به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، در چهلودومین نشست «شبهای مستند» موزه سینما، غروب روز دوشنبه، ۵ آبان ماه سال جاری، دو اثر ماندگار از فیلمساز نامدار فرانسوی آلبر لاموریس به نامهای «باد صبا» و «بادکنک قرمز» با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند و همراهی فیلمخانه ملی ایران در سالن فردوس موزه سینمای ایران به نمایش درآمد و ارد عطارپور مستندساز درباره آثار لاموریس و جایگاه آنها در سینمای مستند به گفتگو پرداخت و مدیریت نشست را فخرالدین سیدی فیلمساز برعهده داشت.
در ابتدای نشست، فخرالدین سیدی فیلمساز درباره آثار به نمایش درآمده در چهلودومین نشست «شبهای مستند» موزه سینما اظهار داشت : دو فیلم را مشاهده کردید که قبلا «باد صبا» به نمایش درآمده بود. اثری که هر بار میبینیم، تازگی دارد و حقیقتا من چندین و چند بار فیلم را دیدم و هر بار در آن چیزهای تازه کشف میکنم. قرار بود پنج دقیقه از یک فیلم سومی هم نشان بدهیم که در پوستر هم اشاره شده بود اما فیلم را که دیدیم، فهمیدیم که بهتر است اثر به طور کامل در یک جلسه دیگر به نمایش گذاشته شود تا اینکه فیلم حرام نشود.
او افزود: به حضار قول میدهم که آن فیلم کلود للوش در یک جلسه مناسب به نمایش درآید که محصول سال ۱۳۵۰ هجری شمسی است و ایرانی شبیه «باد صبا» را از منظری دیگر به تصویر میکشد.
ارد عطارپور نیز در سخنان ابتدایی، از ترکیب نمایش دوگانه «باد صبا» و «بادکنک قرمز» ساختههای آلبر لاموریس ابراز خرسندی کرد و گفت: خوشحال شدم که توانستیم ترکیب دوگانه «باد صبا» و «بادکنک قرمز» را نشان بدهیم و اگر چه این دو فیلم زیاد به هم مرتبط نیستند ولی نقطه مشترک آنها، لاموریس سازنده اثر است.
عطار پور ادامه داد: نکته جالب این بود که پاسکال لاموریس بازیگر فیلم «بادکنک قرمز» در مصاحبه اخیرش گفته بود که «بادکنک قرمز» خود پدرم بود و او آرزو، تمنا و شوق و ذوقی برای پرواز داشت. باید گفت که اگر این آرزو در پاریس وجود داشت، در تهران محقق شد.
این مستندساز و پژوهشگر در ارزیابی خودش از «باد صبا»، آن را اثری فوقالعاده دانست و گفت: به نظر من، «باد صبا» اثر فوقالعادهای است و همهچیز دست به دست هم داده است تا اثر بعد از نیم قرن هم چنان قدرتمند و استوار باشد و تماشاگرانی که میآیند، سالن را ترک نکنند با اینکه ممکن است آن را بارها دیده باشند.
عطارپور گفت: فیلم، یک نمای معصومی از ایران ارائه میدهد؛ با فیلمبرداری و موسیقی خارقالعادهای که دارد و نریشن فوقالعادهای که منوچهر انور خوانده است. همه اینها فیلم را به یک اثر کامل تبدیل کرده است که میتوان از آن تا سالها به عنوان یک اثر زیبا و همچنین، یک بسط تاریخی از ایران یاد کرد بدین صورت که بدانیم شهرها چگونه بودند، مردم چه لباسی میپوشیدند و آداب چگونه بود. زندگی در شهرها. روستاها چگونه بود. بسیاری از آنچه که در «باد صبا» دیدید، دیگر وجود ندارد و اگر این فیلم نبود، بسیاری از اینها از دست رفته بودند.
ارد عطارپور در سخنان پایانی، پرواز را از علایق لاموریس قلمداد برشمرد و گفت: لاموریس به پرواز علاقه داشت؛ او یک فیلم به اسم «سفر با بالن» دارد که یک پدربزرگ و نوه با یک بالن بزرگ حرکت میکنند. بعد هم که «بادکنک قرمز»، این علاقه را متجلی کرد و در «باد صبا» هم حدود ۹۰ درصد فیلم با پرواز با هلیکوپتر تصویربرداری شد. نباید از یاد برد که لاموریس، خودش یک تکنسین و یک فیلمبردار بود و همچنین، به فنون خلبانی به خصوص خلبانی هلیکوپتر آشنایی داشت.
این مستندساز ادامه داد: لاموریس کسی بود که سیستم لرزهگیر هلیکوپتر را ارتقا داد و در زمینه فیلمبرداری با هلیکوپترهای بزرگ یک تحول مهمی ایجاد کرد به طوری که وقتی هلیکوپتر روی گنبدهای اصفهان میچرخد یا با لنز تله روی یک شخص زوم میشود، دوربین لرزش آنچنانی ندارد که موجب آزار بیننده میشود در نتیجه حرکتهای دوربین روی هلیکوپتر زیبا، آرام و روان همچون نسیم است که دور درختان شمال میچرخد یا گاهی، سر به سر آحاد مردم میگذارد که در فرصتی مناسب، درین باره خواهم گفت.
چهلودومین نشست «شبهای مستند» موزه سینما با پرسش حاضران از سخنران رویداد درباره دو اثر به نمایش درآمده خاتمه یافت.