نقد فیلم:

نقد فیلم لاک‌پشت: وقتی فرهاد اصلانی در نقش یک روان‌پزشک دیوانه می‌درخشد

نقد فیلم لاک‌پشت: وقتی فرهاد اصلانی در نقش یک روان‌پزشک دیوانه می‌درخشد

فیلم «لاک‌پشت» فقط یک درام شخصی از زندگی دکتر نیست، بلکه تصویری از جامعه‌ای است که آدم‌ها مدام در آن با استرس، اضطراب و ترس از قضاوت روبرو هستند.

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، فیلم سینمایی «لاک‌پشت» اولین بار در بخش ویژه چهل‌و‌سومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، اخیرا نیز اکران عمومی آن در سینماهای کشور آغاز شده است.
این فیلم به کارگردانی بهمن کامیار در ژانر درام روانشناسی داستان زندگی زوجی را روایت می‌کند که درگیر یک سوءظن ترسناک می‌شوند.
به نظر می‌رسد که نام این فیلم برگرفته از اثری به همین نام ساخته علی شاه حاتمی با بازی جمشید هاشم‌پور و کتایون ریاحی باشد، اما این شباهت فقط در اسم اثر وجود دارد و داستان‌ها هیچ شباهتی به هم ندارند.
داستان در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد، دکتر پیروز ارجمند روانپزشکی که خود زخم خورده آسیب‌های گذشته نامعلوم است، حالا برگشت شایان، یکی از اعضای خانواده همه چیز را به هم می‌ریزد و باعث به وجود آمدن اتفاقاتی می‌شود که زندگی دکتر را به نابودی می‌کشاند.  

 داستان و مضمون فیلم

لاک‌پشت روایتی پیچیده و رازآلود از زندگی یک روان‌پزشک به نام پیروز (با بازی فرهاد اصلانی) است که خود گرفتار توهمات و اختلالات روانی است. پیروز با یکی از بیماران سابق خود، گیتی (نازنین بیاتی)، ازدواج کرده است. گیتی که در گذشته به دلیل شکست عشقی از پسرعمویش شایان (صابر ابر) دچار افسردگی و اقدام به خودکشی کرده بود، تحت درمان پیروز قرار گرفته و رابطه آن‌ها به ازدواج منجر شده است.
پیروز که همیشه از بازگشت شایان به ایران و تأثیر او بر گیتی هراس دارد، با محبت و هدیه دادن مداوم سعی در حفظ رابطه‌اش با همسرش دارد. اما با بازگشت شایان به ایران، تنش‌ها بالا می‌گیرد. شایان به خانه گیتی می‌آید و گفت‌وگوی پر از نیش و کنایه او با پیروز به درگیری منجر می‌شود. در این درگیری، پیروز شایان را به قتل می‌رساند. در ادامه، مخاطب با پیچش داستانی مواجه می‌شود: پیروز که به نظر می‌رسد با دخترش فرناز گفت‌وگو می‌کند، در واقع گرفتار توهمی است، زیرا فرناز سال‌ها پیش فوت کرده است.

نقاط قوت فیلم

بازیگری قدرتمند: فرهاد اصلانی در نقش پیروز عملکردی درخشان ارائه می‌دهد و توانسته پیچیدگی‌های روانی یک روان‌پزشک گرفتار توهم را به‌خوبی به تصویر بکشد. نازنین بیاتی نیز در نقش گیتی، احساسی و باورپذیر ظاهر شده است.

پیچش‌های داستانی: پایان‌بندی غیرمنتظره و افشای رازهای نهفته در داستان، مخاطب را به فکر وامی‌دارد و باعث می‌شود فیلم برای بار دوم نیز ارزش تماشا داشته باشد.

تم روان‌شناختی: پرداختن به موضوعاتی چون توهم، اختلالات روانی و پیچیدگی‌های روابط انسانی، فیلم را از آثار رایج متمایز می‌کند.

نقاط ضعف فیلم

ابهامات بیش از حد: داستان فیلم گاهی اوقات بیش از حد مبهم است و ممکن است مخاطب را گیج کند. برخی از معماهای فیلم بدون پاسخ باقی می‌مانند و این موضوع می‌تواند برای تماشاگران آزاردهنده باشد.

حضور غیرضروری برخی شخصیت‌ها: حضور کوتاه و کم‌اثر هومن برق‌نورد در فیلم، که تنها چند ثانیه طول می‌کشد، از جمله نقاط ضعفی است که به نظر می‌رسد به داستان اصلی ارتباط چندانی ندارد.

طراحی عجیب شخصیت فرناز: نحوه حضور فرناز (دختر خیالی پیروز) با ظاهری غیرمعمول و عجیب، گاهی از فضای داستان فاصله می‌گیرد و منطق روایی را تضعیف می‌کند.

انحراف از خط اصلی داستان: برخی صحنه‌ها و اتفاقات فیلم به نظر بی‌ربط به خط اصلی داستان می‌آیند و باعث می‌شوند تمرکز مخاطب از موضوع اصلی منحرف شود.

فروریختن مرز میان خیال و واقعیت

فیلم فضاسازی خوبی دارد و مخاطب را تا انتها در تعلیق نگه می‌دارد، در واقع همین تعلیق موتور محرکه «لاک‌پشت» برای ادامه داستان است، هر پرده‌ای که مخاطب می‌بیند طرح جدیدی از توهم را نشان می‌دهد. همچنین فیلم با روایت جذاب لحظات، ضربه‌های هولناک را در بزنگاه‌های طلایی فرود می‌آورد و تمام داستان را به لرزه در می‌آورد.
همچنین «لاک‌پشت» از آن دسته فیلم‌هایی که تمام ماجرا بر روی دوش بازیگرانش استوار شده، چرا که قصه بیش از آنکه روی کنش‌های بیرونی تکیه کند در لایه‌های درونی کاراکترها قابل مشاهده است.  فرهاد اصلانی نقش فردی را دارد که در ظاهر آدمی قوی و خونسرد، اما از درون در حال فروپاشی و نابودی است. نازنین بیاتی نیز بُعد احساسی داستان را به دوش می‌کشد و عاملی برای همراهی مخاطب با قصه می‌شود. در عین حال فیلم به خوبی نشان می‌دهد که وقتی ذهن انباشته از توهم شود، چگونه واقعیت و خیال به هم می‌ریزد و ممکن همه چیز نابود شود.

 «لاک پشت» با ضربه‌ای کوبنده داستان را به اتمام می‌رساند، اما مخاطب به راحتی متوجه می‌شود که برخی از خطوط داستانی کامل نشده، مانند سرانجام رابطه دکتر و همسرش یا نمایش گذشته پنهان پیروز ارجمند که بیننده چیزی از پایان آنها مشاهده نمی‌کند. چیزی که داستان را از یک اثر صرفا روایی به تراژدی عمیق و هولناک تبدیل می‌کرد.
در نهایت «لاک‌پشت» همچنان فیلمی تماشایی که با اجراهای درست و فضا سازی درخشان مخاطب را در تعلیق نگه می‌دارد، با این حال می‌توانست با پرداخت عمیق‌تر به دنیای کاراکترها اثری به مراتب قوی‌تر باشد.