به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، علی حاتمی در ۲۴ مرداد ماه ۱۳۲۳ در کوچه اردیبهشت خیابان شاپور تهران به دنیا آمد، محلهای که رضا خوشنویس در مجموعهی «هزاردستان» به عنوان نشانی محل سکونتش به مستنطق شش انگشتی میدهد.
مادر او خانهدار و پدرش در یک چاپخانه به عنوان صفحهآرا مشغول به کار بود. این هنرمند دومین فرزندی بود که از خانوادهی حاتمی متولد میشد.
علی حاتمی برای یادگیری اصول اولیه رشته نمایشنامه نویسی به هنرستانی در شهر تهران رفت و بعد از آن هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک را برای ادامه تحصیل برگزید. وی دانشآموخته از دانشگاه سینما و تئاتر هنر بود.
علی حاتمی را میتوان جز فیلمسازان پیشرو در عرصه سینما و هنر ایران به حساب آورد. در واقع این هنرمند یکی از بزرگترین پیشگامان برای فصل جدیدی در سینمای ایران است.
در کنار این هنرمند میتوان مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و فریدون گله را نیز از پیشگامان نسل جدید سینما و هنر کشور بیان کرد.
وی در کارنامهی هنری خود دارای آثار زیادی است اما میتوان دورهی اول زندگی هنری او را، دورهی اوج و شهرت وی بیان کرد.
در واقع علی حاتمی با چندین اثر توانست محبوبیت خود را در تلویزیون و سینمای ایران به دست آورد. از جمله این آثار اولین فیلم حاتمی است.
اولین اثر هنری حاتمی با عنوان حسن کچل در سال ۱۳۴۸ شمسی ساخته شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
آخرین اثر این هنرمند نیز جهان پهلوان تختی نام داشت که میتوان از آن به عنوان یکی از بزرگترین پروژههای سینمایی بعد از هزاردستان یاد کرد.
البته جهان پهلوان تختی به دلیل بیماری سرطان حاتمی نصفه ماند و دو فیلم بر اساس این مجموعه با نامهای تهران روزگار نو و کمیتهی مجازات ساخته شد.
از دیگر آثار بزرگ این هنرمند میتوان کمالالملک را نام برد که در سال ۱۳۶۲ شمسی ساخته شد. این فیلم بر اساس زندگینامه نقاش بزرگ ایرانی کمالالملک و رابطهی وی با دربار وناصر الدین شاه قاجار است.
حاتمی در این فیلم با بهرهمندی خوب از بازیگران توانست یک اثر به یادماندنی و ماندگار را در تاریخ تلویزیون و سینمای ایران به یادگار بگذارد. در سال ۱۳۶۸ شمسی نیز علی حاتمی فیلم مادر را ساخت. داستان این فیلم دربارهی مادری است که روزهای آخر عمر خود را در خانهی سالمندان میگذراند. او بعد از تلاش برای بزرگ کردن فرزندانش اکنون در شرف پایان حیات اش قرار گرفته و از فرزندان خود میخواهد که به خانهی قدیمیاش برود.

فیلم بعدی این هنرمند دلشدگان بود که در سال ۱۳۷۰ شمسی منتشر شد. این فیلم دربارهی تاجر فرنگی است که در دوران احمد شاه قاجار سعی دارد به بهانهی رونق هنر و فرهنگ ایرانی از مردم و کشور ایران سو استفاده کند.
حاتمی در سال ۱۳۷۵ با مطالعهی دقیق زندگینامه جهان پهلوان تختی سعی داشت که فیلم جهان پهلوان تختی را بسازد که متاسفانه به دلیل بیماریاش این فیلم ناتمام ماند و بهروز افخمی بعد از مرگ وی مسئولیت ساخت آن را به عهده گرفت.
او همواره از محبوبترین فیلمسازان سینمای ماست و فیلمهایش هنوز و پس از ۲۶ سال از درگذشت او، ستایش میشوند. در ۲۸ سال فعالیت فیلمسازی علی حاتمی، او ۱۱ فیلم بلند سینمایی و ۳ مجموعه تلویزیونی ساخت .او فیلمسازی بود که میگفت «من همیشه گفتهام که مشکل برخورد تماشاگر خاص، سینمادوستها و منتقدها با فیلمهای من این است که میخواهند فیلم را با الگوهای ازپیشساخته و آمادهشان بسنجند و این کاری که من میکنم متاسفانه الگو ندارد.»
یکی از خصیصههای مشهور و پررنگ سینمای علی حاتمی، شیوه یگانه او در دیالوگنویسی بود. او کلمات را مانند یک شاعر چیرهدست کنار هم مینشاند تا هم آهنگ خاصی داشته باشند، هم به شخصیتهای آثارش نزدیک باشند. حاتمی برای این کار اصول خاص خودش را داشت. مثلا میگویند او برای نوشتن دیالوگهای «دلشدگان» به متون ادبی قاجار مراجعه کرده و ۳۵۰ لغت از آنها بیرون کشیده و با استفاده از آنها که لغات متداول و زیبای خاص آن دوره بوده، شروع به نوشتن دیالوگها کرده است.

وقتی از علی حاتمی حرف میزنیم، احتمالا اولین کلیدواژهای که در ذهن اکثر ما نقش میبندد، «تاریخ» است. او در اکثر فیلمها و سریالهایش در گذشته پرسه میزد و وقتی دلیلش را میپرسیدند، از یک علت مهم حرف میزد؛ «من از زمانی احساس کردم که در معرض یک هجوم فرهنگی هستیم و فکر کردم که از نظر فرهنگی تاثیرپذیریم. از همان زمانها بود که سعی میکردم از فیلمها، رمانها و از نمایشنامهها و دیگر هنرها تاثیر نپذیرم و سعی میکردم کارهای تحقیقاتی انجام بدهم.»
حاتمی میگفت برای اینکه از فرهنگ مهاجم تاثیر نگیرد، خودش را در زمان محصور کرده است؛
«این یک حقیقت است. یعنی شما اگر دقت کنید میبینید هنوز هم مطبوعات ۴۰ سال پیش نشخوار من است. حتی در کتابهایم هم میبینید. البته حالا به مرور دارم نزدیک میشوم. ولی واقعا فکر میکردم اگر من بخواهم یک پرسوناژ امروزی را بنویسم، این تکنیک درستوحسابی میخواهد. مندرآوری نمیشود. یعنی اگر میخواهم آقای فلان را بنویسم باید نوشتنش را بلد باشم و این زمینه میخواهد. برای همین است که همانطور که میبینید من مرحله به مرحله شروع کردم. یعنی اول از افسانه شروع کردم. بعد رفتم سراغ مسائل تاریخی. هنوز هم میگویم من فقط یک گوشهای از تاریخ را توضیح دادم نه همهاش را. باید شناخت کافی داشت. سخت است اما به نظر من ساختن انسان امروزی خیلی سختتر است.»

حاتمی میگفت آرزو دارد روزی تاریخ ایران را به شیوه خودش روایت کند:
«راستش یکی از آرزوهایم این است که روزی تاریخ ایران را بنویسم و در فرصتی خواهم نوشت. نه این تاریخ مرسوم و معمول را، بلکه تاریخ مردمیِ ایران را. همان اقوال و شایعات و حرفهای مردم را، همانها که با گذر زمان به باور مردم بدل میشود و آن وقت در حقیقت به تاریخ واقعی این مردم بدل میشود، که برای من ارزشی نه معادل، که حتی بیشتر از تاریخ دارد. آرزوی من این است که روزی بنشینم و تاریخ مردمی دوره قاجار را بنویسم، تاریخ باورهای مردم را، آنکه میگوید «شاه کجکلا/ رفته کربلا/ نون شده گرون/ منی یک قرون». این برای من همه چیز است. هر چه بخواهم از این میگیرم. یا «آنکه پولداره/ آسمان زرنبارید به سرش/ یا خودش زر ربوده/ یا پدرش». حالا اگر تماشاچی به اشتباه میافتد مسالهای است که پس از سالها کار باید بین من و تماشاچی کارِ من حل شده باشد. فیلمهایی که من میسازم بیالگوست. ما وسترن نداریم. ما فیلم پلیسی ایرانی نداشتهایم، ماجرای ترور و «کمیته مجازات» نداشتهایم، فیلم تاریخی نداشتهایم. به خاطر همین اولین بازجویی را من میسازم. در این اولین بازجویی سینمایی، تماشاچی ایرانی عادت به این بازجویی ندارد. او سبک فیلمهای آمریکاییاش را دیده. این بیالگویی، البته با ناپختگیهایی که در کار من حتما هست، ارتباط را دشوار میکند. اما میشود گفت که گاهی تاریخ تحت تاثیر سینما قرار میگیرد. به جرات میگویم که اقبال مردم به کتابهای تاریخی پس از مجموعه «هزاردستان» به مراتب بیشتر شده است … من هیچوقت در سند تاریخی دست نمیبرم …طبعا نسخه علی حاتمیاش را میسازم. حضورم را اعلام میکنم. طبعا تصرف میکنم، دست میبرم، تغییر میدهم.»
وسواسهای علی حاتمی در بازسازی فضاهای تاریخی آنقدر ظریف بود که تصمیم گرفت برای سریال «هزاردستان» شهرکی با شبیهسازی ایران و تهران قدیم بسازد. شهرکی با دکورهای عظیم که به سختی ساخته شد و به میراثی ماندگار و پرکاربرد در سینما و تلویزیون ایران تبدیل شد؛
«من همیشه آرزوی ساختن شهرکی شبیه این را داشتم که بتوانم تاریخ معاصر را در آن فیلمبرداری کنم. پس من عکسها و اسناد را برداشتم و بردم به ایتالیا. در چینهچیتا و آنجا یک نقاش نشست و از روی عکسها و توضیحات ما اتودهایی ساخت و تابلوهای نقاشی کوچکی کشید که خیلی عالی بودند. من بعدا سراغ بهترین دکوراتورشان را گرفتم، جانی کورنتا که خودش گروهی داشت. آنها نقشه یکصدم شهرک را کشیدند و یک ماکت هم از آن ساختند، که ما برداشتیم و آمدیم تهران. ماکت و دکور را برای اجرا به آقای خاکدان سپردیم … از او خواستم که از اندازههای پارسفیلم و مسفیلم و چینهچیتا هم بیرون بیاید. وقتی نمونه کار ایشان را دیدند، باورنکردند که این کار در ایران شده. به هر حال دکور را ایشان ساخت.»
علی حاتمی و گروهش کار ساخت این شهرک سینمایی را در سال ۱۳۵۸ به پایان رساندند.
حاتمی علاوه بر آثار مذکور در فوق، فیلمهای زیادی را ساخته است که در این قسمت نام کامل این آثار را برای شما بیان میکنیم.
سینما
فیلم طوقی محصول سال ۱۳۴۹
فیلم باباشمل محصول سال ۱۳۵۰
فیلم خواستگار محصول سال ۱۳۵۱
فیلم سوتهدلان محصول سال ۱۳۵۶
فیلم حاجی واشنگتن محصول سال ۱۳۶۱
فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته محصول سال ۱۳۶۶
فیلم کمیته مجازات محصول سال ۱۳۷۷
فیلم تهران روزگار نو محصول سال ۱۳۷۸
تلویزیون
جنگل و آشپزی محصول سال ۱۳۴۶
داستانهای مولوی محصول سال ۱۳۵۲
سلطان صاحبقران محصول سال ۱۳۵۴
هزاردستان محصول سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۵۸

دیالوگهای ماندگار
علی حاتمی به عنوان کارگردانی صاحب سبک و مؤلف، سعی کرد با استفاده از قصهها، مثلها، فولکلورها یا باورهای عامیانهٔ ایرانی، فرهنگ کهن کوچه و بازار و معماری دیرپای ایرانی ـ اسلامی طرحی نو در سینمای ایران دراندازد. وی به حق توانست فرهنگ، آداب و ارزشهای فکری و عملی مردم این سرزمین را بر پردهٔ خیال نقاشی کند از این رو وی را به علت بهرهبردن از زبان تصویر و خلق شخصیتهای شاعرانه، سعدی سینمای ایران میدانند.
حاتمی همواره در آثار سینمایی خود پیوندی ناگسستنی با اصطلاحات و گویشهای کوچهبازار داشت، بهطوریکه کاربرد این دیالوگها به عنوان امضای وی در تقریباً تمامی آثار سینماییاش حضور داشته و سینمای حاتمی را یک سینمای منحصربهفرد ساخته است. برخی از این دیالوگهای ماندگار عبارتند از:
فیلم مادر ← «تلخی با قند شیرین نمیشه، شب رو باید بیچراغ روشن کرد»
فیلم مادر ← «مادر مرد، از بس که جان ندارد»
فیلم حاجی واشینگتن: «آیین چراغ، خاموشی نیست»
فیلم کمالالملک ← «کباب بدون سیخ مزهٔ کباب نداره هیچ کبابی هم کباب بازار نمیشه حتی کباب دربار. کبابو باهاس داغ داغ با سیخ به نیش کشید.»
فیلم سوته دلان← > «دروغگو دشمن خداست. آخ که چقد دشمن داری خدا»
فیلم کمالالملک ← «باب دندون شاه گربههای قاجاریه. پهلوی با دندون ببر کباب میخوره.»
فیلم کمال الملک ← «ناصرالدینشاه: برای آمدن به چشم نقاش، باید در چشمانداز بود»