به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، در ابتدا، این برنامه با نمایش فیلم «آیینهها» و اجرای فخرالدین سیدی آغاز شد.
سپس فرزاد توحیدی مستندساز و مدیر پلتفرم هاشور در سخنانی کوتاه گفت: «آیینهها» نخستین اثر کامران شیردل بود که در ایتالیا ساخته شد. شیردل به معرفی نیاز ندارد. کتاب کامران شیردل؛ «تنها در قاب» به همت علیرضا ارواحی گردآوری شد و از سوی انتشارات خوب آنها به چاپ رسید.
در ادامه این برنامه ویدئویی از نظرات مستندسازان و اهالی سینما درباره کامران شیردل به نمایش درآمد. در این ویدئو ارد عطار پور مستندساز گفت: فیلم «شبی که باران آمد» که در سال ۱۳۴۹ ساخته شد، فیلم بسیار خوبی در سینمای ایران است و کامران شیردل تاثیر بسیار زیادی در سینما داشته است.
همچنین در این ویدئو محمود رحمانی مستند ساز بیان کرد: اهمیت کامران شیردل برای شخص بنده شکل بیان اوست. آثار او با خلاقیت همراه بوده و میتوانم به صورت موردی اثر «شبی که باران آمد» را مثال بزنم. این اثر یکی از فیلمهای مورد علاقه من است. داستانی که اهمیت این فیلم را برای بنده و خیلی از افراد دیگر نشان میدهد، نقد اجتماعی این اثر است که در جامعه تاریخی ما یافت میشود و مسئله ای است که با آن درگیریم. این فیلم آنقدر عمیق و مهم است که گاهی یقهی مارا میگیرد و تصویری که به عنوان مستندساز میگیریم را به چالش میکشد.
سپس سه اثر شاخص دیگر از کامران شیردل از جمله «تنهایی اول»، «ندامتگاه (زندان زنان)» و «قلعه» به نمایش درآمد.

در ادامه پیروز کلانتری، مستند ساز با اشاره به کتابی که راجع به کامران شیردل نوشته شده است، بیان کرد: موضوع اول تنهایی آقای شیردل در کتابی که راجع به آقای شیردل نوشته شده است. این کتاب اسم و توجهاتی دارد که از تنهایی آقای شیردل میگوید و بر این امر متمرکز است، شیردل خود از تنهایی میگوید و صحبت میکند.
او در ادامه چند خطی از کتاب کامران شیردل؛ تنها در قاب نوشته علیرضا ارواحی را خواند و ادامه داد: فصل اول این کتاب جذابیتی برایم داشت، تصاویر زیادی که در فصل اول قرار گرفتهاند جذابیت دارد. به نظرم تنهایی انسانی که در فیلم نمایش داده میشود با تنهایی آقای شیردل متفاوت است.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: سوال اینجاست اثر «تنهایی اول» چقدر میتواند بیوگرافی تنهایی آقای شیردل باشد؟ به نظرم تنهایی مفهوم فیزیکال نیست، اینکه یک انسان تنها بوده یا با دیگران تنها زندگی کرده هم نیست. یک انسان میتواند همه موارد را داشته باشد اما پر از تنهایی باشد، ضمناً چنین فرد تنهایی میتواند معتقد باشد که باید کار کند، فعالیت داشته باشد، چون انسان زنده نیاز به این موارد دارد.
کلانتری به حضور کامران شیردل و فعالیت وی در جشنواره مستند اشاره کرد و گفت: مشخصترین و مفیدترین دوره حضور آقای شیردل به جشنواره مستند کیش سال ۸۷ برمیگردد، آن سال، مستندهای اجتماعی بود و آقای شیردل به آنها توجه میکرد و ارتباط خوبی با تکتک فیلمسازان خارجی داشت. جشنواره کیش، جشنواره مخاطبان و تماشاگران نبود، بلکه جشنواره فیلمسازان بود. آن جشنواره هیچ وقت سنت نشد و پس از آن جشنوارههای بسیاری دیدیم که نتوانست آن جشنواره را تکرار کند.

او اظهار کرد: آقای شیردل زندگی بسیار پر و پیمانی در دهه ۶۰ در ایتالیا داشت. او در دوران نوجوانی، کافکا و هدایت را میخواند و فیلم آیینهها متأثر از کافکا ساخته شده است. سپس فیلم «شبی که باران آمد» را میسازد. این اثر ۱۲ ماه تدوین داشت و گرایش اصلی او در ایتالیا تدوین بود که مشخصاً در وجوه کارهای صنعتی بعد از انقلاب او نمود پیدا کرد.
این مستندساز تاکید کرد: به نظرم امکان مولف شدن کامران شیردل وجود داشت. یک فیلمساز باید کار کند، کار خوب و بد بسازد. اینجاست که فیلمساز مولف رخ میدهد؛ اما شیردل این کار را انجام نداد. حال سوال اینجاست که اگر فضای تولید و اکران فیلم وجود داشت، چه اتفاقی رخ میداد؟ یکی از مهمترین فیلمهای او «شبی که باران آمد» شد. این فیلم و سه فیلمی که تماشا کردیم جزئی از فیلمهای شیردل است که به عنوان فیلمساز شاخص اجتماعی مطرح شده است. شیردل صرفاً به عنوان فیلمساز فیلمهای اجتماعی معروف است.
کلانتری در پایان تصریح کرد: به نظرم در تصاویر گرفته شده در فیلمهای شیردل دیده میشود که دوربین روی دست و درحال نزدیک شدن به موضوع و سوژه است و کاری که دوربین میکند متفاوت است. بهنظرم این موارد سینماست و در آن زمان به نوعی رویکرد سینمایی بوده است. باز تاکید میکنم همه مسئله را در توقیف و سانسور کارهای شیردل نبینید و اما ببینید فیلمساز چه کرده و چگونه زندگی کرده است.