تاریخ شفاهی؛

سیف‌الله داد، فیلمسازی که در جوانی به سینما نمی‌رفت

سیف‌الله داد، فیلمسازی که در جوانی به سینما نمی‌رفت

سیف الله داد تهیه کننده، فیلمنامه نویس و کارگردان ایرانی بود. او بنیان گذار موسسه سینمایی سینا فیلم بود و بین سال های ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۷۶ ریاست هیئت مدیره خانه سینما را نیز بر عهده داشت.

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، سیف الله داد در سال ۱۳۳۴ در خرمشهر به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه شیراز در رشته جامعه شناسی فارغ التحصیل شد.
اوایل سال‌های دهه ۶۰ عضو شورای بررسی فیلمنامه شبکه اول تلویزیون بود و بعد از آن به عضویت بنیاد سینمایی فارابی درآمد. داد در نیمه اول دهه ۷۰، دو سال رئیس هیات مدیره خانه سینما بود و از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
وی در طول سال‌های فعالیت خود علاوه بر کارگردانی فیلم هایی، چون زیر باران، کانی مانگا، بازمانده، به عنوان تدوینگر نیز فعالیت داشت.

او به عنوان تدوینگر فیلم‌های هور در آتش، ابلیس، در مسلخ عشق و بچه‌های طلاق فعالیت کرده و در فیلم از کرخه تا راین ساخته ابراهیم حاتمی کیا به عنوان مجری طرح همکاری داشته است.
تدوین فیلم فرزند صبح ساخته بهروز افخمی از جمله آخرین فعالیت‌های هنری سیف‌الله داد بود، اما او قصد داشت که یکی از سه اپیزود فیلمی به نام تهران در جستجوی زیبایی را بسازد که مراحل اولیه آن انجام شده بود، اما به مرحله فیلمبرداری نرسید.
سیف الله داد، کارگردان سینما و معاون سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بامداد روز ششم مرداد ماه سال ۱۳۸۸، در بیمارستان مهر تهران و بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
سیف‌الله داد، کارگردان فقید کشورمان  در تاریخ شفاهی موزه سینمای ایران روایت کرده  که چگونه و بر اثر یک اتفاق اولین فیلم زندگی خود را ساخته است.

سیف‌الله داد درباره ریشه‌های علاقه‌اش به سینما و تصویر گفته است: «من تا زمانی که انقلاب شود اصلا به کار کردن در سینما و تلویزیون فکر هم نمی‌کردم و مطلقا در خانواده هم اینگونه نبود که بخواهند خط بدهند و همیشه خودم مسئولیت انتخاب‌هایم را برعهده گرفتم. من در نوجوانی و جوانی تمایلات مذهبی داشتم و از سن ۱۵ سالگی به بعد به واسطه شرایط موجود و استنباطی که از اوضاع می‌شد نه سینما می‌رفتم و نه موسیقی گوش می‌دادم، تنها آوانسی که برای خودم قائل بودم این بود که اگر فیلم بسیار خوبی به سینما می‌آمد مثل «اسپارتاکوس»، «پستچی»، «قیصر» و «رضا موتوری» را تماشا کرده بودم.»
او ادامه داده است : «از همان زمان بسیار نقد و کتاب می‌خواندم، به همین دلیل از لحاظ نظری، بسیار با این مسائل سینمایی آشنا بودم.»
این هنرمند درباره علاقه‌اش به تحصیل در رشته جامعه‌شناسی و ریشه‌های آن نیز گفته است : «در دبیرستان ریاضی خوانده بودم و فکر می‌کردم که می‌توانم مهندسی قبول شوم، اما قبول نشدم همان زمان مدرسه عالی تهران، رشته کامپیوتر را انتخاب کردم که قبول شدم، دانشگاه شیراز هم بر اساس معدل و سوابق تحصیلی افراد را می‌پذیرفتند و از میان رشته‌هایی که انتخاب کرده بودم به من خبر دادند که می‌توانی این رشته را بخوانی، من بیشتر به رشته فنی علاقه داشتم اما به واسطه کتب دکتر شریعتی به جامعه‌شناسی علاقه‌مند شده بودم و تصور می‌کردم کلید حل همه مسائل خواندن جامعه‌شناسی است. حتی در سال ۱۳۵۷ هم کتابی به نام «آموزش ستمدیدگان» را ترجمه کردم که نشر خوارزمی در سال ۱۳۵۸ آن را منتشر کرد.»
داد درباره پیش زمینه ذهنی‌اش درباره سینما و تلویزیون افزوده است : «من هیچ چیز از تلویزیون و رادیو نمی‌دانستم، جنگ که شروع شد یک داستان کوتاهی نوشتم، درباره یک بچه‌ای که دوست داشت به جبهه برود، آن داستان را به تعدادی از دوستانی که در تلویزیون بودند دادم تا کار کنند، داستان را خواندند گفتند چرا خودت نمی‌سازی؟ گفتم بلد نیستم دلیلی هم نمی‌بینم.»
این کارگردان درباره ماجرای اولین کارگردانی هم گفته است : «یک دوستی آنجا بود گفت من به تو یاد می‌دهم اصلا کار سختی نیست، چند روز بعد ۱۴ صفحه کاغذ کلاسور که هر دو طرف آن نوشته شده بود را به من داد و در این صفحات همه چیز را با جزییات برای من نوشته بود و گفت این را بخوان، بعد هم گفت سینما همین اندازه ساده است.»
داد در ادامه بیان کرد: «ایشان این موضوع را به قدری در ذهن من ساده‌سازی کردند که آن را پذیرفتم، آن زمان هم آن فیلم را با ریورسال گرفتیم و دو روزه آن را ضبط کردیم بعد با آقای منشور که از هم دوره‌های آقای افخمی بودند رفتیم تا کار را مونتاژ کنیم، در جایی آقای منشور به من گفتند چرا اینجا خط فرضی را شکاندی؟ بعد من گفتم خط فرضی چیست؟ ایشان حیرت کرده بودند که پس من چگونه فیلم ساختم، بعد به من توضیح دادند.»
او توضیح داده است : « زمینه یادگیری از همین‌جا شروع شد و بعد هم من بسیار درباره سینما کتاب خواندم، بسیاری از آثار حتی ترجمه نشده بودند مثل «۳۶ موقعیت دراماتیک» که در سال ۱۳۶۱ متن اصلی آن را خواندم و از همان زمان سینما برای من جدی شد.»
این هنرمند درباره جدی شدن مدیوم سینما برای خودش افزوده است : « فیلم «محمد رسول الله» بسیار روی من اثر گذاشت و فکر کردم که اگر بشود با سینما چیزهایی که لازم است گفته شود بگوییم، چرا نباید این کار را انجام داد؟ و از همین فیلم بود که گارد من نسبت به سینما کم کم پایین آمد.»
بازمانده ساخته مرحوم سیف الله داد ،مهمترین فیلمی است که درباره مظلومیت مردم فلسطین ساخته است فیلمی که بارها و بارها از شبکه های تلویزیونی پخش شده است . او دراین باره نیز گفته است :

فیلم‌شناسی

کارگردانی

تهران در جستجوی زیبایی (اپیزود دوم، تهران از ماورا) ۱۳۸۷ 
بازمانده ۱۳۷۳ 
کانی مانگا ۱۳۶۶ 
زیر باران ۱۳۶۴

فیلم‌نامه‌نویس
بازمانده (۱۳۷۳) کانی مانگا (۱۳۶۶) گره (۱۳۶۴) زیر باران (۱۳۶۴)
 

تدوین‌گر
 بازمانده (۱۳۷۳) عملیات کرکوک (۱۳۷۰) هور در آتش (۱۳۷۰) ابلیس (۱۳۶۹) در مسلخ عشق (۱۳۶۹) بچه‌های طلاق (۱۳۶۸)

جایزه‌ها
سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم بازمانده (۱۳۷۴)
لوح زرین جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر برای فیلم کانی مانگا (۱۳۶۶)