به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، پیش از برگزاری نشست قسمت اول و دوم مستند پردهخوانی سینمای جنگ به کارگردانی آریان عطارپور که به بررسی سینمای دفاع مقدس در دهه ۶۰ و ۷۰ میپردازد به نمایش در آمد.
آریان عطارپور دراین نشست با اشاره به اینکه من و فرزاد خشنودان پژوهشگر فیلم، همکلاسی دوران دانشگاه و علاقهمند به سینما بودیم، گفت: هدف اصلی ما در پژوهش و ساخت این فیلم این بود که نشان دهیم در یک بازه زمانی کوتاه بعد از انقلاب ریخت و فرم سینمای ایران چگونه دچار تغییرات عظیم میشود و ریخت کلی سینمای ایران همگام با تحولات جامعه تغییر کرد.
وی تصریح کرد: در دو تا سه سال نخست پس از انقلاب اساساً فیلم مهمی تولید نشد و پس از آن سینمایی متولد شد که امروز با نام «زیرگونه دفاع مقدس» شناخته میشود. مجموعه ما، تمرکز بر جنگ ایران و عراق است و مقدمه قسمت اول نیز به التهابات میان ایران و عراق، حتی پیش از انقلاب، و نحیف بودن سینمای جنگ در ایران قبل از آن پرداخته است.
فرزاد خشنودان پژوهشگر فیلم نیز گفت: روند پژوهش حدود شش ماه زمان برد. بخشی از کار شامل مطالعه منابع مختلف اعم از کتابها و نشریات بود و بخشی دیگر مربوط به آثار سینمایی. بعضی از این فیلمها را پیشتر دیده بودم و برخی دیگر را آریان معرفی کرد که همراه هم تماشا و دربارهشان گفتوگو کردیم.
وی با بیان اینکه محدودیت در تعداد مصاحبهشوندگان به دلیل برهه زمانی انجام پژوهش و عدم دسترسی به برخی افراد متخصص و عدم همکاری آنان سبب شد بار سنگین روایت بر دوش راوی اصلی بیفتد، گفت: این نگاه پژوهشی ما بهعنوان کسانی که چند نسل بعد از جنگ به دنیا آمدهاند به این نوع از سینما بود. بهنوعی میخواستیم در کنار خود این پدیده ظرفیتهای سینمایی موجودش را نیز بررسی کنیم و با اطلاعات جمعآوریشده و منابع موجود، تحلیل خود را ارائه دهیم.
در ادامه جواد طوسی منتقد سینما هم با اشاره به مهم بودن گونه سینمای دفاع مقدس گفت: مسیر شکلگیری ژانر جنگی در سینما، همچون سایر گونهها، با آزمونوخطا همراه بوده است.

طوسی تصریح کرد: پس از انقلاب اسلامی، این ژانر توانست موجودیت واقعی و تاریخی خود را پیدا کند. دلیل اصلی آن نیز به شرایط اجتماعی و تاریخی جامعه بازمیگردد. جنگ هشتساله تحمیلی عراق با ایران بستری فراهم آورد تا بخشی از فیلمسازان در دل همان فضا و میدان تجربه زیست کنند. کارگردانانی چون رسول ملاقلیپور، ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش، کمال تبریزی و جمال شورجه، بدون نگاه صرفاً انتزاعی یا تئوریک، مستقیماً با رزمندگان و فضای جبهه مواجه شدند. آنان در همان موقعیت تاریخی قرار گرفتند و توانستند تصویری اولیه از ژانر جنگ ارائه دهند.
وی گفت: سینمای جنگی ایران بهدرستی توانست در مسیری تدریجی قابلیتهای خود را پیدا کند و واجد ویژگیهایی است که آن را از نمونههای مشابه در سایر کشورها متمایز میسازد.
طوسی ادامه داد: واقعیت آن است که حضور و جایگاه رزمندگان در بستر جبهه و جنگ، با خود خصایص، ارزشها و مناسباتی را به همراه دارد که تفاوت بنیادین با نمونههای مشابه در سینمای آمریکا یا فرانسه یا در دورههای جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم یا جنگ ویتنام دارد. در سینمای جنگ ایران، روایت همواره در بستر یک مجموعه انسانی شکل میگیرد.
طوسی در خصوص مستند پردهخوانی سینمای جنگ گفت: اساساً در فیلمی که میخواهد از تاریخ معاصر وام بگیرد، همواره کدگذاریهایی از سوی سرمایهگذار و تهیهکننده تجویز میشود که ممکن است کارگردان و پژوهشگر را در موقعیتی محدودکننده قرار دهد. بااینحال، اگر پژوهش بهدرستی انجام گیرد، کارگردان و پژوهشگر میتوانند خود را بر آن موارد پیشنهادی تحمیل کنند. در اینجا آمیزهای از نقاط قوت و ضعف در وجه پژوهشی دیده میشود.
او با تأکید بر اینکه اساساً این نوع سینما با رخدادهای تاریخی مرتبط است افزود: پژوهش اصولاً باید در چارچوبی انجام شود که با سعهصدر همراه باشد. در نگاه پژوهشی شما گاهی اینگونه به ذهن میآید که پژوهشگر بیش از حد حضور دارد و به جای آنکه کارشناسان موضوعات محوری را بیان کنند، شما نقش غالب را ایفا میکنید. به نظر من میتوانستید غیرمستقیم عمل کنید، بهگونهای که کارشناسان هر کدام در حد توان خود توضیح دهند و در این تکثر کلامی حق مطلب ادا شود.
این منتقد ادامه داد: یکی از ویژگیهای قابل دفاع این فیلم، نگاه منصفانه و عدالتخواهانه آن نسبت به مجموعه فیلمسازانی است که یک رخداد تاریخی را از زاویه دید خود روایت کردهاند. در این اثر، هیچ قضاوت ناعادلانهای نسبت به فیلمسازان گذشته صورت نگرفته و نگاه پژوهشی و کارگردانی توانسته است داوری منصفانهای ارائه دهد، حتی در مواردی که نگاه کنایهآمیز نسبت به آثار شاخصی همچون آثار آقای بیضایی یا مسعود کیمیایی وجود دارد، این داوری بر اساس میزانس و چارچوب خود اثر صورت گرفته است.
او با اشاره به وضعیت کنونی سینمای دفاع مقدس، گفت علیرغم انقطاعها و فرازوفرودهای متعدد، جلوتر از سیاستگذاران این هنرمندان فرهنگساز بودند که توانستند خود را به شرایط تحمیل کنند و آثاری انسانی و انسانمدار تولید کنند. نمونهای از ایندست آثار، فیلمهای محمدعلی باشهآهنگر، همچون «فرزند خاک» و «ملکه» است که نگاه انسانی و انساندوستانه، حتی به شخصیتهای دشمن، قابل مشاهده است. این نشان میدهد که سینمای دفاع مقدس امروز با وجود همه چالشها، قابلیت ارائه دیدگاههای متنوع و انسانی را دارد.
او ادامه داد: کمکاری سیاستگذاران فرهنگی و ضعف در ایجاد آشتی ملی در بخشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، موجب شده است که سینمای جنگ بعضاً بهعنوان یک ابزار بیلان کاری و ویترین فرهنگی باقی بماند، بدون آنکه ظرفیتهای بالقوه آن به طور کامل محقق شود.
طوسی افزود: فیلمهای اخیر سینمای جنگ، گرچه قابلیتهای خود را دارند، اما بعضاً به دلیل تعریف نامناسب بودجه و بازگشت سرمایه، بسیاری از آنها هنوز به نمایش عمومی درنیامدهاند. حتی برخی فیلمهای پرتره درباره شهدای گرانقدر باوجود تولید در دو سال گذشته، هنوز اکران عمومی نشدهاند.
او با اشاره به جنگ ۱۲ روزه و نقش سینما در نشان دادن چهره واقعی دشمن گفت: سؤال مهم این است که چرا ما در سینمای خودمان قادر نیستیم از الگوها به درستی بهرهبرداری کنیم، بهویژه در بزنگاههای تاریخی همچون جنگ ۱۲ روزه، تا هم از تاریخ خود مراقبت کنیم و هم فرهنگ و سینما بتوانند نقشی فعال در شکلدهی به ذهنیت جامعه ایفا کنند. با توجه به تغییرات اساسی در ماهیت جنگ و تحول ابزارها و شیوههای آن، درک و هوشمندی لازم برای استفاده مؤثر از رسانههای سینمایی ضروری است، وگرنه از قافله عقب خواهیم ماند و فرصتهای آموزشی، فرهنگی و تاریخی از دست خواهد رفت.
درادامه نشست ، اُرُد عطارپور مستندساز نیز گفت: در دورهای که این فیلمها ساخته شده بودند مخالفتهای جدی با آنها میشد؛ مثلاً فیلم «برزخیها» ساخته ایرج قادری از پرده پایین کشیده شد و با نمایش آن مخالفت شد و یا فیلم «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی سالها توقیف بود و آن را یک فیلم ضدجنگ میدانستند که با نگاه برخی مدیران در تضاد قرار داشت و به همین دلیل، فرصت نمایش یکسان و برابر برای فیلم فراهم نشد. حتی زمانی نوشتن درباره این اثر در برخی مجلات سینمایی ممنوع بود.