به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، حسن رضایی (زادهٔ ۵ مهر ۱۳۱۸) بازیگر و بدلکار اهل ایران است. او در ۱۵۰ فیلم ایرانی ایفای نقش کرده است.
وی دو بار برای فیلمهای شبح کژدم (۱۳۶۵) و آبادانیها (۱۳۷۰) هر دو به کارگردانی کیانوش عیاری، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شده است.
اودر مصاحبه ای گفته است: بازیگری را با بازی در دو سه نمای محدود از فیلم پیمان دوستی (۱۳۳۸) به کارگردانی مهدی رئیسفیروز آغاز کرده است.

وی افزوده است : من یک خانواده مذهبی داشتم و در خیابان ری زندگی میکردیم. روبهروی خانه ما خانه مهدی مصری سیاهباز معروف بود که من را خیلی دوست داشت. اولین بار او من را به مولوی برد. در همان ایام همراه او میرفتم و یک پیت حلبی هم برایم میگذاشت و میگفت روی این بنشین و نمایش را ببین. هفت یا هشت سالم بود که روی آن پیت حلبی مینشستم و نمایش آنها را نگاه میکردم. واقعاً کارهایی که او انجام میداد برایم عجیب و غریب بود.
وی افزوده است : قبل از اینکه به تئاتر بروم در سن 18-19 سالگی کشتی کج کار می کردم و در آخر مربی هم شدم. در باشگاه های کیان ، تهران جوان ، شهاب و نادر مربی بودم. در واقع بیشتر ورزش باعث شد که من را به سینما ببرند.
یادم هست که ما در سالن اسدی تجریش مسابقه داشتیم و من خواستم از سالن بیرون بیایم که زنده یاد رحیم روشنیان و زنده یاد علی آزاد آمدند به من گفتند ، “تو فیلم بازی می کنی؟” گفتم ، “بله چقدر پول می دهید؟” خندیدند و گفتند ، “مگر پول هم می خواهی؟” گفتم ، “بدون پول که نمی شود.” گفتند ، “حالا تو بیا بازی کن ، بعداً در مورد پول هم صحبت می کنیم.” خلاصه من رفتم و در فیلم “گلهای گیلان” نقش مکمل زنده یاد رضا بیک ایمانوردی را بازی کردم. پس از آن در فیلم “ترانه های روستایی” نقش مقابل زنده یاد فردین شدم. خوشبختانه نقش منفی هم که بازی می کردم کارم شیرین بود؛ یعنی آخر فیلم وقتی می مردم هم بیننده دلش می سوخت. در کل به سراغ شخصیت هایی می رفتم که در آخر یک اثرگذاری داشتند و مخاطب با آن ارتباط برقرار می کرد.
شرکت پخش فیلم
از سال 58 به بعد مدیریت پخش پارس فیلم را برعهده داشتم و بیشتر فیلم های تهران و شهرستان را من برعهده داشتم. آن دوره من از بازی کردن ممنوع شده بودم. در اوایل انقلاب به من اجازه بازی ندادند که خودم علت آن را نمی دانم. حدود سه چهار سال بیکار شدم و به سمت شرکت پخش رفتم.
حسن رضایی سال ها پیش ازدواج کرده و همسرش چند سال پیش به علت بیماری سرطان فوت کرده است. میگوید بعد از فوت همسرم نتوانستم با مرگش کنار بیاییم و مدتی از بازیگری کناره گرفتم.
حسن رضایی بازیگر پیشکسوت سینما در گفتگو با تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران نیز گفته است: اگر هنر در ذات انسان و مورد علاقه او باشد، هرگز نمیتواند آنرا رها کند و تا آخر عمر با آن همراه خواهد بود. وی ادامه داد: کسانی که قصد دارند به خاطر کسب درامد وارد سینما شوند این کار را انجام ندهند زیرا پیشرفتی نخواهند داشت. برای افراد فعال در سینما وجود هدف شخصی امری بسیار مهم است و من به جوانان پیشنهاد میکنم که اگر قصد دارند به عنوان بازیگر مطرح شوند، به خواستههای مخاطبشان توجه کنند.
رضایی با بیان اینکه از سیاه بازی ایدههای زیادی گرفته است، بیان داشت: بخشی از شوخ طبعی جاری در وجود من برآمده از هنر کهن ایرانی است. در جوانی ما ساکن خیابان ری بودیم، منطقهای که بازیگران و کارگردانهای بسیار زیادی را تحویل جامعه داد که آقایان مسعود کیمیایی و فرامرز قریبیان، حسین زندباف و… از جمله این افراد هستند.

وی با اشاره به همکاری خود با کیانوش عیاری گفت: وجود شخص کیانوش عیاری برای نسل جوان همچون یک دانشگاه است و دقیق شدن در شیوه کار او میتواند آموختههای فراوانی برای علاقهمندان به سینما داشته باشد. زمانی که او فیلمهای «شبح کژدم» و «آبادانیها» را کارگردانی کرد، بسیاری به سینما علاقه مند شدند و ناگهان تعداد فیلمسازان افزایش پیدا کرد.
رضایی با بیان اینکه عکس روی پوستر فیلم آبادانیها از ایده او نشأت گرفته است، خاطرنشان کرد: یادم می اید از رضا رخشان عکاس این فیلم خواستم آن را ثبت کند که همان عکس سه نفره به پوستر فیلم تبدیل شد. یادم می آید روزی زنده یاد عباس کیارستمی به من گفت در جشنواره لوکارنو افراد زیادی این پوستر را میخریدند و این موضوع افتخار بزرگی برای من بود.
وی خاطرنشان کرد: در صحنهای از فیلم «شبح کژدم» زمانی که به محوطه بیرون کابین رفتم، ناگهان برق رفت و من در یک دره و در فاصله ۹ متری از زمین متوقف شدم! پس از آنکه برق آمد از فاصله چندین متری به پایین پریدم، آن هم در حرکت و بدون آنکه تعادل داشته باشم. این کار نیاز به قدرت ریسک پذیری و شجاعت بسیار زیادی داشت.
این بازیگر پیشکسوت گفت: افرادی که میخواهند وارد فعالیت هنری شوند باید بسیار مراقب باشند تا فریب کسی را نخورند. آنها باید تنها به افراد موفق و کاربلد در این حرفه اعتماد کنند و این مسئلهای بسیار مهم است. در این حرفه افراد قولهایی میدهند که به آن وفا نمیکنند و باید به این مسئله توجه داشته باشیم. همچنین یک هنرمند باید دارای جوهره و استعداد ذاتی این حرفه باشد تا بتواند جایگاهی به دست بیاورد. او نیاز دارد تا نسبت به این فضا شناخت کافی داشته باشد و سواد علمی خود را افزایش دهد.رضایی در پایان بیان داشت: مردم همواره به من لطف داشتهاند و من هم به جامعه ایرانی علاقهمند هستم و تا روزی که زندهام این احساس پابرجا خواهد بود.

کارنامه هنری
سینما
گیجگاه (۱۳۹۹) مشمشه (۱۳۹۷) آدم باش (۱۳۹۴) فرود در غربت (۱۳۸۷) سفر به شرق (۱۳۸۰) دوستان (۱۳۷۸) عشق شیشهای (۱۳۷۸) آی پارا (۱۳۷۷) بدلکاران (۱۳۷۶) بالاتر از خطر (۱۳۷۵) حرفهای (۱۳۷۵) روی خط مرگ (۱۳۷۵) عقرب (۱۳۷۵) شاخ گاو (۱۳۷۴) گروگان (۱۳۷۴) الو! الو! من جوجوام (۱۳۷۳) حالا چه شود! (۱۳۷۳) عروسی خون (۱۳۷۳) مروارید سیاه (۱۳۷۳) نیش (۱۳۷۳) آبادانیها (۱۳۷۱) بندر مهآلود (۱۳۷۱) دایان باخ (۱۳۷۱) قافله (۱۳۷۱) آقای بخشدار (۱۳۷۰) دو نیمه سیب (۱۳۷۰) جستوجو در جزیره (۱۳۶۹) ملک خاتون (۱۳۶۹) بازی تمام شد (۱۳۶۸) روز باشکوه (۱۳۶۷) شبح کژدم (۱۳۶۵) سرباز کوچک (۱۳۶۳) افیون - تب مرگ (۱۳۶۰) دانههای گندم (۱۳۵۹) مشت مرد (۱۳۵۷) نفسگیر (۱۳۵۷) اشک رقاصه (۱۳۵۶) خان نایب (۱۳۵۶) سکوت بزرگ (۱۳۵۶) طغیانگر (۱۳۵۶) قول مرد (۱۳۵۶) کوسه جنوب (۱۳۵۶) با هم ولی تنها (۱۳۵۵) جدال (۱۳۵۵) چلچراغ (۱۳۵۵) شیر خفته (۱۳۵۵) گل خشخاش (۱۳۵۵) پاشنه طلا (۱۳۵۴) ذبیح (۱۳۵۴) فرار از حجله (۱۳۵۴) کندو (۱۳۵۴) نیزار (۱۳۵۴) هیچکی بابا نمیشه (۱۳۵۴) آقا مهدی وارد میشود (۱۳۵۳) اوستا کریم نوکرتیم (۱۳۵۳) خوشگلا عوضی گرفتین (۱۳۵۳) کوثر (۱۳۵۳) ماشین مشتی ممدلی (۱۳۵۳) مهدی فرنگی (۱۳۵۳) نبرد عقابها (۱۳۵۳) پریزاد (۱۳۵۲) جبار سرجوخه فراری (۱۳۵۲) صخره سیاه (۱۳۵۲) قربون زن ایرونی (۱۳۵۲) گدای میلیونر (۱۳۵۲) ناخدا باخدا (۱۳۵۲) جدال در کویر (۱۳۵۱) حسن دینامیت (۱۳۵۱) دشنه (۱۳۵۱) صبح روز چهارم (۱۳۵۱) طغرل (۱۳۵۱) کافر (۱۳۵۱) میخک سفید (۱۳۵۱) یک جو غیرت (۱۳۵۱) پهلوان در قرن اتم (۱۳۵۰) پهلوان مفرد (۱۳۵۰) مردافکن (۱۳۵۰) رقاصه شهر (۱۳۴۹) زیبای جیببر (۱۳۴۹) شهر گناه (۱۳۴۹) شیرین و فرهاد (۱۳۴۹) عروس بیانکا (۱۳۴۹) قهرمانان (۱۳۴۹) قاتلین هم میگریند (۱۳۴۸) قهوهخانه قنبر (۱۳۴۸) مردان روزگار (۱۳۴۸) نسل شجاعان (۱۳۴۸) تکتازان صحرا (۱۳۴۷) سرسخت (۱۳۴۷) من شوهر میخواهم (۱۳۴۷) فراری (۱۳۴۶) فردای باشکوه (۱۳۴۶) گنج و رنج (۱۳۴۶) مرد دوچهره (۱۳۴۶) مرد حنجره طلایی (۱۳۴۷) یکهبزن (۱۳۴۶) فیل و فنجان (۱۳۴۵) کلاه نمدی (۱۳۴۵) دزد بانک (۱۳۴۴) مرخصی اجباری (۱۳۴۴) قهرمان قهرمانان (۱۳۴۴) نبرد غولها (۱۳۴۴) ببر رینگ (۱۳۴۳) تعقیب خطرناک (۱۳۴۳) جاهل محل (۱۳۴۳) شکوفههای امید (۱۳۴۳) گلهای گیلان (۱۳۴۳) پرتگاه مخوف (۱۳۴۲) پیمان (فیلم ۱۳۳۹) (۱۳۳۹) پیمان دوستی (۱۳۳۸)
تلویزیونی
سوءتفاهم (۱۳۷۷)