خاطرات «هارون یشایایی» از ناخداخورشید و اجاره نشین‌ها

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز « هارون یشایایی» تهیه کننده پیشکسوت سینما بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، هارون یشایایی با بیان اینکه در کودکی منزلشان نزدیک سینما تمدن بوده است، گفت: ما در کودکی تلویزیون نداشتیم و تنها تفریحمان سینما رفتن بود، درواقع در آنجا با سینما آشنا شدم و مشغله زندگی من شد.

وی با اشاره به زنده یاد داریوش مهرجویی نیز ادامه داد: مهرجویی خیلی اهل مدارا بود و با بازیگران، عوامل و مخاطبان بسیار نزدیک بود و به آنها احترام می گذاشت.

تهیه کننده فیلم سینمایی «ناخداخورشید» خاطرنشان کرد: بخشی از این فیلم در اصفهان ساخته شده بود و فیلمبرداری کرده بودند و به ما تحویل دادند اما ما فیلم را از ابتدا شروع کردیم درواقع راش‌های قدیمی را کنار گذاشتیم و با ناصر تقوایی فیلمبرداری را آغاز کردیم.

وی درباره انتخاب علی نصیریان، داریوش ارجمند و سایر بازیگران فیلم بیان داشت: من در انتخاب بازیگر به هیچ وجه دخالت نمی‌کردم زیرا معتقد بودم که با انتخاب کارگردان کار ما تمام می‌شد و انتخاب بازیگران ، لوکیشن و … با کارگردان است.

یشایایی خاطرنشان کرد: یادم می‌آید فیلم «ناخداخورشید» را به عنوان فیلم منتخب به خارج از کشور فرستاده بودند و زمانیکه نمایش فیلم به پایان رسید تماشاچیان چند دقیقه بی وقفه و ایستاده دست می‌زدند. این فیلم همچنین در جشنواره لوکارنو جایزه بهترین فیلم را دریافت کرد.

وی درباره فیلم سینمایی «اجاره نشین‌ها» نیز گفت: یادم می‌آید فیلمنامه اجاره نشین‌ها را به من دادند و برایم خیلی جالب بود و بلافاصله درباره آن با مهرجویی صحبت کردم و متوجه شدم کارگردان مهمی است و درس سینما را خوانده است به همین دلیل تصمیم گرفتم فیلم را باز او بسازم.

این تهیه کننده پیشکسوت سینما خاطرنشان کرد: سر فیلم اجاره نشین‌ها یادم می‌آید داریوش مهرجویی به من گفت این فیلم هزینه زیادی برای ساخت دارد و من به او گفتم بدم آمد از حرفی که زدی زیرا من پول‌دار هستم و چرا می‌گویی پرهزینه است و مهرجویی در پاسخ به من گفت ببخشید.

یشایایی خطاب به افرادی که می‌خواهند وارد حرفه سینما شوند، بیان داشت: توصیه من این است که بدانند سینما تخصص است و باید وارد دانشگاه شوند و در عین حال که هنرمند هستند باید به دنبال کار تخصصی سینما بروند زیرا سینما یک علم است. حتی اگر یک بازیگر معروف و خوب هم باشد باید سینما را به عنوان یک حرفه تخصصی بشناسد.

هارون یشایایی تهیه فیلم‌هایی همچون: جایزه، ناخداخورشید، اجاره‌ نشین ها، در مسیر تندباد، هامون، کیمیا و … را بر عهده داشته است.

نمایش نسخه اصلاح و مرمت شده «باد صبا» در موزه سینما

مستند «باد صبا» که تصویر و صدای آن توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده است ، توسط موزه سینما نمایش داده می‌شود.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایش‌های ویژه فیلم‌های مستند در موزه سینما تحت عنوان «شب‌های مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند، فیلم «باد صبا» بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما می‌رود.

در نشست شب‌های مستند که روز دوشنبه  پنجم شهریور ساعت ۱۷ برگزار می‌شود،  محمدرضا اصلانی مستندساز پیشکسوت  و سعید رشتیان مستندساز شناخته شده درباره این فیلم که در سال 1347 ساخته شده است صحبت خواهند کرد.

«باد صبا» یا «باد عاشقان»  ساخته آلبر لاموریس فیلم مستندی درباره طبیعت، جغرافیا و مردم ایران محصول سال ۱۳۴۷ خورشیدی و مدت آن ۷۰ دقیقه است. از جمله جذابیت‌های این فیلم گفتار متن آن با صدای منوچهر انور است.

فیلم سراسر ایران را از آسمان و با بالگرد نشان می‌دهد و موسیقی فیلم از آثار سنتی موسیقی ایران و ساختهٔ حسین دهلوی است.

این فیلم در سال ۱۹۷۸ نامزد اسکار بهترین مستند شد و حدود ۸۵ درصد از فیلم از بالگرد فیلمبرداری شده است.

حضور برای همه علاقه‌مندان و سینمادوستان، آزاد و رایگان است.

پیام تشکر رئیس سازمان سینمایی از شخصیت‌ها، نهادها و جامعه هنری به پاس همدردی

رئیس سازمان سینمایی طی پیامی از همدردی شخصیت‌ها، نهادها، جامعه هنری و سینمایی کشور در غم از دست دادن مادرشان تشکر کرد.

به گزارش موزه سینمای ایران؛ در پیام محمد خزاعی آمده است: ابراز همدردی و احساسات پر مهر همه شما بزرگواران در سوگ مادر عزیزمان را ارج نهاده و مراتب سپاس و قدردانی خود را از همراهی، حضور گرم، صمیمی و اظهار لطف و محبت همه دوستان اعلام می‌دارم.

ضمن قدردانی از چهره‌هایی همچون رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونین محترم وزیر، نمایندگان محترم مجلس و روسای کمیسیون فرهنگی و اصل 90 ، وزارت امور خارجه، روسای شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای هنر، مشاور فرهنگی ریاست جمهوری، رئیس و معاون سازمان صدا و سیما، حوزه هنری انقلاب اسلامی، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، خانه سینما و صنوف سینمایی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خانه هنرمندان ایران، نهادها، سازمان‌ها، مراکز فرهنگی و هنری و اجتماعی و سایر شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، جا دارد به صورت ویژه، از جامعه هنری، همکارانم در سازمان سینمایی و موسسات تابعه، مدیران فرهنگی، روسای نهادها و ارگان‌های مختلف کشوری، ، اصحاب رسانه، صمیمانه سپاسگزاری نمایم.

بی‌شک، فقدان تلخ و جدایی عزیزان التیام‌ناپذیر است اما همراهی، تسلیت و همدردی شما بزرگواران، به بنده و خانواده‌ام صبوری و شکیبایی مضاعفی را به ما عطا کرد. اینک که در سخت‌ترین شرایط زندگی کنارمان قرار گرفته‌اید، به حکم ادب و حق‌شناسی، از همه عزیزان، سروران، دوستان که بازماندگان را در تحمل این مصیبت با حضور آرامش‌بخش خود، مورد تفقد قرار داده‌اند، بویژه، سینماگران، مدیران فرهنگی و خبرنگاران ارجمند که در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم شرکت نموده و یا با ارسال پیام، ‌گل و بنر ابراز همدردی داشته‌اند صمیمانه قدردانی می‌نمایم.

از خداوند متعال، برای همه سروران عالی قدر و عزیز طول عمر با عزت و آرزوی سلامت، سعادت و اجر عظیم الهی مسئلت داریم.

واکنش دختر بیتا فرهی به حواشی رونمایی از تندیس مادرش

واکنش دختر بیتا فرهی به حواشی رونمایی از تندیس مادرش

دختر بیتا فرهی در پی رونمایی از تندیس مادرش در موزه سینما نوشت: باید مفهوم واژه «تندیس» را به درستی فهمید؛ اهمیت تندیس در شباهتش نیست بلکه در شمایل و نمادی است که از آن هنرمند به جا می‌ماند.

مهسا قریشی در پاسخ به سوال ایسنا در پی برخی واکنش‌ها در فضای مجازی پس از رونمایی از تندیس مادرش (به عنوان اولین تندیس بازیگر زنی که در موزه سینما قرار می‌گیرد)، نوشت: «این تندیس آفریده شد به یاد آفرینش‌های هنرمندانه مادرم ….

چند روزی از پرواز ابدیِ بی‌همتای مادرم نگذشته بود؛ غم فقدانش سنگین و باورپذیر نبود. در کنار مرتضی و افروز ( دوستان نزدیک مادرم) نشسته بودیم و از او سخن می‌گفتیم. همه در غم و اندوه این کوچ ناگهانی و دل‌نگران از این بودیم که چگونه می‌توانیم یاد و خاطره بانوی بزرگ سینمای ایران را زنده نگه داریم.

چند ماه پیش از رفتنش، مادر تندیسی از آثار آقای مرتضی سعیدی (مجسمه‌ساز) دیده بود و با شوخ‌طبعی از او پرسیده بود: «کی نوبت به ساخت مجسمه من می‌رسد؟» مرتضی در اندیشه داشت که به مناسبت تولدش، سردیسی کوچک به او هدیه کند اما افسوس که تقدیر به او این فرصت را نداد و با کوچ مادر ایده ساخت تندیس او جان گرفت.

آقای اسماعیلی (مدیرعامل موزه سینما) از این ایده استقبال کردند و تصمیم گرفتند تا نخستین تندیس یک هنرمند را در موزه سینما به نمایش بگذارند. آفرینش تندیس با همکاری مرتضی سعیدی و افروز بوجاریا سه ماه پس از درگذشت مادر آغاز شد و ما توانستیم این تندیس را روز چهارشنبه، ۲۴ مرداد ماه در حضور همکاران، دوستان و خانواده رونمایی کنیم.

این تندیس واکنش‌های متفاوتی را برانگیخت، برخی با دیدنش، حضور مادر را حس کردند و دلشان به تپش افتاد؛ برخی دیگر از ترس زنده‌نمایی‌اش نزدیک نمی‌شدند و عده‌ای نیز به شباهتش انتقاد داشتند و از اینکه چرا چنین خلق شده است برای‌شان سوال‌برانگیز شده بود.

اما آنچه برای من به عنوان بازمانده این هنرمند ارزشمند است، زنده نگه‌داشتن یاد اوست. باید مفهوم واژه “تندیس” را به درستی فهمید؛ اهمیت تندیس در شباهتش نیست بلکه در شمایل و نمادی است که از آن هنرمند به جا می‌ماند.

اگر بخواهیم هدف ساخت تندیس‌ها را تنها به شباهت محدود کنیم، شاید امروز موزه‌هایی چون «مادام توسو» و «گرون» به وجود نمی‌آمدند، چرا که در این موزه‌ها نیز هنرمندان بیشتر روی شمایل کار کرده‌اند تا شباهت.

ما فرزندان هنرمندان، وظیفه‌ای بزرگ بر دوش داریم؛ وظیفه‌ای که به پاس عشق و هنر، نام و یادشان را جاودان نگه داریم و میراث آن‌ها را به نسل‌های بعد بسپاریم.»

گفتنی است: مراسم رونمایی از تندیس بیتا فرهی در حالی شامگاه ۲۴ مرداد ماه در موزه سینما برگزار شد که پس از این برنامه و انتشار عکس‌های آن درعین حال که واکنش‌های مثبتی وجود داشت اما برخی نقدها هم در فضای مجازی مطرح شد.

در مراسم نکوداشت «بیتا فرهی» در موزه سینما مطرح شد: شیوه بازیگری «بیتا فرهی» حیرت انگیز بود/ فرهی عشق زیادی به وطن خود داشت

مراسم نکوداشت و آیین رونمایی از گنجینه و تندیس زنده‌یاد بیتا فرهی با حضور جمعی از هنرمندان در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ابتدا این برنامه نجمه جودکی، مجری مراسم گفت: بیتا فرهی هنرمندی بود که مسیر هنر را برای بسیاری از زنان حاضر در سینمای ایران هموار کرد. من به عنوان یک زن جوان در عرصه هنر راهی هموار را طی کردم در حالی که امثال بیتا فرهی برای موفقیت در این عرصه مسیری پرچالش پیش روی خود داشتند. با خود فکر می‌کنم که چطور او توانسته به صورت توامان یک مادر نمونه، رفیقی خوب و آرتیستی بزرگ باشد. 

وی افزود: کارهای ما در این جهان ماندگار خواهد شد و خوش بحال بیتا فرهی که آثار او در تاریخ سینمای ایران مانا خواهد بود. 

جودکی یادآور شد: تندیسی که امروز در موزه سینما از آن رونمایی شده است، مزین به لباس‌های شخصی این هنرمند است. همچنین اولین تندیس از یک بازیگر زن که در موزه سینما قرار می‌گیرد متعلق به خانم فرهی است.

 

خاطرات مادرم را به تپش زندگی سپردم

در ادامه مهسا قریشی فرزند زنده یاد بیتا فرهی  نیز گفت:  چند روز بیشتر از پرواز ابدی بی‌همتا مادرم نگذشته بود و غم نبودنش برای من بسیار سنگین و باورناپذیر بود. با دوستان نزدیک مادر نشسته بودیم و از او سخن می‌گفتیم و از این کوچ ناگهانی پریشان و غمگین بودیم. از اینکه چگونه می‌توانیم یاد و خاطره بانوی سینمای ایران را زنده نگه داریم نگران بودیم. برای این درد، تنها تسکینی که یافتیم این بود که راه و یاد او را ادامه دهیم و خاطراتش را به تپش زندگی بسپاریم و میان دیدارها تقسیم کنیم، زیرا او کسی است که در ضمیر ما قرار دارد. سپس این تندیس آفریده شد به یاد آفرینش‌های هنرمندانه او که همواره در گوشه ضمیر و دل ما جاودانه بماند. 

وی ادامه داد: ما فرزندان هنرمندان وظیفه بزرگی بر دوش داریم، وظیفه‌ای که به پاس عشق و هنرشان، یادشان را جاودان نگه دارد و میراث آن‌ها را به نسل‌های بعد بسپارد. از افروز بوجاریا و مرتضی سعیدی دوستان هنرمند تشکر می‌کنم که با عشق و هنر خود به همراه یک گروه حرفه ای، این تندیس جاودانه از یاد مادر را خلق کردند. همچنین کمال تسکر را از آزیتا موگویی دوست وفادار و دیرینه مادرم  و دکتر اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما که زمینه‌ ورود این تندیس به موزه سینما را فراهم کردند را دارند.

 

فرهی در افراد تاثیری مثبت باقی می‌گذاشت

در ادامه این مراسم نکوداشت محمود کلاری، مدیر فیلمبرداری برجسته سینمای ایران نیز گفت:  نقشی که خانم فرهی در ذهن و خاطره من دارد باعث شد تا خود را به این مراسم برسانم. من یک تجربه ویژه در سینمای ایران داشتم که متعلق به فیلم «بانو» به کارگردانی مرحوم داریوش مهرجویی بود. در آن اثر من به عنوان بازیگر مقابل دوربین رفتم اما در ابتدا بسیار تلاش کردم تا از انجام این کار اجتناب کنم، چراکه این اتفاق را در توان خود نمی‌دیدم. یادم است که خانم فرهی با من تماس گرفتند و گفتند آقای مهرجویی برای آن نقش فرد دیگری را به جز تو نمی‌بیند و به همین دلیل بهتر است پیشنهاد او را قبول کنم.  به فرهی گفتم دلیل تردیدم این است که چیزی از بازیگری نمی‌دانم و او در پاسخ گفت من هم زمانی که برای «هامون» دعوت شدم دقیقا همین وضعیت را داشتم. 

کلاری افزود: دلگرمی او در زمان فیلمبرداری نیز ادامه پیدا کرد با وجود آنکه خسرو شکیبایی و داریوش مهرجویی از دوستان نزدیک من بودند، اما انرژی حضور در مقابل دوربین تنها از جانب بیتا فرهی به من منتقل شد.

مدیر فیلمبرداری «سرب» یادآور شد: می‌توان به صورت مفصل درباره شیوه بازیگری و همینطور درک، فهم، شناخت و نوع جهان‌بینی خانم فرهی صحبت کرد اما مهم‌ترین نکته که درباره ایشان مثال زدنی است، شخصیت ویژه اوست. فرهی در یک خانواده آریستوکرات به دنیا آمد و در خارج از ایران به تحصیل هنر پرداخته بود و جایگاه و موقعیتی که از آن برخوردار بود، حالتی را ایجاب می‌کرد که جلوه‌ای در حد و اندازه خود داشته باشد و این اتفاق به شکلی ویژه برای او رخ داد.

کلاری بیان داشت: شیوه بازیگری بیتا فرهی برای من حیرت انگیز بود .به یاد دارم که احساس او در فیلم «کیمیا»، در تمام مدت زمان فیلمبرداری در اثر جاری بود. فرهی هر روز در میان خانواده‌های جنگ زده آبادانی حاضر می‌شد و با این افراد در ارتباط نزدیکی بود. در سکانسی از فیلم که او در نخلستان از دست عراقی‌ها فرار می‌کرد درخواست داشت تا بچه‌ای واقعی را در آغوش بکشد تا حس دلهره را بهتر بتواند به مخاطب منتقل کند. فرهی یک بازیگر تکنیکی نبود و همواره نقش را به دل و جان خود منتقل کرده و احساسات خود را به شکلی حقیقی بروز می‌داد.

وی در پایان صحبت‌های خود گفت: فرهی در پشت صحنه آثاری که با او همکاری داشتم، حضوری بی‌حاشیه را ثبت کرده و بر همه افراد تاثیری ویژه و واقعی برجای می‌گذاشت. او فردی صادق بود و شخصیتی بی‌پیرایه داشت و جای او برای همیشه در سینمای ایران خالی خواهد بود.

 

موزه سینما اثبات می‌کند مرگ با شخصیت هنرمند نسبتی ندارد

علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما نیز در سخنانی گفت: بیتا فرهی همچنان در میان ما حضور دارد و این موضوع به جادوی هنر و شخصیت والای او بازمی‌گردد. خانم فرهی در زمره هنرمندان و بازیگرانی قرار می‌گیرد که به معنای واقعی کلمه دارای شخصیتی حقیقتی بودند. او دارای مجموعه‌ای از ویژگی‌های مثبت بود و همین مسئله او را در جایگاهی ممتاز و متمایز از دیگران قرار می‌داد. فرهی بازیگری غریزی، عاطفی و حسی بود و می‌توان شیوه مواجه او با نقش را در محیط آکادمیک به عنوان یک نمونه از بازی غریری در معرض دید هنرجویان قرار داد. از مجموعه موزه سینما برای به انجام رسیدن این حرکت زیبا و مهم سپاسگزارم زیرا موزه سینما مکانی است که اثبات می‌کند مرگ با شخصیت یک هنرمند نسبتی ندارد.

 

بیتا فرهی به وطن خود عشق می ورزید

در ادامه احترام برومند، گوینده و بازیگر پیشکسوت سینما نیز گفت: بیتا فرهی در طول دوران کاری خود در نقش‌های متفاوتی حاضر شد و از احساس خود برای بروز ویژگی‌های هر شخصیت بهره بسیاری می‌برد. برای مثال حضور او در فیلم «کیمیا» نتیجه‌ای درخشان به همراه داشت. او همواره به گونه‌ای با دیگران رفتار می‌کرد که طرف مقابل فکر می‌کرد که فرهی صمیمی‌ترین فرد نسبت به اوست. 

برومند افزود: این هنرمند از حضور در کنار دیگران لذت می‌برد و به وطن خود عشق می‌ورزید و این نکته‌ای بسیار ارزنده بود. زمانی که برای دیدار دختر خود عازم خارج از کشور می‌شد، برای حضور دوباره در ایران لحظه شماری می‌کرد و هیچ کجای این دنیا را به کشور خود ترجیح نمی‌داد. من یک هنرمند بسیار با احساس و دوستی نزدیک را از دست دادم. فرهی به شعر، خطاطی، نقاشی و عالم هنر عشق می‌ورزید. از دکتر اسماعیلی برای تدارک این مراسم سپاسگزارم.

فرهی نمونه ای از یک زن با خصلت نیک بود

آزیتا موگویی، تهیه کننده و کارگردان سینمای ایران و از دوستان نزدیک بیتا فرهی نیز  بیان داشت: من در زندگی خود با دو وجه از شخصیت بیتا فرهی مواجه بودم. یکی دارای شمایل آرتیستی از یک زن مدرن امروزی با شهرت فراگیر و دیگری مربوط به احوالات برآمده از یک دوستی عمیق سی ساله. 

موگویی با بیان اینکه فرهی دارای خصلت‌های نیک انسان‌های برجسته بود، افزود: او همواره در جهت حل اختلافات میان افراد تلاش کرده و در زندگی شخصی خود نظم  چشم‌گیر را اعمال می‌کرد و افراد نزدیک به او از این موضوع آگاهی دارند. فرهی فردی بسیار باسواد و بی‌ادعا بود و من هرگز از او در هیچ زمینه‌ای شاهد رفتاری خودنمایانه نبودم. او برآمده از یک خانواده اصیل بود و در عین حال رفتاری مهربانانه با همه افراد داشت.

 

نباید نقش زنان را در سینمای ایران نادیده بگیریم

در بخش دیگر این مراسم فاطمه محمدی عضو هیئت مدیره موزه سینما گفت: نباید نقش زنان را در سینمای ایران نادیده بگیریم. زنان سینمای ایران در تمام جهان جایگاه و مقامی ویژه دارند که قابل الگو برداری و تکرار نیستند. من خلا وجود بیتا فرهی را باور ندارم و گمان می‌کنم این هنرمندان با نگاه ویژه و نقش مهم خود هیچگاه تمام شدنی نیستند. 

وی یادآور شد: موزه سینما یک گنجینه سینمایی  است و یک خانه همیشگی برای اهالی سینمای ایران به شمار می‌رود. از مهسا قریشی دختر بیتا فرهی به جهت ارائه ایده درخشان ساخت تندیس این هنرمند بزرگ تشکر می‌کنم. محمدی بیان داشت: امیدوارم بتوانیم میزبان و امانت دار خوبی برای گنجینه‌های سینمای ایران باشیم. ما در تلاش هستیم تا در موزه سینما نقش هنرمندان زن را به گونه‌ای برجسته کنیم و امیدوارم این مسیر در سال‌های آتی نیز ادامه داشته باشد.

کاوه آفاق خواننده و موزیستن صاحب سبک نیز گفت: برای من حضور در این مراسم باعث افتخار است. آخرین بار خانم فرهی را در موزه سینما ملاقات کردم و آن زمان فکر نمی‌کردم دیدار ما برای آخرین بار است. بسیار خوشحالم که چنین برنامه‌ای برای خانم فرهی ترتیب داده شده است.

سپس رضا یزدانی، خواننده و بازیگر  نیز گفت: متاسفانه زمانی که خانم فرهی از میان ما رفتند من در ایران نبودم و نتوانستم در مراسم او حاضر باشم. در دو پروژه از جمله مجموعه «از یادها رفته» خانم فرهی نقش مادر من را ایفا کردند و در طول دو سال فیلمبرداری آن کار، خاطرات بسیاری از او برایم باقی مانده است. 

یزدانی بیان داشت: فرهی هنرمندی بسیار عزیز و مهربان بوده و خبر درگذشت او برای من بسیار تلخ و شوکه کننده بود. یک ماه پیش از درگذشت فرهی به همراه اندیشه فولادوند به خانه او رفتیم و ایشان یکی از کارهای مشترک ما را شنیدند. فرهی از من خواست آن قطعه موسیقی را در اختیار او بگذارم تا سناریویی برای ساخت ویدئو آن آماده کند، اما متاسفانه فرصت این همکاری هیچ وقت میسر نشد.

مرتضی سعیدی سازنده تندیس بیتا فرهی نیز گفت: بانی ساخت این مجسمه سرکار خانم فرهی بودند. سال گذشته مشغول ساخت مجسمه‌ای بودم و زمانی که بیتا فرهی تصاویر مربوط به آن را مشاهده کرد به شوخی از من پرسید چه زمان مجمسه‌ مربوط به من را می‌سازی. قصد داشتم به مناسبت تولد خانم فرهی سردیسی کوچک را به او تقدیم کنم اما این اتفاق رخ نداد. در ساخت این تندیس تلاش کردیم تا جزئیات بسیاری را اعمال کنیم.

سهیلا رضوی، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران و از دوستان نزدیک بیتا فرهی ضمن قرائت یکی از شعرهای مورد علاقه بیتا فرهی، گفت: همکاران من در این جمع به خصلت‌ها و ویژگی‌های این هنرمند اشاره کردند. سابقه دوستی من، بیتا فرهی و آزیتا موگویی به سی سال می‌رسد و به مدت ۲۷ سال همسایه او بودم. این روزها هنگام عبور از مقابل خانه او با چراغ‌های خاموش موجه شده و بسیار غمگین می‌شوم. بیتا برای من همچون یک خواهر بود.

تندیس زنده یاد بیتا فرهی به عنوان اولین تندیس یک بازیگر زن در موزه سینما قرار  گرفت.

در این مراسم افرادی همچون: محمود کلاری، علی دهکردی، احترام برومند، آزیتا موگویی، سهیلا رضوی، فاطمه محمدی، هلیا امامی، علی اوجی، رضا یزدانی، کاوه آفاق، مهدی کوشکی، اکرم محمدی، سام قریبیان ، محمود گبرلو و …حضور داشتند.

کلاری:«خانه خدا» نقش مهم و انکار نشدنی در تاریخ سینما دارد/ «خانه خدا» باعث آشتی دادن طبقه‌ای از جامعه با سینما شد طوسی: «خانه خدا» فیلمی عامه پسند است عطارپور: «خانه خدا» از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای مستند است

نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم «خانه خدا» با حضور محمود کلاری مدیر فیلمبرداری مطرح سینما، جواد طوسی منتقد پیشکسوت سینما و ارد عطار پور فیلمساز شناخته شده سینمای مستند در قالب برنامه شب‌های مستند موزه سینما به نمایش درآمد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ابتدای این نشست ارد عطارپور ضمن تشکر از فیلمخانه ملی ایران برای ترمیم این اثر ارزشمند گفت: بسیاری از جزئیاتی که در این نسخه شاهد آن بودم در نسخ دیگر قابل مشاهده نبود و امروز متوجه کیفیت کار فیلمبرداران این فیلم هستم.

وی ادامه داد: «خانه خدا» یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای مستند ایران است و هیچ‌ فیلم مستند دیگری نتوانسته تا این اندازه در گیشه‌ها موفق باشد.

عطارپور با بیان اینکه همچنان کارگردان این اثر کاملا روشن نیست و مشخص نیست که این فیلم را جلال مقدم یا ابوالقاسم رضایی کارگردانی کرده‌اند، (در تیتراژ نام کارگردان ذکر نشده است) بیان داشت: شاید اساتید آقایان کلاری و طوسی بتوانند در این مورد نکات تازه‌ای را مطرح کنند. در سینمای مستند، شیوه‌ مشاهده‌گر وجود دارد، به این معنا که دوربین در آن نقش فعالی داشته و بدون دخل و تصرف واقعه‌ای را ثبت می‌کند. به نظر می‌رسد بروز این رویکرد در «خانه خدا» امری اجتناب ناپذیر بوده است و دوربین نمی‌توانست کار دیگری را به انجام برساند و برای مثال تغییری در روند حرکت جمعیت صورت دهد. از این منظر، فیلم‌های مشاهده‌گر بسیار به فیلمبردار وابسته هستند.

وی خاطرنشان کرد: در سینمای مستند تدوین عامل مهمی است و از برخی آثار به عنوان کارگردانی پشت میز یاد می‌شود زیرا روایت از مرحله تدوین آغاز می‌شود. یکی از نمونه‌های برجسته این رویکرد فیلم «یک آتش» است که گلستان بدون آنکه در صحنه فیلمبرداری حاضر باشد، این اثر را در تدوین شکل داد.

وی خاطرنشان کرد: تهامی‌نژاد معتقد است که این فیلم توسط آقای گلستان هدایت شده است و متن ایشان توسط او بازنویسی شده است و گلستان و نعمت حقیقی این فیلم را متعلق به ابوالقاسم رضایی می‌دانستند البته آقای جلال مقدم در هیچ کجا ادعا نکرده که کارگردان این فیلم بوده است. در آن مقطع، در تبلیغات این فیلم مردم را به تماشای شکوه اسلام دعوت کرده بودند و در تبلیغ‌ها نام رضایی به عنوان تهیه‌کننده آمده است. به احتمال زیاد فردی که گروه را برای ساخت این فیلم مدیریت کرده، شخص ابوالقاسم رضایی بوده است. اما در شکل نهایی و تالیفی این اثر، فیلمبردار ها و تدوینگر، نقش بسیار زیادی داشته‌اند.

عطار پور ادامه داد: البته نبود قاطع کارگردان باعث ایجاد لطمه‌هایی به اثر شده است برای مثال روایت فیلم در برخی مقاطع پراکنده است.

این فیلمساز با بیان اینکه در آن دوران دولت ایران از ساخت این اثر پشتیبانی وسیعی را صورت داد، افزود: در فیلم به مهمان نوازی و پیشرفت‌های کشور عربستان توجه شده است .

«خانه خدا» باعث آشتی دادن طبقه‌ای از جامعه با سینما شد

در ادامه محمود کلاری فیلمبردار مطرح سینمای ایران نیز گفت: یکی از برجسته‌ترین، قایل‌توجه‌ترین و مهمترین سوالات درباره این اثر مربوط به کارگردانی این مستند است. همچون بسیاری دیگر از فیلم‌های تاریخ سینمای ایران روایت‌های مختلفی پیرامون این فیلم وجود دارد. همانطور که می دانید جلال مقدم چهره‌ای شناخته شده در سینما است. آقای ترابی که زمانی در سینمای مستند فعال بودند و در مقطعی سمتی در وزارت ارشاد برعهده داشته بر این باور بودند که اصلا آقای مقدم همراه این سفر نبودند بلکه در مرحله تدوین فیلم به آن ورود پیدا کردند.

وی ادامه داد: سوال این است که در فیلمی مانند «خانه خدا» شخص کارگردان در اجرا چه نقشی برعهده دارد؟ همانطور که در فیلم دیدید در این اثر نیاز بوده تا مناسک مختلف ثبت شود و کارگردان بر روی فیلمبرداری هر بخش تاکید نداشته و فیلمبرداران اثر، خود به این موضوع واقف بودند. مرحله اساسی چنین مستندهایی به مونتاژ بازمی‌گردد، زیرا تدوین فیلم سمت و سوی چنین اثری را با توجه به نوع تالیف کارگردان تعیین می‌کند.

کلاری خاطرنشان کرد: در زمان تولید این فیلم به جز ایران و مصر، سایر کشورهای مسلمان از قابلیت فنی برای تولید چنین آثاری بی‌بهره بودند. سال‌ها پیش غیر مسلمانان اجازه ورود به کعبه را نداشتند و یک کارگردان کانادایی به نام سالازار بر اساس مسجد مدینه ساختاری ویژه را برای تولید یک مستند طراحی کرده بود. او قصد داشت یک فیلم آیمکس درباره حج بسازد و می‌خواست عوامل فنی فیلم خود را از میان مسلمانان انتخاب کند و به من پیشنهاد همکاری داد. به دلیل فیلمبرداری این اثر به صورت آیمکس، قرار شد که من مدتی در لس آنجلس حضور پیدا کنم و دوره‌هایی را بگذرانم. در آن مقطع روابط میان ایران و عربستان خوب نبود و مسئولان این کشور اعلام کردند که نباید هیچ یک از عوامل این اثر ایرانی باشند به همین دلیل، من شانس همکاری در آن پروژه را از دست دادم. البته در آن مقطع در عربستان سعودی، فیلمبرداری و تهیه تصویر با مشکلات بسیاری همراه بود.

کلاری یادآور شد: احمد شیرازی یکی از متبحر‌ترین فیلمبرداران به شیوه دوربین روی دست و کار با دوربین بدون سه پایه بود که احتمالا پلان‌های مربوط به صفا و مروه توسط ایشان فیلمبرداری شده است. من عمیقأ بر این عقیده هستم که «خانه خدا» به گونه‌ای توام با ترس فیلمبرداری شده است و این موضوع در سراسر فیلم مشهود است. این اثر اولین و تنها فیلمی بود که من همراه با پدرم آن را در سینما دیدم.

وی بیان داشت: «خانه خدا» به دلیل شرایط مذهبی از کاربرد موسیقی محروم بوده و محدودیت‌های زیادی بر آن اعمال شده است. همچنین بخش‌های مربوط به قربانی کردن در مراسم حج از جمله مواردی است که مشخص است گروه فیلمبرداری در نشان دادن این اتفاق با محدودیت رو‌به‌رو بوده‌اند. در آن مقطع برخورد شرطه‌های حاضر در مراسم حج با فردی که دوربین به دست داشت، همچون کسی بود که اسلحه‌ای را حمل می‌کرد و این موضوع نشان می‌دهد که ساخت این فیلم با تحمل دشواری های بسیار زیادی به نتیجه رسیده است.

کلاری با بیان اینکه نعمت حقیقی متخصص کادر بندی بود و پیش از او، کم‌تر در سینمای ایران به مقوله کادر بندی توجه شده است، گفت: اما با توجه به شرایط سخت تولید این اثر احتمالا او نمی‌توانسته لنزهای بسیاری را با خود حمل کند.  با وجود شرایط موجود و محدودیت‌های بسیار به نظرم عوامل تولید این فیلم، کاری بسیار ویژه را صورت دادند.خوشحالم که این فیلم ترمیم شده تا قابلیت‌ها و توانمندی‌های فیلمبرداران توانمند ایرانی در آن روزگار را شاهد باشیم.

وی ادامه داد: در آثار اینچنینی کارگردان نقش عملی کم‌تری را برعهده دارد زیرا محدودیت بسیاری در مسیر تولید و ساخت این فیلم وجود داشته است. در آن دوران عمل دکوپاژ و شکل اجرا وابسته به فیلمبردار بود و این موضوع در تولید «خانه خدا» وجود داشته است. کارگردان و عوامل فیلم در انتخاب فیلمبردار هوشمندانه عمل کردند و طبق جریان مرسوم آن‌سال‌ها برای تولید چنین اثری از فیلمبردار خبری استفاده نکردند زیرا آن‌ها به حقیقت کار خود واقف بودند. این فیلم باعث آشتی دادن طبقه‌ای از جامعه با سینما شد و به همین دلیل «خانه خدا» دارای نقش مهم و انکار نشدنی در تاریخ سینمای ایران است.

«خانه خدا» فیلمی عامه پسند است

در ادامه این نشست جواد طوسی منتقد پیشکسوت سینما نیز گفت: تعیین شخص کارگردان در این اثر همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. ابوالقاسم رضایی که در آمریکا زندگی می‌کردند و عقیده داشتند که نسبت به او جفایی صورت گرفته، این فیلم را با نام خود به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان تکثیر کردند و زمانی که از او درباره نقش جلال مقدم سوال شد پاسخ داد که مقدم به اندازه کافی جایگاه خود را پیدا کرده است. البته مقدم در گفت‌و‌گو با مجله نگین، «خانه خدا» را نه فیلم کارگردان بلکه اثری متعلق به فیلمبردار می‌دانست و عقیده داشت احمد شیرازی نسبت به عباس دستمالچی و نعمت حقیقی و دیگران نقش پررنگ‌تری داشته است و ظاهراً روایت گزارش‌گونه این اثر بیش از هر چیز نتیجه کار احمد شیرازی است.

وی ادامه داد: در دوره‌ای فیلمبرداران سینمای ایران نقش مهمی داشتند، زیرا خود دست به دکوپاژ، کارگردانی و تدوین می‌زدند. این فیلم با وجود مضمون مذهبی تنها دوبار به نمایش درآمده است و این موضوع می‌تواند مورد انتقاد قرار گیرد. «خانه خدا» تنها در جشنواره فیلم فجر و کانون فیلم خانه سینما به نمایش درآمده است.

طوسی ادامه داد: ابوالقاسم رضایی پیشنهاد ساخت این فیلم را مطرح کرده است و در پی آشتی دادن قشری از جامعه ایران با سینما بوده است. زمانی که این اثر در رمضان سال ۱۳۴۵ به نمایش درآمد مقابل هر سینما چلچراغی قرار داده شده بود تا شمایل این چنینی نیز پیوندی با مناسک سنتی و مذهبی داشته باشد تا حتی افرادی که سینما را کفر می‌دانستند برای تماشای فیلم رغبت پیدا کنند. این اثر از فیلم‌های پرفروش در زمان خود به شمار می‌رفت. در فیلم مناسک مربوط به حج به صورت مرحله به مرحله نمایش داده می‌شود و حتی اعمالی مانند اذان و نماز به صورت کامل در فیلم وجود دارد، در صورتی که فیلم مستند ظرافت‌هایی را اقتضا می‌کند و امروز دیگر سینمای مستند چنین مسائلی را برنمی‌تابد.

این منتقد پیشکسوت سینما خاطر نشان کرد: برخی عقیده دارند مسئولیت بازنویسی نریشن فیلم را ابراهیم گلستان عهده‌دار بوده است، در حالی که متن اولیه را آقای سعادت و رحمتی نوشته‌اند. در بخشی از لحظات مربوط به نریشن شاهد طنز خاص مربوط به گلستان هستیم. مقوله بازی با کلام که خاص ابراهیم گلستان بود، در بخش‌های دیگری از این فیلم نیز دیده می‌شود.

وی با بیان اینکه «خانه خدا» فیلمی عامه پسند است که می‌خواهد قشری از مردم را با سینما آشتی دهد، بیان داشت: جلال آل احمد سفرنامه «خسی در میقات» را به زیبایی درباره مناسک حج نوشته است و اگر واقعیت عینی آن اثر را با شرایط زمانه خود تطبیق دهیم، متوجه می‌شویم که هنوز هم او دارای یک کاریزمای قابل بحث است که می‌تواند موقعیتی سمپاتیک را رقم زند و دارای جاه طلبی و خلوت خاص خود باشد.

طوسی یادآور شد: نوع تونالیته زنگ این فیلم با لوکیشن سازگاری کامل دارد و در برخی از موارد کنتراست موجود در زوار زمانی که از غار حرا خارج می‌شوند جالب توجه است و استحاله این افراد را نشان می‌دهد. همچنین «خانه خدا» در شیوه نورپردازی حاوی ظرافت‌هایی دقیق و فکر شده است.

گفتنی است، مستند «خانه خدا» توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده است و روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برای مستندسازان و علاقمندان سینما مستند به نمایش درآمد.

 

 

نمایش نسخه اصلاح و مرمت شده «خانه خدا» در موزه سینما/ با حضور کلاری و طوسی

مستند «خانه خدا» با همکاری فیلمخانه ملی ایران که آنرا اصلاح و مرمت کرده است توسط موزه سینما نمایش داده می‌شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایش‌های ویژه فیلم‌های مستند در موزه سینما تحت عنوان «شب‌های مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند، فیلم «خانه خدا»  مستند مهمی در تاریخ سینمای ایران بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما می‌رود.
در نشست شب‌های مستند که روز دوشنبه  ۲۲ مرداد ساعت ۱۷ برگزار می‌شود،  محمود کلاری فیلمبردار پیشکسوت و مطرح سینما و جواد طوسی منتقد پیشکسوت سینما درباره فیلم صحبت خواهند کرد.
«خانه خدا»  که صد دقیقه است نمایشی از مراحل مختلف مراسم حج از ورود زائران هر نژاد و کشور و در سنین مختلف تا انجام مناسک حج و بازگشت مسلمانان به کشورهای‌شان است این فیلم که در سال ۱۳۴۵ تولید شده از معدود مستندهای سینمای ایران است که به نمایش عمومی درآمده است.

ملک جهان خزاعی طراح صحنه و لباس پیشکسوت سینما: خدمتگزاری به سینمای ایران برای من افتخار است/ دموکراسی در کار برایم اهمیت زیادی دارد/ مسعود کیمیایی کارگردان حرفه ای است

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز « ملک جهان خزاعی طراح صحنه و لباس پیشکسوت سینما و مدیر هنری»بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، ملک جهان خزایی، طراح صحنه‌، طراح لباس و مدیر هنری با بیان اینکه در یک خانواده ایلیاتی و ملاک بزرگ شده است، گفت: از همان دوران کودکی تصمیم داشتم نقاش شوم و به قدری برای این کار زمان می گذاشتم که خانواده انجام این کار را برای من ممنوع کرده بودند.
وی ادانه داد: یادم می آید فرش خانه را کنار می‌زدم و روی موزاییک‌ها نقاشی می‌کشیدم و زمانی که صدای پای اهالی خانواده به گوش من می‌رسید، فرش را سر جای خود قرار می‌دادم تا تنبیه نشوم.
خزاعی خاطرنشان کرد: پدر من به تحصیلات اعتقاد زیادی داشت به همین دلیل من و سایر اعضای خانواده برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شدیم زیرا در آن زمان شهر مشهد فاقد دانشگاه بود و من تا مقطع کوتاهی از دوران دبیرستان در ایران تحصیل کردم و سپس برای طی کردن سایر مقاطع از کشور خارج شدم. برای من جالب بود که بتوانم در محیط دانشگاهی حاضر شوم زیرا تا آن زمان تنها در کتاب‌ها با فضای دانشگاه رو به رو شده بودم.
وی با اشاره به تحصیلاتش در دانشگاه های خارج بیان داشت: زمانی که برای مصاحبه وارد یکی از دانشگاه‌های مطرح شدم، نور پروژکتور بر روی آثار من قرار داده شده بود و ۹ داور کار قضاوت روی آثار من را برعهده داشتند. بیش از اینکه بخواهند به ارزیابی کارهای من بپردازند، برای آن‌ها جالب بود که من چطور با دانشگاه آشنا شده بودم و در حدود یک ساعت مشغول طرح سوال از من بودند. روزی که نامه قبولی برای من ارسال شد، نمی‌توانستم باور کنم دانشگاه مطرحی که نقاشان بزرگی همچون ترنر و کانستبل و بسیاری از چهره‌های مشهور دنیای نقاشی در آنجا تحصیل کرده بودند، تنها به واسطه ارزیابی ۳ اثر، من را پذیرش کرده است.
خزاعی با بیان اینکه با همه کارگردان‌هایی که با آن‌ها کار کردم آشنایی قبلی نداشته اما آثار آن‌ها را با دقت رصد کرده است، گفت: برای مثال، زمانی که مسعود کیمیایی به من پیشنهاد همکاری داد، چند اثر از او را مشاهده کردم و از همه بیشتر فیلم «گوزن‌ها» نظر من را به خود جلب کرد. از نظر من کیمیایی یکی از حرفه‌ای‌ترین کارگردانان سینمای ایران است. من حتی یک بار صدای فریاد او را سر صحنه نشنیدم و هر روز صبح که در محل فیلمبرداری حاضر می‌شدند، مطابق با دکوپاژ از پیش تعیین شده، کار خود را به اتمام می‌رساندند و حتی شاهد کوچکترین تنش میان عوامل نبودم.
وی با بیان اینکه برای او در کار، دموکراسی اهمیت زیادی دارد : افزود: اول از همه نظر هر یک از بازیگران را در خصوص مواردی که مورد علاقه آنان نیست جویا می‌شوم و همه را یادداشت کرده و به آن‌ها توجه می‌کنم. تلاش می‌کنم در سکانس بندی‌ها مواردی را لحظ کنم که به بازیگر در ایفای نقش او کمک کند و برای این کار، طراحی دقیقی انجام می‌دهم. همچنین حال و هوای جاری در قصه برای من اهمیت زیادی دارد و ایجاد آن در یک اثر سینمایی را بخشی از وظیفه مدیر هنری می‌دانم.
خزاعی بیان داشت: خوشحالم سینمای ایران چهره خوبی به خود گرفته و در مسیری صحیح به حیات خود ادامه می‌دهد. برای من از ابتدا تا روزی که به کار خود ادامه دهم باعث افتخار است که خدمت گذار سینمای ایران باشم.

هنرهای مختلف باید پاسخگوی نیازهای معاصر باشد/ خیمه شب بازی از جاده ابریشم وارد ایران شد

برنامه نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم مستند «لعبت باز» با حضور پوریا نوری، کارگردان اثر، سید احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران(ایکوم)، سیاوش ستاری، رئیس یونیمای ایران و استاد خیمه شب بازی، محمد بزرگ، نویسنده و منتقد سینما و فرید دغاغله تدوینگر در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، سید احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه‌های ایران(ایکوم) ضمن تشکر از مدیر موزه سینما برای نمایش این فیلم گفت: فیلم «لعبت باز» بیانگر فردی است که درباره یک دوره فطرت و فراموشی درباره یکی از هنرهای ملی و قدیمی این کشور یعنی خیمه شب بازی، از دانشگاه و شکل جدید آموزش هنر خارج شده و میان این موضوع و شیوه سنتی استاد- شاگردی پیوندی به وجود آورده و سعی در احیای مجدد این گونه نمایشی دارد.

وی ادامه داد: در پیشینه هنرهای نمایشی ایرانی همواره شیوه استاد- شاگردی وجود داشته است و گاهی انتقال هنر از پدر به پسر و در تمام اشکال هنری انجام می‌شده است. در شیوه قدیم آموزش، فرد باید قابلیت دریافت را برای خود به وجود می‌آرود تا در نهایت کار را از آن خود می‌کرده است. نکته مهم این است که هنرهای مختلف باید پاسخگوی نیازهای دوره معاصر نیز باشند. آقای ستاری یک مورج هستند و به ترویج هنر خود در سطح کشور و حتی نقاط دور افتاده می‌پردازد.

محمد بزرگ، نویسنده و منتقد سینما نیز گفت: در فیلم ایده‌ای یونیک مورد پرداخت قرار گرفته و این مستند دارای دو وجه است. بخشی از آن به احیای هنر خیمه شب بازی می‌پردازد و در وجه دیگر به سیاوش ستاری و زحمات او اشاره می‌شود. در  این فیلم به نکات مغفول مانده در تاریخ ایران اشاره‌هایی وجود دارد که باعث تمایز آن از سایر آثار می‌شود.

هدفم ثبت هنر فراموش شده خیمه شب بازی بود

در ادامه پوریا نوری کارگردان  اثر گفت: «لعبت باز» اولین فیلمی بود که من مقابل دوربین بردم. شخصیت سیاوش ستاری و سوژه خیمه شب بازی نیاز به تحقیق و کمک گرفتن از افراد مختلف داشت. این فیلم روندی طولانی را طی کرد و مراحل ساخت آن را از سال ۹۸ آغاز کردیم. آن زمان از ستاره اسکندری که به همراه آقای ستاری یک موزه خیمه شب بازی را اداره می‌کنند، در جریان شخصیت سیاوش ستاری قرار گرفتم.

نوری افزود: او از یک شخصیت کاریزماتیک بهره‌مند است و در مقطعی بسیار در تلویزیون فعال بوده است. برای مثال در  مقام برنامه ریز با سریال پربیننده «پس از باران» همکاری داشته است. ستاری بنا به تشخیص خود از سینما و تلویزیون کناره گیری می‌کند و به سمت حوزه مورد علاقه خود، یعنی خیمه شب بازی می‌رود. سیاوش برخلاف بسیاری از بازیگران از سینما وارد حوزه نمایش عروسکی شد.

وی افزود: از ستاره اسکندری شنیدم که ستاری قرار است یک تماشاخانه سیار در سیستان و بلوچستان راه اندازی کند. مدیر وقت منطقه آزاد چابهار، خودرویی را در اختیار او قرار می‌دهد و از این طریق شروع کار او در شهر چابهار رقم می‌خورد و در مقابل، این مدیر از سیاوش می‌خواهد تا به وسیله کار خود بذر آرزو را در دل بچه‌های چابهار قرار دهد. من ایده ساخت این فیلم را با سیاوش مطرح کردم  در ابتدا او چندان با این موضوع موافق نبود، زیرا فکر می‌کرد من نگاهی توریستی به این موضوع دارم. اما به مرور این کار شکل پیدا کرد و صورتی اجرایی به خود گرفت.

این کارگردان بیان داشت: علی شمس یکی از کارگردانان صاحب نام تئاتر کشور، نویسندگی «لعبت باز» را برعهده گرفت که جا دارد از او تشکر کنم. فیلمبرداری این اثر در شهرهای زنجان، اصفهان و سیستان و بلوچستان انجام شد و در مقطعی خودرو مربوط به اجرا تا اندازه‌ای مشهور شد که هنگام عبور از خیابان‌ها، بچه‌ها صدای عروسک‌های خیمه شب بازی را تقلید می‌کردند. ستاری خود فیلمساز بسیار خوبی است و در حین تولید این اثر با حساسیت بسیاری روند فیلمبرداری هر پلان را زیر نظر داشت. فیلمبرداری این اثر به صورت تک نفره انجام شد و بعدها دوستانی به من اضافه شدند. هدف من این بود که به نوعی بتوانم این هنر در حال فراموشی را به ثبت برسانم. افرادی نظیر سیاوش ستاری درباره ایران دغدغه‌مند هستند و من علاقه‌دارم درباره چنین افرادی فیلم بسازم.

فرید دغاغله تدوینگر «لعبت باز» نیز گفت: امروز شاهد نسخه کوتاه شده فیلم بودیم که برای نمایش‌های مختلف و ارتباط بهتر مخاطب با اثر تدوین شده است. در نسخه کامل این مستند به مراحل ساخت عروسک‌ها نیز پرداخته می‌شود و روند آموزش‌های آقای ستاری نیز در آن‌ها وجود دارد. او بخشی از وقت خود را به دعوت از چهره‌های صاحب نظر در خیمه شب بازی و گفت‌و‌گو با آن‌ها اختصاص داده بود که در نسخه دیگر فیلم به صورت کامل‌تر وجود دارد.

وی ابراز داشت: در باز بینی فیلم‌ها نکته‌ای که برای من اهمیت داشت این بود که سیاوش ستاری با غباری که زمان بر روی پدیده‌ها می‌نشاند، در حال مبارزه بود و با فراموشی ستیز می‌کرد. علی شمس نریشن بسیار خوبی را برای این اثر نوشت و توانستیم با استفاده از منابع آرشیوی، این فیلم را تکمیل کنیم. تلاش ما بر این اساس بود که مخاطب پس از مشاهده اثر بتواند اندکی درباره خیمه شب بازی صحبت کند.

رسالت من اموزش خیمه شب بازی به نسل های بعد است

سیاوش ستاری، رئیس یونیمای ایران و استاد خیمه شب بازی نیز گفت: افرادی که به سن و سال من هستند قطعا از تلوزیون ملی ایران در شب‌های چهارشنبه سوری شاهد خیمه شب بازی بوده‌اند. پس از مدت‌ها غیبت این هنر، سرانجام در سال ۷۱  جشنواره نمایش عروسکی در پارک شهر تهران برگزار شد. اما زمانی که به آنجا رسیدیم نشانه‌ای از اجرای نمایش خیمه شب بازی ندیدم. سرانجام تعدادی پیرمرد سر رسیدند و مشغول اجرا شدند. پس از آن من بسیار جذب تصاویری شدم که در اجرای نمایش شاهد آن بودم. آن افراد شیخ احمد و رضا خمسه‌ای بودند که بعدها به اساتید من تبدیل شدند.

وی ادامه داد: آن روز ذهن من درگیر این موضوع شد که اگر روزی این افراد سر بر خاک بگذارند، آیا فرزندان من می‌توانند شاهد هنرنمایی عروسک «مبارک» باشند یا خیر؟ من بسیار با مقوله یادگیری هنرهای سنتی درگیر هستم و به آن فکر می‌کنم. در نقطه‌ای که یک هنرمند هنرهای سنتی تصمیم گرفت تا ابزار هنر را از دست کودک خود جمع کند و دیگر این وسایل اسباب بازی کودک او نبودند، شروع نابودی هنرهای سنتی رقم خورد، چراکه کودکان به صورت ناخودآگاه و طی تکرار بازی با ابزار هنرهای سنتی، در حال آموختن و رسیدن به مهارت بودند.

وی بیان داشت: کشوری مانند ژاپن با هوشمندی بسیار به جای شیوه آموزش هنرهای سنتی، مدارسی را برای یادگیری ایجاد می‌کند و به همین دلیل است که هنرهای نمایشی سنتی ژاپن نظیر کابوکی و بونراکو بسیار مورد توجه توریست‌ها قرار می‌گیرد. رسالت من این بود که هنر خیمه شب بازی را به نسل بعد آموزش دهم و این موضوع را سرلوحه خود قرار دادم.

ستاری با بیان اینکه بسیاری بر این عقیده هستند که هنر خیمه شب بازی صورتی کهنه داشته و دیگر کارایی ندارد، خاطرنشان کرد: تجربه من در طول این سال‌ها نشان داده است که خیمه شب بازی به مسائلی هم چون سن و سال و… ارتباطی ندارد و حتی کودکان امروزی نیز بسیار جذب این هنر می‌شوند. خیمه شب بازی از نظر فرم ، شیوه‌ها و ابزارهای ارتباطی هنر کهنه‌ای نیست و تجربه من در ارتباط با بچه‌ها و در شهرهای مختلف این موضوع را ثابت کرده است. باید به این نکته توجه کنیم که این هنر در طول تاریخ چه فراز و فرودهایی را تجربه کرده است.

این استاد مطرح هنر خیمه شب بازی یادآور شد: خیمه شب بازی از طریق جاده ابریشم به ایران وارد شده و بر اساس روحیات ما تغییراتی در آن حاصل شده است و ویژگی‌هایی کاملا تازه و ایرانی پیدا کرده است. همچنین قصه‌های مورد استفاده در خیمه شب بازی در مقاطع گوناگون تاریخی شکلی به روز پیدا کرده‌اند. در ایران مقوله عروسک، گستردگی و کارکردهای بی‌شماری دارد و کم‌تر کشوری دارای چنین نقشی است و این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد.

شهرزاد مبرهن استاد خیمه شب بازی و همسر سیاوش ستاری نیز گفت: این فیلم برای من و سیاوش بسیار متاثر کننده است و هر بار پس از دیدن آن به گریه می‌افتم. از پوریا نوری برای ساخت این فیلم و سیاوش ستاری برای اینکه عاشقانه به راه خود ادامه می‌دهد تشکر می‌کنم.

در این برنامه افرادی همچون : حسین ریگی کارگردان سینما، شهرزاد مبرهن استاد خیمه شب بازی، پوپک عظیم پور مدرس هنرهای نمایشی، ندا قائدی و آذر تجلی منشی صحنه برحسته سینما، امید خاکپورنیا کارگردان، یاسر برزگر کارگردان، مرجان پورغلامحسین کارگردان، علی گودرزی کارگردان، صهبا شرافتی بازیگر، آرزو تاج نیا بازیگر، امین قلی پور عکاس، سعید مسرور مجری طرح و مدیر تولید، علی عدالت دوست صدابردار حضور داشتند.

 

حسین محجوب:همه انسان ها ایفاگر نقش زندگی خود هستند/ منبع الهام من مردم هستند

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز « حسین محجوب» بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، حسین محجوب درباره هنر سینما گفت: سینما هچون هنرهای دیگر یک وسیله بیانی است که موضوعی را به مخاطبان انتقال می‌دهد. ضمن اینکه لازم است تا در سینما سرگرمی و جذابیت وجود داشته باشد، یک اثر می‌تواند شامل مفهوم و پیام هم باشد.
وی با بیان اینکه هنر فی‌النفسه و به صورت مجرد معنا ندارد و حائز اهمیت نیست، افزود: هنر وسیله‌ای است که موجبات ارتقاء افراد را فراهم می‌کند و ما را به لحاظ اندیشه، نوع نگاه و… به سطوح دیگر می‌رساند.
محجوب خاطرنشان کرد: در مسیر زندگی اگر عنصر صداقت در موارد مختلف وجود نداشته باشد، من نمی‌توانم با آن ارتباط برقرار کنم. این اتفاق چند بار برای من رخ داد و شاهد آسیب‌های آن بودم و احساس می‌کردم که در حال دروغ گفتن هستم و این موضوع بسیار برای من ناخوشایند است.
وی در ادامه بیان داشت: اولین فیلم سینمایی که در آن به ایفای نقش پرداختم، «رگبار» اثر بهرام بیضایی بود که البته نقش کوتاهی در این اثر برعهده داشتم. این فیلم دارای فیلم‌نامه بسیار وزین و خوبی بود و نیازی ندیدم با بیضایی وارد صحبت شوم. به تصور من این فیلم در زمره یکی از بهترین آثار بهرام بیضایی قرار می‌گیرد. بیضایی در ارتباط با بازیگران خود بسیار صمیمانه و حرفه‌ای برخورد می‌کرد و چالش خاصی وجود نداشت.
وی ادامه داد: پس از آن نیز با مرحوم شهنواز در سریال «دلیران تنگستان» همکاری داشتم. این سریال به صورت جسته و گریخته فیلمبرداری می‌شد. آقای شهنواز بسیار انسان ساده و صمیمی بود و به لحاظ مالی فردی بی‌نیاز بود، یه گونه‌ای که زمین‌های بخش شمالی تلویزیون متعلق به پدر او بود که آن‌ها را بخشیده بود. در این سریال همیشه ۵۰۰ سرباز در صحنه فیلمبرداری حاضر بودند و او با آرامش کامل و ریتمی آرام کارها را پیش می‌برد. در آن سریال ارتباط دوستانه ای بین من و آقای فخیمی شکل گرفت که بعدها نیز ادامه پیدا کرد.
محجوب بیان داشت: استنباط من این است که همه انسان‌ها بازیگر هستند و در زندگی به ایفای نقش می‌پردازند. برخی نسبت به این بازی آگاهی‌هایی پیدا کردند و برخی دیگر ناآگاه هستند. همه انسان‌ها در حال بازی نقش‌های مختلف در طول زندگی خود هستند و گاهی متوجه این تفکیک ها نیستند.
وی درباره بازیگری نیز گفت: از نظر من دانستگی برای بازیگری در تمام زمینه‌ها امری لازم و ضروری است زیرا احاطه و دانش حوزه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد. منبع الهام من مردم هستند و از آن‌ها آموزش می‌بینم. ما هرچه داریم از مردم است و رفتارها و کردارهای آنان را تبعیت می‌کنم و همان‌ها را در بازیگری به کار می‌گیرم. باید خوب ببینیم و در عمق بازیگری نفوذ کنیم تا بتوانیم کار خود را به بهترین شکل صورت دهیم. من معتقدم باید چیزی را به مردم عرضه کنیم که شکلی ارزنده داشته باشد و مردم را یک قدم به سمت جلو هدایت کند.