به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، منوچهر اسماعیلی در ۸ فروردین ۱۳۱۸ در کرمانشاه دیده به جهان گشود. او در سال ۱۳۳۶ به دلیل علاقه به فعالیت هنری ترک تحصیل کرد و پولی را که به مدرسه برای ورزش داد بود پس گرفت تا در آژانس هنرپیشگان ثبت نام کند و وارد کار تئاتر و سینما شود.
اسماعیلی در سال ۱۳۳۶ از طریق یک آگهی در روزنامه فهمید که موسسهای برای صداگذاری در ایتالیا امتحان میگیرد و یک مرد و پنج زن را پذیرش میکند. او در این آزمون شرکت کرد و از بین هزاران متقاضی انتخاب شد. کار صداگذاری را از سال ۱۳۳۶ و با گویندگی در نقشهای کوتاه یا دوم و سوم آغاز کرد. صداگذاری به جای پیتر فالک در فیلم معجزه سیب، و تری توماس در دنیای دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه از نخستین کارهای او هستند.

او از سال ۱۳۴۲ مدیریت صداگذاری بسیاری از فیلمهای بزرگ جهان را بر عهده داشت. در سال ۱۳۳۸ در فیلم دروازههای پاریس با مدیریت صداگذاری علی کسمایی درخشید و اوج کارش را در صداگذاری فیلم بن هور به مدیریت صداگذاری احمد رسولزاده در سال ۱۳۴۱ تجربه کرد.
گویندگی در فیلم رسالت (محمد رسول الله ) به جای آنتونی کوئین (حمزه) و فیلم پاپیون به جای استیو مککوئین در زمرهٔ کارهای وی هستند.
اسماعیلی به صحبت کردن به جای چند شخصیت در یک فیلم با صداهای متنوع و تیپگویی (صحبت با صداهای مختلف) شهرت دارد؛ برای نمونه در سریال هزاردستان به کارگردانی علی حاتمی، او به جای شعبان استخوانی با بازی (محمدعلی کشاورز)، رضا تفنگچی با بازی (جمشید مشایخی) و همچنین عزتالله انتظامی و جمشید لایق صحبت کرده است.
اسماعیلی بسیاری از موفقیتهایش را مدیون استادش علی کسمایی میداند؛ به طوری که به دفعات به این مطلب اشاره میکند:
من شاگرد استاد کسمایی هستم و ایشان هنر من را در فیلم دروازههای پاریس کشف نمودند. من بخش کوچکی از حاصل عمر علی کسمایی هستم. درود میفرستم به تمام هنرمندان که سرمایهگذار سینما بودند از عبدالله محمدی، اصغر تفکری، ژاله کاظمی، منوچهر نوذری عبدالله بوتیمار و حسین سرشار و پاواروتی جهان که درگذشتشان همه را داغدار کرد. سلام به هنرمندان زنده و آنها که پایههای سینما بر دوششان است. کسمایی حاصل عمرش، آبرو و حیثیت دوبلاژ ایران است.
منوچهر اسماعیلی سرانجام دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ پس از گذشت چند روز از ترخیص از بیمارستان، به دلیل عوارض ناشی از ابتلا به کرونا در خانه شخصی خود درگذشت و در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.

زنده یاد منوچهر اسماعیلی در گفتگوی تاریخ شفاهی با موزه سینمای ایران، گفت: پدرم راننده بود و در سازمان برنامه و وزارت فرهنگ کار میکرد. هفت ساله بودم که از کرمانشاه به تهران آمدیم و در نواب زندگی میکردیم. در نوجوانی چندسالی به خاطر کار پدرم به اهواز رفتیم و در همان سالها بود که علاقه من به سینما با رفتن به سینما کم کم تبدیل به یک عشق و آرزو شد و برای اینکه از دایره سینما دور نمانم به سینما اهواز میرفتم و فیلم میدیدم. یادم می آید روزی دیدم بر روی شیشه سینما آگهی استخدام یک خطاط را داده بود که امتحان دادم و قبول شدم و ماهی 60 تومن حقوق برایم درنظر گرفتند که نصف حقوق پدرم در اهواز بود.
اسماعیلی با اشاره به ورودش به دنیای دوبله افزود: در ابتدای کارم فیلم های خارجی را به همراه منوچهر والی دوبله میکردم آنقدر اینکار را دوست داشتم که حتی افکت هم میدادم و کم کم دو نقش را باهم میگفتم و در ادامه، تولیدات داخلی نیز در سایه اوج دوبله آغاز شد و با همان انرژی که بر روی فیلمهای خارجی کار میکردم فیلمهای فارسی را صداگذاری میکردم.
وی خاطرنشان کرد: یادم میآید در فیلم خارجی« دروازه پاریس» زنده یاد علی کسمایی نقش بسیار سختی را به من داد که یادش بخیر پرویز دوایی هم مطلب خوبی درباره آن فیلم و دوبله من در مجله فردوسی نوشته بود.
اسماعیلی با اشاره به اینکه از روز و ساعتی که وارد کار دوبله شدم تا زمانیکه اولین فیلم را به عنوان مدیر دوبلاژ به من سپردند 8 سال گذشت، گفت: هنوز هم بعد از این همه سال اگر بخواهم بر روی شخصیت فیلمی صحبت کنم چندین بار فیلم را میبینم و آنرا تحلیل می کنم که دو نقش باشد یا سه نقش. تمام شخصیتهای فیلم را باید بشناسم و تا زمانیکه مصداق آنها را پیدا نکنم دوبله آنرا قبول نمیکنم و روال کاریام بدین شکل است که برای هر کدام از شخصیتها صدا و گویش انتخاب میکنم و ثمره آنرا در همان اتاق کار بین همان آدمهایی که حضور دارند (20، 30 نفر) میگیریم. همه میدانند که در مورد کار من میتوانند کاملا آزادانه اظهارنظر کنند و هرگز جلوی نقدهایی که میتواند در روند کاری ام اثر مثبتی داشته باشد را نگرفتهام.
وی درباره همکاریاش با مسعود کیمیایی نیز توضیح داد: همکاری با مسعود کیمیایی همیشه موجب میشد تا همه عوامل و من به عنوان دوبلور که قرار بود در فیلم با او کار کنم، حس کنم تنها نیستم زیرا با همه عوامل بسیار خودمانی و راحت بود و این همخوانی برای ما نیز بسیار خوب بود. زمانیکه کیمیایی وارد سینما شد پر از نوآوری بود و من معتقدم حتی امروز هم با یک تلنگر میتوان آنرا به 40 سال پیش برگرداند. همچنین ناصر تقوایی که سکوت و بی سر و صدا بودنش نشانه تمام شدنش نیست و به جای اینکه بگوییم آتش زیر خاکستر است بهتر است بگوییم کبریت زیر خاکستر است که با آثار خوبش همه جا را به آتش میکشد.
اسماعیلی خاطرنشان کرد: نقشهایی که دوبلهشان را به من میدادند تا زمانیکه آنها را از لایههای جامعه حس نمیکردم ، منتقل نمیکردم یعنی بداخلاقیها را میدیدم و باور میکردم ، اشک آدم لومپن را میدیدم و متوجه میشدم که سبک و سیاق دفاع از باورهایشان چگونه است که شاید وقتی از پشت پنجره این رفتارها را ببینید ، خنده تان بگیرد اما من معتقدم هرفردی به سبک خودش از خودش دفاع میکند.
وی در پایان یادآور شد: از نظر من فیلمسازی ناصر تقوایی و علی حاتمی نقطه عطف سینما و البته ذائقه شخصی من هم هستند.