تاریخ شفاهی :

منوچهر طیاب ؛ فیلمساز خستگی‌ناپدیر و ایران دوست

منوچهر طیاب ؛ فیلمساز خستگی‌ناپدیر و ایران دوست

منوچهر طَیّاب (زادهٔ ۱۳۱۶ در تهران – درگذشتهٔ ۴ شهریور ۱۳۹۹ در وین) مستندساز ، نویسنده، عکاس و منتقد بود که نزدیک به صد فیلم از او بر جای مانده‌ است.

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، طیاب متولد سال ۱۳۱۶ در تهران، دانش‌آموخته‌ رشته معماری در دانشگاه فنی وین و فارغ‌التحصیل کارگردانی سینما و تلویزیون از دانشکده سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنرهای نمایشی اتریش بود. او از سال ۱۳۴۲ با ساخت فیلم «سفال» به حرفه‌ مستندسازی روی آورد و در طول بیش از نیم قرن نزدیک به ۱۰۰ فیلم ارزشمند میراث فرهنگی و تاریخی را کارگردانی کرد.

زندگی نامه
منوچهر طیاب در سال ۱۳۱۶ در تهران زاده شد و در دبیرستان البرز در رشته ریاضی فیزیک تحصیل کرد. اما می‌خواست با بورس تحصیلی دولت برای تحصیل در رشته تئاتر به خارج از کشور برود، اما با مخالفت سرپرست دانشجویان مواجه شد که باور داشت بورس تحصیلی برای پزشکان و مهندسان است.
به همین دلیل، طیاب ناچار شد در رشته معماری از دانشگاه فنی وین پذیرش بگیرد ولی هدف اصلی او تحصیل در رشته سینما بود. وی دانش‌آموختهٔ رشتهٔ معماری از دانشگاه فنی وین و تحصیل کردهٔ رشتهٔ کارگردانی سینما و تلویزیون و طراحی صحنه از دانشکدهٔ سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنر‌های نمایشی وین بود.
منوچهر طیاب در اتریش ازدواج کرد ولی برای کار به ایران بازگشت و در اداره سمعی و بصری اداره کل هنر‌های زیبا که بعداً به وزارت فرهنگ و هنر تغییر یافت، مشغول به کار شد. منوچهر فیلمسازی را در سال ۱۳۴۲ خورشیدی با کارگردانی فیلمی دربارهٔ سفال‌های قدیمی ایران به نام سفال آغاز کرد.
در سال ۱۳۴۳ طیاب دومین فیلم خود را با نام ریتم ساخت که مورد توجه یونسکو قرار گرفت. او بیش از ۹۰ فیلم مستند و آموزشی ساخته‌است.
تحصیل منوچهر طیاب در رشتهٔ معماری باعث شد به ساخت فیلم‌های مستند دربارهٔ معماری و به ویژه تاریخ معماری ایران علاقه پیدا کند.
تنها فیلم داستانی طیاب سوزن‌بان است که در سال ۱۳۵۰ آن را ساخت. او فیلم داستانی دیگری نیز به نام سوی شهر خاموش ساخت که به کل سانسور شد و از بین رفت.

زنده یاد منوچهر طیاب، پیش از انقلاب ۱۳۵۷ مدتی نیز با دانشگاه کلمبیا همکاری داشت. وی استاد رشتهٔ سینما در دانشکده هنر‌های دراماتیک و تلویزیون، سرپرست رشتهٔ سینماتوگرافی و عکاسی دانشکدهٔ علوم ارتباطات اجتماعی تهران و عضو هیئت داوران یونسکو در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه کراکوف لهستان بوده‌است.
او ایران‌شناس و از جمله افرادی بود که برای توسعه و گسترش عملی سینمای مستند در ایران تلاش نمود. او تلاش می‌کرد خرده‌ فرهنگ‌های گمشده ایران را ماندگار کند. طیاب معتقد بود که فرهنگ یک جریان سیال است که در ارتباط درست با دیگران معنا می‌یابد. او عمیقاً اعتقاد داشت که از طریق آثار فرهنگی می‌توان ایران را به جهانیان معرفی کرد و در این زمینه گفته بود:
 امروز می‌توانیم با استفاده از این تصویر وقت بگذاریم و کشور خود را به جهانیان بشناسانیم. سینما این امکان را به ما می‌دهد که نه تنها فرهنگ و جغرافیای ایران را برای خودمان روشن کنیم، بلکه می‌توانیم وجوه آن را برای اروپاییان و در کل غیرایرانیان نیز روشن کنیم.

نویسندگی و عکاسی و افتخارات 
او کتاب فیلم‌های مستند خود از جمله: همراه باد در دل تنهایی کویر و دریای پارس را نیز چاپ و منتشر نمود. زنده یاد طیاب به عکاسی نیز علاقه داشت. از دید او، عکس، «یادداشت تصویری» بود که از آن برای فیلمسازی خود بهره می‌گرفت. عکاسی برای او مشوقی برای انجام تدوین بود.
در خرداد ۱۳۸۷ مجله بخارا شبی را برای بزرگداشت منوچهر طیاب برگزار کرد. در سال ۱۳۹۸ نیز در سیزدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت، گزیده‌ای از آثار طیاب به نمایش درآمد و نشان «فیروزهٔ حقیقت» به او اهدا شد.
زنده یاد طیب عضو هیات داوران چندین جشنواره مهم سینمای مستند هم بوده است؛ از جمله هیات داوران سازمان یونسکو در جشنواره بین‌المللی «کراکو» لهستان، هیات داوران جشنواره بین‌المللی فیلم مستند «ترنتو» ایتالیا، جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران: سینماحقیقت، جشنواره بین‌المللی فیلم فجر و...

درگذشت
منوچهر طیاب ۴ شهریور ۱۳۹۹ در سن ۸۳ سالگی به دلیل سرطان در بیمارستانی در وین، درگذشت و در آرامگاه مرکزی وین به خاک سپرده شد.

یکی از ویژگی‌های بارز این هنرمند اهتمام بر پژوهش و تحقیق مفصل پیش از شروع ساخت آثارش بود تا آنجا که برای مستندی درباره کویر، پنج سال از عمرش را صرف تحقیق کرد بود. او می‌گفت، «فیلم مستند بدون تحقیق کامل نیست و مستندی که به این مساله توجه ندارد نمی‌تواند به اشاعه‌ی فرهنگ کمک کند.» طیاب بخاطر علاقه فراوان به فرهنگ ایران و ساخت مستندهای گوناگون در این باره شهره بود و حتی  برای راحتی کارش کشور را به چهار قسمت کویر، حاشیه‌ خلیج‌فارس، زاگرس و کوه‌های البرز تقسیم کرده بود و تلاش می‌کرد در هر مورد در قالب یک فیلم و یک کتاب به طور کامل به آن‌ها بپردازد.
او که همزمان با ساخت مستند به تالیف کتاب هم می‌پرداخت، سال‌ها قبل در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرده بود: «پس از مدت‌ها و سال‌ها فیلمسازی، متوجه شدم که سینمای من به شدت شبیه کتاب‌ها و ادبیاتم است. در سینمای ایران و به ویژه ابتدای مسیر آن، اکثر سینماگران از ادبیات و شعر به سینما آمدند و این بار من خواستم برعکس عمل کنم و ببینم آیا می‌شود از سینما به نوعی ادبیات تصویری رسید؟ خوشبختانه فکر می‌کنم افرادی که کتاب‌هایم را می‌خوانند به این نتیجه می‌رسند و بر این باورند که چنین حالتی پیش آمده است. البته این کار خالق‌العاده‌ای هم نیست، چرا که ذهنیت من ذهنیت یک سینماگر است و به همین دلیل مسائل مختلف را تصویری می‌بینم و روایت می‌کنم.»

منوچهر طیاب درباره نحوه ورودش به سینمای مستند هم گفته بود:‌ «زمانی که سال دوم دانشکده بودم ۱۲ سال از جنگ جهانی دوم گذشته بود و از آنجا که آلمان، اتریش را هم به تصرف خود درآورده بود تمام اسنادی که در جنگ به دست آورده بود را به برلین یا مونیخ منتقل کرده بودند. وقتی مجددا اتریش مستقل شد تقاضا کرد که اسنادش را بازگردانند و اسنادی که بازگشت، دریایی از فیلم‌های مستند را در دل خود داشت؛ فیلم‌هایی از زمان بابا آدم تا جنگ جهانی دوم. بعد همه این فیلم‌ها را در یک زیرزمین ریختند تا ببینند و آرشیو کنند و آنجا از بخت بد یا بخت خوش، استاد تاریخ سینمای من وقتی که دید به این موضوعات علاقمندم مرا به همراه یک نفر دیگر به آن زیرزمین فرستاد و دو میز مونتاژ قراضه ۱۶ و ۳۵ میلی‌متری به ما داد و گفت باید تمام این فیلم‌ها را بازبینی و فیش‌برداری کنید و ببینید کدام یک از آن‌ها باید کپی شوند و کدام‌ها ماندنی هستند و چه فیلم‌هایی پاره یا خراب شده‌اند. ما دوسال تمام نشستیم و به این کار مشغول بودیم. درمیان این آثار فیلم‌هایی از سال‌های بسیار دور هم بود و من دیدم که آن‌ها در زمانی که ما سینمایی نداشتیم اوضاع مملکت وجوامع خود را به وسیله فیلم‌های مستند ثبت کرده‌اند و آنجا بود که متوجه شدم که این سینمای مستقل به غیر از فیلم‌های داستانی که من دیده بودم کارهای بسیاری انجام داده و تمام فرهنگی که جوانان آن مملکت نمی‌دانستند را حفظ کرده تا به آن‌ها منتقل کند. با پی بردن به اهمیت سینمای مستند بود که من پس از رجعت به ایران تمام وقت خود را صرف تهیه فیلم‌های مستند کردم.

با وجود این علاقه‌مندی‌های طیاب یک مسئله او را نگران می‌کرد و آن هم زوالی بود که به سرعت در آیین‌ها و فرهنگ ایران شکل می‌گرفت و در شرایط حاکمیت رسانه‌ها همه به سمتی می‌رفتند که تمایزهای بومی را کنار بگذارند و به یک شکل و زبان و اندیشه زندگی کنند.
با این حال او در حد توان خود تلاش می‌کرد آنچه را می‌تواند از جغرافیا و فرهنگ این سرزمین ثبت کند. خلاقیت و توانمندی او در این کار بسیار موثر بود بویژه آنکه از یکی از دوستان و همکارانش - اسعد نقشبندی - نقل شده «از سال ۴۳ که نخستین فیلم‌هایش را ساخت، خلاقیتش مشهود بود آنچنان که فیلم «ریتم» او را کلاس آموزشی تدوین می‌دانند و در یونسکو نیز به همین عنوان آن را نمایش داده‌اند. در نظر بگیرید کسی با امکانات محدود آن زمان چقدر باید خلاق بوده باشد.»
بسیاری از مستندسازان طیاب را به عنوان یک ایرانشناس عاشق می‌شناسند که برخلاف شعارهای ایران دوستی زیادی که خیلی‌ها سر می‌دهند مسیر صادقانه‌ای را در زندگی پیش گرفته و او به همراه ایرج افشار، خسرو سینایی و منوچهر ستوده را از کسانی عنوان می‌کنند که گویی جهان هستی آن‌ها را به عنوان پیامبران فرهنگ برگزیده است.

برخی آثار

سفال/ سرامیک (۱۳۴۲)- برنده دلفان نقره
ریتم (1343)- فیلم منتخب یونسکو برای تدریس در مدارس سینمایی-  دیپلم افتخار از جشنواره وین
خوزستان (1343)
دزفول/ شوشتر (1344)
کران تا کران (1344)
قالی (1345)
جزیره قشم (1346)
سپاهی دانش (1347) 
مسجد جامع اصفهان (1348)- دیپلم افتخار جشنواره فیلم برلین
دریای پارس (1348)
ایران سرزمین ادیان (1349)- دیپلم افتخار جشنواره وین
سیر خط در ایران (1349)
سوی شهر خاموش- دزفول (1349)
آبادان (1350) 
سوزنبان (1350)
کاریکاتوریست (1350)
جنگ خروس (1350)
شب‌های تهران- 7 قسمت (1350)
زن‌ها و حرفه‌ها (1350)
خیمه شب‌بازی (1351)
تیاتر رو حوضی (1351)
نمایشگاه نقاش امپرسیونیست‌ها (1351)
نمایشگاه جواهرات (1351)
نمایشگاه شیشه و سفال (1351)
نمایشگاه نقاشی کودکان (1352)
کاخ چهل‌ستون (1352)
کاخ هشت‌بهشت (1352)
کاخ عالی‌قاپو (1352)
مسجد شیخ لطف‌الله (1353)
معماری دوران صفوی (1354)- برنده دلفان طلایی
معماری دوران سلجوقی (1354)
معماری دوران ایلخانی (1354)
معماری دوران تیموری (1354)
معماری آستان قدس رضوی (1355)
اصفهان هندسه‌ای بر مقیاس انسانی (1355)- دیپلم افتخار جشنواره سینمایی مسکو
ساخت کاشی معرق (1355)
تعمیر نقاشی‌های دیواری (1355)
سفالگری در ایران (1356)
معماری دوران اولیه اسلامی (1356)
خراسان (1356)
خاک آریا- معماری دوران هخامنشی (1356)
میراث- معماری و هنر دوران ساسانی (1357)
شاهنامه (1357)
پرتو یک حماسه (1357)
فردوسی طوسی (1357) داستانی – نیمه تمام
آب (1359)
شعور مصنوعی- 12 قسمت (1359 تا 1362)- دانشگاه کلمبیا، نیویورک؛ با همکاری شرکت IBM
پرو‍ژه جزیره الیس- 2 قسمت (1363)- دانشگاه کلمبیا، نیویورک
کودکان استثنایی (1365)- دانشگاه کلمبیا، نیویورک
انرژی و آسیاب‌های بادی (1366)- دانشگاه کلمبیا، نیویورک
معماری دوران رنسانس (1367)- وین، اتریش
من عروسکم را گم کرده‌ام/ تئاتر عروسکی (1367) - وین، اتریش
وانگه روان جهان گله کرد (1372)
همراه باد در دل تنهایی کویر (1377)
نقاشی ایرانی- 3 قسمت (82-1381)
دریای پارس (86-1385)
پروازی دور بر بال‌های خیال (1386)
دروازه ملکوت (1387)
زاگرس، گاهواره تمدنی کهن (88-1387)
البرز (90-1389)
از مغرب تا مشرق (1394)
لرستان، کهن سرزمین قوم کاسیت (1396)