به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، خسرو شکیبایی، پیش از درخشش در سینمای پس از انقلاب، در دوران فعالیتش به عنوان گوینده نیز حضوری قابل توجه داشت. او در فیلم پرفروش و محبوب هندی «شعله» (ساختهی رامش سیپی، ۱۹۷۵) به جای شخصیت آقامیرزا، پدر بسنتی، صداپیشگی کرد. این فیلم در اوایل دهه شصت در سینماهای ایران اکران و با استقبال زیادی مواجه شد.
سالها بعد، در سال ۱۳۷۶، شکیبایی در فیلم پلیسی- جنایی «سایه به سایه» به کارگردانی علی ژکان نقش ستوان امیرحیدری را ایفا کرد. هرچند این نقش تنها 10 دقیقه در فیلم حضور داشت و شخصیت او در همان ابتدای داستان کشته میشود، اما تبلیغات فیلم به گونهای بود که تماشاگر انتظار داشت شکیبایی نقش اصلی را بازی کند؛ نام او نه تنها در کنار نیکی کریمی روی پوسترها آمده بود، بلکه در عنوانبندی فیلم نیز در صدر قرار داشت. با این حال، بازی کوتاه و تاثیرگذار شکیبایی در همین نقش باعث شد که نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر شود.
اگر ملاک را تاریخ اکران در نظر بگیریم، خسرو شکیبایی در دهه ۶۰ روی پرده سینماها داشت که از این میان «هامون» ساخته داریوش مهرجویی که در سال ۱۳۶۹ به نمایش درآمد.
شکیبایی برای ما فقط یک بازیگر نبود. صدایش، نگاهش، تپشهای فروخوردهاش در لحظات سکوت، همه و همه بخشی از حافظه جمعی یک نسل است؛ نسلی که با «هامون» فلسفه را زندگی کرد، با «کیمیا» دلتنگی را گریست و با «روزی روزگاری» عاشق شد.
در سالهایی که هنوز تلویزیونهای رنگی حکم اشیای لوکس را داشتند، صدای او از پشت پردههای سینما و دوبله، آرام به خانهها راه پیدا کرد.
خسرو شکیبایی فقط نقش بازی نمیکرد، او زندگی میکرد به قول هارون یشایایی: «او یک بازیگر اتفاقی نبود.»
به همین بهانه با «یشایایی» ، تهیهکننده فیلم های سینمایی «هامون» و «کیمیا» گفتو گویی داشتیم که در ادامه میخوانید.

هارون یشایایی درباره ایده ساخت فیلم «هامون» و نحوه ورود داریوش مهرجویی به فضای فکری این فیلم گفت: «داریوش مهرجویی فلسفه خوانده بود و آن تفکر فیلسوفانهاش همهجا حضور داشت به همین دلیل هم دلش میخواست آن تفکررا در جایی پیاده کند. در واقع «هامون» بهوسیله تفکر مهرجویی تبدیل به «هامون» شد و من فکر نمیکنم بازیگری بهجز خسرو شکیبایی میتوانست آن نقش را بازی کند و برداشتی دقیق از آن شخصیت داشته باشد. هنوز هم وقتی این فیلم پخش میشود برای نسل جوان جالب است.»
او درباره نقشآفرینی خسرو شکیبایی توضیح داد: «خسرو پیش از حضور در «هامون» نیز سابقه بازیگری داشت و تا حدی شناخته شده بود، بهویژه بازی درخشانش در فیلم «کیمیا» قابل ستایش بود. او یک بازیگر اتفاقی نبود؛ خسرو تحصیلکرده رشته بازیگری بود و همین موضوع جایگاه او را متمایز میکرد. علاوه بر توانمندیهای حرفهای، شخصیت بسیار دوستداشتنی و اخلاقمداری داشت. از ویژگیهای رفتاری او میتوان به صبر و مدارا در مواجهه با شرایط سخت اشاره کرد. هیچوقت قهر نکرد و هیچ پروژهای را نیمهکاره رها نکرد.»
او با ذکر خاطرهای از خسرو شکیبایی گفت: «یکی از خاطرات جالب این بود که در هنگام فیلمبرداری «کیمیا»، خسرو باید با موتور از آبادان به اهواز میرفت که متأسفانه در مسیر موتور تصادف کرد و دستش شکست. پس از انتقال به بیمارستان، دستش گچ گرفته شد. وقتی از پزشک درباره مدت زمان بهبودی سؤال شد، پاسخ داد حداقل سه هفته دست در گچ خواهد بود. تیم فیلمبرداری نیز به بازیگران گفت که به دلیل توقف سه هفتهای در روند فیلمبرداری، اگر تمایل دارند میتوانند به تهران بازگردند وگرنه میتوانند در آبادان بمانند. اما خسرو گفت: «مگر یک اسیر نمیتواند دستش بشکند؟» و ادامه داد: «پس دست من در اسارت شکسته و من تا پایان فیلم با همین دست شکسته بازی خواهم کرد.» و همان گونه هم بازی کرد و نگذاشت فیلمبرداری متوقف شود.»
۲۸ تیرماه هفدهمین سالروز درگذشت خسرو شکیبایی یکی از نوابغ سینمایی ایران است. بازیگری که اگرچه دیرهنگام و از سن ۴۰سالگی پا به دنیای حرفهای بازیگری در سینما گذاشت، اما با حضور ۲دههای خود در تئاتر توانست به آموختههای خود در بازیگری بیفزاید تا با آغاز ماراتن سینماییاش، خود را در شمایل یک بازیگر ششدانگ به معرض نمایش بگذارد.
خسرو شکیبایی در ۶ فروردین ۱۳۲۳ در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. در شناسنامه نامش خسرو بود ولی خانواده و نزدیکان محمود صدایش میکردند. پدرش سرگرد ارتش بود و وقتی خسرو ۱۴ ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. شکیبایی قبل از اینکه پا به عرصه تئاتر بگذارد، در حرفههایی چون کانالسازی، خیاطی و آسانسورسازی کار میکرد. او تحصیلات خود را در رشته بازیگری و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به پایان رساند. در ۱۹ سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد بازیگر و کارگردان تئاتر، معرفی و به صورت کاملا حرفهای بازیگر تئاتر شد. و فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۴۲ با بازیگری تئاتر آغاز کرد و ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۷ به حرفه دوبلوری قدم گذاشت.
بازی در نقش حمید هامون در فیلم هامون (۱۳۶۸) ساخته داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقشهایی است که موفق به ایفای آن شد. او برای بازی در این فیلم از هشتمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین را دریافت کرد و مورد تحسین منتقدان و مردم قرار گرفت.
شکیبایی برای بازی در فیلم کیمیا احمدرضا درویش ۱۳۷۳ بار دیگر موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت.
از آخرین افتخارات شکیبایی دریافت دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه دنیای تصویر برای بازی در فیلم کاغذ بی خط گرفت.
در ۹ تیرماه ۱۳۸۷ در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
سرانجام خسرو شکیبایی در ساعت ۴ صبح جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۸۷ در سن ۶۴ سالگی در اثر بیماری در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت. روحش شاد