تاریخ شفاهی؛

رضا صفایی‌پور ؛ طوفان سینمای ایران

رضا صفایی‌پور ؛ طوفان سینمای ایران

رضا صفایی پور متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۲۸ در تهران بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایرانی بود که با نام طوفان شهرت داشت.

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، رضا صفایی‌پور در تهران زاده شد. وی فارغ‌التحصیل دیپلم رشته ادبی بود و فعالیت ورزشی خود را نیز با کشتی کج شروع کرد و بعد از چند مقام قهرمانی در ورزش، وارد سینما شد و با نام طوفان به شهرت رسید.
صفایی‌پور فعالیت خود را به صورت جدی در سال ۱۳۴۲ وقتی که سال ۱۴ سن داشت آغاز کرد و به عنوان ورزشکار بدل‌کار در فیلم «ترس و تاریکی» محمد متوسلانی حضور یافت.
پس از انقلاب با فیلم سینمایی «میرزا کوچک‌خان» در سال ۱۳۶۲ به بازیگری بازگشت و با حضور در فیلم‌های «فصل خاکستری»، «شکار در شب»، «پلاک» و «ضربه آخر» کم‌کم به شهرت رسید مجموعه تلویزیونی «سیمرغ» محصول سال ۱۳۷۱ نخستین نقش‌آفرینی وی در تلویزیون بود.

طوفان روزگاری با بازی در قهرمانان ، مردی در آتش ، انفجار ، شکار در شب ، کانی مانگا ، پلاک ، حادثه در کندوان ، خط آتش ، ضربه آخر ، صلیب طلایی ، پوتین ، سینه سرخ ، سحرگاه پیروزی ، چشم عقاب ، شاهرگ ، تهاجم ، پاتک ، جهنم سبز ، پرچم های قلعه کاوه و بسیاری دیگر سالن های سینما را مملو از تماشاگر می کرد.
او در گفتگویی می گوید: نخستین بار سال ۱۳۴۸ در فیلم قهرمانان به کارگردانی ژان نگولسکو، محصول مشترک ایران و آمریکا، بازی کردم. از ۲۰ سالگی مراتب هنر سینما را پله پله و با ریاضت فراوان طی کردم تا جایی که به طوفان سینمای ایران معروف شدم. هیچ گاه اسپانسر مالی نداشتم. هیچ کس سفارش مرا نکرد. اما امروزه دیگر کسی طوفان را نمی‌شناسد!

او ادامه داده است : به خاطر هیکل ورزشی. اکثر هنرپیشه های قدیمی سابقه ورزشی درخشان داشتند. من قهرمان کشتی دبیرستان های تهران بودم. دان 5 کشتی کج و کارت مربی گری کشتی کج دارم. ساکن خیابان ری و بچه محل افرادی مانند کیمیایی ، فردین ، بهمن مفید و قریبیان بودم. در جوانی حرکت هایی را به عنوان بدلکار و بازیگر در فیلم های مختلف انجام می دادم که الان یاد آنها می افتم تمام بدنم می لرزد. تکنولوژی امنیتی امروز برای بدلکاران در زمان ما نبود و ما واقعا به دل حادثه می زدیم.

رضا صفایی‌پور مهم‌ترین نقش‌های مکمل اکشن را در آثار سینمایی کشور ایفا کرد و توانست شهرت خوبی در بیرون از سینما برای خود رقم زده و به لقب طوفان برسد. اتفاقی که بیشتر برای ستاره‌های دنیای اکشن رخ می‌داد و مثلا لقب آریا را برای جمشید هاشم‌پور به ارمغان آورد، برای صفایی‌پور نیز تکرار شد.
علت اینکه صفایی‌پور تا این اندازه مورد توجه قرار گرفت، تلاش او برای استقلال نقش و پررنگ‌تر کردن آن است. صفایی‌پور اگرچه همواره در قالب نقش‌های مکمل چندم به ایفای نقش پرداخت اما چندان در تحلیل و بازپروری این نقش‌ها، موفق عمل کرد که توانست آن نقش‌ها را تا اهرم و بازوی روایت در کنار شخصیت اصلی بالا کشیده و به نقش‌هایی که محوریت چندانی در پروسه دراماتیک نداشتند، استقلال و هویت ببخشد.
رضا صفایی‌پور در ۲۶ آذر ۱۴۰۲ در سن ۷۴ سالگی پس از چندسال مبارزه با بیماری پارکینسون در خانه خود درگذشت. پیکر وی در ۲۸ آذر ۱۴۰۲ در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

فیلم‌شناسی

گیج‌گاه (۱۳۹۹) دوال (۱۳۹۴) پرچم‌های قلعه کاوه (۱۳۸۶) سینه سرخ (۱۳۸۵) سحرگاه پیروزی (۱۳۷۸) چشم عقاب (۱۳۷۷) شاهرگ (۱۳۷۶) تهاجم (۱۳۷۵) پاتک (۱۳۷۴) جهنم سبز (۱۳۷۴) حادثه در کندوان (۱۳۷۴) خط آتش (۱۳۷۳) مرضیه (۱۳۷۳) آنها هیچ‌کس را دوست ندارند (۱۳۷۲) ضربه آخر (۱۳۷۲) صلیب طلایی (۱۳۷۱) پوتین (۱۳۷۰) شکار خاموش (۱۳۶۸) جمیل (۱۳۶۶) کانی مانگا (۱۳۶۶) پلاک (۱۳۶۴) شکار در شب (۱۳۶۳) فصل خاکستری (۱۳۶۲) میرزا کوچک‌خان (۱۳۶۲) انفجار (۱۳۵۹) مردی در آتش (۱۳۵۵) چشمان بسته (۱۳۵۴) کوثر (۱۳۵۳) جنوبی (۱۳۵۲) گریز از مرگ (۱۳۵۲) هفت دلاور (۱۳۵۲) خرد جال (۱۳۵۱) غلام ژاندارم (۱۳۵۰) گل‌های گیلان (۱۳۴۳) ترس و تاریکی (۱۳۴۲)

تلویزیونی

چهل سرباز (۱۳۸۶) عشق سال‌های جنگ (۱۳۸۰) خانه در آتش (۱۳۷۳) سیمرغ (۱۳۷۱) تله‌فیلم «یاقوت آبی» [۷](۱۳۶۸) گذر عمر (۱۳۵۱)