تهامی نژاد؛ پیشگام پژوهش مستند در ایران

فیلم مستند «از مشروطیت تا سپنتا» ساخته محمد تهامی‌نژاد، پژوهشگر تاریخ و مستندساز معاصر، عصر روز گذشته در سالن فردوس به نمایش درآمد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پس از نمایش این فیلم، نشست پرسش و پاسخ با حضور مهرداد فراهانی نویسنده، منتقد و پژوهشگر سینمای مستند و تاریخ سینمای ایران برگزار شد. محمد تهامی‌نژاد کارگردان این اثر نیز به دلیل بیماری امکان حضور در جلسه را نداشت و پیام او برای مخاطبان قرائت شد.

مهرداد فراهانی در بخش ابتدایی صحبت‌های خود گفت: در فیلم «از مشروطیت تا سپنتا»، موضوع پژوهش بسیار مشهود و حائز اهمیت است.ضمن اینکه فیلم به مثابه یک پژوهش بنیادی است. گاهی یک تحقیق و کار پژوهشی از  قبل وجود دارد و فیلمساز آن را تبدیل به یک فیلم می‌کند اما گاهی نیز یک فیلم خود ابزاری برای پژوهش به وجود می‌آورد که این مسئله یک اتفاق همیشگی نیست.

وی با بیان اینکه برخی فیلم‌ها به دلیل تحقیق و کار پژوهشی که داشته‌اند مورد توجه قرار می‌گیرند، افزود: اسنادی که در این فیلم فراهم آمده، بعدها در آثار دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفته است. مانند گفت‌و‌گو با روح انگیز سامی نژاد، حبیب‌الله مراد و خان بابا معتضدی که از آن‌ها می‌توان به عنوان سندی برای پژوهش‌های آینده استفاده کرد.

فراهانی ادامه داد: «از مشروطیت تا  سپنتا» فیلمی فروتن است که این موضوع برگرفته از شخصیت تهامی نژاد است.

وی با بیان اینکه گاهی نگاه سند‌گونه به اثر مانع فهم ارزش‌های سینمایی آن می‌شود، بیان داشت: این اثر اسبابی را برای سایر محققان سینمای ایران فراهم کرده است و افراد بسیاری تاکنون به فیلم تهامی‌نژاد ارجاع داده‌اند. این مستند کاری خلاق، با طراوت و بازیگوش است که متعلق به زمان معاصر به نظر می‌رسد و اثری از کهنگی در آن مشاهده نمی‌شود. در عصر حاضر زمانی که با اسناد بی‌جان کار می‌کنیم، تدوین کامپیوتری امکانات زیادی به ما می‌دهد، اما آن زمان این امکان وجود نداشته است.

وی ادامه داد: همه ما تهامی نژاد را به عنوان یک پژوهشگر می‌شناسیم اما فیلم نشان می‌دهد او یک کارگردان تمام عیار است که با استادی تمام توانسته فیلمی با طراوت را به‌ وجود بیاورد.

این پژوهشگر ادامه داد: فیلم «فانوس خیال» را بهرام ری‌پور چند سال پس از این اثر ساخته که موضوع آن هم تاریخ سینما است و ساختاری شبیه به مقاله‌ای مصور دارد که در این خصوص اطلاع رسانی می‌کند.

فراهانی همچنین گفت: تهامی‌نژاد به عنوان محقق، خود دارای دیدگاهی خاص نسبت به سینما است و براساس دیدگاه شخصی،  نگاهی به تاریخ سینمای ایران دارد. «از مشروطیت تا سپنتا» اثری پیشگام است که فیلمساز آن را در ۲۸ سالگی فیلمی درباره تاریخ سینما ساخته است.

وی خاطرنشان کرد: در دو دهه اخیر به همت برخی از فیلم‌سازان، تاریخ معاصر مسئله مستندسازان ایران شده است، اما در سال ۴۹ و پیش‌ از آن، شرایط اینگونه نبوده و عموما فیلم‌ها یا فضایی شاعرانه داشتند و یا درباره تاریخ بسیار کهن و موضوعات دیگر ساخته می‌شدند و تاریخ معاصر دغدغه مستندسازان آن زمان نبوده است.

فراهانی ادامه داد: یکی از آرزوهای دیرینه من این است که انبوه نوشته‌های محمد تهامی‌نژاد در قالب کتاب جمع‌آوری شود و متولی آن می‌تواند جایی مانند موزه سینما باشد. همچنین ضروری است توسط فیلمخانه ملی ایران آثاری از این دست مورد ترمیم قرار گیرد.

تهامی نژاد پژوهشگر تاریخ است

در ادامه ارد عطارپور از مستندساز مطرح که به تماشای این اثر نشسته بود، در سخنانی گفت: تهامی‌نژاد پژوهشگر تاریخ بوده و علاقه او به این رشته، مقدم بر ساخت فیلم مستند است. تلاقی تاریخ و سینمای مستند درنهایت به اثری تبدیل شده که اکنون از اسناد تاریخی مهم به شمار می‌رود. در فیلم «از مشروطیت تا سپنا» خان بابا معتضدی حضور دارد که حضور او اتفاقی عجیب است زیرا او از مطرح‌ترین فیلمبرداران تاریخ سینمای ایران بعد ابراهیم خان عکاس باشی است. تهامی‌نژاد در این اثر صرفا ثبت کننده تصاویر نبوده بلکه به عنوان کارگردان، میزانسن‌های قابل توجهی درنظر گرفته است و این موضوع در سایر مستندهای او نیز وجود دارد. نگاه تاریخی تهامی نژاد به عنوان یک انسان چند وجهی در مقالات، کتاب‌ها و فیلم‌های او بسیار شاخص است. او به تاریخ علاقه دارد و این مسئله در مجموعه فعالیت‌های ایشان مشهود است.

وی ادامه داد: تهامی نژاد علاوه بر اینکه پژوهشگر تاریخ است، از پیشگامان پژوهش مستند در سینمای ایران نیز به شمار می‌روند.

لزوم ساخت مستندهای بیشتر درباره مشروطه

در ادامه پروین ثقه الاسلامی مدیر پیشین مجموعه کاخ گلستان نیز گفت: متاسفانه بیشتر مکان‌های تاریخی که ضروری است در اختیار مستندسازان قرار بگیرد بیشتر برای تولید فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی استفاده می‌شود. البته تا زمانی که آسیبی به اشیاء تاریخی وارد نشود، مشکلی وجود نخواهد داشت. اگر در موزه‌ها، فیلمسازان بتوانند رعایت بعضی ضوابط را داشته باشند، این مکان‌ها می‌توانند هر چه بیشتر در اختیار آن‌ها قرار بگیرد.

وی ادامه داد: خوشحالم در زمان مدیریتم مستندهای بسیاری در کاخ گلستان ساخته شد. امیدوارم درباره مشروطیت و نقش افرادی که در این راه جان خود را از دست داده اند، آثار درخشانی ساخته شود.  یادم می آید شهریار عدل فیلم‌هایی را در انبار کاخ گلستان پیدا کرد و به همت او این فیلم‌ها از زیرزمین‌های کاخ گلستان به فرانسه برده شد و مورد بازسازی قرار گرفت و برای اولین بار آن را در فیلمخانه ملی ایران به نمایش گذاشتیم .

عطار پور در ادامه سخنان ثقه‌الاسلام گفت: شهریارعدل به نکته‌ای بر اساس آن فیلم‌ها دست پیدا کرده بود. او می‌گوید تاریخی که دوربین برای اولین بار وارد ایران شد، با تاریخی که تاریخ شناسانی همچون جمال امید  ذکر کرده‌اند تفاوت دارد و شش ماه پیش از آن است.

در بخش پایانی این برنامه مهرداد فراهانی نیز گفت: این فیلم یک ارزش افزوده دیگر هم  دارد و نشان می‌دهد پژوهش درباره تاریخ سینمای ایران چه مسیری را طی کرده است. برخی از پلان‌ها همچون تصاویر ناصرالدین شاه بعدها و در سال ۸۱ به آن اضافه شد.تهامی نژاد می‌گوید تصویر لابراتوار ایرانی برای اولین بار در فیلم من نمایش داده می‌شود اما احتمالا قدیمی‌ترین آن نیست. همچنین سایه‌های روی پرده در این فیلم که ارجاعی به سینما است.

در این برنامه افرادی همچون سعید رشتیان، سعید رجبی فروتن، فخرالدین سیدی، حمید رسولی چیذری نیز حضور داشتند.

برنامه «شب‌های مستند موزه سینمای ایران» با همکاری انجمن تهیه کنندگان مستند در سالن فردوس موزه سینما برگزار می‌شود.

داریوش فرهنگ:در سینما باقی ماندن مهمتر از بودن است

ششمین جلسه کارگاه کارگردانی و بازیگری در سینما با حضور داریوش فرهنگ عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، داریوش فرهنگ با اشاره به اهمیت انگیزه و روحیه بالا در انجام فعالیت هنری گفت: حق نداریم هنگام فعالیت در این حرفه شاداب نباشیم و سر کار باید به اجزای گوناگون اثری که در حال خلق آن هستیم فکر کنیم. یک هنرمند باید توانایی داشته باشد تا در لحظه تصمیم بگیرد و بعد دست به خلق اثر بزند.
نباید تنها به تصورات خود متکی باشیم
وی ادامه داد: از آنچه که وجود دارد نهایت استفاده را ببرید چراکه تخیل پایان ناپذیر است و اگر تنها به تصورات خود بها دهیم، ممکن است کار پیش نرود.
فرهنگ درباره قابلیت‌های بیانی سینما ، گفت: واقعیت صرف در سینما کاربردی ندارد و باید با مواردی همچون انتخاب زوایای دوربین آن را بسازیم. همانطور که می دانید هیچکاک استاد مسلم سینما بود و از موارد ساده به طر‌ح‌هایی عجیب می‌رسید. یک بازیگر هنگام گفتن دیالوگ باید اندازه محیط را بداند تا به اندازه آن صحبت کند. یاد بگیرید که زیر و بم صدا را به صورت درست در دیالوگ‌ها لحاظ کنید تا عواطف مورد نظر به مخاطب منتقل شود. تئاتر فراتر از روزمرگی و واقعیت فراتر از حقیقت است و باید به دنبال چنین کیفیت هایی بود.
این بازیگر سینما افزود: اخیرا در حال مطالعه کتاب «کتابخانه شخصی من» اثر ویل دورانت هستم. او در این اثر اشاره کرده که فرهیختگان در دنیا چه کرده‌اند که جهان امروزه به این شکل درآمده است. ما هم باید تلاش کنیم تا از طریق هنر چیزی به این جهان اضافه کنیم. امیدوارم در این جلسات، نکاتی را فراتر از آموزش‌های موجود در کتاب‌ها آموخته باشید.
لذت بردن از ذات هنر مهم‌تر از انتقال معنا است
پس از آن، بخش‌هایی از دومین فیلم این کارگردان با عنوان «دو فیلم با یک بلیط» به نمایش درآمد و سپس حاضران در کارگاه سوالاتی را پیرامون این اثر مطرح کردند.
فرهنگ با تاکید بر اینکه در حیطه هنر لذت بردن از ذات هنر مهمتر از انتقال معنا است، افزود: «دو فیلم با یک بلیط» در زمان خود مورد توجه قرار گرفت در جشنواره فیلم فجر نیز در رشته‌های گوناگونی نامزد دریافت سیمرغ شد و بعدها نیز منتقدان به آن توجه نشان دادند و به واکاوی نکات مغفول مانده موجود در آن پرداختند. نکته مهم فیلم این است که فرد کلاهبردار در آخر با سینما به گونه‌ای احترام آمیز رفتار می‌کند. علیرضا زرین دست به عنوان مدیر فیلمبرداری نقش تعیین کننده‌ای در کیفیت این اثر داشت.
فرهنگ خاطر نشان کرد: سال‌های دهه شصت تا هفتاد بهترین زمان برای سینمای ایران بود و همه تلاش می‌کردند بهترین خود را ارائه دهند. «دو فیلم با یک بلیط» هنوز جان دارد، خصوصا که درباره سینما است. نکته ویژه‌ای در این اثر وجود دارد که آن در تفاوت بازی‌ و میزانسن‌ها در فیلمی که می‌ساختند با فیلمی که زندگی می‌کردند نهفته بود.
عنوان «دو فیلم با یک بلیط» پیشنهاد امیر اسکندری بود
وی با بیان اینکه نام اولیه این اثر «سوءتفاهم» بود، گفت: عوامل گفتند نام «سوءتفاهم» مناسب این فیلم نیست و امیر اسکندری گریمور فیلم بود که نام «دو فیلم با یک بلیط» را به من پیشنهاد داد. شرایط سینمای آن زمان برای ثبت تاریخی در فیلم وجود دارد و به آن اشاره می‌شود، مانند مسئله کمبود نگاتیو. این اثر به حرمت سینما ساخته شد. وقتی همه موارد از جمله میزانسن و لباس و… در صحنه درست باشد، فیلمساز باید بسیار بی‌استعداد باشد که نتواند فیلم خوبی را بسازد.
فرهنگ با بیان اینکه ساخت فیلم دوم سخت تر از فیلم اول است، بیان داشت: برایم جالب بود که در جشنواره هلند این فیلم را یک کمدی مدرن نامیدند. همه شما باید بدانید که بودن در این حرفه اهمیت ندارد، بلکه باقی ماندن مهم است.
صحبت از من و فردیت در سینما بی معناست
وی خاطرنشان کرد: هنگام بازی در یک نقش منفی باید در عمل و گفتار شخصیت به خود حق دهید و من این رویه را در ایفای نقش «ابوسفیان» به کار گرفتنم.صحبت از «من» و فردیت در سینما بی‌معناست زیرا سینما یک کار گروهی است و نباید نگرش‌های اینچنینی در آن وجود داشته باشد.
فرهنگ در پایان بیان داشت: «دو فیلم با یک بلیط» اثری است که با علاقه بسیار زیادی آن را ساختم و برای آن تمام انرزی ام را گذاشتم و از معدود فیلم‌های ایرانی است که درباره «سینما» ساخته شده است. بعد از «طلسم» بسیار فکر می‌کردم که چگونه می‌توانم اثر متفاوتی بسازم که درباره سینما باشد و این بی‌قراری در حرکات دوربین نیز احساس می‌شود.

نمایش مستند «از مشروطیت تا سپنتا» در موزه سینما

مستند « از مشروطیت تا سپنتا» ساخته محمد تهامی‌نژاد پژوهشگر تاریخ، منتقد و مستندساز معاصر در موزه سینما نمایش داده می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایش های ویژه فیلم های مستند در موزه سینما  تحت عنوان «شب های مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند فیلم «از مشروطیت تا سپنتا » بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما می رود.
در چهارمین نشست شب های مستند که روز سه شنبه ۲۶ دی ساعت ۱۷ برگزار می شود، مهرداد فراهانی ، نویسنده، منتقد و پژوهشگر سینمای مستند و تاریخ سینمای ایران درباره فیلم صحبت خواهد کرد.
این فیلم مستند بازگوکننده‌ ورود «فیلم» به ایران و شکل‌گیری «سینما» از دوره مشروطیت تا فیلمسازی عبدالحسین سپنتا در هندوستان است.
ورود در این برنامه برای عموم آزاد و رایگان است.

مسعود کیمیایی: فیلم خوب مشتری ندارد تماشاگر دارد

نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «دندان مار» ساخته مسعود کیمیایی عصر روز گذشته در موزه سینما نمایش داده شد و پس از نمایش فیلم با حضور جواد طوسی و شاهپور عظیمی نشست نقد و بررسی فیلم برگزار شد.

در ابتدای این نشست پیام صوتی مسعود کیمیایی پخش شد. کیمیایی در بخشی از این پیام با عذرخواهی از تماشاگران به دلیل حضور نیافتنش گفت: من این فیلم را بسیار دوست دارم زیرا جز آثاری است که برای من با خاطره و هنر همراه بوده است. این فیلم برای دوره ای است که هنر مهم بود.

وی ادامه داد: مخاطب برای من همیشه مهم بوده است و خوشحالم که امروز شما برای تماشای این فیلم آمده‌‌اید و خوشحال ترم از اینکه فیلم‌های این چنینی همچنان مخاطب دارد.

کارگردان «دندان مار» با تشکر از عوامل و بازیگران فیلم گفت: همه بازیگران برایشان حضور در این فیلم و شکل بازی شان مهم بود. به طور مثال، گلچهره سجادیه تا زمانیکه رضایت کامل از حضورش در یک پلان را کسب نمی کرد به حالت عادی برنمی گشت و از صحنه خارج نمی شد.

وی ادامه داد: خوشبختانه فیلم‌هایی همچون «دندان مار» هنوز تماشاگر دارد و فقط مشتری ندارد.

پس از پخش پیام کیمیایی، جواد طوسی با بیان اینکه مسعود کیمیایی کاملاً به فرم، مبتنی بر اصول و قواعد سینمای کلاسیک و ژانرهای مورد علاقه‌اش، متکی است، گفت: قرینه پردازی و معادل گزینی به وفور در سینمای او مشاهده می‌شود که شاهد نمونه‌هایی از آن در «دندان مار» هستیم. نمونه بارز آن، تداوم استفاده از «نمای متوسط» از چهره رضا در موقعیت‌های مختلف با نورپردازی‌های متفاوت است.

وی با بیان اینکه می‌گویند کیمیایی خود را تکرار می‌کند، افزود: این تکرار، در حدیث نفس فیلمساز تغییر نیافته و پایبند به اصول واخلاقیاتِ مختص به خود در جامعه‌ای ملتهب و در معرض تغییرات پیاپی است. وقتی او نمی‌تواند خود را با چنین شرایطی تطبیق دهد، به ناگزیر به دنیای خود پناه می‌برد که نشانه‌های عینی آن را در فیلم «رد پای گرگ» وبعدتر در «سلطان»، «اعتراض» و «خون شد» می بینیم.

وی ادامه داد: از دیگر مشخصه‌هایی که کیمیایی را به عنوان یک فیلمساز مولف مطرح می‌کند، گروه بازیگران اوست. هر زمان که این cast به درستی برگزار شده است، شاهد یک سینمای پرجذبه و سر پا از او بوده‌ایم. در فیلم «دندان مار» یکی از بهترین مجموعه‌های بازیگری را شاهد هستیم. فرامرز صدیقی، گلچهره سجادیه، احمد نجفی، فریبا کوثری، جلال مقدم، شاهد احمد لو، نرسی کرکیا وسعید پیردوست همگی در جای درست و در خدمت پایگاه اجتماعی این شخصیت‌ها و تیپ‌ها قرار گرفته‌اند.

طوسی ادامه داد: لباس‌ها و پوشش بازیگران و گریم مناسبشان نیز همین مسئله را بازتاب می‌دهد. حتی جنس راه رفتن گلچهره سجادیه در خدمت طبقه وذپایگاه اجتماعی اوست. «رئالیسم اجتماعی» نیز در سینمای کیمیایی اهمیت خود را دارد، به گونه‌ای که به صورت توامان هم دارای امکانات نمایشی است و هم به درستی مفاهیم مورد نظر خالق اثر را به مخاطب منتقل می‌کند.

طوسی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به اهمیت نقش «خانواده» در سینمای مسعود کیمیایی افزود: در آثار این فیلمساز خانواده تحت هر شرایطی اخلاقیات، فضیلت و همچنین شأن و منزلت خود را دارد. در فیلمی چون«خون شد»، شاهد خانواده‌ای از هم پاشیده هستیم که به دنبال نقطه اتصال است، و در «دندان مار»، این پراکندگی و جدا افتادگی در یک برهه‌ی حساس تاریخی(دوران جنگ تحمیلی) قرار گرفته و انسان‌ها به صورت غریزی می‌خواهند همدیگر را پیدا کنند.

وی ادامه داد: نکته دیگر درباره آثار مسعود کیمیایی این است که هرچقدر فضای داستانی و مجموعه آدم‌ها در سینمای او جمع و جورتر باشد، با اثر دلنشین‌تری رو به رو هستیم.

طوسی در باره مسئله ریتم و ضرباهنگ در فیلم «دندان مار» نیز گفت: به عقیده برخی از مخاطبان، یک سوم ابتدایی این اثر دارای ریتمی کند است، در صورتی که اگر مبتنی بر نگاهی تالیفی وبا در نظر گرفتن قصه و روایت (مضمون و دستمایه) کارنامه فیلمساز را مورد بررسی قرار دهیم، پی می‌بریم که این فیلم ریتم کاملا درستی دارد. در میان مجموعه آثار آقای کیمیایی، فیلمهایی چون «قیصر»،«داش آکل»، «بلوچ»،«خاک»،«سفر سنگ»،«تیغ وابریشم»و… ریتم تندی دارند و در مقابل، فیلم‌های«غزل» و «گروهبان» و«سلطان» دارای ریتم آرام‌تری هستند.

طوسی ادامه داد: متاسفانه گاهی اوقات می‌خواهیم بی حوصلگی‌هایی که به بد سلیقه‌گی تبدیل شده را به جهان فیلمساز منتقل کنیم. چنین ایرادی به فیلم «قاتلین ماه کامل» و«ایرلندی» مارتین اسکورسیزی هم گرفته شده است. فیلمساز این حق را دارد که در کهن سالی، دنیای شخصی خود را به نمایش بگذارد.

وی درباره اهمیت لوکیشن در سینمای مسعود کیمیایی بیان داشت: در فیلم «دندان مار» لوکیشن دارای هویت نمایشی ومفهومی است و کیمیایی این مولفه را به نفع سینمای مستقل خود مصادره به مطلوب می‌کند. گاهی نیز مجموعه انسانی به لوکیشن هویت می‌دهند، مانند خانه آقا جلال وخانه مادررضا واتاق احود در مسافرخانه. گاهی هم عنصر افکتیو می‌توانند هویت‌مندی یک مکان را پی ریزی کند، مثل استفاده از صدای بنان در خانه آقا جلال.

کیمیایی بر اساس خاستگاه خود معتقد است در جامعه‌ای که در آن التهابات اجتماعی همچنان طی می‌شود، باید نگاه ریشه‌ای به گذشته و تاریخ ونسل قدیمی وجود داشته باشد.

این منتقد درباره عناوین فیلم‌های کیمیایی نیز گفت: یکی از جنبه‌های مثبت فیلم‌های کیمیایی، عناوین آن‌ها است. «دندان مار» با مختصات فردی انطباق دارد(آقا عبدل) که می‌تواند موقعیت هولناک وناسالم دوران خود را ترسیم کند. در فیلم‌های کیمیایی گاهی شخصیت‌ها یکدیگر را کامل می‌کنند و این وضعیت در شخصیت احمد و رضا (مانند سید وقدرت در گوزن‌هاو بعدتر در فیلم جرم) وجود دارد.

من معتقدم کیمیایی یکی از نمونه‌ای‌ترین فیلم‌سازان عدالت خواه است. او بدون آنکه ادا درآورد، همواره عدالت خواهی را در نگاهی مردم شناسانه و طبقه بندی اجتماعی مورد نظرش به مخاطب منتقل می‌کند.این عدالت خواهی را در دوران موج نو در فیلم‌های «قیصر»، «خاک» و بویژه «گوزن‌ها» و «سفر سنگ» می بینید.

طوسی خاطرنشان کرد: در فیلم «دندان مار» آن شورش و حرکت حق طلبانه احمد و رضا که از بالای بالکن محل کار آقا عبدل کوپن‌ها را بر سر مردم در خیابان پخش می‌کنند، نمونه‌ای عیان از این عدالت خواهی است.

وی بیان داشت: کیمیایی در بزنگاه‌های مختلف، نگاه و حس ملّی خود را نشان داده است. امیدوارم او سرحال و با انگیزه، همچنان مسیر فیلمسازی‌اش را ادامه دهد و بتواند فیلم‌های مورد علاقه خود را بسازد.

کیمیایی به تماشاگرش امتیاز نمی دهد

در ادامه این نشست شاهپور عظیمی، منتقد سینما نیز گفت: یکی از دیالوگ‌های احمد نجفی در «دندان مار» که ارزش بنیادینی در سینمای کیمیایی پیدا کرده است آن‌جا که می‌گوید «یک جا هست که باید وایسی و یک جا هم هست که باید در بری اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض بشه، چون دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی». این دیالوگ جان مایه سینمای مسعود کیمیایی است و تمام قهرمانان او از این قاعده پیروی می‌کنند. درواقع تمام گذشته و اکنون آ‌ن‌ها جابجا شدن این دو موقعیت در زندگی است.

وی ادامه داد: در سینمای داستان‌گو و کلاسیک شما ملزم هستید که همه چیز را برای تماشاگر روشن و شفاف بیان کنید تا هیچ سوالی در ذهن او بی‌پاسخ نماند اما در سینمای کیمیایی این‌گونه نیست، او چنین امتیازی به تماشاگرش نمی‌دهد، بلکه او را با ابهام وجودی شخصیت‌های آثارش تنها می‌گذارد و حالا تماشاگر است که باید ذره ذره در ذهنش تصویر سازی کند و شخصیت‌ها را بشناسد. یکی از مغالطه‌ها در باب سینمای کیمیایی این است که تصور کنیم سینمای او بیرونی و اصطلاحاً اجتماعی است. اما این‌گونه نیست و عناصری از درون شخصیت‌ها سر برون می‌آورد و مسیر روایت را کاملاً عوض می‌کند.

عظیمی بیان داشت: کیمیایی همواره فیلمسازی است که اطلاعات مختصری از روایت و شخصیت‌ها در اختیار تماشاگر می‌گذارد. این شیوه‌ خاص اوست و ایجاز، فشردگی و اختصار در سینمای کیمیایی حرف اول را می‌زند.

وی ادامه داد: تماشاگر اگر سیر آثار کیمیایی را دنبال کرده باشد، آن وقت است که شخصیت‌های «دندان مار» برایش غریبه نخواهند بود و کلید ورود به جهان فیلم را یافته است. «دندان مار» مانند سندی است درباره دورانی که گذشته اما در حافظه‌ سینمای کیمیایی ثبت شده است.

عظیمی ادامه داد: سینمای کیمیای تنها سینمای مضمون نیست، بلکه سینمای فرم نیز هست و این وجه از سینمای او مغفول مانده است.

وی در پایان بیان داشت: قهرمان‌‌های آثار کیمیایی در واقع بعد از «دندان مار» دچار تغییری اساسی شده‌اند. آن‌ها قهرمان بودنشان را « تفویض» می‌کنند تا قهرمان تازه‌ای متولد شود که از بطن جامعه برخاسته است. به همین دلیل «دندان مار» نقطه عطفی در کارنامه کیمیایی به شمار می‌آید.

در این نشست گلچهره سجادیه، لیلی گلستان، احمد امینی، غلامرضا آذری، اعضا باشگاه مخاطبان موزه سینما و علاقمندان به سینمای مسعود کیمیایی حضور داشتند.

«اکبر اصفهانی» از سرمایه‌های معنوی این سرزمین است

مراسم تقدیر از «اکبر اصفهانی» بازیگر و عکاس پیشکسوت سینمای ایران با حضور هنرمندان و همکاران او عصر روز گذشته در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در بخش ابتدایی این مراسم، مستند «یک اصفهانی در کادر» به روایت فرید صلواتی، که درباره اکبر اصفهانی ساخته شده است، نمایش داده شد و پس از آن، همکاران پیشین او به صحبت درباره این هنرمند پیشکسوت پرداختند.

اکبر اصفهانی آراسته به خصایل انسانی بسیاری است

داریوش بابائیان تهیه کننده با سابقه سینما در سخنانی گفت: باید از فرید صلواتی کارگردان این فیلم  تشکر ویژه داشته باشم زیرا فیلمی را ساخته است که تولید آن از وظایف مسئولین و هنرمندان به شمار می‌رود. اکبر اصفهانی یکی از افراد حاضر در دریای هنر ایران است. بسیاری از افرادی که در این مستند حاضر بودند، از میان ما رفتند در حالی که از آن‌ها تقدیر نشده است.

وی با بیان اینکه ای کاش هر هفته یک فرد از میان صنوف خانه سینما مورد تقدیر قرار گیرد.

وی افزود: اکبر اصفهانی هنرمندی بود که بعدها عکاس شد و این موضوع نکته مهمی است. زمانی که به مرور کارهای او می‌پردازیم متوجه می‌شویم که کم‌تر کسی می‌تواند به اندازه او خطر کند. من در آثار بسیاری با اصفهانی همکاری داشتم و به خاطر دارم که در فیلم «گارد ویژه» به عنوان بدل کار از تونل ۱۸ متری و بدون هیچ امکاناتی به پایین پرید.

در ادامه عبدالله اسفندیاری تهیه کننده و نویسنده سینمای ایران نیز درباره این هنرمند گفت: سال‌های طولانی است که با اکبر اصفهانی آشنایی دارم و همیشه جویای احوال یکدیگر بوده‌ایم. ایشان آراسته به خصایل انسانی بسیاری است و همواره از هنر ایشان بهره‌مند بودیم. من معمولا در چنین مراسمی شرکت نمی‌کنم اما امروز به خاطر فرید صلواتی و احترام به اکبر اصفهانی در موزه سینما حاضر شدم تا از این هنرمند پیشکسوت تقدیر کنیم.

 در ادامه امیر عابدی عکاس پیشکسوت سینما بیان داشت: از فرید صلواتی تشکر می‌کنم. زمانی که قصد ساخت این فیلم مستند را داشت، با من تماس گرفت و به او گفتم موضوع بسیار خوبی را انتخاب کرده‌ای. من سی و پنج سال پیش وارد این حرفه شدم و اکبر اصفهانی در همان زمان پیشکسوت من به حساب می‌آمد. امیدوارم چنین آثاری درباره سایر هنرمندان نیز ساخته شود.

وی ادامه داد:  اکبر اصفهانی در سبزه میدان اصفهان رشد کرد و بعدها عاشق سینما شد. آرزو می‌کنم او همیشه سلامت باشد. وزارت میراث فرهنگی، بناها و آیین‌های ملی را به ثبت می‌رساند، حال آنکه امثال اکبر اصفهانی نیز از سرمایه‌های معنوی این سرزمین هستند و جای خوشحالی است که وظیفه تجلیل و قدردانی از این بزرگان و ثبت خاطرات آن‌ها را موزه سینما بر عهده گرفته است. همچنین وظیفه دارم سلام دوستان حاضر در انجمن عکاسان را خدمت شما ابلاغ کنم.

مختار سائقی بازیگر سینما و تلویزیون نیز در سخنانی گفت: از حضور در این جمع بسیار خرسندم. من و اکبر اصفهانی بسیاری اوقات با یکدیگر به صورت تلفنی صحبت می‌کنیم. معمولا رسیدن سهم افرادی است که نمی‌دوند و نرسیدن نصیب افراد دونده می‌شود. جمشید مشایخی می‌گفت تا جوان هستید قدر خود را بدانید زیرا در سنین بالا سراغی از شما نمی‌گیرند.

در ادامه هاتف شرار خواننده نابینا و مدرس  موسیقی، آوازی در دستگاه بیات اصفهان برای حاضرین در سالن اجرا کرد.

این هنرمند در سخنانی کوتاه گفت: با اینکه قادر به دیدن نیستم اما بیشتر از هر فردی این فیلم را درک کرده و تحت تاثیر قرار گرفتم.

در ادامه فرید صلواتی کارگردان مستند «یک اصفهانی در کادر»  گفت: از همه عزیزانی که در این مراسم حاضر شده‌اند تشکر می‌کنم. امروز یادی می‌کنیم از پیشکسوتی که عاشق کارش است. این فیلم با همراهی گروهی همدل ساخته شده است و از همه دوستانی که من را در ساخت این فیلم یاری کردند تشکر می‌کنم. «یک اصفهانی در کادر» با هزینه شخصی به تولید رسیده است.

وی با بیان اینکه اکبر اصفهانی فردی بی‌نظیر است، گفت:  در سیزده سالگی دستیار محمدعلی نجفی بودم و از فضای حاکم بر سینما دور نیستم. امثال اکبر اصفهانی، عزت‌الله انتظامی و علی نصیریان برای همیشه ماندگار خواهند بود اما آن‌ها که در بند هنر هستند ماندگار نخواهند شد. قصد دارم در آینده نیز چنین آثاری را برای سایر هنرمندان اصفهانی تولید کنم تا جوان‌ترها بدانند الگوهای ناب و صادق چه کسانی هستند.

در ادامه، داریوش بابائیان، عبدالله اسفندیاری و مختار سائقی برای مراسم تجلیل از اکبر اصفهانی به روی صحنه حاضر شدند و سپیده حیدرآبادی به نمایندگی از موزه سینما از این هنرمند تقدیر کرد.

همیشه تلاش می‌کردم به عوامل انرژی مثبت بدهم

اکبر اصفهانی بازیگر و عکاس پیشکسوت نیز در سخنانی گفت: از بزرگانی که امشب در این مراسم حضور دارند و درباره من صحبت کردند تشکر می کنم. این مراسم باعث بهبود حال روحی من شد زیرا این روزها بسیار افسرده هستم.

وی ادامه داد: یادم می آید در دوره ای همزمان در دو فیلم عکاسی می‌کردم و این مسئله را از همان ابتدا با هر تهیه کننده ها مطرح می‌کردم. ساعت شش صبح سرویس به دنبالم می‌آمد تا زودتر در آن پروژه حاضر شوم.زمانی با جمشید هاشم پور ۱۲ ساعت سرکار بودیم. هنگام عقد قرارداد برای فیلم «مروارید سیاه» به داریوش بابائیان گفتم من برای فیلم «بهشت پنهان» هم قرارداد بسته‌ام و باید در ان فیلم هم حضور داشته باشم. و او هم می پدیرفت. روزی او جوانی به نام هاشم عطار را به من معرفی کرد و من از او حمایت کرده و داشته‌های خود را در اختیارش قرار دادم. عطار بعدها مدیر فیلمبرداری شد و جوایز فراوانی به دست آورد.

وی در  ادامه بیان داشت: امشب همسرم هم در این جمع حضور دارد. فردی که بخاطر من زحمات زیادی را متحمل شده که جا دارد در این مراسم از او نیز تشکر کنم.

سپس اصفهانی به ذکر خاطراتی از دوران کاری خود پرداخت و افزود: در تمام مدتی که در سینما حضور داشتم تلاش کردم تا بتوانم باعث شادی دیگران شوم و به عوامل انرژی مثبت بدهم.

در ادامه همسر اکبر اصفهانی بر روی صحنه حاضر شد و از حاضران در این مراسم تشکر کرد.

این هنرمند پیشکسوت علاوه بر اشتغال به حرفه عکاسی، در فیلم‌هایی مانند «لانه عقاب‌ها»، «عملیات کرکوک»، «آخرین خون»، «ساده لوح»، «گریز»، «ضربه آخر»، «چشم شیطان»، «گارد ویژه» و … نقش آفرینی داشته است.

نمایش نسخه اصلاح و مرمت شده «دندان مار» مسعود کیمیایی در موزه سینما

یکی از آثار شاخص مسعود کیمیایی پس از اصلاح و مرمت در موزه سینما به نمایش در می آید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما فیلم« دندان مار»  که توسط فیلمخانه ملی ایران اصلاح و مرمت شده را نمایش می دهد.
این فیلم روز چهارشنبه ۲۰ دی ساعت ۱۶ برای   علاقمندان سینما  در  سالن فردوس به روی پرده می رود  و بعد از نمایش فیلم نشستی با حضور جواد طوسی و شاهپور عظیمی از منتقدان سینما پیرامون سینمای کیمیایی و فیلم دندان مار برگزار می شود.
شایان دکر است، «دندان مار» در جشنواره فیلم برلین برنده جایزه ویژه و نامزد جایزه خرس طلایی و همچنین برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم مونترال شده است.
در این فیلم بازیگرانی همچون فرامرز صدیقی، احمد نجفی، گلچهره سجادیه، جلال مقدم، رضا خندان،فریبا کوثری، سعید پیردوست، شاهد احمدلو و … نقش آفرینی کرده اند.

نمایش «یک اصفهانی در کادر» در موزه سینما

فیلم مستند «یک اصفهانی در کادر» در موزه سینما نمایش داده می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، مستند «یک اصفهانی در کادر» به روایت فرید صلواتی درباره «اکبر اصفهانی» بازیگر و عکاس پیشکسوت سینما است با هدف تقدیر از این هنرمند در موزه سینما به نمایش درمی‌آید.
این مستند روز دوشنبه ۱۸ دی‌ماه ساعت ۱۶ در سالن فردوس موزه سینما نمایش داده می‌شود و بعد از نمایش فیلم با حضورعلاقمندان سینما و هنر عکاسی، دوستان این هنرمند طی مراسمی از تلاش‌های او در ثبت تصاویر خاطره‌انگیر و نقش‌آفرینی‌ها تقدیر می‌کنند .
این هنرمند پیشکسوت در فیلم‌هایی همچون: لانه عقاب‌ها، عملیات کرکوک، آخرین خون، ساده لوح، گریز، ضربه آخر، چشم شیطان، گارد ویژه و … نقش آفرینی داشته است.
ورود برای عموم در این برنامه رایگان و آزاد است.

اتاق کودک و نوجوان موزه سینما راه اندازی شد

همزمان با ولادت حضرت فاطمه (س) اتاق کودک و نوجوان موزه سینما راه اندازی شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پس ازطراحی، بازسازی و چیدمان جدید، اتاق کودک و نوجوان موزه سینما امروز همزمان با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) راه اندازی شد.
این اتاق شامل: عروسک‌های فیلم‌های کودک نوستالژی سینمای ایران از جمله در به درها، کلاه قرمزی و پسر خاله، گلنار، الو الو من جوجوام و ….، مانیتورهای لمسی با قابلیت پخش بخش‌هایی از فیلم‌های کودک و نوجوان به همراه معرفی عوامل فیلم‌ها، همچنین مانیتورهایی که در آن برای کودکان انیمیشن‌های برجسته تاریخ سینمای ایران معرفی و نمایش داده می شود، است.
در این بخش از مجموعه فرهنگی تاریخی موزه سینما جوایز مربوط به سینمای کودک و نوجوان نیز نگهداری می‌شود.
بازید برای دیدن این اتاق همه روزه به جز شنبه‌ها از ساعت 10 تا 17:30 می‌باشد.

مقدسیان تفکر عدالتخواهی داشت

مستند «سرود دشت نیمور» ساخته زنده یاد محمدرضا مقدسیان در قالب برنامه «شب‌های مستند» عصر روز گدشته در موزه سینما به روی پرده رفت.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، بعد از نمایش فیلم حمید جعفری مستندساز درباره سینمای زنده یاد مقدسیان و میراث سینمایی او گفت: مهمترین آثار این مستندساز شاخص در دهه‌ شصت و هفتاد ساخته شده است. اما او با اولین فیلم‌هایش خود را به عنوان فیلمسازی دقیق مطرح کرد، از فیلم اول او نسخه‌ای در دست نیست اما فیلم دومش «نگارگر الطافی» و به ویژه فیلم دوم او «کوره پزخانه» آثاری مهم و دقیق و آراسته‌ای هستند که با ساخت آن‌ها به عنوان فیلمسازی مهم مطرح می‌شود. سینمای مقدسیان مبتنی بر بازسازی است. مقدسیان معتقد بود سینمای مستند بدون بازسازی امکانات زیادی را از دست می‌دهد.

«گفت و گو در مه»؛ تنها فیلم بازسازی نشده مقدسیان است

جعفری ادامه داد: زمانیکه در تحول یک رویداد حاضر نیستیم یا باید آن را تعریف کنیم و یا به شیوه‌های مختلف آن را نشان دهیم. مقدسیان به سینمایی کردن امر واقع بسیاراهمیت می‌داد، منظور از سینمایی کردن، صرفا به تصویر کشیدن آن نیست. سینما باید ابزاری باشد که ایده‌ی مرکزی شما را متبلور کند.

جعفری درباره ویژگی‌های سینمای مقدسیان افزود: او در بازسازی بسیار وفادار به ایده‌ای بود که از موضوع  می‌گرفت. امروزه شاهد سینمایی هستیم که همه چیز را بازسازی می‌کند اما بازسازی در خدمت داستان‌پردازی است و یا فیلمساز بازسازی خود را پنهان می‌کند و گویی دوربین بی واسطه در محل حضور دارد. این روش فاصله زیادی با شیوه بازسازی مقدسیان دارد.

وی با تاکید بر نقش بازسازی در سینمای مستند، گفت: موضوع این فیلم، لایروبی نهر نیمور است. می‌شد از این موضوع گزارشی تهیه کرد اما مقدسیان در این موضوع ایده‌ای به دست آورد که ارتباط عمیقی با فرهنگ ایران دارد و آن «حماسه» است. او برای تبلور ایده‌ی حماسه در فیلم راهی به جز بازسازی نداشت. در فیلم می‌بینیم که مردمی با همیاری، نهری را لایروبی می‌کنند. در این اتفاق در طبیعت خودش نظمی وجود دارد که از چشم ما پنهان است حس می‌شود اما دیده نمی‌شود. برای نشان دادن این نظم ناگزیر در واقعه تصرف می‌کنید، چون باید واقعه را از فضای سه بعدی به پرده‌ی دو بعدی منتقل کنید و نظمی ویژه‌ی پرده بسازید. این کار را جز با بازسازی نمی‌توان تصویر کرد.

همچنین در ساختار تصویری فیلم گفت ترکیب بندی‌ نماهای فیلم نقاشانه است و جزئیات بسیار ظریفی در آن لحاظ شده است به عنوان مثال، نماهای لانگ شات لایروبی در سکانس لُقووَرز و صحنه‌ی قربانی.

جعفری در پاسخ به این پرسش که آیا فیلم «سرود دشت نیمور» فیلمی مردم‌نگارانه است؟ گفت: این فیلم اثری مردم‌شناسانه نیست، اما دارای ویژگی‌های مردم‌نگارانه است. در بسیاری از آثار مقدسیان ویژگی‌های مردم شناسانه وجود دارد اما سینمای او مردم شناسانه نیست.

جعفری افزود: در اوایل فیلم، نمایی از یک تپه می‌بینیم و بعد بیل‌هایی که از پشت تپه بالا می‌آیند و سپس جمعیتی همه بیل به دوش‌ و فرد جلودار انها مثل یک سردار پدیدار می‌شوند. این تصویر به ما چه می‌گوید؟ گویی عده‌ای دارند به جنگ می‌روند. این تصویرِ رفتن مردم به جنگ طبیعت است. سر و سامان دادن این نما به گونه‌ای که بتواند چنین منظوری را منتقل کند، جز با بازسازی به دست نمی‌آید. اهمیت فیلم در این است که ایده خود را که درباره‌ حماسه‌ همیاری مردم نیمور است و ریشه در سنت آن مردم دارد را به صورت سینمایی بیان می‌کند.

جعفری افزود: مقدسیان هم سینما را بلد بود و هم می‌توانست با مردم ارتباط برقرار کند. اینکه جمعیت زیادی از افراد روستا را روزهای متوالی مقابل دوربین بیاوریم به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست.

وی در ادامه بیان داشت: مقدسیان را بدون محمدرضا اصلانی نمی‌شود تعریف کرد. مقدسیان سینما را از آقای اصلانی آموخته بود. تهیه کننده‌ اولین فیلم مقدسیان «ملحمه‌ی آخر» و همینطور یکی از مهم‌ترین فیلم‌های او «کوره‌پزخانه» آقای اصلانی بود. همچنین در چند فیلم از جمله مجموعه‌ «کودک و استثمار» دستیار آقای اصلانی بود.

وی ادامه داد: سینمای اصلانی نیز مبتنی بر بازسازی است، البته او مسیری دیگری را طی می‌کند. مقدسیان در هنگام ساخت این فیلم ارتباط نزدیکی با اصلانی داشته و آقای اصلانی در جلسات متعددی برای او و دوستان دیگری درباره‌ نقاشی و به ویژه نقاشی ایرانی بحث می‌کرده است. استواری ترکیب‌بندی‌ها در این اثر، نتیجه دانشی است که در همین جلسات از آن‌ها برخوردار شده بود. مقدسیان در ترکیب‌بندی‌ها دقت و حساسیت‌ زیادی داشت که نقش محمدرضا اصلانی در این موضوع بسیار پررنگ است.

این مستند ساز درباره نقش پژوهش در سینمای محمدرضا مقدسیان نیز گفت: او به پژوهش اهمیت زیادی می‌داد اما مسئله وی این بود که پژوهش یک اثر چگونه می‌تواند بیانی سینمایی پیدا کند. در نگاه او، پژوهش برای فیلمساز معنای متفاوتی با پژوهش از منظر یک نویسنده داشت. سینمای مستند عرصه‌ای متکثر است و انواعی از فیلم‌های مستند ساخته می‌شوند که همگی آنها را به عنوان سینمای مستند می‌دانیم. نگاه مقدسیان این نبود که با آثار خود صرفا اطلاعاتی را به مخاطب منتقل کند، بلکه همواره به دنبال تبلور سینمایی ایده‌ی مرکزی‌اش بود. در این فیلم ایده او، حماسه همیاری در میان مردم است. در آثار او ایده‌ها هر یک به شکلی دراماتیزه می‌شوند.

وی پیرامون همکاری طولانی مدت محمود بهادری با مقدسیان نیز خاطرنشان کرد: زنده یاد بهادری یکی از شاخص‌ترین فیلمبرداران سینمای مستند ما بود. البته مقدسیان همیشه با فیلمبرداران بسیار خوبی کار کرد و خود را مدیون آن‌ها می‌دانست. او همیشه می‌گفت فرهاد صبا فیلمبردار «آب و آبیاری سنتی در ایران»  باعث شد من فیلمساز شوم و چنین ارتباطی را با  بهادری هم داشت.

او همیشه می‌گفت این فیلم بدون بهادری به سرانجام نمی‌رسید. او همچنین فیلم  خیزاب و نیز سه فیلم درباره استادان موسیقی نواحی ایران را با همکاری محمود بهادری به عنوان فیلمبردار ساخت.

مقدسیان فیلمساز بسیار هوشمندی بود

جعفری درباره شرایط  تولید «سرود دشت نیمور» توضیح داد: ساخت این فیلم در آن زمان بسیار مهم است. امروزه دیگر امکان تولید چنین فیلم‌هایی وجود ندارد. در آن مقطع دکتر مرتضی فرهادی به مقدسیان اطلاع می‌دهند که این آیین برای آخرین بار است که انجام می‌شود و مقدسیان هم تلاش خود را برای ساخت فیلم به کار بست و البته مدیر گروه تلویزیون هم از ساخت این فیلم حمایت کرد.

در مورد  پلان‌های مربوط به لایروبی، امکان برداشت‌هایی متعدد وجود نداشت و مقدسیان این سکانس‌ها را با دو دوربین فیلمبرداری کرد. اما پیش از فیلمبرداری صحنه را بسیار خوب سازماندهی کرده بود.

وی در پاسخ به پرسشی درباره «سینما وریته» نیز ابراز داشت: گاهی سینما وریته تنها در ظاهر اتفاق می‌افتد، در حالیکه نه تنها همه بازسازی است بلکه در آن دروغ‌هایی هم گفته می‌شود. البته خریدار هم برای آن‌ها وجود دارد چراکه به کیلشه‌های رایج پاسخ می‌دهند.

در ادامه این نشست، اُرد عطارپور فیلمساز شناخته شده سینمای مستند نیز درباره سینمای  مقدسیان گفت: من در فیلم «دو، سه چیزی که می‌توانم بگویم» با مقدسیان به عنوان تهیه کننده همکاری داشتم؛ او فیلمساز بسیار هوشمندی بود. فیلم «گفت و گو در مه» او یک اثر فوق العاده در سینمای مستند ایران به شمار می رود‌.  مقدسبان در اواخر دوران کاری ، کمی سبک کارش اش تغییر کرد که به نظرم این تحول حاصل تغییر در دیدگاه او نبود، بلکه به دلیل مشکل فیزیکی بود که با بالارفتن سنش پیدا کرده بود.

وی ادامه داد: مقدسیان دارای تفکر عدالت‌خواهانه بود و اقشار فرودست را همراهی می‌کرد و این مسئله در فیلمی که تماشا کردیم نیز نمود دارد. او ذهن بسیار پیچیده‌ای داشت و فکر می‌کنم در این فیلم به دنبال خلق شخصیت دیگری هم بوده است. در ذهن  مقدسیان همیشه مواردی وجود داشت که به صورت علنی نمی‌توانست آن‌ها را مطرح کن به همین دلیل تلاش می‌کرد به روشی دیگر این موارد را در ذهن مخاطب بنشاند.

عطارپور با بیان اینکه نسبتی در فیلم و استفاده از شیوه بازسازی وجود دارد، بیان داشت:  درباره این روش نمی‌توان با قطعیت گفت استفاده از بازسازی تا چه میزان درست است.او در شیوه‌هایی چیره دست بود و از هوش و قدرت تخیل بسیار بالایی بهره می‌برد. درواقع می توان گفت محمدرضا مقدسیان فیلمسازی بود که فیلم‌های او همیشه باقی خواهد ماند و خودش نیز هرگز تکرار نخواهد شد.

در ادامه سعید رشتیان از مستندسازان پیشکسوت سینمای ایران نیز درباره «سرود دشت نیمور» و سایر آثار مقدسیان گفت: افراد زیادی در این فیلم حضور داشتند که وجودشان بسیار مهم است. از جمله زنده یاد بهادری که بر نقش وی در مجموعه آثار مقدسبان باید تاکید  زیادی شود. من از طریق پژوهش و نگارش با این افراد آشنا شدم و این شانس را داشتم تا تهیه کننده یکی از فیلم‌های مقدسیان باشم.او در کار خودش بسبار حرفه ای بود و درعین حال نزدیک بودن به او، لذت‌ها و گرفتاری‌های زیادی به همراه داشت.

وی درباره بازسازی در سینمای مستند بیان داشت: امروز برای ساده تر شدن کارها به سراغ بازسازی می‌روند اما در گذشته اینگونه نبود. سینمای مستند در آن دوره به نوعی ادامه سینمای موج نویی است که در سینمای داستانی وجود داشت‌. برای فیلمساز ایده کانونی مهم است و او می‌اندیشید که چگونه از آن به روایتی سینمایی دست پیدا کند. در آن دوره افرادی همچون ابراهیم مختاری و محسن عبدالوهاب تلاش کردند که چگونه می‌توان به واقعیت بصری سینمایی نزدیک شد.

رشتیان در پایان بیان داشت:  این دوره یک مکتب و تجربه در سینمای مستند به شمار می‌رود که به معنای آمیختگی و نزدیک شدن به واقعیت است به همین دلیل سوژه را در موقعیتی قرار می‌دادند که واکنش‌های مورد نظرشان را نشان دهد.

منوچهر شاهسواری: نسل ما تغییر را یک نیاز مهم می‌دانست

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «منوچهر شاهسواری» تهیه کننده سینما و مدیر فرهنگی بخش‌هایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

منوچهر شاهسواری با بیان اینکه در سال ۱۳۳۶ در بندر ماهشهر متولد شده و اصالتش مربوط به لرهای بختیاری است، گفت: یادم می آید در چابهار با پدیده‌ای به نام «عکس» مواجه شدم و زمینه مطالعاتی نظیر مجله و کتاب به اندازه‌ای که در آن زمان مرسوم بود، در خانواده من هم وجود داشت.

وی با بیان اینکه علاقه زیادی به مطالعه داشته است، افزود: علاقه ام به اندازه ای بود که وقتی مادرم سبزی می‌خرید حتی روزنامه‌های که دور آن پیچیده شده بود را می‌خواندم البته این موضوع در بسیاری از افراد هم نسل من رایج بود.

شاهسواری خاطرنشان کرد: پدرم یک دوربین عکاسی بسیار ابتدایی به من جایزه داد و همان دوربین دریچه تازه‌ای را به روی من گشود. با آن دوربین عکس‌هایی می‌گرفتم و برای ظهور آن‌ها را به زاهدان ارسال می‌کردم البته بعدها خودم چاپ عکس را یاد گرفتم. مدتی گذشت و این روند ادامه داشت تا اینکه به سراغ دوربین‌های حرفه‌ای‌ رفتم.

وی با اشاره به فعالیت های تئاتری خود نیز بیان داشت: در نوجوانی در این مدیوم فعالیت داشتم یادم می آید در یک نمایش نقش سربازی که در دفاع از وطن شهید می‌شد را بازی می‌کردم.

شاهسواری درباره شیوه زندگی خود بیان داشت: در نوجوانی پدرم هفته‌ای یک بار ما را سینما می‌برد. ما مرتب و حداقل هر ماه یک بار از بندر ماهشهر به آبادان سر می‌زدیم. در آن‌ سال‌ها در سینما تاج آبادان فضای خاصی از  نظر فرهنگی وجود داشت. من از دوران کودکی تصاویر جذابی از پالایشگاه و انعکاس چراغ‌های آن به روی اروند در خاطرم دارم.

شاهسواری با بیان اینکه در تبریز به دبیرستان فردوسی رفت، ادامه داد: در آن دوران در واحد فوق برنامه، نشریه‌ای را تولید می کردیم و مربی داشتیم که فارغ التحصیل تئاتر بود که با ما  تمرین‌های بدن و بیان انجام می‌داد. او ما را به دانشجویی معرفی کرد که در دانشگاه تبریز درس می خواند و کلاس آموزش سینمای هشت میلیمتری را راه انداخته بود. در آنجا فیلمبرداری و مونتاژ را آموختیم و تعداد زیادی فیلم برای سینمای آزاد تبریز ساختیم.

شهسواری با بیان اینکه در یک مدرسه‌ای عکاسی و فیلمبرداری یاد گرفته و یاد هم می داده، گفت: در همان دوره نوجوانی حتی فیلمبرداری درس می‌دادیم،  دوربین را در اختیار بچه‌ها قرار می‌دادم و در پارک فیلمبرداری می‌کردیم. در همان دوره باید عکس می گرفتیم و خودمان عکس‌ها را به ظهور می‌رساندیم. عزیز ساعتی و محمود ریگی از اساتید آنجا و از بچه‌های همان مدرسه بودند که هم می آموختند و هم به ما درس می دادند. محمود سماک باشی، جهانگیر میرشکاری و بهروز معاونیان نیز از هم دوره‌های من بودند؛ افرادی که امروز در این حرفه سرآمد هستند.

وی خاطرنشان کرد: آن زمان در تلویزیون محیطی آموزشی حاکم بود بدین معنی که در استودیو برنامه ضبط می کردیم و افراد به نوبت مسئولیت‌های مختلفی را بر عهده می‌گرفتند.

شاهسواری با بیان اینکه قرار بود برای ادامه تحصیل به دانشگاه یو سی ال ای برود، ادامه داد: من پذیرش و ویزا را دریافت کرده بودم و برای ۲۲ شهریور سال ۱۳۵۷ بلیط داشتم. ۱۶ شهریور در روز پنجشنبه نمازعید فطر برگزار شد؛ همان نماز معروفی که آقایان مطهری و مفتح در تپه قیطریه اقامه کردند و پس از آن، راهپیمایی عظیمی تا پیچ شمیران به راه افتاد و من با افراد زیادی به راهپیمایی پیوستیم و در آنجا به دعوت آقای نوری از علمای خیابان پیروزی، برای روز بعد قرار راهپیمایی گذاشتیم.

شاهسواری درباره حوادث آن روز مهم خاطرنشان کرد: آن روز  شیفت کشیک من در تلویزیون بود. در واحد نور نشسته بودیم و جسته و گریخته اخباری از بیرون به ما می‌رسید. دوستی به نام جواد عظیمی نژاد، فیلمبردار واحد خبر به من زنگ زد و گفت به عنوان دستیار همراه او باشم تا به میدان ژاله ( میدان شهدا فعلی) که درآنجا تظاهرات شده است، برویم. در شلوغی این مسیر نمی‌شد به حرکت ادامه داد، اما جواد رفت و از تظاهرات فیلمبرداری کرد. وضعیت حیرت آوری بود و صدای هلی‌کوپتر و تیراندازی شدیدی به گوش می‌رسید و من برای اولین بار بود که چنین اتفاقی را تجربه می‌کردم. شب که به خانه آمدم حال خوشی نداشتم‌. حالا دیگر شهر از همه چیز مطلع شده بود. اولین بار بود که پدرم به من چیزی گفت و من گوش نکردم. او به من گفت تو چهار روز دیگر مسافری اما من هیچ وقت به آن سفر نرفتم…

شاهسواری درباره دلیل اینکه چرا ترجیح داد در ایران بماند، بیان کرد: ما نسلی بودیم که فکر می‌کردیم نیازمند تغییر مهم هستیم، نسلی که ریشه‌ای قوی داشت و در دوره دانشجویی، اعلامیه پخش کرده و اعتصاب می‌کردیم.