وی نخستین بازی سینماییاش را در فیلم «زنده باد ...» ساختهٔ خسرو سینایی تجربه کرد. اما بازی او در مجموعه تلویزیونی سلطان و شبان بود که نامش را سر زبانها انداخت و او را به شهرت رساند. بازی او در فیلم دو فیلم با یک بلیت، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول نهمین دوره جشنواره فیلم فجر را برای او به ارمغان آورد.
مهدی هاشمی در دهه هفتاد باز هم در فیلمهای همسر و معجزه خنده درخشید. بسیاری از منتقدان، سیمرغ بلورین دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر را از آن مهدی هاشمی، برای بازی در فیلم همسر میدانستند. هاشمی پس از چند سال کمکاری و دوری از تلویزیون و سینما با مجموعههای تلویزیونی هزاران چشم و روزگار قریب به کارگردانی کیانوش عیاری بازگشت موفقیتآمیزی به تلویزیون داشت
پس از آن با نقش آفرینی در فیلمهای متعدد سینمایی، تواناییاش را دوباره به اثبات رساند و در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای دومین بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول برای فیلمهای آلزایمر و آقا یوسف گردید. هاشمی همچنین در کارهایی از بهرام بیضایی بازی کرد. از جمله تئاتر کارنامهٔ بندار بیدخش و فیلم مرگ یزدگرد.
وی درباره همکاری خود با علی رفیعی نیز خاطرنشان کرد: دکتر رفیعی در ساخته شدن من تاثیر زیادی داشت.نمایشی با او کار کردیم که من نقش ناصرالدین شاه جوان را بازی میکردم . برای این نقش دکتر رفیعی یک سال با بدن و بیان ما کار کرد .هاشمی افزود: علت اینکه برای «دو فیلم با یک بلیت» جایزه گرفتم این بود که در آن سال در جشنواره فیلم فجر دوستان من در هیات داوران بودند؛ رخشان بنی اعتماد، علیرضا شجاع نوری و ...که نسبت به من لطف داشتند. جالب است که بیست سال بعد برای فیلمهای «آلزایمر» و «آقایوسف» هم به من جایزه دادند که به طور اتفاقی داوران در آن دوره جشنواره فیلم فجر هم از دوستان من بودند زنده یاد علی معلم ، جهانگیر الماسی که در کوچک جنگلی با هم کار میکردیم و همچنین دوستان دیگر.
وی در ادامه بیان داشت: من بازیگری هستم که برای کارهای جدید بازی قبلیام را از ذهنم پاک میکنم ، خودم را از گذشته خالی میکنم و تفکر، سلیقه و نفسم را تا جایی که امکان دارد در اختیار کارگردان جدید قرار میدهم تا بتوانم نقش متفاوتی را ارائه بدهم.
هاشمی با بیان اینکه بازیگر باید حضور مستمر داشته باشد، گفت:بازیگر به دلیل اینکه زندگی مردم را بازی میکند و برای مردم بازی میکند باید حضور ممتد داشته باشد . آقایان علی نصیریان، زنده یاد محمدعلی کشاورز و زنده یاد عزت الله انتظامی بازیگرهای مهم و ماندگاری هستند زیرا همیشه با مردم بودند و مثل مردم بودند و همه عواطف ، احساسات و نگاه ایرانی از نگاه این بزرگان عبور کرد و نقشها پیدا شدند و متاسفانه تعداد این نوع بازیگرها کم است.
هاشمی خاطرنشان کرد: یکبار از یک دوست طنازی بنام عزیز ساعتی فیلمبردار باسابقه سینما سوال کردم ما چندین دهه با هم کار کردیم نظرت درباره من چیست و او در پاسخ به من گفت در این اوضاع فعلی که هر لحظه ممکن است زندگی هنری هر هنرمندی قطع شود، تو از اینکه خودت را تا به اینجا کشاندی و توانستی با کارگردان های خوب کار کنی خوشحال باش.
هاشمی درباره ایفای نقش در فیلمهای طنز نیز گفت: من از یک حدی بیشتر خجالت میکشم بازی کنم و همیشه به کارگردانها میگویم که تا چه حدی میتوانم در نقش طنز بازی کنم و از آن بیشتر باید سراغ جری لوئیس بروند.
وی در پایان با بیان اینکه خیلی طرفدار شادی است و معتقد است که خداوند انسان را برای شادی آفریده است، بیان داشت: جوانها باید در دودناکترین فضاها، روزنهای به سمت روشنی و پاکیزگی پیدا کنند و به سمت آن بروند و این کار میتواند با ورزش، با خواندن شعرهای تعالی دهنده باشد زیرا ما بزرگانی مثل حافظ، سعدی، مولانا و ... داریم که برای همه ما اهمیت زیادی دارند.
فیلمشناسی
سینما
- تگزاس ۲ (مسعود اطیابی، ۱۳۹۷)
- زعفرانیه ۱۴ تیر (سیدعلی هاشمی، ۱۳۹۷)
- سیانور (بهروز شعیبی، ۱۳۹۴)
- یک دزدی عاشقانه (امیرشهاب رضویان، ۱۳۹۳)
- تراژدی (آزیتا موگویی، ۱۳۹۲)
- رژیم طلایی (رضا سبحانی، ۱۳۹۱)
- فرزند چهارم (وحید موسائیان، ۱۳۹۱)
- ضد گلوله (مصطفی کیایی، ۱۳۹۰)
- تلفن همراه رئیسجمهور (علی عطشانی، ۱۳۹۰)
- قصهها (رخشان بنیاعتماد، ۱۳۹۰)
- خانه پدری (کیانوش عیاری، ۱۳۸۹)
- آلزایمر (احمدرضا معتمدی، ۱۳۸۹)
- آقا یوسف (علی رفیعی، ۱۳۸۹)
- هیچ (عبدالرضا کاهانی، ۱۳۸۸)
- مصائب چارلی (علیرضا سعادتنیا، ۱۳۸۷)
- روز کارنامه (مسعود کرامتی، ۱۳۸۱)
- بالهای سپید (مهدی هاشمی و ناصر هاشمی) [کارگردان-فیلمنامهنویس] (۱۳۷۷)
- معجزهٔ خنده (یدالله صمدی، ۱۳۷۵)
- دیپلمات (داریوش فرهنگ، ۱۳۷۴)
- الو! الو! من جوجوام! (مرضیه برومند، ۱۳۷۲)
- همسر (مهدی فخیمزاده، ۱۳۷۲)
- بهترین بابای دنیا (داریوش فرهنگ، ۱۳۷۰)
- آقای بخشدار (خسرو معصومی، ۱۳۷۰)
- ناصرالدینشاه آکتور سینما (محسن مخملباف، ۱۳۷۰)
- دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ، ۱۳۶۹)
- علی و غول جنگل (بیژن بیرنگ و مسعود رسام، ۱۳۶۹)
- شکار خاموش (کیومرث پوراحمد، ۱۳۶۸)
- زرد قناری (رخشان بنیاعتماد، ۱۳۶۷)
- تفنگهای سحرگاه (بهروز افخمی، ۱۳۶۷)
- غریبه (رحمان رضایی، ۱۳۶۶)
- خارج از محدوده (رخشان بنیاعتماد، ۱۳۶۶)
- بگذار زندگی کنم (شاپور قریب، ۱۳۶۵)
- مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی، ۱۳۶۱)
- زنده باد ... (خسرو سینایی، ۱۳۵۸)

تلویزیون
- گلشیفته ( ۱۳۹۶-۱۳۹۷)
- در جستجوی آرامش ( ۳۹۵۱۳۹۶ سعید سلطانی )
-علیالبدل ( ۱۳۹۵ سیروس مقدم )
- زعفرانی ( ۱۳۹۴– ۱۳۹۵ حامد محمدی )
- دردسرهای عظیم ۲ ( ۱۳۹۴ برزو نیکنژاد )
- دردسرهای عظیم ( ۱۳۹۳)
- تلهفیلم «من کجا خوابم برد؟» (۱۳۹۱ جواد کاسهساز)
- تلهفیلم «قصهها و واقعیتها» ( ۱۳۸۸ حجت قاسمزاده اصل )
- تلهفیلم «آسانسُر» ( مجید امامی )
- تلهتئاتر «پسران طلایی» ( ۱۳۸۷ محمد رحمانیان )
- اشکها و لبخندها ( ۱۳۸۸ حسن فتحی )
- کارآگاهان ( ۱۳۸۷–۱۳۸۶ حمید لبخنده)
- تلهفیلم «وقت اضافه» ( ۱۳۸۶ )
- روزگار قریب ( ۱۳۸۶–۱۳۸۱ کیانوش عیاری )
- راه شب (۱۳۸۵ داریوش فرهنگ )
- رقص پرواز ( ۱۳۸۴ احمد مرادپور )
- طلسمشدگان ( ۱۳۸۲ داریوش فرهنگ)
- هزاران چشم ( ۱۳۸۱ کیانوش عیاری )
- تلهتئاتر «بازرس کل» ( محمد رحمانیان )
- چراغ جادو ( ۱۳۷۹–۱۳۸۰ همایون اسعدیان)
- قصههای شهرک سینمایی ( ۱۳۷۸-۱۳۷۹ بابک محمدی)-
- آغوشهای خالی (۱۳۷۸ وحید نیکخواهآزاد )
- کوههای سفید ( ۱۳۷۷–۱۳۷۶)
- دیپلمات ( ۱۳۷۴ داریوش فرهنگ )
- سردار جنگل ( ۱۳۶۶–۱۳۶۳ بهروز افخمی)
- افسانه سلطان و شبان (۱۳۶۳–۱۳۶۰ داریوش فرهنگ )
