در نشست هفته جهانی موزه و میراث فرهنگی در موزه سینما مطرح شد: کیارستمی می‌گفت مدیون رزمندگان و جانبازان شیمایی هستیم/ موزه‌ها باید زنده بودن و زندگی را به جامعه منتقل کنند

همزمان با هفته جهانی موزه‌ها و میراث فرهنگی نشست تخصصی با عنوان موزه‌ها و پایداری اجتماعی باحضور مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما، سید احمد محیط طباطبایی رئیس شورای بین المللی موزه‌ها، رسول صدرعاملی ، حبیب احمدزاده، رضا کیانیان و محمدرضا تقی پور مدیر موزه صلح در محل موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مدیرعامل موزه سینمای ایران در ابتدای این نشست با اشاره به شعار امسال روز جهانی موزه،  گفت: شعار امسال موزه‌ها« پایداری اجتماعی» است به همین مناسبت از آقایان سید احمد محیط طباطبایی، حبیب احمدزاده، رسول صدرعاملی، رضا کیانیان و محمدرضا تقی پور دعوت کردیم تا  گفتگویی دوستانه و صمیمی با این موضوع برگزار کنیم.

وی ادامه داد: هدف اصلی از تشکیل نشست این‌است که به صورت تخصصی به بررسی نقش موزه سینما در پایداری اجتماعی بپردازیم.

مجید اسماعیلی در ادامه ضمن خوشامدگویی به مهمانان از محیط طباطبایی رئیس شورای بین المللی موزه‌ها خواست تا جلسه را با نگاهی به شعار اصلی امسال موزه‌ها آغاز کند.

محیط طباطبایی با تبریک روز جهانی موزه و اشاره به شعار امسال گفت: بیش از چهل هزار موزه در دنیا عضو شورای جهانی موزه‌ها هستند و موزه‌های ایران نیز نقش پر رنگی در این شورا دارند.

وی موزه سینما را یکی از مهمترین و تخصصی‌ترین موزه‌ها دانست و ادامه داد: موزه سینما به ما یادآوری می‌کند که در گذشته چگونه بودیم و در آینده چگونه باید زندگی کنیم و به دلیل ماهیت خود موزه سینما این موزه می‌تواند ارتباط بهتری با مردم ، جامعه و سینماگران نسبت به موزه‌های دیگر برقرار کند.

اسماعیلی با بیان اینکه درواقع ما با سه مفهوم سینما، موزه و پایداری مواجه هستیم  از رسول صدرعاملی خواست تا درباره اینکه موزه سینما صرف نظر از کارهای دانشگاهی در حوزه پایداری چه کاری می تواند انجام دهد، توضیح بدهد.

تقویت روایت‌ها در موزه‌ها

رسول صدرعاملی کارگردان سینما گفت: پایداری اجتماعی و استمرار این پایداری از درک و شناخت مخاطب و شهروندان نسبت به مسائل بوجود می‌آید و زمانیکه مخاطب وارد موزه‌ها می‌شود دورانی را مرور می‌کند که این امر به شناخت او نسبت به وقایع و سیر تاریخی آن کمک زیادی می‌کند.

وی با اشاره به اینکه هر شیی و هر بخشی در موزه‌ها دارای روایت است، ادامه داد: ما باید بتوانیم در موزه سینما روایت‌ها و قصه‌های جذاب را فارغ از تنگ نظری‌ها و دسته بندی‌های مختلف با یک صداقت و انصاف از تاریخ در دل قصه برای مخاطب بیان کنیم.

صدرعاملی بیان داشت: خلاء جدی امروز این است که زمانیکه مخاطب وارد موزه سینما می‌شود اطلاعاتی را می‌گیرد و خارج می‌شود و به محض خروج آن اطلاعات را فراموش می‌کند اما اگر قصه و روایت پشت هر شیء و یا بخشی را بداند قطعا دوباره به آن باز خواهد گشت و مشکل اصلی امروز موزه ها کمرنگ بودن این روایت‌ها است.

مدیرعامل موزه سینما  در ادامه با بیان اینکه کارکرد اصلی موزه‌ها آگاهی بخشی و پیوند بین حال و گذشته است از حبیب احمدزاده خواست تا درباره اینکه موزه سینما به موضوع پایداری چگونه می‌تواند بپردازد، صحبت کند.

موزه‌ها باید زنده بودن و زندگی را به جامعه منتقل کنند

حبیب احمدزاده نیزبا اشاره به اینکه یکی از مشکلات اصلی نوع نگاه اشتباهی است که برخی‌ها به کارکرد موزه‌ها دارند، گفت: نوع نگاه برخی افراد به موزه‌ها دقیقا همان نگاهی است که به دانش آموزان در آموزش و پرورش دارند ؛ تصور می‌شود که مغز مخاطبان یک ظرف خالی است که باید آن را پر کرد درحالیکه باید به سمتی حرکت کرد که مخاطب و بازدیدکننده موزه بعد از دیدن هر موزه‌ای به سمت تفکر و تکاپو حرکت کند.

وی با اشاره به اینکه موزه‌ها باید مانند شمع و نور نقش روشنگری و افزایش آگاهی داشته باشند، افزود: موزه‌ها در هر شکل و عنوانی باید حس زنده بودن و زندگی را به جامعه منتقل کنند و مانند یک دونده دو امدادی تجارب گذشتگان را به نسل امروز و تجارب نسل امروز را به آیندگان منتقل کنند. به عنوان مثال، موزه سینما می تواند از خود افراد کهنه کار این رشته و حتی بازنشسته‌های سینما به عنوان روایتگران این مجموعه تاریخی استفاده کند.

احمدزاده با اشاره به اینکه موزه باید پویا و زنده باشد، بیان داشت: اگر هر موزه‌ای به افراد جامعه و شهروندان بگوید که شما قرار نیست همه مسائل را از ابتدا تحربه کنید بلکه می‌توانید تجربیات دیگران را ببینید و آگاهی پیدا کنید، قطعا می‌تواند کاری را انجام بدهد که دانشگاه‌ها و مدارس نتوانسته‌اند انجام بدهند.

وی با تاکید بر اینکه موزه‌ها باید از نمایشی بودن صرف دست بردارند گفت: موزه باید پویا باشد و نباید تنها به پوسته اکتفا کنند بلکه باید محتوای پویا را تکثیر کند.

اسماعیلی در ادامه با اشاره به اینکه در مفهوم پایداری بحث تعادل وجود دارد و کنترل بحران ها از جمله موضوعاتی است که به پایداری مربوط می‌شود ، از رضا کیانیان خواست تا درباره ارتباط بین پایداری و سینما صحبت کند.

کشوری که سینما نداشته باشد هویت ندارد

رضا کیانیان با اشاره به اینکه به موزه‌ها علاقه جدی و شخصی دارد و از نظر او موزه‌ها نقش پررنگی در هر پیش برد جامعه‌ای و توسعه ملی دارند، گفت: تفاوت اصلی که بسیاری از موزه‌های داخل کشور با موارد مشابه خود در خارج از کشور دارند این است که فعالیت موزه‌های خارج از کشور زنده و پویا است و باید توجه داشته باشیم که موزه انبار اشیای عتیقه نیست، موزه زنده است و گرفتار کردن اشیا و قاب‌ها و دور نگه داشتن گذشته از امروز است.

وی با تاکید بر اینکه باید باور به موزه‌ها را در افکار عمومی تغییر داد، افزود: این که وقتی می‌خواهند موضوعی را قدیمی و کهنه و بی فایده نشان بدهند می‌گویند موزه‌ای است! نگاه درستی نیست زیرا موزه‌ها دریچه و پنجره‌ای را به روی جامعه باز می‌کنند که افراد می‌توانند گذشته و شناسنامه خود را در آنجا ببینند و بشناسند و برای توسعه دست به دامان الگوهای غریبه نشوند. قطعا وقتی بدانند از چه پشتوانه قوی برخوردار هستند احساس شادی و قدرت خواهند کرد و راه رو به رو را روشن‌تر خواهند دید.

کیانیان با طرح این سوال که چگونه می‌توان موزه‌ها را به عنوان یک میراث زنده و مهم نگه داشت، گفت: آنچه باعث زنده شدن موزه‌ها می‌شود روایت اشیا به شیوه‌های جذاب است. به طور مثال،همه ما ماجرای عاشورا را حفظ هستیم اما بازهم هرسال در عزاداری‌های ماه محرم آن را برای ما تعریف می‌کنند و اصلاً شرکت در عزاداری‌های مذهبی زنده نگه داشتن روایت است و روایت در دل و ذهن می‌نشیند، باقی می ماند و عنصری از وجود ما می‌شود.

وی با بیان اینکه روایت ِجذاب ِاشیا و قصه‌های پشت آن‌هاست که ما را جذب می‌کنند، بیان داشت: بنابراین در موزه‌ها ضروری است تا اشیا و قاب‌ها را در قالب قصه برای کودکانمان تعریف کنیم تا خود و اجداد خود را بشناسند.

کیانیان با اشاره به اینکه سینمای ایران هم پای سینمای جهان متولد شده و گنجینه‌ای پرافتخار است، بیان داشت: هر کشوری که سینما نداشته باشد هویت ندارد و ما می‌توانیم با استفاده از روایت‌ها و قصه‌هایی که در سینما داریم هویت خود و فرزندانمان را تقویت کنیم.

وی ادامه داد: می‌توان با برنامه ریزی ، سینماگران و هنرمندان را به موزه سینما دعوت کرد تا به صورت مستقیم با مردم و جامعه ارتباط برقرار کنند و هر کدام  قصه خود و دیگران را بگویند.

کیانیان بیان داشت: هنرمندان بسیاری داریم که که در فرهنگ و تاریخ ما دارای جایگاه مهمی هستند و نقش پررنگی در فرهنگ و هنر کشور دارند اما مردم از اهمیت آنها و دلایل مهم بودنشان بی خبرند و موزه سینما می‌تواند نقش پررنگی در معرفی این هنرمندان ایفا کند.

کیارستمی می‌گفت مدیون رزمندگان و جانبازان شیمایی هستیم

محمدرضا تقی پور مدیر موزه صلح تهران نیز با تبریک هفته جهانی موزه‌ها، گفت: ارتباط رودر رو و زنده با مخاطبان و بازدیدکنندگان، برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی می‌تواند نقش مهمی در پویایی موزه‌ها داشته باشد.

وی ادامه داد: تمامی موزه‌ها فارغ از تعریفی که دارند هدف اصلی‌شان اطلاع رسانی و آگاهی بخشی است و این اطلاع رسانی با تاکید بر تاریخ گذشته بنا نهاده شده است.

تقی پور با ذکر خاطره‌ای از بازدید زنده یاد عباس کیارستمی از موزه صلح، گفت: کیارستمی بعد از بازدید سه ساعته از موزه صلح اعلام کرد که ما در تاریخ دوبار مدیون رزمندگان و جانبازان شیمیایی هستیم. یکبار زمانیکه به جبهه رفتند و از کشور دفاع کردند و یکبار دیگر نقش پر رنگی که در اطلاع رسانی و آگاهی‌بخشی درباره جنگ داشتند.

تقی پور ادامه داد: یکی از راه‌هایی که باعث می‌شود ارتباط جامعه و موزه‌ها تقویت شود این است که موزه‌ها روابط خود را با سازمان‌های مردم نهاد گسترش بدهند و هرچه این ارتباط بیشتر باشد قطعا اثرگذاری موزه‌ها نیز بیشتر خواهد شد.

 

 

قاضی نظام: برای متفاوت نوشتن باید متفاوت اندیشید/ چشم و گوش یک فیلمنامه نویس دائم به دنبال پژوهش و جرقه‌زدن است

عصر روز گذشته جلسه دوم «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» باحضورعلی اکبر قاضی نظام برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، علی اکبر قاضی نظام فیلمنامه نویس و استاد دانشگاه با بیان اینکه نویسنده مستمر باید درحال فعالیت باشد، گفت: تا کسی مطلبی ننویسد قطعا نویسنده نمی‌شود و این نوشتن باید مداوم باشد. تمام نویسندگان با هر میزان سابقه‌ای وقتی مدت طولانی ننویسند قطعا دوباره نوشتن برایشان سخت می‌شود.

وی ادامه داد: در اطراف همه ما قصه‌های فراوانی وجود دارد که می‌تواند تبدیل به یک فیلمنامه شود اما مهم این است که ما چشم و گوش یک فیلمنامه نویس را داشته باشیم. چشم و گوش و ذهن یک فیلمنامه نویس دائم به دنبال پژوهش و جرقه‌زدن است . زنده یاد عباس کیارستمی می‌گفت حافظه من پر از داستان‌هایی است که هنوز فرصت نکرده‌ام از آنها فیلم بسازم زیرا در مقطعی هر یک از این داستان‌ها شکل می‌گیرند اهمیت پیدا می کنند ویکی از آنها موضوع فیلم می‌شود.

این استاد دانشگاه با اشاره به تفاوت نگاه افراد عادی و هنرمندان به اتفاقات بیان داشت: یک اتفاق برای یک فرد عادی و یک هنرمند به یک شکل رخ می‌دهد اما فرد عادی از آن به سادگی می‌گذرد ولی هنرمند و فیلمنامه نویس به کوچکترین جزئیات آن اتفاق نیز توجه می‌کند و آن زمان است که می‌گوییم هنرمند چشم و گوش فیلمنامه نویسی را پیدا کرده است.

قاضی نظام هنر را شامل سه ضلع تجسم، تخیل و تفکر دانست و افزود: اثر هنری هر هنرمندی در هر رشته‌ای از جمع سه ضلع تفکر، تخیل، تجسم ایجاد می‌شود. هنرمند باید تخیلش را آزاد بگذارد و بعد به آن فکر کند و اگر کسی تخیل نکند هرگز فیلمنامه نویس نمی‌شود.

وی با اشاره به دلایل موفقیت یک فیلمنامه گفت: فیلمنامه‌ای خوب دیده می‌شود که متفاوت باشد و برای متفاوت نوشتن باید متفاوت اندیشید و متفاوت نوشت.

قاضی نظام بیان داشت: لازمه موفقیت در هر کاری ممارست و تمرین است تا تمرین نکنیم اتفاقی که مورد نظر ما است رخ نمی‌دهد و ما به عنوان فیلمنامه نویس باید آنقدر بنویسیم تا سرانجام آن اتفاق خوب یعنی فیلمنامه مطلوب محقق شود.

وی هر طرح داستانی را به سه بخش آغاز، میانه و پایان تقسیم کرد و افزود: اولین بخش هر فیلمنامه‌ای طرح آن است و تا زمانیکه طرح فیلمنامه کامل نشده باشد نمی‌توان کلیت فیلمنامه را بنا کرد.

شایان ذکر است، جلسه سوم «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور علی اکبر قاضی نظام چهارشنبه سوم خردادماه در سالن تمدن موزه سینمای ایران برگزار می شود. علاقمندان برای حضور در این برنامه باید در سامانه clubmuseum.ir تقاضای خود را ثبت نمایند.

حابر قاسمعلی: پیش فرض «آژانس شیشه ای» رفاقت است

 

عصر روز گذشته دومین جلسه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» در سالن تمدن موزه سینمای ایران باحضور جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس و مدرس فیلمنامه برگزار شد که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما،جابر قاسمعلی با بیان اینکه همه راه‌ها به فیلمنامه ختم می‌شود، گفت: یک فیلسوف یونانی جمله‌ای دارد که می‌گوید هر کسی که می‌خواهد فیلسوفی کند، باید فیلسوفی کند، اما کسی که نمی خواهد فیلسوفی کند نیز باید فیلسوفی کند. به عبارت دیگر اگر بخواهید فلسفه را رد کنید، باز هم باید بدانید فلسفه چیست تا بتوانید آن نقد کنید.این فرضیه در سینما هم وجود دارد؛ کسی که می‌خواهد فیلمنامه نویسی کند، باید فیلمنامه نویسی یاد بگیرد اما کسی که قصد ندارد فیلمنامه نویس شود، به عنوان مثال تمایل دارد بازیگر، تهیه کننده یا کارگردان شود نیز باید فیلمنامه نویسی بداند.

وی ادامه داد: یک بازیگر باید فیلمنامه را بشناسد تا بتواند نقش را تحلیل کند، یک کارگردان باید به قواعد و اصول فیلمنامه آشنا باشد تا بتواند آن را آنالیز کند و ساختار روایی، لحن ، ریتم و میزانسن آن را کشف کند تا بتواند آن را دکوپاژ کند . تهیه کننده فیلم نیز باید با فیلمنامه آشنا باشد تا بتواند یک گروه حرفه‌ای برای ساخت فیلم دستچین کند.

وی پس از بررسی ایده و پیشفرض فیلم «آژانس شیشه‌ای» گفت: ایده یک خطی آژانس به روشنی امری غیرممکن را به یک فعل ممکن بدل می‌کند. حاج کاظم که یک رزمنده سابق است، علیرغم اعتقادش به ارزش‌های انقلابی، برای نجات همرزم قدیمی‌اش دست به گروگانگیری که یک کار غیرقانونی و امنیتی است، می‌زند.

قاسمعلی افزود: اساسا طراحی پیشفرض در فیلمنامه موجب می شود که نویسنده بتواند ایده خود را به درستی گسترش بدهد. به عبارت دیگر، پیش‌فرض در داستان همچون چتری بر فراز ایده سایه می‌افکند تا مانع از انحراف ایده به مسیرهای ناخواسته شود. پیشفرض همچون یک عنصر معنایی در زیر متن داستان حضور دارد (و اگرچه توسط مخاطب کشف و بازشناسی می‌شود) اما عملا مانند یک چراغ راهنما برای نویسنده عمل می‌کند تا معنایی که نویسنده برای داستان خود در نظر گرفته، در لابلای مناسبات داستانی و کشمکش بین شخصیت‌ها به شکل عینی گسترش پیدا کند.

قاسمعلی با بررسی رابطه حاج کاظم و دوست‌اش عباس در فیلم آژانس شیشه ای ادامه داد: پیش‌فرض این فیلم درباره رفاقت است. اینکه کسی زندگی خود را به خاطر یک دوست به خطر اندازد و برایش فداکاری کند.

قاسمعلی پس از اشاره‌ای کوتاه به ویژگی فیلمنامه‌های سه پرده‌ای و نقاط عطف داستانی گفت: به طور معمول و با تایم یک فیلم صد دقیقه‌ای، پرده ی اول حدودا دقیقه 20 تمام می‌شود. سپس عطف یک رخ می‌دهد تا فیلم‌نامه در پرده دوم ادامه پیدا کند. اما کسانی بوده اند که این قاعده را در هم شکسته‌اند. یکی از آنها بیلی وایلدر است که در فیلم آپارتمان عطف یک را دقیقه پنجاه فیلم قرار می‌دهد. اوست که این شجاعت را دارد که مخاطب را 50 دقیقه سرگرم کند بی آنکه مخاطب خسته شود و ارتباط با فیلم را از دست بدهد.

وی ادامه داد:  در سینمای ایران هم گاه پیش آمده که نویسنده در چهارچوب ساختار سه پرده‌ای، نوآوری کند. اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی» چنین کرد است. او نقطه عطف اول را به دقیقه 30 کشانده؛ جایی  که الی در دریا غرق می‌شود اما نکته مهم این است که طی این سی دقیقه تماشاگر نه تنها ارتباط خود را با فیلم از دست نمی‌دهد بلکه به شدت درگیر مناسبات بین شخصیت‌ها می‌شود.

قاسمعلی با بیان اینکه سینما همچنان نیاز به فیلمنامه داستان‌گو و سه پرده‌ای دارد ،بیان داشت: برخی‌ها تصور می‌کنند فیلمنامه سه پرده‌ای کهنه و قدیمی شده است و دیگر پاسخگوی نیاز سینما دوستان نیست این نگاه اشتباه است. همچنان شاهکارهایی در سینمای داستانی وجود دارد که پس از گذر سالها نه تنها دیدنی هستند بلکه بسیاری از فیلمسازان  آنها را بازسازی می کنند. من معتقدم کسانی که می‌خواهند ساختار شکنی کنند،  بهتر است چند فیلمنامه سه پرده‌ای بنویسند و پس از تجربه اصولی در این زمینه به نگارش انواع دیگر فیلمنامه روی بیاورند. درست مثل کاری که نیما یوشیج در شعر و ادبیات معاصر انجام داد. او ابتدا به وزن و بحور عروضی و قالب های کهن شعر تسلط پیدا کرد، سپس قاعده‌ها را در هم شکست و شعر نیمایی را خلق کرد.

« فردوسی» از نظر ژانر اولین فیلم تاریخ سینمای ایران است/ نمایش فیلمی از دهه ۳۰ در موزه سینمای ایران

عصر روز گذشته صحنه‌های ترمیم شده فیلم «فردوسی» ساخته عبدالحسین سپنتا در سالن فردوس موزه سینمای ایران نمایش داده شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، علیرضا محمودی روزنامه نگار، نویسنده و منتقد سینما با بیان اینکه بخش مهمی از آنچه درباره فیلم «فردوسی» می‌دانیم مربوط به عوامل آن است ، گفت: آنچه در تیتراژ فیلم تاکید شده این است که سپنتا نویسنده فیلمنامه و تنظیم کننده مذاکرات در این فیلم بوده است. در فیلم مشروطیت تا سپنتا نیز نصرت الله محتشم می‌گوید همه امور فنی فیلم با اردشیر ایرانی مدیر کپانی امپریال فیلم بمبئی بود و امور هنری فیلم را عبدالحسین سپنتا انجام داده است.
وی ادامه داد:از سوی دیگر اردشیر ایرانی سه فیلم مهم تاریخ سینمای ایران به نام‌های دختر لر، فردوسی و شیرین و فرهاد را تهیه کرده است بنابراین می‌توانیم بگوییم وی بیشتر یک تهیه کننده و بازیگر هندی بوده است .
محمودی با اشاره به اینکه از نظر فنی فیلم متعلق به سینمای ایران نیست، بیان داشت: نزدیکترین فیلم ایرانی به «فردوسی» حاجی آقا آکتور سینما است که کاملا در ایران تولید شده است. کمپانی هندی به دلیل فروش خوبی که فیلم «دختر لر» داشته و استقبال خوبی که از این فیلم شده است هدفش بیشتر افزایش تولیدات در ایران بوده که در تداوم آن، فیلم « شیرین و فرهاد» را می‌سازد اما بعد از شکست تجاری فیلم‌‌های «فردوسی» و «شیرین و فرهاد» عبدالحسین سپنتا دو فیلم دیگر خود یعنی «چشمان سیاه» و «لیلی و مجنون» را با یک تهیه کننده دیگر هندی می‌سازد.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم از نظر تولید فیلم بررسی کنیم که «فردوسی» چه جایگاهی به عنوان تولید در تاریخ سینمای ایران دارد، اگر دوره قاجار یعنی از سال 1279 تا سال 1309 که فیلم آبی و رابی ساخته می‌شود را دوره اول تولید فیلم در ایران بدانیم باید بگویم در این دوره فیلم داستانی ساخته نشده است و فیلم‌ها بیشتر مستند و یا شخصی بودند مانند فیلم‌هایی که در کاخ گلستان پیدا شده و فیلم‌هایی که خان بابامعتضدی در دوران رضا شاه فیلمبرداری کرده است و دوره دوم که از 1309 تا 1316 شروع می‌شود دوره است که تولید فیلم داستانی آغاز می‌شود.
این نویسنده توضیح داد: فیلم کشف شده از «فردوسی» به ما توضیح می‌دهد که در این دوره فیلم ساخته شده در خارج از کشور بخشی از تولید سینمای آن دوره است و پنج فیلمی که سپنتا ساخته است همگی واجد این ویژگی هستند.
محمودی همچنین خاطرنشان کرد: در دوره‌ای که این فیلم در سینما اکران شده (در سال‌های1279 تا 1334 ) درواقع در دوره اول سینماسازی بود که این فیلم در سینما به عنوان فیلم نوروزی در سینما سپه نمایش داده شد. از نظر ژانر به جرات می‌توان گفت« فردوسی» اولین فیلم تاریخ سینمای ایران است یعنی اولین فیلمی که فیلمنامه آن برای یک دوره تاریخی نوشته شده است و فیلمنامه نویس بر اساس مستندات، فیلمنامه‌ای تاریخی درباره زندگی فردوسی آماده کرده است.
وی ادامه داد: یکی از ویژگی‌های برجسته فیلم این است که مانند یک اثر زندگینامه‌ای به زندگی و زمانه فردوسی به عنوان مهمترین چهره فرهنگی آن دوره پرداخته است و از نظر روایت با اینکه سپنتا فیلمنامه را در هند نوشته است اما چیزی که بیشتر از صحنه برایش اهمیت داشته محتوا و ارائه یک شناخت نامه درباره ایران و اعراب است که این امر خود نوعی رویکرد به فیلمنامه نویسی دارد.
محمودی درباره شخصیت‌های فیلم نیز گفت: ترسیم شخصیت به عنوان نمادی از یک دوران مانند سلطان محمود و یا فردوسی به عنوان نماد روشنفکری، خیلی نمادگرایی است که بعدها در دوران مختلف در سینما استفاده شده و بسیار قابل توجه است.
وی در پایان بیان داشت: نسخه بیست دقیقه‌ای که از فیلم فردوسی دیدیم با توجه به فقر منابع تصویری که از آن دوره داریم بسیار اهمیت دارد و امیدوارم باز هم از این نوع کشفیات تاریخی اتفاق بیافتد.
گفتنی است، بیست دقیقه از صحنه‌های ترمیم شده فیلم سینمایی «فردوسی» که مرمت آن توسط فیلمخانه ملی ایران انجام شده است همزمان با روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی توسط موزه سینمای ایران به نمایش درآمد.
در این نمایش افرادی همچون لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی ایران، نظام الدین کیایی، سعید الهی، سعید عقیقی، خدایار قاقانی، رضا درستکار، حمید کاویانی، علیرضا بهنام، نیما حسنی نسب، قلی پور، حسین مرادی زاده و … حضور داشتند.

 

کیانوش عیاری: دنیا را با دوربین 8 میلیمتری می‌دیدم

موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «کیانوش عیاری»؛ نویسنده و کارگردان پیشکسوت سینما بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

کیانوش عیاری با بیان اینکه بیست و سوم اردیبهشت 1330 در اهواز متولد شده است گفت: پدرم تاجر بود و مقدار زیادی فروشگاه، پاساژ، بازار و یک سینما به نام سینما دنیا که در آن زمان می‌گفتند وسیع ترین سینمای ایران است، داشت.

وی با بیان اینکه برادرش داریوش از او پنج سال بزرگتر است، ادامه داد: وضعیت اقتصادی ما از نظر اقتصادی تقریبا خوب بود و از رفاه نسبی برخوردار بودیم و تفریحات اصلی ما در آن سال‌ها سینمارفتن بود . اگر به شهر دیگری هم سفر می‌کردیم مهمترین جایی که در آن شهر می‌رفتیم باز هم سینما بود.

عیاری خاطرنشان کرد: سال 1348 پدرم برای داریوش برادرم یک دوربین سوپر 8 خریده بود و من هم از آن دوربین استفاده می‌کردم. این دوربین در سالهای اولی که تازه آمده بود استفاده آن بیشتر برای مهمانی‌ها، سر سفره هفت سین و مسافرت‌های خانوادگی بود.دایی من کارمند سازمان آب و برق خوزستان بود و این امکان را داشت تا آپارات 16 میلی متری به خانه خودش یا ما بیاورد و به دلیل علاقه‌ای که بیشتر در خانه ما برای دیدن فیلم بود موجب شده بود تا بیشتر نمایش‌ها در حیاط خانه ما باشد. آپارات 16 میلی متری المو بود که آن را روی بخشی از پله‌های حیاط که به اتاق‌ها متصل می شد می‌گذاشت و در نقطه مقابل آن یک پارچه سفید قرار داده می‌شد و بر روی آن فیلم‌های مستند و گزارشی نمایش داده می‌شد.

وی ادامه داد: فیلم‌ها خیلی مهم نبود بلکه نفس چرخش دو بوبین بزرگ، صدای آپارات و نوری که از آن لنز بر روی پرده می‌تابید مهمتر از کیفیت فیلم ها برای ما بود. یک نریشن از این فیلم ها به خوبی یادم هست که می‌گفت «گاو حسن سه گوساله دارد» جالب است که تا امروز این نریشن در یاد من مانده است. درواقع یک سینما پادادیزویی داشتیم و همسایه‌های دور و اطراف خانه ما هم که اغلب ارمنی بودند از روی پشت بامشان فیلم‌هایی که در حیاط ما نمایش داده می‌شد را می‌دیدند و ما هم مشکلی نداشتیم.

عیاری در بخش دیگری از خاطرات خود گفت: در اهواز خبرهای مربوط به فیلم‌ها خیلی زود به ما می‌رسید. یادم می‌آید برای فیلمبرداری فیلم «ماجراجویان جنوب» که فیلمبردار آن رضا انجم روز بود به اهواز آمده بودند و برای شهر اهواز خیلی افتخارآمیز بود که یک گروه فیلمبرداری برای ساختن فیلم به آن شهر آمده اند زیرا این امر نشان از اهمیت شهر اهواز داشت. من هم از همکلاسی‌هایم در جریان اخبار مربوط به فیلمبرداری فیلم قرار داشتم. یک شب در یکی از خیابان‌های اصلی اهواز که محل استقرار آنها در هتل بود رفتم (فردای آن روز هم امتحان شیمی داشتم) دیدم یک فولکس واگن ایستاده و چند جوان در داخل آن کابل می اندازند متوجه شدم که آنها فیلمبرداری دارند در همان جا ایستادم، پشت ماشین پر شد و حرکت کرد و من هم شروع به دویدن پشت سر آن کردم و از مسیری که تغییر می‌داد حدس زدم به سمت رودخانه کارون می‌رود . من همچنان می‌دویم و ماشین هم با سرعت می‌رفت به پل اهواز رسید و ایستاد و من از خستگی بر روی زمین افتادم .وسائل را کارگرها از داخل ماشین برداشتند و از پله‌های پل به پایین به سمت بلوار حاشیه رودخانه بردند و زمانیکه من به آنجا رسیدم هزاران نفر آدم آنجا بودند و یک دیوار که پلیس ایجاد کرده بود تا مردم عادی به سمت جایی که فیلمبرداری می‌کردند، نروند.

وی در ادامه بیان داشت: من بچه بسیار خجالتی بودم اما انگیزه بسیار زیادی داشتم تا آنجا که به رغم اینکه هزاران نفر آنجا ایستاده بودند و نمی‌توانستند داخل بروند من توانستم از دیواری که ایجاد کردند عبور کنم و تا صبح کنار گروه فیلمبرداری باشم.

عیاری با بیان اینکه آقای انجم روز بسیار مرد مهربانی بود، گفت: در تمام طول شب که در کنار گروه فیلمبرداری  بودم گاهی به او و گاهی به دوربین 35 او نگاه می‌کردم و او متوجه شده بود که من به دوربین و سینما علاقمند هستم زیرا دائم از او سوال می‌پرسیدم. به من گفت دوست داری از پشت دوربین نگاه کنی و من گفتم بله. قبلا دوربین‌های 8 میلی متری را دیده بودم اما وقتی از پشت دوربین 35 نگاه کردم متوجه شدم یک کادر کاملا مشبک وجود دارد و انگار داشتم از یک دریچه زندان نگاه می کردم. خیلی تو ذوقم خورد از او سوال کردم در زمان فیلمبرداری این کادرهای مشبک هستند ؟ و او گفت بله این‌ها باید باشند و من گفتم پس به چه شکلی تصویر را می بینید او خندید و دیگر پاسخ نداد. برای من دوربین 8 میلیمتری جذابیت بیشتری داشت زیرا صفحه آن تمیز بود و من با دوربین 8 میلی متری تفریح می کردم و به نوعی به زندگی نگاه می‌کردم. بهرحال من آن شب تا صبح در کنار گروه فیلمبرداری بودم. یادم می‌آید درکنار حسن رضایی (بازیگر) ایستاده بودم و او را نگاه می‌کردم زیرا در آن زمان به دلیل فراوانی بازی‌هایی که داشت چهره بود . صبح از همان جا به سر کلاس برای امتحان رفتم و قبول نشدم و بعدها به حسن رضایی گفتم آن شب شما باعث شدید من در امتحان قبول نشوم.(با خنده)   

 

تفاوت نگاه مهرجویی و زنده یاد پوراحمد برای ساخت «مهمان مامان»

🌀 کارگاه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور علی اکبر قاضی نظام؛ فیلمنامه نویس ، استاد دانشگاه در موزه سینمای ایران برگزار شد.
در کارگاه اول که در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد،علی اکبر قاضی نظام گفت: کتابی به اسم «بنویس تا اتفاق بیافتد» نوشته شده است که پیشنهاد می‌کنم آنرا بخوانید زیرا من معتقدم تا ننویسید هیچ اتفافی نمی‌افتد . به عنوان مثال، اگر بگوییم خلق ایده، در همان لحظه باید بتوانیم درباره آن بنویسیم و شروع به خواندن کنیم و نقطه نظرات دیگران را بپرسیم تا متوجه شویم که آیا ایده مورد نظرمان برای ساخت فیلم سینمایی مناسب است یا نیست.
🌀 وی با بیان اینکه بهترین فیلم‌های سینمایی دنیا اقتباسی بوده اند، افزود: شما که امروز در موزه سینما سر کلاس من حضور دارید درواقع همکار فیلمنامه نویس من هستید و رابطه استاد شاگردی بین ما وجود ندارد. باید سعی کنیم زیاد بخوانیم و به این نقطه برسیم که خوانده‌هایمان اجازه می‌دهد وارد سینما شویم و یا می‌توانند از روی ایده ما برداشت کنند و فیلمنامه بنویسند.
🌀 قاضی نظام با بیان اینکه باید توجه داشته باشیم که نگاه‌ها و دیدگاه‌ها در مواجهه با قصه‌ها متفاوت است، بیان داشت: ممکن است قصه‌ای از دید من خوب نباشد اما از دید شما مناسب باشد و بتوانید آن را تبدیل به فیلمنامه کنید. یادم می‌آید از زنده یاد کیومرث پوراحمد سوال کردند این همه «قصه‌های مجید» را کار کردی فکر نکردی که شاید بتوانی «مهمان مامان» داریوش مهرجویی را بسازی؟ و پوراحمد در پاسخ گفته بود اتفاقا آن را خواندم و فکر نمی‌کردم از آن فیلمنامه دربیاید اما وقتی مهرجویی آنرا ساخت متوجه شدم فیلمنامه محکمی از آن درآورده است. بنابراین تفاوت نگاه در اینجا مشخص می‌شود که مهرجویی می‌تواند «مهمان مامان» را بسازد که فیلم قشنگ و جذابی است که به ذهن پوراحمد نرسیده بود اما کارهای دیگر هوشنگ مرادی کرمانی را توانست به بهترین شکل بسازد.
🌀این استاد دانشگاه تاکید کرد: با فیلمنامه نویسان دیگر دائم صحبت کنید تا تجربیاتشان را در اختیار شما قرار دهند . من هنوز هم اگر فرصت داشته باشم در کلاس فیلمنامه نویسان دیگر شرکت و از تجربیات آنها استفاده می کنم زیرا امکان دارد نکته جدیدی بگویند که برای من مفید باشد . یادم می‌آید در باشگاه فیلمنامه نویسان ماهی یکبار جلسه تشکیل می‌دادیم و فرید مصطفی که در دانشگاه استاد ما بود در آن جلسات حضور داشت . مصطفوی حرف قشنگی زد که من هیچ جا آن‌را نشنیده بودم . می‌گفت مواردی که در کلاس‌های مختلف فیلمنامه نویسی می‌خوانید همه درست است اما نکته مهم این است که آنها باید ملکه ذهن شود تا در فیلمنامه‌ها از آنها استفاده کنید که حرف بسیار درست و منطقی بود.
🌀 وی بیان داشت: روزی استاد دانشگاهم احمد ضابطی جهرمی کلاس تدوین گذاشته است و من در کلاس او حضور پیدا کردم درحالیکه در همان زمان با او داور فیلمنامه بودیم و زمانیکه من را دید گفت اینجا چه می‌کنی که در پاسخ به او گفتم آمده‌ام تا یاد بگیرم زیرا برایم مهم است که بدانم از تدوین در فیلمنامه چه استفاده‌هایی می‌شود تا وقتی فیلمنامه می نویسم به تدوین هم دقت داشته باشم.
🔺شایان ذکر است، جلسه دوم کارگاه علی اکبر قاضی نظام روز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۱۴ در موزه سینما برگزار می‌شود.
#علی_اکبر_قاضی_نظام
#سینما
#فیلمنامه
#موزه_سینمای_ایران

فیلم«نیاز» برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است/ نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه نویس است

کارگاه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس به صورت جداگانه در موزه سینمای ایران برگزار شد.
در کارگاه دوم که توسط جابر قاسمعلی برگزار شد، وی گفت: در سینما با حرفه‌های مختلفی مواجه هستیم که وقتی می‌خواهند کار کنند همیشه یک چیزی در اختیار دارند. به عنوان مثال، تهیه کننده فیلمنامه دارند که بر اساس آن عوامل را انتخاب می‌کند، کارگردان برای شروع کار فیلمنامه دارد، بازیگرها برای نقش خود متنی دارند که بر اساس آن نقش خود را تحلیل می‌کنند و … تنها کسی که برای شروع هیچ چیزی ندارد فیلمنامه‌نویس است درحالیکه نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه‌نویس است. فیلمنامه نویس از ایده شروع می‌کند و ایده‌هایی که فیلمنامه‌نویس برای شروع یک کار انتخاب می‌کند معمولا از راه‌های مختلفی استخراج می شوند.
وی خاطرنشان کرد: یکی از راه‌های یافتن ایده ، تجربه‌های شخصی خود آدم است و در این میان خواب‌ها خیلی مهم هستند به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم خواب‌هایتان را بنویسید . خیلی وقت‌ها از خواب‌های شما قصه‌های عجیبی درمی‌آید. اینگمار برگمان فیلم «ساعت گرگ و میش» را بر اساس خوابی که دیده بود ساخت.
قاسمعلی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به اینکه تیترها معمولاعنوان ثابتی دارند، گفت: به عنوان مثال، اعتیاد یک تیتر است که درباره آن فیلم‌های زیادی ساخته شده است که هیچ ربطی هم به هم ندارند . گوزن‌های مسعود کیمیایی تیتر آن اعتیاد است ، خون‌بازی رخشان بنی اعتماد هم درباره اعتیاد است اما قصه‌های آنها هیچ ربطی بهم ندارند موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، تولد و … تیترهایی هستند که بر مبنای آنها فیلم‌های ایرانی و خارجی زیادی ساخته شده است که عمدتا هیچ ربطی بهم ندارند. باید توجه داشت وقتی چند نفر یک تیتر را دستمایه ساخت فیلم قرار می‌دهند بدین معنا نیست که همگی به یک نتیجه مشترک می‌رسند زیرا نتایج بر اساس دیدگاه‌ها ، شخصیت‌ها ، سلایق، پیشسنه و … متفاوت خواهد بود.
وی با بیان اینکه کیانوش عیاری در اوایل دهه هفتاد فیلمی بنام «آبادانی ها» را ساخته است، گفت: عیاری درباره ایده اولیه ساخت این فیلم گفته بود یکی از دوستانش ماشین پیکان داشت که با آن مسافرکشی می‌کرد و تنها وسیله گذران زندگی او بود ، ماشین او را می‌دزدند که البته بعد از مدتی پیدا می‌شود. عیاری می‌گفت به فکرش رسیده بود که اگر این آدم در چهار ماهی که ماشین نداشت برای ارت گذران زندگی ماشین دیگری را می‌دزدید چه اتفاقی می‌افتاد؟ این همان بحثی است که می‌گویم جایی که واقعیت تمام می‌شود داستان شروع می‌شود.
قاسمعلی با اشاره به حضور علی اکبر قاضی نظام که در کارگاه وی در موزه سینما حضور داشت، گفت: بارها گفته‌ام قاضی نظام یک فیلم بنام «نیاز» دارد که برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است زیرا فیلم بسیار خوبی است. در این فیلم دعوا بین دو پسر است که می‌خواهند یک شغل را حفظ کنند و هردو به آن شغل نیاز دارند. تبدیل غیرممکن به ممکن در فیلم این است که علی که به کار بسیار نیاز دارد مانند ریک در فیلم کازابلانکا عمل می‌کند وقتی زندگی رضا کارگر آذری را می‌بیند متوجه می‌شود او به کار نیازمندتر است و خودش را کنار می‌کشد . شخصیت، ماجرا، حرکت سه مولفه‌ای هستند که در این فیلم به خوبی دیده می‌شود.
شایان ذکر است، جلسه دوم کارگاه جابر قاسمعلی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ساعت ۱۴ در موزه سینما برگزار می‌شود.

تفاوت نگاه مهرجویی و زنده یاد پوراحمد برای ساخت «مهمان مامان»

کارگاه «خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه» با حضور علی اکبر قاضی نظام؛ فیلمنامه نویس ، استاد دانشگاه و جابر قاسمعلی فیلمنامه‌نویس به صورت جداگانه در موزه سینمای ایران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در کارگاه اول که در سالن تمدن موزه سینما برگزار شد،علی اکبر قاضی نظام گفت: کتابی به اسم «بنویس تا اتفاق بیافتد» نوشته شده است که پیشنهاد می‌کنم آنرا بخوانید زیرا من معتقدم تا ننویسید هیچ اتفافی نمی‌افتد . به عنوان مثال، اگر بگوییم خلق ایده، در همان لحظه باید بتوانیم درباره آن بنویسیم و شروع به خواندن کنیم و نقطه نظرات دیگران را بپرسیم تا متوجه شویم که آیا ایده مورد نظرمان برای ساخت فیلم سینمایی مناسب است یا نیست.

وی با بیان اینکه بهترین فیلم‌های سینمایی دنیا اقتباسی بوده اند، افزود: شما که امروز در موزه سینما سر کلاس من حضور دارید درواقع همکار فیلمنامه نویس من هستید و رابطه استاد شاگردی بین ما وجود ندارد. باید سعی کنیم زیاد بخوانیم و به این نقطه برسیم که خوانده‌هایمان اجازه می‌دهد وارد سینما شویم و یا می‌توانند از روی ایده ما برداشت کنند و فیلمنامه بنویسند.

قاضی نظام  با بیان اینکه باید توجه داشته باشیم که نگاه‌ها و دیدگاه‌ها در مواجهه با قصه‌ها متفاوت است، بیان داشت: ممکن است قصه‌ای از دید من خوب نباشد اما از دید شما مناسب باشد و بتوانید آن را تبدیل به فیلمنامه کنید. یادم می‌آید از زنده یاد کیومرث پوراحمد سوال کردند این همه «قصه‌های مجید» را کار کردی فکر نکردی که شاید بتوانی «مهمان مامان» داریوش مهرجویی را بسازی؟ و پوراحمد در پاسخ گفته بود اتفاقا آن را خواندم و فکر نمی‌کردم از آن فیلمنامه دربیاید اما وقتی مهرجویی آنرا ساخت متوجه شدم فیلمنامه محکمی از آن درآورده است. بنابراین تفاوت نگاه در اینجا مشخص می‌شود که مهرجویی می‌تواند «مهمان مامان» را بسازد که فیلم قشنگ و جذابی است که به ذهن پوراحمد نرسیده بود اما کارهای دیگر هوشنگ مرادی کرمانی را توانست به بهترین شکل بسازد.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: با فیلمنامه نویسان دیگر دائم صحبت کنید تا تجربیاتشان را در اختیار شما قرار دهند . من هنوز هم اگر فرصت داشته باشم در کلاس فیلمنامه نویسان دیگر شرکت  و از تجربیات آنها استفاده می کنم زیرا امکان دارد نکته جدیدی بگویند که برای من مفید باشد . یادم می‌آید در باشگاه فیلمنامه نویسان ماهی یکبار جلسه تشکیل می‌دادیم و فرید مصطفی که در دانشگاه استاد ما بود در آن جلسات حضور داشت . مصطفوی حرف قشنگی زد که من هیچ جا آن‌را نشنیده بودم . می‌گفت مواردی که در کلاس‌های مختلف فیلمنامه نویسی می‌خوانید همه درست است اما نکته مهم این است که آنها باید ملکه ذهن شود تا در فیلمنامه‌ها از آنها استفاده کنید که حرف بسیار درست و منطقی بود.

وی بیان داشت: روزی استاد دانشگاهم احمد ضابطی جهرمی کلاس تدوین گذاشته است و من در کلاس او حضور پیدا کردم درحالیکه در همان زمان با او داور فیلمنامه بودیم و زمانیکه من را دید گفت اینجا چه می‌کنی که در پاسخ به او گفتم آمده‌ام تا یاد بگیرم زیرا برایم مهم است که بدانم از تدوین در فیلمنامه چه استفاده‌هایی می‌شود تا وقتی فیلمنامه می نویسم به تدوین هم دقت داشته باشم.

نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه نویس است

در کارگاه دوم که توسط جابر قاسمعلی برگزار شد، وی گفت: در سینما با حرفه‌های مختلفی مواجه هستیم که وقتی می‌خواهند کار کنند همیشه یک چیزی در اختیار دارند. به عنوان مثال، تهیه کننده فیلمنامه دارند که بر اساس آن عوامل را انتخاب می‌کند، کارگردان برای شروع کار فیلمنامه دارد، بازیگرها برای نقش خود متنی دارند که بر اساس آن نقش خود را تحلیل می‌کنند و … تنها کسی که برای شروع هیچ چیزی ندارد فیلمنامه‌نویس است درحالیکه نقطه آغاز هر فیلمی با فیلمنامه‌نویس است. فیلمنامه نویس از ایده شروع می‌کند و ایده‌هایی که فیلمنامه‌نویس برای شروع یک کار انتخاب می‌کند معمولا از راه‌های مختلفی استخراج می شوند.

وی خاطرنشان کرد: یکی از راه‌های یافتن ایده ، تجربه‌های شخصی خود آدم است و در این میان خواب‌ها خیلی مهم هستند به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم خواب‌هایتان را بنویسید . خیلی وقت‌ها از خواب‌های شما قصه‌های عجیبی درمی‌آید. اینگمار برگمان فیلم «ساعت گرگ و میش» را بر اساس خوابی که دیده بود ساخت.

قاسمعلی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به اینکه تیترها معمولاعنوان ثابتی دارند، گفت: به عنوان مثال، اعتیاد یک تیتر است که درباره آن فیلم‌های زیادی ساخته شده است که هیچ ربطی هم به هم ندارند . گوزن‌های مسعود کیمیایی تیتر آن اعتیاد است ، خون‌بازی رخشان بنی اعتماد هم درباره اعتیاد است اما قصه‌های آنها هیچ ربطی بهم ندارند  موضوعاتی مانند طلاق، ازدواج، تولد و … تیترهایی هستند که بر مبنای آنها فیلم‌های ایرانی و خارجی زیادی ساخته شده است که عمدتا هیچ ربطی بهم ندارند. باید توجه داشت وقتی چند نفر یک تیتر را دستمایه ساخت فیلم قرار می‌دهند بدین معنا نیست که همگی به یک نتیجه مشترک می‌رسند زیرا نتایج بر اساس دیدگاه‌ها ، شخصیت‌ها ، سلایق، پیشسنه و … متفاوت خواهد بود.

فیلم«نیاز» برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است

وی با بیان اینکه کیانوش عیاری در اوایل دهه 70 فیلمی بنام «آبادانی ها» را ساخته است، گفت: عیاری درباره ایده اولیه ساخت این فیلم گفته بود یکی از دوستانش ماشین پیکان داشت که با آن مسافرکشی می‌کرد و تنها وسیله گذران زندگی او بود ، ماشین او را می‌دزدند که البته بعد از مدتی پیدا می‌شود. عیاری می‌گفت به فکرش رسیده بود که اگر این آدم در 4 ماهی که ماشین نداشت برای ارت گذران زندگی ماشین دیگری را می‌دزدید چه اتفاقی می‌افتاد؟ این همان بحثی است که می‌گویم جایی که واقعیت تمام می‌شود داستان شروع می‌شود.

قاسمعلی با اشاره به حضور علی اکبر قاضی نظام که در کارگاه وی در موزه سینما حضور داشت، گفت: بارها گفته‌ام قاضی نظام یک فیلم بنام «نیاز» دارد که برای یک عمر تاریخ سینمای ما کافی است زیرا فیلم بسیار خوبی است. در این فیلم دعوا بین دو پسر است که می‌خواهند یک شغل را حفظ کنند و هردو به آن شغل نیاز دارند. تبدیل غیرممکن به ممکن در فیلم این است که علی که به کار بسیار نیاز دارد مانند ریک در فیلم کازابلانکا عمل می‌کند وقتی زندگی رضا کارگر آذری را می‌بیند متوجه می‌شود او به کار نیازمندتر است و خودش را کنار می‌کشد . شخصیت، ماجرا، حرکت سه مولفه‌ای هستند که در این فیلم به خوبی دیده می‌شود.

شایان ذکر است، جلسه دوم کارگاه جابر قاسمعلی روز دوشنبه 25 اردیبهشت ساعت 14 و علی اکبر قاضی نظام روز چهارشنبه 27 اردیبهشت ساعت 14 در موزه سینما برگزار می‌شود.

همزمان با روز بزرگداشت حکیم سخن؛ نسخه مرمت شده «فردوسی» در موزه سینما نمایش داده می‌شود

موزه سینمای ایران همزمان با روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی فیلمی از تاریخ سینمای ایران بنام «فردوسی» را نمایش می‌دهد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، نسخه مرمت شده فیلم «فردوسی» که توسط فیلمخانه ملی ایران ترمیم و بازسازی شده و محصول ۸۵ سال قبل است روز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ساعت ۱۷ در سالن فردوس موزه سینما نمایش داده خواهد شد.
فیلم سینمایی «فردوسی» ساخته «عبدالحسین سپنتا» و تهیه‌‌کنندگی «اردشیر ایرانی» محصول سال ۱۳۱۳ است  که در حدود ۲۰ دقیقه از این فیلم برای علاقمندان سینما نمایش داده خواهد شد.
«عبدالحسین سپنتا» بعد از ساختن فیلم«دختر لُر» فیلم «فردوسی» را در سال ۱۳۱۳ کلید زد و بدین ترتیب فیلم «فردوسی» ششمین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب گرفت.
در انتهای این فیلم که براساس زندگی فردوسی همراه با نشان دادن بخش‌هایی از شاهنامه ساخته شده است، توسط علیرضا محمودی از چهره‌های ادبیات و سینمای ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
نمایش این فیلم  برای اعضاء باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران ، علاقمندان به سینما و همچنین علاقمندان این شاعر نامدار ایرانی آزاد و رایگان است.
این برنامه با مشارکت و همکاری فیلمخانه ملی ایران برگزار می‌شود.

برگزاری نشست خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه در موزه سینمای ایران

🔹اولین برنامه باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران با عنوان خلق ایده؛ ساخت فیلمنامه برگزار می‌شود.
🔸علی اکبر قاضی نظام فیلمنامه نویس و استاد دانشگاه و جابر قاسمعلی فیلمنامه نویس اولین کارگاه آموزشی باشگاه مخاطبان موزه سینمای ایران را روز  چهارشنبه ۲۰  اردیبهشت ساعت ۱۴ تا ۱۸ برگزار می‌کنند.
🔹بر اساس برنامه ریزی صورت گرفته علی اکبر قاضی نظام و جابر قاسمعلی در یک روز و در دو کارگاه جداگانه روند نگارش فیلمنامه از خلق ایده ، دیالوگ نویسی، پرورش داستان و شخصیت‌ها را به صورت اجمالی توضیخ آمورش می‌دهند.
🔸این کارگاه‌ها ویژه اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما برگزار می‌شود و علاقمندان برای شرکت در این دوره‌های آموزشی باید ابتدا عضو باشگاه مخاطبان موزه سینما از طریق لینک  http://clubmuseum.ir شوند و سپس برای شرکت در هرکدام از کارگاه ها ثیت نام کنند.
🔹حضور فعالان حوزه رسانه اعم از خبرنگاران، روزنامه نگاران و منتقدان سینما در این کارگاه‌ها با هماهنگی با روابط عمومی موزه سینما امکان پذیر است.