به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، داستان زندگی رضا ناجی روایتگر تلاش، صبر و عشق به هنر بازیگری است. داستانی که با سختیها و رد شدنها آغاز شد و با پشتکار و ایمان به استعداد، راه خود را باز کرد.
از تبریز تا تهران، از شغلهای روزمره تا نقشهای ماندگار، ناجی نه به دنبال شهرت و ثروت، بلکه برای پاسداشت عشق واقعیاش به سینما گام برداشت. در این گفتوگوی اختصاصی، از نخستین قدمها در مسیر بازیگری تا جوایز بینالمللی، از چالشهای مالی گرفته تا دغدغههای سینمای امروز ایران، رضای ناجی حرفهای نابی را به اشتراک گذاشته که هر عاشق هنر و سینما را به تأمل وامیدارد.

او در ابتدا و درباره میزان علاقهاش به سینما گفت: از ۱۵ سالگی عاشق بازیگری بودم و تصمیم گرفتم جدی دنبال این علاقه بروم. آن زمان در تبریز زندگی میکردم، اما برای رسیدن به هدفم، به تهران مهاجرت کردم. در تهران مشاغل مختلفی از جمله مکانیکی و رانندگی را تجربه کردم. در نهایت در یک آموزشگاه رانندگی مشغول به کار شدم.
ناجی درباره سختیهای مسیر ورودش به سینما بیان کرد: با اینکه روزها کار میکردم، اما همیشه به دنبال فرصت بودم. هر جا فیلمبرداری میدیدم، میرفتم و خودم را معرفی میکردم. معمولاً از طریق دوستان باخبر میشدم که در کدام خیابان یا لوکیشن فیلمبرداری در حال انجام است.
این بازیگر با اشاره به روند انتخابش در فیلم «بچههای آسمان» افزود: سالها این اشتیاق با من بود تا اینکه یک روز آقای مجیدی برای نقش پدر در فیلم «بچههای آسمان» دنبال بازیگر میگشت. گویا بیش از سه هزار نفر تست داده بودند، اما گزینه مورد نظر پیدا نشده بود. ایشان با سینمای جوان تبریز تماس گرفت و اعلام کرد که دنبال مردی حدود ۴۰ تا ۵۰ ساله برای نقش اصلی است.
او ادامه داد: دوستی در آن مرکز گفت که حدود ۵۰ بازیگر داریم و از میان آنها ۱۰ نفر را برای تست انتخاب میکنیم. من یکی از آن ۱۰ نفر بودم. همان روز جمعه به انجمن سینمای جوان تبریز رفتیم و آقای مجیدی از میان آن 10 نفر، من را انتخاب کرد.
ناجی با بیان اینکه بازی در فیلم «بچههای آسمان» آغازگر مسیر حرفهایاش بود، گفت: پس از حضور در این فیلم، دیپلم افتخار گرفتم و این تجربه، دروازه ورودم به سینما شد. از آن زمان تاکنون، در نزدیک به ۸۰ فیلم سینمایی و سریال بازی کردهام.

این بازیگر که با کسب خرس نقرهای جشنواره برلین به شهرت جهانی رسید، درباره ارتباطهای بینالمللیاش توضیح داد: در آن دوره با کارگردانی هندی به نام عامر بشیر کار کردم و در هند یک فیلم بازی کردم که حتی در ایران هم در جشنواره به نمایش درآمد. شاهرخخان هم آنجا حضور داشت و از من دعوت کرد در پروژهای با او همکاری کنم، ولی متأسفانه چون زبان انگلیسی بلد نبودم، نتوانستم پیشنهاد او را قبول کنم.
او افزود: با اینکه در فیلمهایی مثل «آواز گنجشکها» که در سطح بینالمللی دیده شد بازی کردهام، اما وضعیت مالیام قابل مقایسه با بسیاری از بازیگران مطرح نیست. با این حال هیچگاه برای پول وارد سینما نشدم. من دنبال عشقم آمدم و خوشحالم که در این مسیر موفقیتهایی هم کسب کردم.
ناجی درباره جوایز جهانیاش گفت: هیچوقت پشیمان نشدم. من برای دل خودم کار کردم، برای عشقم. بازیگری را زندگی کردم، نه برای درآمد، نه برای شهرت. چهار جایزه جهانی گرفتم و هر بار، با افتخار، گفتم این جایزه را به کشور عزیزم و سینمای ایران تقدیم میکنم.

بازیگر فیلم «آواز گنجشکها» همچنین درباره سپردن جوایزش به موزه سینما اظهار کرد: جایزههایم را به موزه سینما ندادم که بگویم من چیزی اهدا کردم. خودم بردم گذاشتم در موزه سینما، برای اینکه مردم ببینند. همیشه که جایزه میگرفتم، دستم را بلند میکردم و میگفتم این برای ایران و برای مردم است.
او در پایان درباره اهمیت موزه سینما تصریح کرد: وجود چنین موزهای برای سینما خیلی مهم است. اگر جایزهها در خانهام بود، چه کسی میآمد ببیند تا ارزش و جایگاه آن را درک کند؟ ولی وقتی مردم به موزه میآیند، آثار، نامها و یادگارهای سینمای ایران را از نزدیک میبینند. روی هر صندلی و هر قاب، نامی است.