در چهل‌و‌پنجمین نشست «شب‌های مستند» موزه سینما مطرح شد:

کیارستمی در جایگاه یک رفتارشناس

کیارستمی در جایگاه یک رفتارشناس

چهل‌و‌پنجمین نشست «شب‌های مستند» موزه سینما با حضور پیروز کلانتری مستندساز و با همراهی روبرت صافاریان مستندساز و پژوهشگر سینما، جنبه‌های مختلف فیلم‌سازی عباس کیارستمی سینماگر برجسته ایران مورد بررسی قرار گرفت. 

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، در چهل‌و‌پنجمین نشست «شب‌های مستند» موزه سینما، غروب روز دوشنبه، ۱ دی ماه سال جاری، مستند «همشهری» به کارگردانی عباس کیارستمی با همکاری انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند و همراهی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سالن فردوس موزه سینمای ایران به نمایش درآمد و پیروز کلانتری مستندساز با همراهی روبرت صافاریان مستندساز و پژوهشگر سینما درباره اثر به گفتگو پرداختند و مدیریت نشست را فخرالدین سیدی فیلمساز بر عهده داشت. 

در ابتدای نشست، روبرت صافاریان از استقبال قابل توجه مخاطبان از نشست «شب‌های مستند» موزه سینما ابراز خوشحالی کرد و گفت:خوشحالم که تعداد حضار قابل توجه است. این اواخر، در جلسات زیادی شرکت کردم که به دلیل آلودگی هوا و سرما، تعداد حضار بسیار پایین بود و امروز هم فکر می‌کردم به همین شكل پیش برود که خوشبختانه، اینطوری نیست. 
این مستندساز درباره سابقه مستندسازی عباس کیارستمی عنوان کرد: عباس کیارستمی فیلم‌های آموزشی ساخته که با مستند تفاوت دارد و این فیلم‌های آموزشی ، برای او جدی بوده است. یعنی به عنوان تکلیف نساخته است بلکه مثلا فیلم «یک مسئله و دو راه‌حل» راجع به این است که یک اختلاف را می‌توان با جنگ و دعوا یا با گفتگو حل کرد.
او نظم، قانون و شهروند بودن را مشغله ذهنی عباس کیارستمی در دوران فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دانست و گفت: کیارستمی پیش از این فیلم دیگری به اسم «به ترتیب، بدون ترتیب» ساخته است و آنجا درباره این است که اگر ما نظم را رعایت کنیم، خیلی کارها آسان خواهد شد و یک فیلم آموزشی است.

صافاریان گفت:  آنجا، دو تصویر داریم که بچه‌ها با بی‌نظمی سوار اتوبوس می‌شوند و مشکل پیش می‌آید بعد تصویری می‌بینیم که بچه‌ها صف می‌بندند و همه‌چیز به خوبی تمام می‌شود بنابراین مسئله نظم و بی‌نظمی در اینجا مطرح است. سپس در شهر می‌گردند تا این نظم و بی‌نظمی را در شهر نشان بدهند و قسمتی چهارراهی در شهر را نشان می‌دهند که ترافیک است و نظمی برقرار نیست. آنها برای پیدا کردن یک چهارراهی که در آن ماشین ها با نظم حرکت می‌کنند، به بن‌بست می‌خورند. فیلم اینگونه تمام می‌شود که سازندگان اثر می‌گویند ما نتوانستیم چهارراهی پیدا کنیم که در آن نظم رعایت می‌شود. از نظر من، «همشهری» ادامه همان ایده است و اصلا جنبه آموزشی ندارد. در واقع، اینجا مشکلی مطرح می‌شود و دیگر حل نمی‌شود چون انگار فیلمساز، راه‌حلی برای حل آن به ذهنش نمی‌رسد. می‌توان گفت مشغولیت ذهنی کیارستمی در آن سال‌های حول موضوعاتی همچون نظم، قانون و شهروند بودن است. 
این پژوهشگر سینما، «همشهری» را یک اثر درخشان برشمرد و گفت: من از نظر مستندسازی هم این فیلم را فیلم درخشانی می‌دانم چون روی نقطه‌ای از شهر تمرکز می‌کند که نقطه مناسبی است و ما می‌توانیم آدم‌های مختلفی از قشرهای گوناگونی را ببینیم. 

پیروز کلانتری، کیارستمی را یک رفتارشناس نام برد و گفت: من سخنم را با ارجاعی به نوشته روبرت صافاریان راجع به این مستند شروع می‌کنم که آن را فیلمی علیه شهر نامیده بود و گفت مگر می‌توان با این شهروندان در این شهر زندگی کرد؟ من طور دیگری به این فیلم نگاه می‌کنم و آن را یک نوع بازی می‌بينم. بازی که یک طرف، یک مامور وجود دارد و طرف دیگر، آن آدم‌ها هستند و اینها وارد بازی می‌شوند که در دل شهر و در ارتباط با مسائل شهری است. این مهم است که فیلم را چگونه نگاه کنیم. کیارستمی در سه فیلم بلند مستند و در فیلم‌های داستانی اش، به عنوان یک فیلمساز در جایگاه یک رفتارشناس و نه جامعه‌شناس قرار می‌گیرد و این دو با هم تفاوت دارند. در رفتارشناسی، جزئی نگری و تمرکز مدام روی آن جزئیات وجود دارد.
با این نوع نگاه، مخاطبان، مردم و جامعه‌شناسان می‌توانند به یک کلیتی برسند. این از جنبه‌های مهم آثار کیارستمی است و این فیلم هم این جنبه را دارد.
او افزود: فیلم «قضیه شکل اول، شکل دوم» هم به همین شکل است. در یک موقعیتی است که باید لو داد یا لو نداد.در«قضیه شکل اول، شکل دوم» هم مثل «مشق شب» یک رفتارشناسی در آن موج می‌زنداینکه والدین در موقعیت تکلیف شب چه رفتاری با بچه‌ها دارند. این جنبه در فیلم‌های داستانی کیارستمی، به شکلی دراماتیک و با طراحی خاص ادامه پیدا می‌کند. می‌توان این جایگاه را برای کیارستمی در این اثر قائل شد که آیا مشاهده‌گر است و قضاوت را بر عهده مخاطب می‌گذارد یا موضع خودش را دارد از طریق فیلم به نمایش می‌گذارد؟

این مستندساز در سخنان پایانی، از تک لوکیشن بودن به عنوان ویژگی برخی آثار مطرح عباس کیارستمی یاد کرد و گفت: در فیلم‌های «قضیه شکل اول، شکل دوم»، «مشق شب»، «ده» و «شیرین»، دوربین یک جا می‌ایستد و اثر یک لوکیشن واحد دارد. این به همان‌ نگاه از جز به کل رسیدن فیلمساز ارتباط دارد که ابتدا، یک مسئله ساده را مطرح می‌کند و از درون آن، موضوعی پیچیده را بیان می‌کند. این ساده گرفتن مسئله در خود مقوله فُرم فیلمسازی کیارستمی تا خود تک لوکیشن و متمرکز شدن روی یک نقطه هم امتداد می‌یابد. آن تک نقطه و آن تک لوکیشن، جزئی ترین وجه یک واقعیت محسوب می‌شود. این رویکرد جذابی است که کیارستمی به کار می‌گیرد. 
چهل‌و‌پنجمین نشست «شب‌های مستند» موزه سینما با پرسش حاضران از سخنرانان درباره وجوه مختلف سینمایی عباس کیارستمی پایان یافت.