به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، ابراهیم حقیقی در ۱۳ مهر ۱۳۲۸ در تهران زاده شد. پدرش اهل اراک و عکاس پرتره بود. او همچنین در یکی از نخستین عکاسخانههای تهران «چهرهنما» در میدان توپخانه کار میکرد. در زمانی که هنوز عکس سیاه و سفید وارد ایران نشده بود از پدرش هنر رنگ کردن عکس با جوهر را آموخت.
ابراهیم حقیقی از همان دوران، علاقه زیادی به خواندن و جمعآوری کتاب داشت. او در دوره دبیرستان با مجلهٔ کتاب هفته آشنا شد. علاوه بر داستانها، تصویرسازیهای مرتضی ممیز در این هفتهنامه نیز توجه او را به خود جلب کردند. او آغاز مسیرِ تجربهکردنهای شگفتانگیز خود را کارکردن با تکهکاغذهایی که از آتلیه عکاسی پدر خود به خانه میبرده و با داروهای ظهور و ثبوت دست به تجربه میزده است، میداند.
زندگی حرفهای
تحصیلات ابراهیم حقیقی دیپلم ریاضی سال ۱۳۴۶ و کارشناسی ارشد معماری دانشکده هنرهای زیبا از دانشگاه تهران است. او در دانشگاه کلاسهایی را با مرتضی ممیز (ترم اول سال ۱۳۴۷) و پرویز کلانتری گذراند.
حقیقی معتقد است که کتابخانهٔ کوچک آتلیه آندرف و کتابخانه دانشکده هنرهای زیبا باعث شد تا او با مفهوم پوستر آشنا شود.
ابراهیم حقیقی نخستین پوسترهای خود را در سال ۱۳۴۸ برای نمایشهای هفتگی «تلاش فیلم» احمد جورقانیان طراحی کرد. پوستر نمایش راهبهها به کارگردانی داریوش مؤدبیان و جلد کتاب الف نوشتهٔ خورخه لوئیس بورخس از نخستین کارهای او هستند. ابراهیم حقیقی همزمان با تحصیل در دانشگاه با کانون فیلم ایران آشنا شد و به همکاری با سینمای آزاد پرداخت. او فیلم هشت میلیمتری چاه را بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی در سینمای آزاد کارگردانی کرد که جایزهٔ بهترین عکس در نمایشگاه فرهنگ و هنر را دریافت کرد.
ابراهیم حقیقی در سال ۱۳۵۰ با مرتضی ممیز در فیلم انیمیشن آنکه خیال بافت، آنکه عمل کرد به سفارش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری کرد و به دعوت فرشید مثقالی که سرپرست آتلیهٔ گرافیک کانون بود، در آنجا مشغول به کار شد.
طی سالهای بعد چندین فیلم ۸ و ۱۶ میلیمتری ساخت که جوایز متعددی کسب کرد. همزمان در نمایشگاههای مختلف، پوسترهای خود را به نمایش گذاشت.

در سال ۱۳۵۷ کتابهای بارون و قصهٔ دروازهٔ بخت از سرودهها و نوشتههای احمد شاملو با تصویرسازیهای حقیقی منتشر شدند. در اوایل انقلاب ۱۳۵۷ به دعوت مرتضی ممیز در رشته گرافیک دانشکده هنرهای زیبا مشغول به تدریس شد. او در سال ۱۳۶۰ با خسرو خورشیدی طراحی صحنه بخشی از سریال سربداران را انجام داد. سپس طراحی صحنه اولیه و طراحی لباس مجموعه تلویزیونی افسانه سلطان و شبان را بر عهده داشت.
در سال ۱۳۶۴ ساخت ۱۰ قسمت اول از مجموعه تلویزیونی انیمیشنی علی کوچولو را به عنوان گرافیست به انجام رساند. پس از وی امیر اثباتی کار او را ادامه داد. از دلایل استاپموشن شدن این سریال، کمبود منابع ملی توسط او ذکر میشود. فعالیتهای حقیقی از آن زمان تا کنون در زمینه طراحی پوستر، داوری جشنوارههای مختلف، طراحی جلد کتاب و ساخت تیتراژ ادامه داشته است.
وی در سال ۱۳۵۴ آتلیه مؤسسه انتشارات امیرکبیر را بنیان گذاشت. ابراهیم حقیقی همچنین دستی در طراحی صحنه تئاتر داشت و طراحی صحنه نمایش بازی استریندبرگ از حمید سمندریان را انجام داده است.
نشانواره ماهنامه سینمایی فیلم به سفارش مسعود مهرابی و با طراحی ابراهیم حقیقی از شماره ۵۴ نیمه شهریور ۶۶) روی جلد این مجله نشست.
ابراهیم حقیقی در دو فیلم برکهٔ خشک (۱۳۵۱) و گردش در یک روز خوش آفتابی (۱۳۵۵) ساختهٔ حسن بنیهاشمی وظیفهٔ ساخت تیتراژ و جلوههای ویژه را بر عهده داشت. همچنین در فیلمای ایران (۱۳۶۸) ساختهٔ ناصر تقوایی نیز طراح تیتراژ بود.
ابراهیم حقیقی تاکنون طراح کتب و مجلات گوناگونی بوده است. به گفتهٔ خویش، او طراحی جلد بیش از ۵۰۰۰ کتاب را انجام داده و برای فیلم، سریال، و نمایشهای مختلف، طراحی صحنه کرده است. همچنین برای فیلمها و سریالهای زیادی تیتراژ ساخته است. ابراهیم حقیقی نمایشگاههای متعددی را برگزار کرده و جوایز زیادی را بهدست آورده است.
در ۹ بهمن ۱۳۹۷ در مراسم افتتاحیه سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر آئین بزرگداشت ابراهیم حقیقی برگزار و از وی تقدیر شد.

روایت «ابراهیم حقیقی» از طراحی سیمرغ جشنواره فیلم فجر
حقیقی در گفتگو با تاریخ شفاهی موزه سینما درباره طراحی سیمرغ جشنواره فیلم فجر گفت: در طراحی سیمرغ جشنواره فیلم فجر تلاش کردم تا نشانه خارج از ساختار روال همیشگی هندسی رایج باشد. بیشترین نشانههای ما به دلیل تربیت بصری و آموزش دانشکدهها، دارای ساختارهای هندسی هستند و من به همین دلیل و به عمد از این شیوه فاصله گرفتم تا طرح، تداعیگر نگارگری ما باشد.
وی با بیان اینکه پوستر جشنوارههای اول تا سوم فیلم فجر را طراحی کرده است، بیان داشت: یادم می آید نشان آن دایرهای بود که از فریم فیلم ساخته شده بود. بعدها تصمیم گرفته شد که جشنواره فیلم فجر دارای نشان خاصی باشد تا مانند جشنوارههای بینالمللی دیگر، به وسیله آن در جهان شناخته شود. به همین دلیل با آقایان شجاع نوری، تقی پور، دادگو و... جلساتی را برگزار کردیم تا درباره نشان یک جشنواره ایرانی به جمع بندی برسیم و طراحی سیمرغ از طریق این جلسات شکل گرفت. حقیقی درباره چالشهای پیش روی خود در طراحی سیمرغ بلورین گفت: من باید کتابهای تصویری زیادی را رصد میکردم و به همین دلیل به کتابخانه دانشگاه تهران و کتابخانه مجلس رفتم و آثار تصویری و مکتوب مختلفی را از نظر گذراندم و اسکیس و اشکال متفاوتی از آنها برمیداشتم. ضمن اینکه سیمرغ در مواردی همچون کاشیکاری، نگارگری، قالی، تذهیب و هنر منبت ایرانی استفاده شده است.
وی افزوده است : من در این مدت یاداشتهایی برمیداشتم تا به شکلی دست پیدا کنم و با استیلیزه کردن شکل نهایی را پیدا کنم. پیش از اینکه به طرح نهایی برسیم، تغییرات زیادی را اعمال کردیم. یکی از تغییراتی که به خاطر دارم تغییر شکل بالها بود که به شکل شروع به پرواز طراحی شده بود. پس از چند دوره تصمیم گرفته شد که تندیس آن تحت عنوان سیمرغ بلورین ساخته شود.
حقیقی با بیان اینکه ابتدا قرار بود همچون جوایز رایج در همه جشنوارهها، تندیس به صورت حجمی و از برنز ساخته شود، افزود: طی جلسات مختلف به طرح بلورین این تندیس رسیدم. من هم از همان ابتدا اعتقاد داشتم که این تندیس باید به صورت بلورین طراحی شود. سیمرغ یک مرغ یا حجم نیست، بلکه یک مفهوم در ادبیات و عرفان و نشانه تعالی و نور است و به همین دلیل هیچ چیز به جز بلور نمیتوانست نشانگر آن باشد.
وی ادامه داد: شیشهگریهای مختلفی را مرور کردیم تا در نهایت به شیشه تخت دو سانتیمتری رسیدم. اولین ساخت ما اینگونه بود که سیمرغ از درون یک سنگ سیاه خارج شود. حوالی جاده قم سنگ را پیدا کردم اما در اولین سال که این سیمرغ به یک بازیگر کهنسال تحویل داده شد، برای او سنگین بود. سال بعد سنگ را تعویض کردیم و آن را به برنز توخالی تغییر دادم و پس از مدتها آن را به صورت یکپارچه درآوردیم.
حقیقی در پاسخ به این سوال که آیا فکر می کرد سیمرغ جشنواره فیلم فجر اهمیت پیدا کند؟ ، گفت: در تمام این سال ها همیشه درگیر سیمرغ بودهام و پیشبینی نمیکردم که این تندیس چنین جایگاهی پیدا کند اما همیشه نسبت به آن دارای حساسیت بودم. اکنون و پس از اینکه ساخت سیمرغ به سازنده ایرانی واگذار شده است، فکر میکنم کار من تمام شده است.