به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، در گفتوگوی پیشرو، او با نگاهی همدلانه و امیدوارانه درباره ضرورت تقویت موزه سینمای ایران بهعنوان نهادی فرهنگی ـ تاریخی صحبت میکند؛ نهادی که میتواند نقشی بیبدیل در حفظ و انتقال حافظه سینمایی کشور ایفا کند.
شما بارها در گفتوگوهایتان به اهمیت حافظه تاریخی اشاره کردهاید. از نگاه شما، موزه سینما چه نقشی میتواند در این زمینه داشته باشد؟
موزه، در معنای واقعی کلمه، ثبت و نگهداری تاریخ یک ملت است. انگار بخشی از حافظه جمعی ما را منجمد میکند تا نسلهای بعدی بتوانند آن را ببینند، لمس و درک کنند. اینکه در فرقی نمیکند در کدام کشور باشیم، موزهها پنجرهای به گذشته ما هستند.
در ایران، موزه سینما میتواند این نقش را بهخوبی ایفا کند؛ یعنی نهفقط نمایشدهنده فیلم و ابزار و تصاویر، بلکه بازتابدهنده بخشی از هویت ما باشد. این موزه، فرصتی است برای دیدن آنچه پشت سر گذاشتهایم.

با توجه به بازدیدهایی که داشتهاید، وضعیت موزه سینما را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که موزه سینما با همه تلاشهایی که برای شکلگیریاش انجام شده، امروز به نقطهای رسیده که باید دیده شده و جدی گرفته شود. من چندباری دعوت شدم و از موزه بازدید کردم. موارد جالبی دیدم، از اشیای نوستالژیک و عروسکهای آشنا تا عکسها و ابزارهای فنی فیلمسازی.
اینها همه ارزشمند هستند، اما به نظر من هنوز ظرفیتهای زیادی وجود دارد که میتوان به موزه اضافه کرد. در واقع، ما یک پایه خوب داریم، اما میتوان با توسعه محتوایی و مشارکت هنرمندان، آن را تبدیل به یک مقصد فرهنگی جذابتر برای عموم مردم کرد.
چه ویژگیهایی را برای ارتقای محتوای موزه سینما ضروری میدانید؟
موزه سینما باید جامع باشد. یعنی وقتی مخاطب وارد میشود، تاریخ سینمای ایران را با تمام دورهها و چهرههایش ببیند. برای مثال، بازیگران و هنرمندانی مثل فروزان، فردین، شهرزاد و حتی کارگردانان بزرگی مانند علی حاتمی، مهرجویی، سیامک یاسمی و دیگران، همگی باید در روایت موزه حضور داشته باشند. نه صرفاً به عنوان نام، بلکه با اسناد، وسایل شخصی، فیلمنامهها، عکسها، یا حتی اتاقهای بازسازیشده از لوکیشن فیلمهای معروف و چنین چیزی باعث میشود مخاطب احساس نزدیکی بیشتری با تاریخ سینما داشته باشد.
مردم وقتی به موزهای میروند، دنبال تجربه، دیدن، یاد گرفتن و لمس کردن هستند. اگر موزه فضایی داشته باشد که آن تجربه را به شکل عمیقتری منتقل کند، قطعاً مراجعه مردم بیشتر خواهد شد. در حال حاضر، شاید اطلاعرسانی کافی انجام نشده باشد یا شکل تعامل با مخاطب نیاز به بازبینی داشته باشد. من فکر میکنم موزه سینما نه تنها برای علاقهمندان سینما، بلکه برای خانوادهها، دانشآموزان، دانشجویان و حتی توریستها هم طراحی شده است.
آیا تجربههای موفقی در موزههای دیگر وجود دارد که به نظرتان قابل الگوبرداری برای موزه سینما باشند؟
بله، قطعاً. مثلاً موزه زمان فضایی است که نوعی حس تعلق و کنجکاوی ایجاد میکند. موزه سینما هم میتواند با طراحیهای تعاملی، نمایشهای دورهای، یا حتی برگزاری جلسات و کارگاههای تخصصی، خودش را زنده و پویا نگه دارد. ما میتوانیم بخشهایی از پشتصحنهی سینمای ایران را نمایش دهیم؛ از مراحل ساخت یک فیلم تا نقش فیلمنامهنویس، تدوینگر، بازیگر و حتی آهنگساز. اینها برای نسل جدید بسیار جذاب است و به درک بهتر هنر هفتم کمک میکند. به همین خاطر هم درخواستم این است که از تمام ظرفیتهای هنرمندان استفاده کنند. ما هنرمندانی داریم که با جان و دل حاضرند برای حفظ و انتقال تاریخ سینمای ایران وقت بگذارند، تجربه بدهند و حتی آثار شخصیشان را به موزه بسپارند. باید کمک کنیم این پل میان گذشته و آینده محکمتر ساخته شود.

چرا باید موزه سینما را خانه خاطرهساز سینمای ایران دانست؟
چون سینما فقط هنر تصویر نیست، بلکه ثبت لحظاتیست که در حافظه ما حک میشود. ما با سینما زندگی کردیم، گریه کردیم، خندیدیم، عاشق شدیم. وقتی وارد موزه سینما میشویم، با گذشتهی خودمان روبهرو میشویم، با لحظاتی که در سالن تاریک سینما، در کنار خانواده یا دوستان، تجربهشان کردیم. موزه سینما، اگر درست روایت شود، نه فقط نمایشگر ابزار و عکسها، بلکه میشود خانهی خاطرات ما. خانهای که در آن صدای علی حاتمی هنوز در گوش میپیچد، تصویر فردین از پرده جدا نمیشود و عطر فیلمهای دهههای گذشته از شیشهها عبور میکند. برای همین است که موزه سینما، فقط یک ساختمان نیست؛ یک پناهگاه احساسی است برای نسلی که با سینما بزرگ شده و یک پنجره آموزشی برای نسلی که درحال آشنایی با سینما است.