به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، سینما بهعنوان یک رسانه فراگیر، همواره توانسته مرزها را شکسته و ذهنها را تسخیر کند. ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده با سابقه، در واکاوی این پتانسیل شگفتانگیز سینما، معتقد است که این رسانه نه تنها قابلیت جذب مخاطب از هر نسل و با هر سطح دانش و فرهنگ را دارد، بلکه توانایی نفوذ به عمیقترین لایههای ذهن انسان و ایجاد تجربهای بیواسطه و شخصی را نیز داراست. او سینما را ترکیبی از تمام رسانههای دیگر میداند؛ ابزاری که قدرت خلق تجربههای هنری و فرهنگی منحصر به فرد را داراست و به همین دلیل جذابیت آن همچنان در سراسر جهان، از هر قوم و فرهنگی، بینظیر است.
اما آیا سینمای ایران همچنان در شرایط کنونی این ظرفیت را دارد که در سطح جهانی بدرخشد؟
داوودی، با نگاهی امیدوارانه اما در عین حال نگرانکننده، به مشکلات و بحرانهای سینمای امروز ایران اشاره میکند. او از شکافهای عمیق بین حاکمیت، سینماگران و مخاطبان سخن میگوید؛ اختلافهایی که باعث شده ارتباط واقعی سینما با جامعه دچار اختلال شود. از این رو، داوودی بر لزوم بازنگری جدی در نگاه به سینما تأکید دارد تا این پتانسیل عظیم دوباره شکوفا شود. اما داوودی با وجود تمام چالشها، همچنان به آینده سینمای ایران امیدوار است.
او در پاسخ به این سؤال که «سینما چه پتانسیلی دارد که تا این اندازه مورد توجه قرار گرفته است میگوید: من فکر میکنم همه آنچه که میتواند در یک رسانه مدرن و پیچیده وجود داشته باشد، در سینما وجود دارد. سینما در واقع ترکیبی است از تمام رسانههای دیگر، ابزاری است که میتواند به عمیقترین لایههای ذهن تماشاگر نفوذ کند و تجربهای شخصی و بیواسطه برای او بسازد.

داوودی با اشاره به جذابیت سینما برای همه نسلها افزود: به همین دلیل است که سینما برای هر نسل، با هر سطح از دانش، فرهنگ یا ملیت، جذابیت خود را دارد. به نظر من، هنوز هیچ پدیده دیگری در جهان وجود ندارد که بتواند چنین جذابیتی را با این شدت و وسعت ایجاد کند.
اما آیا امروز، سینمای ایران همچنان چنین ظرفیتی را دارد؟ پاسخ داوودی، هم امیدوارانه است و هم نگرانکننده. او درباره بزرگترین بحران فعلی سینمای ایران توضیح داد: در شرایط فعلی مشکل فقط فروش یا ژانر نیست. سینمای ما مجموعهای از مشکلات دارد که بعضی از آنها، ریشهدارتر از آن چیزی است که بشود بهسادگی حلشان کرد. یکی از این چالشها، شکاف و تعارضی است که میان سه ضلع بدنه حاکمیتی، خود سینماگران و مخاطب وجود دارد. این اختلاف نگاه، باعث شده ارتباط واقعی میان سینما و جامعه دچار اختلال شود.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که سینمای ایران در دهههای ۴۰ و بعد از انقلاب هم در دهههای ۷۰ و ۸۰، چهره واقعی جامعه ایران را به دنیا نشان داد و ویترین معتبری برای معرفی فرهنگ و مردم ما بود، آیا اکنون هم این وضعیت ادامه دارد یا خیر توضیح داد: متأسفانه این جایگاه حفظ نشد. دلایلش زیاد است؛ بخشی از آن به سیاستگذاریهای فرهنگی بازمیگردد، بخشی هم به عقب ماندن سینما از تغییرات اجتماعی و رسانهای. اما واقعیت این است که سینمای ایران زمانی، مهمترین و گاهی تنها سفیر فرهنگی ما در جهان بود.
داوودی در ادامه گفت: اینکه امروز از آن جایگاه فاصله گرفتهایم، به این معنا نیست که امکان بازگشت نیست. هنوز هم پتانسیل در سینمای ایران وجود دارد، هنوز هم فیلمسازان خلاق و مخاطبانی که تشنه تجربهای عمیق، صادقانه و انسانی از طریق پرده نقرهای هستند داریم؛ اما این مسیر، نیازمند بازنگری جدی در نگاه کلان به سینما است.
او با اشاره به تولیدات سینمایی در دورههای متفاوت گفت: تولیدات سینمای ایران در سالهای ۵۵ و ۵۶، به کمترین میزان خودشان رسیده بودند. یعنی از ۷۰، ۸۰ فیلم در سال، به 30 فیلم رسیده بودند و این دورانی است که قبل از انقلاب اتفاق افتاد.
این کارگردان با اشاره به وضعیت سینما پس از انقلاب ادامه داد: بعد از انقلاب، سینما به کلی متوقف شد. از سالهای ۶۲ که با جدیت فعالیتش را آغاز کرد، تبدیل به یک سینمای گلخانهای و همراه با شرایط ایدئولوژیک جدید شکل گرفت.
داوودی با اشاره به اینکه این شرایط به یک دوره درخشان نیز انجامید اظهار کرد: همین وضعیت، در مقطعی به نقطه اوج در سینمای ایران تبدیل شد؛ یعنی ما دهه ۷۰ و اواخر دهه ۶۰ را داریم که دورههای طلایی سینما در آن سالها سپری شد و به نظر میآید که در آن سالها، سینما از جامعه هم جلو افتاد.
او با اشاره به اینکه، این روند طلایی دوام نداشت افزود: متأسفانه این وضعیت، دوباره بهواسطه سیاستگذاریهای غلط و نوع هدایتهایی که آن زمان شد، آسیب دید. چه از جانب بخش سرمایه و سلطهای که سرمایه پیدا کرد و چه از جانب ایدئولوژی که از آنسو وارد شد. هر کدام در ظرفیت خودشان، سینما را از آن موقعیت طلایی پایین کشیدند.
این سینما گر پیشکسوت در پایان، با وجود همهی چالشها، نگاهی امیدوارانه به آینده داشت و بیان کرد: به سینمای ما باید امیدوار بود. همیشه باید امید داشت. آدم اگر امید نداشته باشد، طبیعتاً زنده بودنش برایش معنا پیدا نمیکند. اما خیلی کار دارد که سینمای ایران بخواهد به آن جایگاه واقعی و در خور، دست پیدا کند.