برای زادروز حبیب اسماعیلی؛ تهیه کننده، پخش کننده و بازیگر

برای زادروز حبیب اسماعیلی؛ تهیه کننده، پخ کننده و بازیگر

زاده: 20 دی 1329
وی تهیه کنندگی فیلم‌هایی همچون: پرواز به سوی مینو، قرمز، بازیگر، غزل، خاطره، شبکه، سه بیگانه، خرگیو، سرکوب و … را بر عهده داشته است.
همچنین در فیلم‌هایی همچون: حریم مهرورزی، خاکستری، تبعیدی‌ها، بدل، روز دیدنی، بازیگر، راننده تاکسی، آزاده راه و … نیز نقش آفرینی داشته است.
عکس ها از منابع آرشیوی موزه سینما می باشد.

 

بازدید از موزه سینما رایگان شد

طبق اعلام وزارت میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به مناسبت گرامی‌داشت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، بازدید از موزه سینمای ایران در روز سه‌شنبه ۱۳ دی‌ماه ۱۴۰۱ رایگان است.

علاقمندان می توانند روز سه شنبه 13 دی ماه از ساعت 9 تا 18 از تالارهای این مجموعه فرهنگی تاریخی به صورت رایگان بازدید کنند.

نمایش ویژه «قرار روز شانزدهم» در موره سینمای ایران

فیلم مستند داستانی «قرار روز شانزدهم» به کارگردانی سیدمحمداحسان اصغرزاده موسوی و تهیه‌کنندگی مرتضی شعبانی روز دوشنبه ۱۲ دی ساعت ۱۸ در سینما تمدن موزه سینما به روی پرده می‌رود.

«قرار روز شانزدهم» روایتی از حضور شهادت‌طلبانه یکی از مدافعان حرم و شاگردان مکتب شهید حاج  قاسم سلیمانی به نام «محمدحسین محمدخانی» معروف به عمار است.

شهید محمدخانی در حالی که فقط ۳۰ سال سن  داشت، ۱۶ آبان ۱۳۹۴ در حلب سوریه به شهادت رسید و سردار قاسم سلیمانی درباره شهید محمدخانی اعلام کرد که او واقعاً عمار بود.

تماشای این فیلم رایگان است و نیاز به خرید بلیت ندارد.

نمایش «ردی از یک مرد» در موزه سینمای ایران

مستند «ردی از یک مرد در موزه سینمای ایران نمایش داده می شود.

این مستند روز دوشنبه ۱۲ دی 1401  ساعت 20 در سالن سینماتئگراف نمایش داده می شود.

گفتنی است، تماشای این مستند برای عموم آزاد و رایگان است.

 

 

تبریک سال نو میلادی

موزه سینمای ایران آغاز سال نو میلادی را به همه هنرمندان و هموطنان مسیحی تبریک می گوید.

بازدید اتحادیه سینماگران روسیه از موزه سینمای ایران

سینماگرانی از اتحادیه سینماگران روسیه از بخش های مختلف موزه سینما بازدید کردند و هدیه ویژه ای را به موزه سینمای ایران اهداء کردند.

 

 

موزه سینمای ایران میزبان هیاتی از سینمای سوریه شد

عصر روز  شنبه ۳ دی ماه موزه سینمای ایران میزبان هیاتی از کشور سوریه بود.

ایمن الاخرس مدیر کل تبلیغات و اطلاع رسانی کشور سوریه در بازدید از موزه سینمای ایران گفت: خوشحالم ایران را از نزدیک می‌بینم و توانستم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان ایشان از نزدیک دیدار کنم. سینمای ایران با توجه به قدمتی که از سال ۱۹۰۰ تاکنون دارد در دنیا شناخته شده است. همچنین سینمای ایران در میان مردم سوریه به واسطه جهانی شدنش و کارگردان های خوبی که دارد طرفداران زیادی پیدا کرده است.

وی افزود: در حضورم در ایران از شهرک سینمایی دفاع مقدس نیز دیدن کردم این شهرک برای ساخت فیلم‌های سینمایی تجهیزات بسیار خوبی دارد و طبق مذاکراتی که با رییس سازمان سینمایی و وزیر فرهنگ  داشتیم مقرر شد یک شهرک سینمایی مشترک با کمک ایران در سوریه بسازیم و برای ساخت از تجربیات ایران استفاده کنیم.

وی بیان داشت: از دیدن موزه سینما به وجد آمدم؛ می‌توانم بگویم که به معنای واقعی موزه است زیرا در آن همه خاطرات سینمایی یک هنرمند را می‌توانیم ببینیم.

 

 

 

 

 

 

ناگفته های «رسول صدرعاملی» از فیلم شب و قربانی

موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «رسول صدرعاملی» کارگردان نامدار سینمای بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، رسول صدرعاملی درباره ابوالفضل پورعرب در فیلم قربانی گفت: پورعرب در فیلم «قربانی» خیلی خوب بود. یادم می‌آید در آن زمان دلواپسی‌هایی برای بازی‌اش داشت که من بعدها با بیشتر شدن تجربه‌هایم متوجه آن  شدم. بازیگری خیلی کار سختی است اینکه یک بازیگر از شب قبل فکر کند که چگونه وارد پلان شود و چگونه خارج شود و حس‌ها را چگونه وارد فیلم کند بسیار مهم است و پورعرب در کارش بسیار جدی بود.

وی ادامه داد: ابوالفضل پورعرب زمانیکه برای فیلم «قربانی» آمد فقط  فیلم «عروس» را بازی کرده بود و خودش فیلم را در سینماها ندیده بود زیرا فیلمبرداری «عروس» تمام شده بود و بلافاصله آمد سر فیلم من.

صدرعاملی همچنین درباره بازی عزت الله انتظامی در فیلم «شب» نیز گفت: زنده یاد انتظامی روی دیالوگ‌ها خیلی حساس بود اما زمانیکه دیالوگ‌ها را با هم مرور می‌کردیم و نکاتش را رعایت می‌کردم دیگر مشکلی نداشتیم. ما برای 40 روز فیلمبرداری رفته بودیم و اولین لوکیشن ما ایستگاه راه آهن در فصل پاییز بود ساعت 5 بعداظهر فیلمبرداری را شروع کردیم و صبح تمام شده بود وقتی بیرون آمدیم متوجه شدیم نیم‌متر برف آمده و این درحالی بود که حدود 60 درصد فیلم در شهر و فضای خارجی بود. یادم می‌آید با زنده یادعزت الله انتظامی بعد از فیلمبرداری ایستگاه راه آهن برگشتیم هتل و من نگذاشتم او داخل اتاقش برود در همان سالن انتظار هتل با او صحبت کردم و گفتم آقای انتظامی من مجبورم فیلمبرداری کنم و نمی توانم کار را به خاطر برف تعطیل کنم. انتظامی به من گفت یعنی چی؟ مگر در این برف می‌شود؟ در پاسخ به او گفتم نمی‌دانم اما چاره‌ای ندارم در غیر اینصورت کار تعطیل می‌شود. انتظامی گفت به من فرصت بده فکر کنم. به اتاقش رفت و یک ساعت بعد زنگ زد و گفت کار را شروع کنم.

وی با بیان اینکه در فیلم «شب» گروه بسیار خوبی داشتیم، خاطرنشان کرد: خسرو شکیبایی فوق العاده بود و اقتدار بازیگری‌اش در ری اکشن‌ها و همچنین واکنش‌ها به بازیگر مقابل، سکوت‌ها و گوش کردن‌ها بود تا آنجاکه در تدوین ما نمی‌توانستیم چیزی از حضور او را کم کنیم حتی در مونولوگ‌های طولانی که آقای انتظامی داشت در جاهایی کات می‌کردیم روی خسرو شکیبایی تا خوب گوش دادن و واکنش‌های او را نسبت به صدای انتظامی را در تصویر داشته باشیم. امین حیایی جوان بسیار متعصبی بود که مواظب خسرو شکیبایی و عزت الله انتظامی بود و با جان و دل کار می‌کرد تا فیلم به شکل خوبی پیش برود.

داریوش فرهنگ: بهرام بیضایی در حرفه خود یک فیلسوف است

موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز داریوش فرهنگ بازیگر پیشکسوت سینما ، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

فرهنگ درباره سلطان و شبان گفت: گاهی وقتی می‌گوییم شاید همه چیز از یک جرقه آغاز شد تصور می‌شود شاید اغراق باشد اما درباره سلطان و شبان واقعا همه چیز از یک جرقه بود. یادم می‌آید در حوزه تئاتر از نظر کاری و مالی آشفته بازاری بوجودآمده بود و یک بن بست مطلق جلوی روی ما بود به همین دلیل به فکرمان رسید که در تلویزیون فعالیت داشته باشیم و بهترین روش برای ما این بود که به شعار گروه تئاتر پیاده برگردیم و به شعار آن توجه داشته باشیم که باید کار تازه‌ای انجام بدهیم و کاری باشد که هیچ فردی آنرا تا بحال انجام نداده باشد.

وی با اشاره به همکاری خود با مهدی هاشمی، ادامه داد: یادم می‌آید فاصله خانه من و مهدی هاشمی کم بود و دائم باهم صحبت می‌کردیم که به چه داستانی برسیم. چیزی که بین ما جالب است اینکه ما هنوز هم برای صحبت کردن وقت کم می‌آوریم. یادم می‌آید ساعت یک ربع به پنج صبح بود که مهدی هاشمی گفت یافتم یافتم (به روش نیوتن) و صدایش آنقدر بلند بود که من آن‌را شنیدم. یک کتابی بنام عالم آرای عباسی دستش بود که در یک صفحه آن داستانی مربوط به یک پادشاهی بود که او را با یک شبان جابجا کرده بودند. چیزی در حدود پنج خط بود و همین پنج خط داستان «سلطان و شبان» شد که من و مهدی هاشمی تصمیم گرفتیم با هم به شمال برویم. یک خانه کوچک اجاره کردیم که دو اتاق داشت و نیت کردیم تا ننوشتیم به تهرام برنگردیم و در طول ۱۴ روز سریال را در ۱۲ قسمت مشترکا نوشتیم.

فرهنگ بیان اینکه با روحیات و خلقیات یکدیگر خیلی آشنا بودیم، بیان داشت: خانه‌ای که در آن اقامت داشتیم دو اتاق داشت مهدی در یک اتاق با تعداد زیادی کاغذ و قلم و من هم در اتاق دیگری با کاغذ و قلم بودم. به عنوان مثال، مهدی قرار بود قسمت سوم را بنویسد در پایان قسمت سوم نوشته بود سلطان بانو تو بانوی ما هستی یا بانوی وزیراعظم و من بی آنکه خوانده باشم ادامه آن را می نوشتم. آنقدر همه چیز بهم نزدیک بود که انگار همه متن را یک نفر نوشته است.

وی درباره همکاری خود با بهرام بیضایی نیز گفت: بهرام بیضایی شیوه خاصی در فیلمسازی و بازی گرفتن از یک بازیگر داشت. در سینما زمانی که یک شخصت واقعی داریم به عنوان مثال، من یک روشنفکری هستم که گوینده فیلم‌های مستند هستم و وارد داستان می‌شوم زمانی که رئالیستیک با این مرد برخورد می‌کنیم دیگر تبعات نمایش‌های غیرواقعی در این شخصیت جا نمی‌افتد. درمجموع بیضایی به یک مراسم و یک آئین خاصی در بازیگری می‌اندیشید که در فیلم‌های تارا، باشو، مسافران هم بود و از نظر من این نکات سمبلیک مربوط به تئاتر است.

این بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه چگونه با وجود تسلط به کارگردانی توانستید در جلوی کارگردان دیگر نقش آفرینی کنید؟ گفت: خیلی کار سختی است در فیلمی به عنوان بازیگر حضور پیدا کنی درحالیکه خودت هم دانش کارگردانی را داری. مخصوصا اینکه قرار باشد برای یک نفر دیگر بازی کنی زیرا تا سلیقه‌ها باهم هماهنگ شود کمی طول می‌کشد آنچه مسلم است بازگر نمی‌تواند سلیقه شخصی خودش را در فیلمی حتی اگر کارگردان هم باشد اعمال کند و باید تابع محور اصلی فیلم باشد.

وی ادامه داد: برای من در جاهایی کمی سخت بود زیرا در جاهایی به سلیقه خودم اعمال می‌کردم. یادم می‌آید در یکی از اختلاف نظرها در یک صحنه بهرام بیضایی یک جمله خوبی به من گفت که از آن تاریخ به بعد من سعی کردم آن را رعایت کنم. او به من گفت «هر وقت خواستی فیلم خودت را بسازی سلیقه‌های خود را آنجا پیاده کن اینجا یک فیلم دیگر است و باید در یک زمینه خاصی حرکت کنی». بهرام بیضایی یک ویژگی خوبی دارد اینکه او سوال های نه زمان حال بلکه آینده را هم می داند و در حرفه خود یعنی سینما و تئاتر یک فیلسوف است و به همین دلیل من در فیلم او خیلی مبهم بازی نکردم.

خاطراتی از تختی تا مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی

موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «جمشید مشایخی» بازیگر پیشکیوت سینما ، تئاتر و تلویزیون بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، جمشید مشایخی با بیان اینکه در سال ۱۳۳۶ ازدواج کرده است، گفت: یادم می‌آید پدرم دوستی داشت که ما را در دربند پاگشا کرده بود. وقتی از ماشین او پیاده شدیم از من خواست تا درهای ماشین را ببندم و بعد به رستوران بروم. بستن درها کمی طول کشید و در حدود ۱۰۰ قدم از آنها عقب افتادم به یکباره در یکی از رستوران‌های آنجا مرحوم تختی را دیدم که تنها نشسته بود و روزنامه می‌خواند . دلم نیامد سلام نکرده از او بگذرم زیرا او را خیلی دوست داشتم و از طرفی هم نمی‌خواستم خلوت او را بهم بزنم به هر ترتیب داخل رستورام رفتم به او سلام کردم و او با خوشرویی من را بغل کرد و دعوت کرد تا پیش او بنشینم. وقتی از او جدا شدم پیش خودم گفتم خدایا اگر روزی در کارم شهرتی پیدا کردم از تو می‌خواهم مانند تختی فروتن باشم.

وی ادامه داد: بعد از پایان فیلم سینمایی گاو ، مسعود کیمیایی از من دعوت کرد تا در فیلم قیصر حضور داشته باشم . ابتدا قرار بود نقش فرمان را من و نقش خان دایی را محمدعلی کشاورز بازی کند که او نیامد و زمانیکه قبول کردم و رفتم سر صحنه فیلمبرداری متوجه شدم مسعود کیمیایی نقش را عوض کرد یعنی نقش فرمان را به ناصر ملک مطیعی و خان دایی را به من داد و این شروع کار من در سینمای حرفه ای بود و بعد از آن در فیلم‌های زیادی همچون شازده احتجاب، سوته دلان، چشمه، سلطان صاحب قران، نفرین و… حضور پیدا کردم. فیلم نفرین ساخته ناصر تقوایی بود که ایشان از بهترین کارگردان‌های ایران است و بنده خاک پای ایشان هستم.

مشایخی بیان داشت: من همیشه به جوانان توصیه کردم که هیچ چیز بالاتر از فروتنی و تواضع نیست. یادم می آید زنده یاد حسین تهرانی (کارگردان تئاتر) می گفت اگر به یک هنرمندی مانند حافظ و سعدی بخواهیم نمره ۱۰۰ بدهیم ۹۹ عدد آن انسانیت و یکی از آن هنر است.متاسفانه گاعی افراد به سینما و تلویزیون به خاطر شهرت وارد می شود و زمانیکه هدف شهرت باشد انسان به فساد کشیده می‌شود. هدف یک هنرمند باید خدمت به جامعه‌ای باشد که در آن زندگی می‌کند باید به جوامع بشری خدمت کرد. در حد حافظ ، فردوسی، شکسپیر و دیگر بزرگان جهان. بنده خاک پای ملت ایران بوده، هستم و خواهم بود.