمند گفت، بنابراین ما هنرپیشه هستیم نه هنرمند.
او همچنین می گوید: هم نویسنده، هم کارگردان و هم بازیگر ازآنچه در اطرافشان رخ می دهد، بهره می برند. وقتی هنرمندی اثری خلق می کند بدون اینکه سیاستمدار باشد، یک سیاست شناس است. اگر نباشد اثرش ماندگار نمی تواند باشد. باید جوامع بشری را بشناسد.
کارنامه هنری
جمشید مشایخی در سینما
پدر آن دیگری (۱۳۹۳) پایان خدمت (۱۳۹۲) رنج و سرمستی (۱۳۹۲) چک ۱۳۹۰ جرم ۱۳۸۹ سیزده ۵۹، ۱۳۸۹ زمهریر ۱۳۸۸ یک گزارش واقعی ۱۳۸۷ نسکافه داغ ۱۳۸۵ این ترانه عاشقانه نیست ۱۳۸۴ یک بوس کوچولو ۱۳۸۴ پل سیزدهم ۱۳۸۳ بله برون ۱۳۸۲ شمعی در باد ۱۳۸۲ آبادان ۱۳۸۱ بانوی من ۱۳۸۱ چشمان سیاه ۱۳۸۱ خانهای روی آب ۱۳۸۰ کاغذ بی خط ۱۳۸۰ بادامهای تلخ ۱۳۷۶ تهران روزگار نو ۱۳۷۸ کمیته مجازات ۱۳۷۷ تنها ۱۳۷۶ حریف دل ۱۳۷۵ اعاده امنیت ۱۳۷۴ سلام به انتظار ۱۳۷۴ اشک و لبخند ۱۳۷۳، چون ابر در بهاران ۱۳۶۹ گالان ۱۳۶۹ ملک خاتون ۱۳۶۹ دخترک کنار مرداب ۱۳۶۸ رانده شده ۱۳۶۸ سرب ۱۳۶۷ شاخههای بید ۱۳۶۷ تحفهها ۱۳۶۶ سایههای غم ۱۳۶۶ سیمرغ ۱۳۶۶ مکافات ۱۳۶۶ تصویر آخر ۱۳۶۵ حریم مهرورزی ۱۳۶۵ سراب ۱۳۶۵ طلسم ۱۳۶۵ ملاقات ۱۳۶۵ آوار ۱۳۶۴ پدربزرگ ۱۳۶۴ ستاره دنباله دار ۱۳۶۴ گردباد ۱۳۶۴ گمشده ۱۳۶۴ پیراک ۱۳۶۳ گلهای داوودی ۱۳۶۳ تفنگدار ۱۳۶۲ خانه عنکبوت ۱۳۶۲ کمال الملک ۱۳۶۲ دادا ۱۳۶۱ گفت هرسه نفرشان ۱۳۵۹ سوته دلان ۱۳۵۶ شارلوت به بازارچه میآید ۱۳۵۶ ماهیها در خاک میمیرند ۱۳۵۶ بت شکن ۱۳۵۵ ماه عسل ۱۳۵۵ ذبیح ۱۳۵۴ صدای صحرا ۱۳۵۴ آب ۱۳۵۳ شازده احتجاب ۱۳۵۳ بی حجاب ۱۳۵۲ نفرین ۱۳۵۲ آب نبات چوبی ۱۳۵۱ اتل متل توتوله ۱۳۵۱ با شرفها ۱۳۵۱ پدر که ناخلف افتد ۱۳۵۱ چشمه ۱۳۵۱ مطرب ۱۳۵۱ آسمون بی ستاره ۱۳۵۰ پل ۱۳۵۰ سه تا جاهل ۱۳۵۰ شکار انسان ۱۳۵۰ مردان خشن ۱۳۵۰ پسر زاینده رود ۱۳۴۹ جوانی هم عالمی دارد ۱۳۴۹ طلوع ۱۳۴۹ قیصر ۱۳۴۸ گاو ۱۳۴۸ خشت و آینه ۱۳۴۴
سریال ها