به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، «مرد عینکی» داستان مردی به نام «حلیم رایگان» است؛ مسئول نظافت سرویس بهداشتی یکی از پارکهای شهر.
اما قصه از جایی آغاز میشود که تصویر یکی از خطرناکترین تروریستهای جهان منتشر میشود که پنتاگون برای دستگیریاش سی میلیون دلار جایزه تعیین کرده؛ تصویری که در واقع، خودِ حلیم است!
نیروهای امنیتی حلیم را که بهخاطر سرکوفتهای دیگران، نامش را به «کامبوزیا» تغییر داده، بازداشت میکنند و در جریان بازجوییها مشخص میشود که تنها بهخاطر یک فلاسک که یکی از کانالهای فروش شارژ آن را بهعنوان جایزه به او وعده داده بوده، حاضر شده عکسهای شخصیاش از تمام زوایا و تصاویر مدارکش را در اختیار آنها قرار دهد. همانها نیز از این اطلاعات سوءاستفاده کرده و او را بهعنوان یک تروریست بینالمللی جا زدهاند.

پس از آزادی، بهخاطر جایزهای که پنتاگون برایش تعیین کرده و همچنین کینهای که بعضی از خلافکارهای بینالمللی بهعلت ضربهای که به آنها زده از او دارند، حلیم میان این گروهها دستبهدست میشود و در نقاط مختلفی ازجمله چین و اکوادور، برای دستگیریاش دعوا به راه میافتد؛ تا جایی که چندین بار تا آستانهی مرگ پیش میرود، اما هر بار بهطرز معجزهآسایی نجات پیدا میکند.
در نهایت زنی که یک زمانی با حلیم رابطهی عاشقانه داشته و حلیم او را بهیکباره رها کرده سر و کلهاش پیدا میشود و بههمراه تیمش او را از دست خلافکاران نجات میدهند، آن هم بهخاطر اینکه خودشان حلیم را تحویل نیروهای پنتاگون بدهند و جایزه را بگیرند.
و در سکانسهای پایانی فیلم ناگهان مشخص میشود که تمام این اتفاقات، نقشهای از پیش طراحیشده به دست خود حلیم بوده؛ نقشهای برای نفوذ به پنتاگون. نقشهای که در نهایت، بهخاطر نجات جان معشوقهاش که برای او نیز جایزهی پنج میلیون دلاری در نظر گرفتهاند، به هم میریزد.

«مرد عینکی» به نویسندگی «حمزه صالحی»، تهیهکنندگی «سیدابراهیم عامریان» و با بازی «بهرام افشاری» در نقش اصلی، پنجمین فیلم کریم امینی در مقام کارگردان است اما نکته جالب اینجا است که تنها فیلم «فسیل» از این کارگردان، فیلم مطرح و به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران مشهور شد و دیگر آثار این فیلمساز از «دشمن زن» تا «گربه سیاه» و «شهر هرت» نتوانستند فیلمهای قابل توجه و با کیفیتی باشند و حتی شهر هرت که با فاصله کم از فسیل اکران شد، نتوانست موفقیت فسیل را در فتح گیشه سینماها تکرار کند.
مردعینکی از نگاه گونه سینمایی، در ژانر کمدی اکشن طبقهبندی میشود اما در همین طبقهبندی نیز اما و اگرهایی وجود دارد چرا که در سینمای جهان اینگونه نیست که فیلمهای کمدی اکشن برخی لحظات خود را به سینمای اکشن و برخی مواقع را به کمدی اختصاص دهند و مرز و حد مشخصی در این تداخل گونهها وجود ندارد این در حالی است که در مرد عینکی شاهد یک نیمه کمدی و درام هستیم و به یکباره فیلم، فضای اکشن پیدا میکند و موقعیتها و کاراکترهایی که تا چندی قبل کمدی و طنز بودند به یکباره اکشن کار میشوند و فضا و ریتم کار از کمدی به اکشن بدل میشود!

مرد عینکی حساب ویژهای روی حضور و بازی بهرام افشاری بهعنوان بازیگر اصلی فیلم و ایفاگر نقش حلیم، کامبوزیا و داریوش باز کرده است. (بازیگر دو فیلم اول از فهرست پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران با نام هفتاد سی و فسیل با ۳۶۰ و ۳۲۰ میلیارد تومان، بهرام افشاری است.)
الگوی مرد عینکی در بخش کمدی آن همان الگوی فیلمهای کمدی این سالهای سینمای ایران است و ردپای حمزه صالحی بهعنوان نویسنده فیلمهای کمدی پرفروش این سالها از هفتاد سی و فسیل تا تگزاس ۳ به خوبی قابل ردیابی است.( نویسنده سه فیلم از پنج فیلم اول پرفروش سینمای ایران حمزه صالحی است). شوخیهای اینستاگرامی، تکه کلامهای کلیشهای و گاهی جنسی مدل دیالوگ نویسی مرد عینکی است و خلاقیت چندانی در این نوع مراوده کلامی بازیگران وجود ندارد.
از سوی دیگر، مدل کلی پیشبرد داستان یعنی اشتباهی گرفتن دو فرد شبیه به هم در فیلمهای زیادی از قبیل مرد هزار چهره مهران مدیری نیز وجود داشته. تنها در یک سوم پایانی فیلم است که نوعی تغییر و به قولی روی دست خوردن تماشاگر رخ میدهد.

مسیر مرد عینکی بهظاهر روند پر فرازوفرودی است و عامریان و امینی در مقام تهیهکننده و کارگردان سعی کردند برای فروش بیشتر و همچنین تنوع و جذابیت فیلم، از لوکیشنهای مختلفی از چین و آمریکا تا اقیانوس هند و دزدان دریایی سومالی بهره ببرند اما باوجود اینهمه تغییر لحن و فضا و لوکیشن، مرد عینکی همچنان توان و قدرت خلق رویکرد جدیدی ندارند چرا که بیش از آنکه به عمق و حس مخاطب اهمیت دهد به سطح و ظواهر پرداخته و قرار است در این فیلم، حفرهها و ضعفهای فیلمنامه با ریتم تند و کارگردانی صحنههای پر زدوخورد و اکشن، بازی بهرام افشاری در نقش کمدی و اکشن و همچنین دیالوگها و تکه پراکنیهای کلیشهای جبران شود اما همچنان که گفته شد در لحظات مختلفی از فیلم، نهتنها سرگرمکنندگی و باورپذیری رخ نمیدهد بلکه حس و فکر تماشاگر نیز برای همراهی داستان برانگیخته نمیشود. بله! مرد عینکی نمونه کامل ورود سرمایهداری به سینمای ایران است.