به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، از استاد خاچیکیان (۲۹ مهر ۱۳۰۲ – ۳۰ مهر ۱۳۸۰) به عنوان «استاد دلهره و وحشت» سینمای ایران نام برده شده است. او را می توان از پیشگامان نام آور سینمای ایران دانست و کمتر کارگردان ایرانی مانند او در درازای سه دهه (۱۳۵۰–۱۳۳۰) به گونه ای پیوسته و پرکار درگیر فیلم سازی بوده است .
استاد خاچیکیان در زمره نخستین کارگردانان ایرانی بود که عناصر تکنیکی را برای سینما به کار برد و با دکوپاژ سر صحنه فیلمبرداری می رفت.
به عنوان فیلم سازی نوآور، ساخت فیلم های جنایی را در ایران به راه انداخت و نخستین پیش پرده تاریخ سینمای ایران را برای فیلم دختری از شیراز (۱۳۳۳) ساخت و ده ها زمینه فنی دیگر را آزمود.
بسیاری از بازیگران نامدار سینمای ایران با بازی در کارهای خاچیکیان به سینما آمدند و برخی از فیلم هایش هم چون ضربت (۱۳۴۳) و عقاب ها (۱۳۶۳) از کارهای پرفروش زمان نمایش خود بودند. او در درازای نزدیک به ۵۰ سال کار و تلاش در سینمای ایران، ۴۶ فیلم بلند سینمایی ساخت و بسیاری از فیلم های کارگردان های دیگر را تدوین کرد.
دوستان و همکارانِ خاچیکیان او را با نامِ «سام وِل» نیز میشناختند. او در آغازِ راهِ سینمای ایران با هنر و دانستههای خود به یاری این هنر و صنعت آمد و توانایی فنی خود را با به فرجام رساندن فیلم شبنشینی در جهنم (۱۳۳۶) نشان داد و سپس با طوفان در شهر ما (۱۳۳۷) سینمای ایران را با سبکِ ویژهٔ خود آشنا کرد.
خاچیکیان، که از نیمههای فیلم بازگشت تدوین فیلمهایش را خود به دست گرفته بود، در نورپردازی و کار فیلمبردارانش دخالت میکرد، و موسیقی فیلمهایش را خود برمیگزید. به گفتهٔ خودش، او همهٔ اینها را برپایهٔ برداشت و دریافت درونی انجام میداد. «نورپردازی جنایی» زبانزدی بود که خود او برای فیلمهایی همچون چهارراه حوادث (۱۳۳۳)، طوفان در شهر ما (۱۳۳۷)، فریاد نیمهشب (۱۳۴۰)، یک قدم تا مرگ (۱۳۴۰)، دلهره (۱۳۴۱)، ضربت (۱۳۴۳) و سرسام (۱۳۴۴) بهکار میبرد.
ساموئل خاچيكيان توانست در هنگامه اي كه سينماي ايران به برخي كاستي هاي فني و محتوايي دچار بود با آثار نوين خويش براي مخاطب ايراني، سليقه بسازد و براي فعالان اين صنعت استاندارد تازهاي معرفي كند. او را بايد در زمره افرادي دانست كه به درك و آگاهي مطلق از مفهوم نقش و وظيفه كارگردان دست يافت. به همين دليل بايد خاچيكيان را به عنوان يك مولف در نظر گرفت كه به تهيه و توليد آثاري مهم روي آورد كه هركدام نقطه عطفي در تاريخ سينماي ايران به شمار مي روند.

زندگینامه
ساموئل خاچیکیان در روز دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۰۲ برابر با ۲۲ اکتبر ۱۹۲۳ میلادی در شهر تبریز از پدر و مادری مهاجر ارمنی به دنیا آمد. پدرش آرسن، دانشآموخته زبان و ادبیات از دانشگاه خاربرت (ترکیه) بود و در نخستین جمهوری ارمنستان به نمایندگی مجلس رسید ولی با آغاز انقلاب اکتبر روسیه به ایران مهاجرت کرد و از سیاست کناره گرفت و در تبریز به خرید و فروش قالی روی آورد. ساموئل سوّمین فرزندِ خانواده بود و به انگیزه یک کتابخانه بزرگ در خانه پدری و دلبستگی به موسیقی در خانواده، به این زمینهها گرایش پیدا کرد. در نه سالگی نخستین شعرش را سرود که این شعر با نام «زندان» (به ارمنی: բանտ) در روزنامه آلیک (به ارمنی: Ալիք օրաթերթ) چاپ شد. در سال ۱۳۱۷ خورشیدی، در سن چهارده سالگی در نمایش «سویل» در «تئاتر شیر و خورشید» باغ ملی تبریز بازی کرد.
رخدادهای ایران در دههٔ بیست خورشیدی – همانند حضور متفقین، به قدرت رسیدن فرقه دمکرات در تبریز و غائلهٔ پیشهوری – یک بار دیگر خانواده خاچیکیان را وادار به کوچ کرد و ساموئل در بیست سالگی به تهران آمد.
در سال ۱۳۳۶، پس از آمدن خانوادهاش به تهران، همراه با گروهی از دست اندر کاران تئاتر همچون آرامائیس آقامالیان، آرمان هوسپیان، مادام یلنا و ژوزف واعظیان، «گروه تئاتری جوانان ارامنه» را در تهران پایهریزی کرد. این گروه، سالنی در محوطهٔ کلیسای مریم مقدس در «خیابان قوامالسلطنه شمالی» (میرزا کوچک خان فعلی) دایر کرد که با نمایشی از ساموئل با عنوان «سارا» افتتاح شد.
خاچیکیان دارای کارشناسی علوم اجتماعی، تاریخ و باستانشناسی بوده و مدت هشت ماه نیز به وسیله نامه با یکی از مدرسههای سینمایی در پاسادنا در ایالات متحده آمریکا تماس داشت. همسر او، رُزالین نام داشت و تنها پسرشان، ادوین خاچیکیان، بعدها دستیار تدوینگر شد. او دو برادر با نامهای سیراک خاچیکیان (نوازنده برجسته ویولن) و سوریک (سورن) خاچیکیان (صداگذار سینما) (۱۳۷۴–۱۳۰۵) و یک خواهر داشت.

فعالیت هنری
خاچیکیان در طول دوران فعالیت سینماییاش چهرههای بسیاری را به سینمای ایران شناساند که بعدها هر یک، هنرمندان برجستهای در این زمینه شدند؛ از بازیگرانی همچون آرمان هوسپیان، عبدالله بوتیمار، ویدا قهرمانی، فرانک میرقهاری، ویگن، رضا بیک ایمانوردی تا بهروز وثوقی، پوری بنایی، ناصر ملکمطیعی و محمدعلی فردین و نیز بازیگرانی چون جلال پیشوائیان، جمشید هاشمپور و رضا رویگری که در سینمای خاچیکیان به عنوان هنرپیشه مطرح گردیدند.
نخستین فیلم خاچیکیان با نام بازگشت در سال ۱۳۳۱ ساخته شد و در ۹ آبان ۱۳۳۲ به نمایش همگانی درآمد.
دومین فیلم خاچیکیان نیز (محصول «دیانا فیلم») با نام دختری از شیراز در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۳ به نمایش درآمد. این فیلم اقتباسی بود از نمایشنامه «عایشه»، که پیشتر خاچیکیان بر صحنه برده بود. به دلیل مخالفت اداره سانسور با نام عایشه، خاچیکیان عنوان دختری از شیراز را برای فیلم خود برگزید. این فیلم علاوه بر استقبال تماشاگران، مورد توجه اهل نقد نیز قرار گرفت.خاچیکیان سوّمین فیلم خود را نیز در استودیو دیانا را در سال ۱۳۳۳ جلو دوربین برد. او فیلم چهارراه حوادث را بر اساس نمایشنامه سارا که خود نوشته بود، کارگردانی کرد. نمایش سارا پیشتر در سال ۱۳۲۹ در «تئاتر فردوسی» به نمایش درآمده بود. این فیلم از ۲۹ اسفند ۱۳۳۳ به مدت ۶۶ شب در پنج سینمای هما، دیانا رویال، ونوس و مایاک نمایش داده شد. علیرغم ضعفهای فنی، چهارراه حوادث در نخستین فستیوال سینمایی ایران با نام «گلریزان» تحسین بسیاری را برانگیخت و جوایز بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد (برای آرمان هوسپیان) را به دست آورد. نام پیشین این فیلم، «نوروز خونین» بود. چهارراه حوادث همچنین نخستین فیلم پلیسی سینمای ایران بهشمار میرود.
واپسین فیلم خاچیکیان در استودیو دیانا، خون و شرف (۱۳۳۳) بود که یک فیلم جنگی با بودجه بالا بهشمار میآمد. این فیلم دربارهٔ نبرد نیروهای ژاندارمری با چپاول گران یک روستای دورافتاده در خراسان بود.
شبنشینی در جهنم هم شاخصترین فیلمی بود که در سال ۱۳۳۶ به روی پرده رفت. ساختن این فیلم در «استودیو بدیع» ده ماه طول کشید، و دو نفر آن را کارگردانی کردند. کارگردان نخست موشق سروری بود که بر اثر اختلاف با میثاقیه، تهیهکنندهٔ فیلم، کار را در میانه راه رها کرد. خاچیکیان که به عنوان کارگردان دوم برگزیده شده بود، بیشترین قسمت فیلم را ساخت.
در بهار سال ۱۳۳۶، پس از نیمه تعطیل شدن استودیوی دیانا فیلم، خاچیکیان با همکاری ژوزف واعظیان و شاهرخ رفیع، استودیوی جداگانهای به نام «آژیرفیلم» بنیان نهادند.
در سال ۱۳۴۰، خاچیکیان با دو فیلم هیجانانگیز فریاد نیمه شب (۱۳۴۰) و یک قدم تا مرگ (۱۳۴۰) پیشگام جریان جناییسازی در سینمای ایران شد. خاچیکیان به گفته خود بسیار به سینمای دلهرهآور جهان علاقه داشت و در عمل نیز با فیلمهای جنایی–پلیسی به اوج کار خود رسید. از آن پس، خاچیکیان را «هیچکاک ایران» لقب دادند.دلبستگی عمیق خاچیکیان به آفرینش ترس و هیجان در دو فیلمی که در این سال کارگردانی کرد به خوبی نمایان است.
در دهه ۵۰ خورشیدی، خاچیکیان با کارگردانی فیلمهای دیوار شیشهای (۱۳۵۰؛ فیلم کمدی)، بوسه بر لبهای خونین (۱۳۵۲) و کوسه جنوب (۱۳۵۶) هر دو در ژانر حادثهای، مرگ در باران (۱۳۵۳) و اضطراب (۱۳۵۴) هر دو در ژانر پلیسی، و انفجار (۱۳۵۷ نمایش داده نشد) به فعالیت سینمایی خویش ادامه داد.
خاچیکیان پس از پیروزیِ انقلابِ ۱۳۵۷ چند سالی بیکار بود. پس از انقلاب و در دههٔ ۱۳۷۰ با مشارکت پسرش، ادوین، دفتر تولید «یاران فیلم» را ایجاد کرد.

با عقابها بازگشتِ موفقی به سینما داشت: عقابها نخستین و جدّیترین فیلم دربارهٔ جنگ ایران و عراق بود و سالِ ۱۳۶۴ فروشِ خوبی در تهران داشت و درحالیکه جمعیت ایران نزدیک به ۴۵ میلیون تن بود، ۱۸ درصد به دیدن فیلم رفتند و فیلم به فروشی معادل ۷۳۸٬۶۲۰٬۰۰۰ تومان رسید.
بلوف آخرین فیلمی بود که استاد خاچیکیان کارگردانی کرد.
خاچیکیان در سالهای ۷۸–۱۳۷۷ در صدد برآمد در آخرین فعالیت هنری خویش، فیلم شک را بر اساس فیلمنامهای از داوود موثقی کارگردانی کند که به دلیل بیماری موفق به پایان بردن آن فیلم نشد و ادامه کار را به موثقی و پسر خود، ادوین سپرد. این فیلم در سال ۱۳۸۰ به نمایش عمومی درآمد.
ساموئل خاچیکیان در سالهای آخر عمر خود از بیماری آلزایمر رنج میبرد و بهمدت دو ماه در بیمارستان بستری بود. سرانجام، وی ساعت ۲ بعدازظهر روز دوشنبه ۳۰ مهر سال ۱۳۸۰، برابر با ۲۲ اکتبر ۲۰۰۱ میلادی، در ۷۸ سالگی در تهران درگذشت. پیکر وی بعدازظهر روز پنجشنبه ۳ آبان از کلیسای سرکیس مقدس تشییع و در «آرامستان بوراستان» در جادهٔ خراسان تهران به خاک سپرده شد.