نشست تخصصی «موزه، سینما، آموزش» در موزه سینمای ایران برگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، همزمان با هفته جهانی موزهها و میراث فرهنگی نشست تخصصی با عنوان «موزه، سینما، آموزش» برگزار خواهد شد.
در این نشست تخصصی افرادی همچون مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما، محمدرضا اصلانی پژوهشگر پیشکسوت سینما،منوچهر شاهسواری مدیر فرهنگی و تهیه کننده سینما ، سید احمد محیط طباطبایی رئیس شورای بین المللی موزهها،داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت سینما، ارد عطارپور مستندساز شناخته شده حضور دارند.
این نشست روز سه شنبه اول خرداد ساهت 16 در سالن فردوس موزه سینما برگزار می شود.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/روز-موزه3.jpg15722210ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-19 11:09:442024-05-19 11:09:44نشست تخصصی «موزه، سینما، آموزش» در موزه سینما
برنامه نمایش و نشست تخصصی فیلم «آنسوی آتش» با حضور شاهین امین مدیر نشست، هوشنگ گلمکانی فیلمساز و منتقد سینما و رامتین شهبازی منتقد سینما و استاد دانشگاه در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، شاهین امین منتقد سینما و مدیر نشست نقد و بررسی فیلم «آنسوی آتش» گفت: از اینکه کیانوش عیاری به عنوان فیلمسازی همیشه پرانرژی در 15 ماه اخیر دچار کسالت شده است بسیار متاسف و غمگینم. در 12 سال گذشته این سینماگر در مسیر کاری خود شرایط سختی را تجربه کرده که تنها ناشی از سوءتفاهم ها و سو تعبیرها بوده است. در حالی که عیاری علاوه بر اینکه یک فیلمساز درخشان است، همواره بدون هیاهو، نگاهی مصلحانه به شرایط و مسائل مختلف دارد.
امین ادامه داد: زمانی که برای اولین بار «آنسوی آتش» را دیدم شانزده ساله بودم. پس از جشنواره ماهنامه فیلم مجموعهای از یادداشتهای کوتاه منتقدین را منتشر میکرد.زمانی که یادداشتها را میخواندم حس میکردم که شاید فیلم حوصله سربری باشد اما پس از آنکه فیلم را دیدم، بسیار برایم سحرآمیز و جذاب بود. از نظر من «آنسوی آتش» یکی از بهترین آثار عیاری و یکی از فیلمهای خوب سینمای پس از انقلاب است.
او خاطرنشان کرد: «آنسوی آتش» به راحتی میتوانست فیلمی سیاسی یا شعاری باشد، اما با هوشمندی فیلمساز مسیر دیگری را طی کرد. فیلمی که حتی جدا از جنبه های مختلف آن یک سویه عاشقانه متفاوت و جذاب هم دارد، موضوعی که تا آن زمان در دهه 60 سینمای ایران بی سابقه یا حداقل کم سابقه بود.
امین ادامه داد: کیانوش عیاری به دلیل تجربه زیسته، خود آموختگی سینما و نگاه ژرف به جامعه پیرامون خود و … آن چنان تسلطی دارد که کارگردانی در فیلم هایش دیده نشود . درصورتی که تمام عناصر در تصاویر فیلم های او چیده یا انتخاب شده هستند. مهمترین ویژگی که به آثار عیاری قوت می بخشد، فضاسازیهای دقیق بدون هرگونه نمایش و جلوه گری است.
این منتقد افزود: عیاری حتی گاهی به شکل افراطی از هرگونه نمایش کارگردانی دوری می کند و به تبع آن به سایر عناصر فیلم مانند بازیگر، فیلمبردار و…. اجاز نمایش و اغراق نمی دهد. مگر مواردی معدود که روایت ایجاب می کرده است. به همین سیاق احساسات گرایی غلو شده و افراطی هم جایی در آثارش ندارد. به عنوان مثال در فیلم «بودن یا نبودن» تمرین و آماده سازی فصل مربوط به اعلام و خبر مرگ مغزی درگیرهای بعد در بیمارستان، چند روز طول کشید تا به صورت پیوسته در یک سکانس با حرکات پیچیده دوربین فیلمبرداری شود. فصل بسیار درخشانی هم شد اما تنها به دلیل جلوگیری از نمایش کارگردانی، عیاری آن سکانس طولانی را تقطیع کرد زیرا اثر و اصولی که به آنها باور دارد برایش مهمتر از جلوه گری خود است.
امین افزود: پس از جایزه فیپا کن عیاری جایزه ای را دریافت کرد که اگر اشتباه نکنم- چون دقیق در خاطر ندارم- نامش جایزه فرهنگ و هنر فرانسه است . فرهیختگان و اهل هنر فرانسه سالانه تنها به یک اثر هنری این جایزه را اهدا میکنند که در آن سال «آنسوی آتش» انتخاب میشود و بعد از آن، فرانسویها از عیاری میخواهند فیلمی در این کشور بسازد و به او فرصت میدهند یک سال در آنجا اقامت داشته باشد تا با محیط آشنا شده و فیلمنامه را بنویسید. او آن زمان قول ساخت «دو نیمه سیب» را به تهیه کننده ای داده بود و تنها بخاطر یک قول شفاهی پذیرفتن آن پیشنهاد را موکول می کند به یک سال بعد که البته به دلیل ماجراهایی عجیب «دو نیمه سیب» تولید بسیار بیش از یک سال طول می کشد و آن فرصت از دست می رود. اما همین انتخاب و رویکرد نشاندهنده وجه اخلاقی در شخصیت عیاری است.
امین با بیان اینکه عیاری همواره با دوری از شلوغ کاری و سروصدا تلاش کرده مسیر خود را بر مبنای باورهایش طی کند، گفت: اگر در دهه شصت و هفتاد درصدی از حمایتی که از بعضی فیلمسازان پرسروصدا و مدعی می شد از عیاری صورت میگرفت، به خصوص در عرصه بین المللی حتما او به مراتب می توانست موفق تر باشد و از آن موفقیت های سینما و فرهنگ ایران بهره ببرد . بدون اغراق می توان گفت اخلاق گرایی و دوری از هیاهو در بسیاری از مواقع به ضرر او تمام شده است.
این منتقد سینما همچنین بیان داشت: از مجموعه موزه سینما برای برگزاری هفته فیلم کیانوش عیاری بسیار متشکرم .امیدوارم این هفته های فیلم برای سینماگران دیگر هم ادامه داشته باشد.
واقعیت هر اثر در درون آن وجود دارد
هوشنگ گلمکانی کارگردان سینما نیز گفت: دو فیلم هشت میلیمتری عیاری در روز اول هفته فیلم او در موزه سینما نمایش داده شد و خاطرات بسیاری را برای من زنده کرد. فیلمهای هشت میلیمتری با مشقت زیادی ساخته میشدند. «آنسوی آتش» ریشه در یکی از فیلمی هشت میلیمتری از عیاری دارد که درباره داستان دو برادر است که در کنار دکلهای نفتی، بطری جمع میکنند. عیاری بسیار زود در سینمای ایران صاحب امضا شد و فیلمسازی مولف نام گرفت.
وی افزود: در مقطعی فیلمسازان سینمای آزاد میتوانستند حیات سینمای هنری ایران را ادامه دهند اما تنها تعدادی به فعالیت خود ادامه دادند. امروزه کیانوش عیاری شاخصترین فرد در میان آن جمع است که هنوز به فعالیت خود در سینمای ایران ادامه میدهد. این فیلمساز از نسلی به شمار میرود که توانستند تشخص خود را در دورههای مختلف حفظ کنند و به غیر از کیانوش عیاری، محمدعلی سجادی و علیرضا داوودنژاد فرد دیگری را به یاد نمیآوریم که در مسیر اعتقادی خود در سینما باقی مانده باشند.
گلمکانی ادامه داد: «آنسوی آتش» در دورانی ساخته شد که فیلمهای ملودرام و سیاسی بازار گرمی داشتند، اما عیاری به دلیل روحیه خاص خود فیلمی ساخت که شباهتی به سینمای آن زمان نداشت.
گلمکانی در ادامه گفت: علت اصلی علاقهمندی من به کارهای عیاری این است که گویی شخص کارگردان در فیلم غایب است و این موضوع اوج پختگی یک کارگردان به حساب میآید. کیارستمی نیز در پی رقم زدن این مسئله بود. این مسئله توانایی ویژهای میطلبد و کارهای روبر برسون نیز به همین شکل بوده است.
وی خاطرنشان کرد: به یاد میآروم پیش از انقلاب و در فضای فیلمهای هشت میلیمتری مربوط به سینمای آزاد، به دلیل فضای سیاسی آن سالها، سازندگان این آثار تلاش میکردند تا حرفهای مهمی را بیان کنند. آن زمان که فیلمهای هشت میلیمتری عیاری را میدیدم چنین حسی داشتم و این موضوع در فیلم «تنوره دیو» نمود بیشتری دارد. زمانی که او فیلم «تنوره دیو» را درباره قنات ساخت، این موضوع میتوانست سیاسی تلقی شود چراکه شکلی از شیوه زیست قدیمی در آن مطرح میشد. خصوصا در صحنه آخر فیلم اتفاقها به گونهای رقم میخورد که من عقیده داشتم که عیاری با تکنولوژی مخالف است و مردم را به شیوه زیست سنتی هدایت میکند.
این منتقد باسابقه بیان داشت: زمانی که اعلام شد او در حال ساخت این فیلم است، نگران بودم که بار دیگر چنین رویکردی را در پیش بگیرد. در شماره ویژه جشنواره ماهنامه فیلم در سال ۶۶ یادداشت عیاری درباره فیلم همین موضوع بود و عنوان کرد نگران این مسئله بودم فیلم تبدیل به شعار سیاسی روز نشود و به همین دلیل از آن پرهیز کردم.این بار که پس از سی و هفت سال به تماشای فیلم نشستم به این نتیجه رسیدم که امروزه مسئله واقعیت برای من کمرنگتر شده است و اعتقاد دارم هر فیلم اصول خود را بنا میکند و واقعیت هر اثر درون آن وجود دارد.
نباید به فیلم ها نگاه موزه ای داشته باشیم
در ادامه این نشست رامتین شهبازی استاد دانشگاه نیز گفت: به واسطه شغلی که دارم و با دانشجویان در ارتباط هستم میدانم که نسل جدید متاسفانه تنها با افرادی چون فرهادی و کیارستمی آشنا هستند و با عیاری و تقوایی بیگانهاند و بخشی از این مشکل به سیستم آموزشی بازمیگردد. زمانی که در دانشگاه سوره مدیر گروه سینما بودم، درس تاریخ سینمای ایران را به چارت دروس کارشناسی ارشد اضافه کردم.
وی ادامه داد: من معتقدم نباید به فیلمها نگاه موزهای داشته باشیم و بهتر است هفته فیلم درباره سینماگران شاخص ادامه پیدا کرده و این امر به نهادهای مختلف دیگر نیز تسری پیدا کند.
این منتقد سینما بیان داشت: موزه سینما سالها است که به ضبط خاطرات شفاهی هنرمندان مبادرت میورزد و این امر بسیار مهمی است. کیانوش عیاری مصداق بارز تکوین یک فیلمساز مولف است. در حوزه نظریه پردازی فیلم و هنر نظریههای مختلفی وجود دارد که برمبنای آن سینما مورد تحلیل قرار میگیرد. عیاری شخصی است که از سینمای آزاد فعالیت خود را شروع میکند و به تدریج سینمای شخصی خود را شکل میدهد. مسیر او حاصل یک نگاه تکوینی است و این سینماگر فیلم به فیلم پیشرفت کرده و سینمای خود را تکمیل میکند.
شهبازی خلطرنشان کرد: «آنسوی آتش» محصول دهه شصت است. فیلم میتواند دارای نگاه تمثیلی باشد. زمانی که بحث واقعیت در سینما مطرح میشود، همواره نام کیانوش عیاری در میان است چراکه این موضوع حاصل برخوردهای مربوط به دهه شصت بوده و امروز نگاه دیگری وجود دارد. در آثار هنری تنها بخشی از واقعیت قابل بازنمایی است و در اصل با تمثیل رو به رو هستیم. آنچه که فیلمهای عیاری را از سایر فیلمهای تمثیلی آن دوران جدا میکند، بحث روایتگری به واسطه فیلم است.
شهبازی بیان داشت: فیلم «آنسوی آتش» در جنوب کشور ساخته شده و به واسطه نگاه ما به ادبیات این منطقه، فیلمهای اینچنینی میتوانند به حوزه ادبیات متصل شوند. عیاری به واسطه تصویر به داستان گویی میپردازد. فیلم دارای فضایی شبه وسترن است و عیاری آموختههای خود را در قالب تصویر بازنمایی میکند. امروزه بحث روایتگری فیلم فارغ از جریانهای موجود در ادبیات مطرح شده است و در آن به زبان سینما توجه میشود. اتفاقی که در «آنسوی آتش» برای من جذاب است، روایتگری به وسیله سینماست و این فیلم مدیون فیلمنامه و سبقه ادبی خود نیست.
شهبازی افزود: در بحث پرداخت واقعیت، موضوع این است که آیا واقعیت وجود دارد و آیا هنر باید آنرا حتما را نشان دهد؟ و اصلا تصویر آن بر پرده سینما چه فضیلتی دارد؟ عدهای بر این عقیده آمد که هنر باید از مجرایی نشانه دار به آن بپردازد. بحث واقعگرایی با واقع نمایی متفاوت است. واقع گرایی معرف شناسی است و مربوط به این مسئله است که فیلمساز درباره واقعیت چگونه فکر میکند.
وی ادامه داد: واقع نمایی دارای بحث هستی شناسی است و درباره درک واقعیت جهان یک فیلم به بحث میپردازد. در فیلم «آنسوی آتش» حذف آدمهای اضافه از پس زمینه رخ میدهد. در سینما بحث میزانسن وجود دارد که به معنای قرار دادن در صحنه است. امروز بیش از هر چیز درباره فضاسازی صحبت میشود چراکه مکان امری محدود کننده است. فضا به هنرمند امکان تخیل بیشتری میدهد. در فیلم انسانهایی وجود دارند که در قابهایی منطبق بر اصول کلاسیک قرار میگیرند. عیاری این موارد را از سینما آموخته است و این موضوع با تماشای فیلمهای او قابل دریافت است.
شهبازی خاطرنشان کرد: در فضا عناصری مانند آتش و آب وجود دارد که بر بدوی بودن فضا تاکید دارد. کارکرد فضا این است که با حذف برخی از عناصر، فضایی برای پر کردن جای خالی آدمها به وجود میآید. در فیلم عموما شخصیتها به صورت تک افتاده تصویر میشوند. کارگردانی پنهان در این اثر وجود دارد و این اتفاق بعدها در «آبادانیها» و «بودن یا نبودن» هم اتفاق میافتد. بازی بازیگران از نکات جالب در این اثر است و بازیگران تئاتر از امکانات موجود در این هنر استفاده نمیکنند تا واقع نمایی صورت گیرد.
شهبازی در پایان صحبتهای خود گفت: هنر سینما امری وارداتی در ایران است و کیانوش عیاری آن را مال خود کرده و سپس به مخاطب عرصه میکند. یک فیلم را میتوان از جنبههای مختلف مورد ارزیابی قرار داد. برگزاری چنین برنامههایی میتوانند افرادی چون کیانوش عیاری را هرچه بهتر به نسل جدید معرفی کند. وظیفه ما به عنوان نسل میانی است که این اتفاق را رقم بزنیم.
سپیده حیدرآبادی مدیر روابط عمومی موزه سینمای ایران در روز آخر از هفته فیلم کیانوش عیاری در این مجموعه گقت: از افرادی که در هفته فیلم کیانوش عیاری، کارگردان مولف سینما همراه ما بودند تشکر میکنم. امیدوارم در موزه سینما بتوانیم از گنجینه این هنرمند به صورت شایسته ای حفاظت و نگهداری کنیم. همچنین از دوستان و نزدیکان آقای عیاری و مخصوصا آقای غفارزاده که ما را در برگزاری این برنامه همراهی کردند تشکر میکنم.
مهرداد غفارزاده نیز بیان داشت: متاسفانه از سه روز گذشته وضعیت جسمانی کیانوش عیاری رو به وخامت رفته و او در بیمارستان سینا بستری است. اما همچنان به صورت تلفنی پیگیر روند ادامه این برنامه بوده است و ذهن ایشان درگیر نمایش فیلمها و برگزاری نشستهای مربوط به آثارشان در موزه سینما است. خوشبختانه امروز ایشان وضعیت بهتری دارند و فردا از بیمارستان مرخص خواهند شد. از طرف آقای عیاری از موزه سینما تشکر میکنم که این برنامه را تدارک دیدند. راه اندازی گنجینه این فیلمساز در موزه سینما مصادف با روز تولد او بود به همین مناسبت مراسمی برای او تدارک دیده شد. از مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما بابت پیگیریهای ویژه ایشان بسیار سپاسگزارم.
غفارزاده در پایان گفت: پنج فیلم عیاری با همکاری فیلمخانه ملی ایران ترمیم شده است و در هفته فیلم او در موزه سینما به نمایش درآمد که جا دارد از زحمات فیلمخانه ملی ایران تشکر کنم. امیدوارم هفته فیلم موزه سینما با دیگر کارگردانهای بزرگ سینمای ایران ادامه پیدا کند.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/8-2.jpg8531280ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-18 10:25:372024-05-18 10:25:37کیانوش عیاری خیلی زود در سینمای ایران صاحب امضا شد
بازدید رایگان از موزه سینما به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی
به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی بازدید از موزه سینما در تاریخ یکشنبه ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رایگان اعلام شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، همزمان با روز جهانی موزه در روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشتماه، بازدید از موزه سینما رایگان است و علاقهمندان برای بازدید میتوانند از ساعت ۹ تا ۱۸:۳۰ به این مجموعه تاریخی- فرهنگی در خیابان ولیعصر، باغ فردوس مراجعه کنند.
عمارت موزه سینمای ایران قدمتی حدود ۲۰۰ ساله دارد و یکی از قدیمیترین بناهای تاریخی پایتخت است که به دستور محمدشاه قاجار ساخته شده است. موزه سینما در مجموعه باغ فردوس قرار گرفته است.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/موزه.jpg9342000ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-17 14:50:412024-05-17 14:50:41بازدید رایگان از موزه سینما به مناسبت روز جهانی موزه و میراث فرهنگی
چهارمین آیین اهدا نشان عالی خورشید به همت انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند و با همکاری موزه سینما پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ابتدا منصور ضابطیان مجری مراسم گفت: امروز از فیلمسازی تجلیل میکنیم که سینمای مستند ایران مدیون فعالیتهای او در حوزه پژوهش، کارگردانی و مخصوصا تهیهکنندگی است.
در ادامه این برنامه کلیپی از سه دوره گذشته برگزاری این آیین پخش شد.
مرتضی رزاق کریمی، رئیس هیئت امنا نشان عالی خورشید نیز گفت: بسیار خرسندم که در چهارمین دوره اهدا نشان عالی خورشید حضور دارم. بسیار مهم است که این رویداد به دوره چهارم برگزاری خود رسیده و این موضوع گویای ثبات و پایداری این رویداد و نقش تهیه کنندگی در سینمای مستند است. سینمای مستند از گذشته تا کنون و از زوایای مختلف به ذهن مخاطب نور تابانده و میتواند آگاهی و خرد جمعی را افزایش دهد. باید قدر آن را باید بدانیم زیرا این نوع از سینما، از الزامات توسعه پایدار است و این مسئله بدون توجه به توسعه فرهنگی اتفاق نمیافتد.
وی ادامه داد: اگر یک تهیهکننده از هوشمندی لازم برخوردار باشد و بتواند مسیری را با استراتژی مناسب در پیش بگیرد، به نتیجه لازم خواهیم رسید. بدون تردید یکی از افرادی که در چهار دهه فعالیت حرفهای خود قدمهای استوار برداشته، ارد عطار پور است.
رزاق کریمی بیان داشت: کارنامه عطارپور تنها از نظر کمی دارای اهمیت نبود و مجموعه آثار ایشان از کیفیت بسیار بالایی سود میبرند. او در طول دوره کاری خود برای بسیاری از علاقهمندان به فعالیت در سینمای مستند نقش پدری داشته است. عطارپور فردی مهربان نسبت به علاقهمندان به سینمای مستند است. امیدوارم مسیر حرفهای عطارپور بیش از گذشته رونق داشته باشد و حمایت های لازم از او صورت بگیرد.
در ادامه این برنامه ضابطیان از فرهاد ورهرام، مستندساز شاخص سینمای ایران دعوت کرد تا روی صحنه حاضر شود.
ورهرام بیان داشت: من و عطارپور ساعتها درباره موضوعات مختلف صحبت میکنیم اما حرف زدن درباره او برایم ساده نیست. آشنایی من با او به اوایل دهه هشتاد و جشنوارهای در شهر رشت بازمیگردد. در این رویدادفیلمی به نام «پرنیان» دیدم که برایم حیرت آور بود. او همان زمان مجموعه «بیست شب» را برای شبکه چهار تولید میکرد. اعتقاد دارم در ایران سینمای پرتره وجود ندارد و تنها فیلمی که به این نوع سینما نزدیک شده است، «پرینیان» است. فیلم درباره یک باستان شناس است که در جستوجوی فرهنگ، به اعماق زمین میرود در حالی که خود و خانوادهاش در حال نابودی هستند. در همکاری با ارد عطارپور متوجه شدم که تهیهکنندگی به چه معنا است.
وی ادامه داد: عطارپور دارای دانش بالایی است و بر موضوعات مختلف اشراف دارد. مهمترین فیلمهای مستند سینمای ایران از جمله «خلیج فارس» توسط ایشان ساخته شده است. متاسفانه برخی از این فیلمها مورد بیمهری قرار گرفتهاند. خوشحالم در مراسمی شرکت کردهام که در آن نشان عالی خورشید به عطار پور هدا میشود.
وی ادامه داد: ابن نشان نام خود را از خورشید گرفته است که نماد مهر و فرشته محبت و دوستی است. امیدوارم گرمی این نشان به پیکر نحیف سینمای مستند بتابد تا جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
در ادامه این برنامه ضابطیان گفت: ارتباطی میان نشان خورشید و عطارپور وجود. او به گواه جوانانی که با او کار کردهاند، گرمای محبت خود را یکسان بر همه افرادی که با او همکاری داشتهاند تابانده است و بسیاری از این افراد، شکل گیری روند فعالیت حرفهای خود را مدیون عطار پور هستند.
در ادامه ویدئویی از دختر و پسر ارد عطار پور پخش شد که درباره ویژگیهای شخصیتی پدرش سخنانی را گفت.
سپس حامد شکیبانیا، رئیس هیئت مدیره انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند گفت:
خوشبختم در زمانهای زندگی میکنم که توانستهام بارها فیلمهایی همچون «پرنیان»، «رویای سیاه»، «پرسپولیس- شیکاگو» و .. را ببینم. او تولید مجموعهای منسجم از فیلمسازان تازهکار را نیز در کارنامه دارد و این اثر از جمله فیلمهایی است که من در کارگاههای آموزشی خود تماشای آن را به افراد جوان این حوزه پیشنهاد میکنم. فیلمهای پیشین او همچنان تازه و دیدنی است و مخاطب را تفکر وا میدارند. خوشحالم که با خالق این آثار آشنا هستم. امیدوارم همچنان با همان قدرت، دقت و هوشمندی خود آثاری را تولید کنند.
شکیبانیا با بیان اینکه متاسفانه دیگر مجموعههایی چون «بیست شب» و «گنجهای پنهان» ساخته نمیشود، ادامه داد: تلویزیون آثار ماندگاری را ساخته است و در سالهای اخیر، تعداد کارهای قابل تامل در این رسانه کاهش یافته است. باید شرایطی برای تولید آثار اینچنینی فراهم شود.
سپس ضابطیان گفت: وقتی در گستردهای نزدیک به چهار دهه کارهای عطار پور را رصد میکنیم، متوجه میشویم آثار او به لحاظ کمی و کیفی از فیلمهای امروز فراتر است. او در زندگی شخصی خود آرامش لازم را داشته است و به همین دلیل توانسته چنین فیلمهایی را پدید آورد.
ضابطیان در ادامه از همسر ارد عطار پور تقدیر کرد.
در ادامه چهارمین آیین نشان عالی خورشید شهرام درخشان، مستندساز نیز گفت: برای من بسیار ارزشمند است که نزدیک به چهار سال با عطارپور سابقه دوستی دارم. او اولین کسی بود که به من اعتماد کرد و توانستم فیلم بسازم و میدانم که در قبال بسیاری دیگر نیز همینگونه رفتار کرده است. ارد عطارپور در هر موقعیت و شرایطی که قرار بگیرد، جهان پیرامون خود را تغییر میدهد. حتی در جمع کوچک دوستان نیز این اتفاق رخ میدهد. این اتفاق فراتر از تاثیر است و او توانست جهان پیرامون خود را به سمت روشنتر شدن، زیباتر شدن و عمیقتر شدن تغییر دهد. سالها بعد نیز با دیدن آثار ایشان همچنان افرادی متوجه این تغییر میشوند. او دارای رد پا و اثری مختص به خود است که هیچگاه از بین نخواهد رفت.
درخشان افزود: امیدوارم او عمر طولانی و پرباری داشته باشد و ما بتوانیم قدر وجود او را بیشتر بدانیم. دنیا به افرادی همچون عطارپور که دنیای پیرامون خود را پویاتر میکند نیاز دارد.
سپس علی دهکردی، مدیرعامل خانه سینما در سخنانی بیان داشت: از نظر حرفهای در جایگاهی نیستم که درباره عطارپور صحبت کنم. از طرف خود، اعضای هیئت مدیره خانه سینما و صنوف مختلف از سنت برگزاری این آیین قدردانی میکنم. وجود این مراسم اعتلا دهنده سینمای سنگرساز و بی سنگر مستند است. مستند.نوع عالی سینمایی است که ابزاری برای اغراق در آن وجود ندارد و فیلمساز بدون اینکه پشت بازیگران و داستانهای فریبنده قرار بگیرد، به صورت خالصانه کارخود را صورت میدهد. من فکر میکنم افرادی که در حوزه فرهنگ و هنر با نام کوچک شناخته میشوند، افراد بزرگی هستند. نام آقای عطار پور برای همیشه در دنیای سینمای مستند کشور جاودانه و ماندگار خواهد بود.
منصور ضابطیان در ادامه گفت: از موزه سینما برای همکاری در برگزاری این مراسم تشکر میکنم. محمد صوفی رئیس چهارمین آیین نشان عالی خورشید و زهرا قائدی دبیر اجرایی جشن زحمات زیادی را در چند ماه اخیر برای آماده سازی این رویداد متحمل شدند.
در ادامه فیلمی درباره اردعطارپور پخش شد.
سپس نوبت به اهدا نشان عالی خورشید رسید و حسین ترابی، پروین ثقه الاسلامی، فرهاد ورهرام، مرتضی رزاق کریمی، حامد شکیبانیا و علی دهکردی بر روی صحنه حاضر شدند و بیانیه هیئت امنا ابن نشان قرائت شد.
پس از اهدای چهارمین نشان عالی خورشید به ارد عطار پور، وی گفت: از حضور همه عزیزان بسیار ممنونم. این مراسم من را که گمان میکردم سرعت کارم باید اینچنین باشد را به این فکر انداخت که باید کارهای نیمه تمام خود را تمام کنم.
عطارپور ادامه داد: من فیلمی درباره تصادفات جادهای دارم که بیست سال است قصد دارم تا آن را بسازم. انرژی امشب باعث شد تا به فکر تمام کردن کارهای خود باشم. همچنین در کارنامه من فیلمی به نام «رویای سیاه» درباره خاطرات دکتر موحد و سالهای جنبش نفت وجود دارد. (مقطع پس از آن و تا زمان انقلاب را نیز در دستور کار داریم.) از دوستانی که باعث برگزاری این مراسم بودند و سخنرانان محترم بسیار سپاسگزارم. همچنین از کسانی که وحید باقرزاده و خانواده من را از اقصی نقاط دنیا پیدا کردند و همچنین انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند و اعضای هیئت امنای نشان عالی خورشید تشکر میکنم. دکتر سعید دادگر و دوستاتی دیگر همیشه من را حمایت کردهاند به همین دلیل از آنها ممنونم. شبی به یاد ماندنی برای من بود.
گفتنی است اعضای هیئت امنا نشان عالی خورشید متشکل از افرادی همچون مرتضی رزاق کریمی، رامین حیدری فاروقی، سعید رشتیان، محمد صوفی، حامد شکیبا نیا، رضا خوشدل و عصمت شاکری بوده و از امسال نام ارد عطارپور نیز به این فهرست اضافه شد.
در این مراسم چهرههایی همچون مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما، سعید رشتیان، مهرداد زاهدیان، علیرضا حسینی، حامد شکیبانیا، محمد صوفی، مهناز مظاهری پور، فرهاد ورهرام، مهدی مسعودشاهی، علیرضا تابش، احمد مسجدجامعی، شهرام درخشان، بابک بهداد، حسین ترابی، علی لقمانی، محمدعلی حسیننژاد، پژمان مظاهریپور، مسعود سفلایی، شهنام صفاجو، پروین ثقه الاسلامی، علی دهکردی و… حضور داشتند.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/2-3.jpg1279853ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-17 14:24:352024-05-17 14:26:04اهدا نشان عالی خورشید به «ارد عطارپور»
در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر مستند «پل آزادی» ساخته مهدی مدنی در موزه سینما نمایش داده میشود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایشهای ویژه فیلمهای مستند در موزه سینما تحت عنوان «شبهای مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند، فیلم «پل آزادی» بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما میرود.
در نشست شبهای مستند که روز دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ساعت ۱۷ برگزار میشود، مهدی مدنی کارگردان اثر و محمد داوودی تهیه کننده و فیلمبردار سینما درباره این اثر صحبت خواهد کرد.
پل آزادی فیلم مستندی با موضوع آزادسازی خرمشهر است که در سال ۱۳۶۱ ساخته شد.
این مستند داستان تلاش گروههای مهندسی مختلف در آستانه عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر است، داستان ساخت یک پل روی رود کارون که در انتها با کشته و مجروح شدن بسیاری از آنها در نهایت به آزادی خرمشهر میانجامد.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/خرمشهر.jpg10441280ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-17 14:20:012024-05-17 14:26:54نمایش «پل آزادی» در موزه سینما
برنامه نمایش و نشست تخصصی فیلم «بودن یا نبودن» با حضور فریدون جیرانی فیلمساز و مدیر نشست، شادمهر راستین فیلمنامه نویس و مهرزاد دانش منتقد سینما در موزه سینمای ایران برگزار شد.
یه گزارش روابط عمومی موزه سینما، فریدون جیرانی در ابتدای این نشست گفت: فیلم بودن یا نبودن در ابتدای دوره اصلاحات و سه سال پس از «شاخ گاو» ساخته شده است. این فیلم در جشن خانه سینما جوایز بسیاری گرفت اما در جشنواره فیلم فجر حاضر نبود. نکته مهمی وجود دارد مبنی بر اینکه شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مسیر کاری تمام فیلمسازها و در همه دوران اثر گذار بوده و عیاری نیز از این قاعده مستثنی نیست. نکته مهم این است که فیلم توانسته از فضای باز جامعه در آن زمان استفاده مطلوبی کند.
وی ادامه داد: «بودن یا نبودن» یکی از اولین فیلمهای کیانوش عیاری است که در آن شخصیتها متعلق به طبقه متوسط هستند. از این لحاظ «بودن یا نبودن» به لحاظ مضمون نسبت به دیگر فیلمهای او دارای تفاوتهایی است.
این فیلمساز افزود: عیاری پیش از ساخت «ویلای ساحلی» در دو مقطع تلاش کرده بود تا فیلم تجاری بسازد که به تولید فیلمهای «روز باشکوه» و «دو نیمه سیب» منجر شده بود.
«بودن یا نبودن» و تبدیل خشونت به امید
مهرزاد دانش مناقد سینما نیز در بخش ابتدایی صحبتهای خود گفت: فیلم در فصل مربوط به پلهها دارای هندسه شگفتآوری است و از لحاظ معنایی تحرک بسیار زیادی دارد. این بخش دارای یکی از میزانسنهای درخشان در تاریخ سینمای ایران است. عمق دهی به فضا در انواع فیلمهای عیاری نمود وسیعی دارد و میزانسن پلکان نسترن یکی از جلوههای اساسی در حس شدن فضا است و پرداخت آن به گونهای تصنعی صورت نمیگیرد.
وی با اشاره به فیلم «آبادانیها»: ادامه داد: تمرکز روایت و داستان در «آبادانیها» بر فلاکت پیرامون شخصیتها بود و آنها در جبری محتوم به سر میبردند. اما در فیلم «بودن یا نبودن» شخصیتها از طبقههای مختلف این فرصت را دارند تا سرنوشت خود یا دیگری را تغییر دهند. در آثار عیاری، یک فرد انقلابی در جستوجوی تغییر شرایط پیرامون خود است و شخصیتها افرادی شورشی هستند.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: اولین بار که دختر وارد محله میشود، صحنهای وجود دارد که فردی در حال پنبه زنی است و این تصویر به لحاظ معنایی، هشدار دهنده است. اما در پایان به تصویری از رفو کردن فرش میرسیم که معنایی امیدوار کننده در بر دارد. عیاری هوشمندانه داستانکهایی را در میان قصه اصلی تعبیه میکند تا ارتباط در قصه و میان شخصیتها شکل بگیرد. در فیلمهای پیشین عیاری، برخوردها خشنتر بود و افراد رودررو یکدیگر قرار میگرفتند. اما در این اثر، خشونت به نوعی مفاهمه و امید تبدیل شده است.
دانش درباره توجه به جزئیات در سینمای عیاری گفت: برخی از فیلمسازان صرفا به مایه اصلی متن نگاه میکنند، در صورتی که توجه به جزئیات، باعث باورپذیری موضوع برای مخاطب میشود.
وی ادامه داد: همچنین موتور پیش برنده و کنشمندی اصلی در فیلم «بودن یا نبودن» توسط خانمها صورت میگیرد و در مقابل، آقایان باعث ایجاد رکود در اثر میشوند.
دانش بیان داشت: عیاری همواره به دلیل نگاه تیزبینانه به مناسبات اجتماعی، بیش از سایر فیلمسازان زیر ذره بین قرار داشته است. کیانوش عیاری نمونه ای از عیار شرافت در سینمای ایران است. همه مایهها و موتیفهای اخلاقی در فیلمهای عیاری نمود دارد و در تا رو پود درام تنیده شده است.
عیاری تحت تاثیر مردم یک جامعه قرار دارد
شادمهر راستین نیز در ادامه این نشست گفت: از مسئولین موزه سینما که چنین مراسم و سلسله نشستهایی را برای سینمای کیانوش عیاری برگزار کردند، تشکر میکنم. همچنین از فیلمخانه ملی ایران که آثار مهم سینمای ایران را ترمیم و بازسازی میکند، سپاسگزارم. فیلمهای هشت میلیمتری عیاری دارای سیری از شیوه فیلمسازی غریزی است و موضوع درک سینما از طریق تصویر و فرم در آنها وجود دارد. در سینمای جهان نیز استیون اسپیلبرگ چنین مسیری را طی پیمود و از ساخت فیلمهای ۸ میلیمتری کار خود را شروع کرد.
وی ادامه داد: «بودن یا نبودن» زمانی ساخته شده است که هنوز قانون پیوند اعضا تصویب نشده بود. این قانون هنوز در کشوری همچون ژاپن نیز تصویب نشده است و ایران از جمله کشورهای پیشرفته در این حوزه به شمار میرود.
راستین بیان داشت: «بودن با نبودن» در تصویب قانون پیوند اعضا تاثیر زیادی داشت و این اثر دو سال پیش از اجرایی شدن این قانون ساخته شده است. فیلم در یک رویداد خارجی یعنی جشنواره قاهره حضور پیدا کرد که موفق به دریافت جایزه شد.
این سینماگر ادامه داد: امروزه یکی از روش های فیلمسازی، طبق مستندهای ساخته شده توسط داردنها در بلژیک است. «بودن یا نبودن» مانند یک گوهر درخشان در همان سبک و سیاق مستند گونه است اما آنطور که باید دیده نشده است.
راستین با بیان اینکه به فرآیند «تکرار» در فیلمنامه نویسی کاشت، داشت و برداشت میگویند، افزود: در عموم فیلمنامهها، در یک سوم اولیه فیلم، در زمینههایی گوناگونی معرفی صورت میگیرد و در ادامه با موتیف تکرار فرآیند تغییر ماهیت نشان داده میشود. در فیلم «رزمناو پوتمکین» نیز سکانس پلکان ادسا وجود دارد و نقش وحدت مکان در رشد و پیشرفت قصه مشخص است. هر ورود و خروج از لوکیشن، با تغییر ماهیت و در نهایت با تغییر قضاوت تماشاگر همراه است.
راستین خاطر نشان کرد: عیاری مدام در حال تجربه کردن است و این موضوع ارتباطی با سینمای هیچکاک ندارد. در واقع با سینماگری طرف هستیم که سینما را در حد هیچکاک میداند اما دارای ویژگیهای مختص به خود است. برای عیاری مسئله پیوند قلب دارای اهمیت است و او این موضوع را به وسیله پیوند عضو میان افراد ایرانی و ارمنی دراماتیک کرده است. در این اثر، پیش از هر چیز یک قصه کلی مطرح شده و آن، فرم فیلم را شکل داده است و به تدریج مضمونهای فیلمنامه با یکدیگر ارتباط پیدا کردهاند.
فیلمنامه نویس «به همین سادگی» ادامه داد: اگر عیاری با یک فیلمنامه نویس همراه بود شاید تا این اندازه کارگردانی در فیلمهای او اهمیت پیدا نمیکرد. در واقع شیوه کارگردانی در آثار عیاری، فیلمنامه و تصویر را مال خود میکند. فرم و محتوا در آثار ایشان در هم تنیده شده و دلیل این است که او فیلمنامه آثارش را بسیار خوب مینویسد. جای دوربین و علت قرار گرفتن آن در نقاط و زوایای مختلف برای عیاری مهم است و بنا به دلایل فیلمنامهای دست به انتخاب آن میزند.
راستین بیان داشت: در سیر کارهای عیاری، فیلمهای او از جایی به بعد شهری شدند و این اتفاق به تدریج رخ میدهد و شخصیتها از حاشیه وارد تهران میشوند. پس از سریالهای «خانه به خانه» و «هزاران چشم»، آثار ایشان به داخل آپارتمان رفتند. البته این اتفاق باعث کمرنگ شدن درام در فیلمهای او شده است و دلیل آن این است که فضای خارج از شهر به لحاظ تصویری دراماتیکتر از فضای شهری است.
این فیلمنامه نویس بیان داشت: درک بحران طبقه متوسط پیچیدهتر از طبقات فرودست است. در سینمای ایران و پس از انقلاب، مدام درباره نگرانیهای طبقه متوسط فیلم ساخته شده است. بنا به شرایط زمانه، «بودن یا نبودن» پایانی امیدوارکننده دارد. شگرد دیگر عیاری این است که ما به عنوان مخاطب میدانیم که قرار است قلب پیوند زده شود اما او با استفاده از ابزار سینما به گونهای رفتار میکند که مخاطب تا پایان مشتاق تماشای فیلم باقی میماند.
راستین در ادامه صحبتهای خود گفت: دورانی که عیاری ساخت سریال را تجربه میکرد در مسیر کاری او اهمیت زیادی دارد. عیاری کارگردانی است بسیار تحت تاثیر شرایط مردم یک جامعه قرار دارد. در آن مقطع، خبر پیوند قلب موضوع روز بود. احساسات غلو شده که برخی از کارگردانها به تماشاگر دیکته میکنند در آثار عیاری وجود ندارد و او شکلی از داکیودراما را پیگری میکند. بیشترین امتیاز فیلمهای او در کارگردانی و درام نیست، بلکه موفقیت اصلی او در چگونگی فضاسازی است. او با ایجاد فضا سازی ویژه، جزئیاتی را اعمال میکند که گویی تماشاگر در صحنه حضور دارد.
راستین با بیان اینکه مجموعه فیلمهای کیانوش عیاری دارای تم گفتوگو و همدردی هستند، بیان داشت: او در فیلمهای خود در پی القای امید و زندگی است و این موضوع، حتی درباره فیلم تلخ «خانه پدری» نیز وجود دارد. عیاری با وجود اینکه پا به سن گذاشته است اما همچنان یکی از جوانترین فیلمسازیهای ایرانی است و از او برای داوری فیلمهای آوانگارد و تجربی دعوت میشود.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/232.jpg8541280ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-17 14:17:042024-05-17 14:17:04عیاری نمونهای از عیار شرافت در سینمای ایران است
برنامه نمایش و نشست تخصصی فیلم «بیدارشو آرزو» با حضور آنتونیا شرکا منتقد سینما ، مهرداد غفارزاده فیلمساز و محمود گبرلو منتقد سینما در موزه سینمای ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، آنتونیا شرکا در ابتدای صحبتهای خود گفت: امروز برای اولین بار موفق شدم تا به تماشای فیلم «بیدار شو آرزو» بنشینم. اثری که عیاری آن را در سال ۱۳۸۳ ساخته است و پس سیزده سال در سال ۱۳۹۶ امکان اکران محدودی را پیدا کرد. امروز که بیست سال از زلزله بم میگذرد بر این عقیدهام که عیاری قدمی بسیار بزرگ را با ساخت این فیلم برداشته است. زنده یاد کیارستمی نیز بعد از زلزله رودبار فیلمی با عنوان «زندگی و دیگر هیچ» را مقابل دوربین برد. اثری داستانی که در راستای سینمای کیارستمی، از لحن و بیان شاعرانه و فلسفی سود میبرد.
عیاری فیلمسازی مولف و علاقهمند به جریان نئورئالیسم است
این منتقد سینما افزود: «بیدار شو آرزو» اثری مستندگونه است و بلافاصله پس از رخ دادن زلزله بم ساخته شده است. فارغ از کیفیتی که فیلم از آن سود میبرد، اینکه تصاویری از آن دوره به ثبت رسید و ماندگار شد، اقدام ارزشمندی است.
شرکا با بیان اینکه عیاری وفاداری خاصی به سینمای رئالیستی دارد، بیان داشت: نماهای این فیلم من را به یاد سینمای نئورئالیستی ایتالیا میاندازد. این فیلم نشان میدهد که کیانوش عیاری یک فیلمساز مولف است. زیرا نه تنها عهدهدار مسئولیت نویسندگی و کارگردانی اثراست، بلکه خود مسئولیت تدوین و طراحی صحنه را نیز برعهده داشته است. شوری که باعث شد در میانه ساخت سریال «روزگار قریب»، خود را با تعداد محدودی از عوامل به شهر بم برساند نشانه این است که عیاری همواره در جست و جوی موضوعات واقعی میباشد.
تعلق خاطر عیاری به سینمای واقع گرا
شرکا افزود: فعالیت در یک شرایط اضطراری انسانی که طی آن آدمها درگیر مسئله مرگ و زندگی هستند، نشان دهنده تعلق خاطر عیاری به سینمای واقع گرا است. در فیلم ایستایی و سکون زیرآوار ماندگان در مقابل پویایی و بیتابی زندگان اهمیت زیادی دارد و تضاد میان این دو میتواند برای فیلم یک لحن منحصر به فرد ایجاد کند. او از امکانات صحنه به صورت خلاقانهای استفاده کرده است تا به زبان فیلم خود کمک کند. برای مثال صحنهای در صحنه دیگر به وسیله غبار ایجاد شده در فضا فید میشود. همچنین معادلات و نسبت میان آدمها در چنین شرایط فاجعه باری مغشوش میشود و معنای تازهای به زندگی میبخشد.
شرکا با بیان اینکه تعلق خاطر عیاری به سینمای نئورئالیستی مشهود است، افزود: او از جمله فیلمسازان جریان موج نو سینمای ایران در نسل دوم بعد از انقلاب است و خصوصا به واسطه خاستگاه خود یعنی سینمای آزاد، به سینمای نئورئالیسم ایتالیا علاقه زیادی دارد. این موضوع در فیلمهای او دارای فراز و فرودهایی است. برای مثال، ساخت فیلم «آبادانیها» در واقع نوعی ادای دین به فیلم «دزد دوچرخه» بوده و این اثر دارای وجوه نئورئالیستی پررنگی است، اما در فیلم «آن سوی آتش» به دلیل اقتباسی بودن موضوع، سویههای نئورئالیستی کمتر در آن جلوهگر است.
شرکا در ادامه گفت: در این فیلم مرز میان اثر مستند و داستانی مخدوش است. بنابراین فارغ از وجه داستانی، برای پیدا کردن زیر آوار ماندگان شاهد صحنههایی از زلزله هستیم. در فیلم بهناز جعفری در حد یک روایتگر که تنها شاهد صحنه است عمل میکند و مخاطب به شخص او نزدیک نمیشود. فاجعه زلزله در این فیلم غلبه جدی دارد و به مثابه درام مطرح است و از پتانسیل دراماتیک زیادی سود میبرد. همواره در اوج یک رویداد تژاژیک اتفاقهایی سورئالیستی به چشم میخورد. در این اثر بحث تیمم ایده جالبی است که در اوج این حادثه، چنین مسئلهای مطرح میشود و نشانگر باورهایی ارزشمند است.
در آثار عیاری نوعی خاستگاه ادبی احساس میشود
در ادامه مهرداد غفارزاده نیز گفت: زمانی که زلزله بم اتفاق افتاد، من از طریق شبکه دو تلویزیون به این شهر اعزام شدم و در طول حضورم در این منطقه، یک فیلم کوتاه و یک فیلم بلند مستند ساختم. عیاری پس از هفت روز از ورودش به شهر بم، فیلمبرداری «بیدارشو آرزو» را آغاز کرد. اثری که به صورت پیوسته مقابل دوربین نرفت و به همین دلیل روند فیلمبرداری آن سه ماه به طول انجامید. «بیدار شو آرزو» در ادامه سینمای کیانوش عیاری به گونه رئالیستی ساخته شده است و این ویژگی در اثر، به شکلی عریان دیده میشود و تاثیر خود را برجای گذاشته است.
غفارزاده خاطرنشان کرد: از همان اولین فیلم عیاری یعنی «تنوره دیو» بر این عقیده بودم که این فیلمساز میتواند اثرات مثبتی بر سینمای ایران داشته باشد. دومین اثر او یعنی«شبح کژدم» پس از سالها همچنان اثری باطراوت و خوش ساخت به شمار میرود که تماشای آن در بیننده ایجاد شگفتی میکند. در آثار عیاری وجود نوعی اندوخته ادبی احساس میشود. من در خصوص فیلم «آن سوی آتش» با عیاری گفتوگو گردم و موضوع وجود پشتوانه قوی ادبی در آثاری که ساخته را با او مطرح کردم. او دلیل این مسئله را مادر خود میدانست که شاعر، نویسنده و قصه نویس بوده و بر او تأثیر زیادی داشته است.
غفارزاده ادامه داد: عیاری در شانزده سالگی رمان نویسی را تجربه میکند. این موارد باعث شده تا وجه ادبی در سینمای عیاری قوام پیدا کند. او تنها با تصویر آشنا نیست بلکه داستان را نیز به خوبی میشناسد. چنین موضوعی در سینمای هشت میلیمتری او هم به چشم میخورد و در ابتدای فعالیتهای سینمایی، قدرت خود را به عنوان یک فیلمساز خلاق نشان داده بود. عیاری هنرمندی است که به شدت از قابلیت دریافت و قدرت القای قوی سود میبرد.
سینمای عیاری سهل و ممتنع است
این فیلمساز ادامه داد: عیاری علاوه بر اینکه توانایی بازگو کردن احساس خود را دارا است، میتواند آن را به خوبی تصویر کند و همچنان نیز این تیزبینی و رویکرد حسی در آثار او وجود دارد. «شاخ گاو» و «دو نیمه سیب» به عنوان آثار اقتباسی عیاری مطرح هستند . او در اقتباسهایی خود موفق میشود اثر را مال خود کند و این موضوع در «آبادانیها» مشهود است به همین دلیل فیلم تفاوت عمدهای با «دزد دوچرخه» دارد. همچنین در مراودات با او متوجه شدم که شخصیت او دارای ابعاد انسانی ویژهای است.
غفارزاده همچنین گفت: عیاری مشغول ساخت یک سریال تاریخی بود و در آن بزنگاه به دلیل احساس مسئولیت انسانی خود به سمت بم حرکت کرده و مسیر سخت و طاقت فرسایی را برای حضور در این شهر طی میکند. آن زمان که خبر رسید عیاری در بم حاضر شده، من فکر میکردم او به دنبال ساخت یک فیلم مستند است، چراکه بستری برای ارائه کار داستانی با وجود شرایط حاکم بر این شهر وجود نداشت. عیاری در شرایط سخت بم به سرعت دست به کار شده و یک فیلم بازسازی شده میسازد و برای من حیرت آور است که او چگونه توانسته در آن شرایط بر خود کنترل داشته باشد و با تمرکز ساخت این اثر را به انجام برساند. عیاری «بیدارشو آرزو» را بدون اینکه فیلمنامهای داشته باشد ساخته است و این موضوع تمرکز ویژهای میخواهد.
وی افزود: عیاری مسئولیتهای مختلفی را در این اثر برعهده داشته است و یک مولف کامل است. بعد از او فیلمساز دیگری نتوانست فیلمی قابل اعتنا درباره فاجعه شهر بم کارگردانی کند.
غفارزاده با بیان اینکه عیاری به صورت روزانه موقعیت داستانی را طراحی میکرده و در پی داستان بوده است، افزود: او روایتگری نکنه سنج و تیزبین بوده است و برخی لحظهها از موقعیتهای موجود را مورد موشکافی قرار داده است. در سایر آثار عیاری همچنان شاهد نماهایی هستیم که خاص خود او بوده و از نوعی دکوپاژ لجوجانه برخوردار است. نماهایی که عیاری به تصویر میکشد دارای مفهوم اصالت است و سبک کارگردانی او را بازتاب میدهد. عیاری در موقعیت فاجعه بار زلزله بم همچنان سبک خود را حفظ میکند. یکی از وجوه هنری کار عیاری در این است که در فیلمهای او جای کات و دوربین را احساس نمیکنیم و به همین دلیل کارگردانی او به چشم نمیآید و این سبک در عموم کارهای او قابل مشاهده است.
غفارزاده خاطرنشان کرد: هنر عیاری در این است که برای دوربین خود تشخصی ویژه قائل است و این وسیله برای او تنها ثبت کننده تصاویر نیست. یک کارگردان باید بسیار توانمند باشد تا به گونهای از دوربین استفاده کند که توجه مخاطب را به خود جلب نکند. سینمای عیاری سهل و ممتنع است. در باره کیارستمی هم این موضوع وجود داشت و در ظاهر به نظر میرسد این فیلمسازان کاری ساده را صورت دادهاند در صورتی که نگاه این دو هنرمند فراتر از مقوله دوربین و سینما است و آنها پیش از هر چیز و در ابتدا خود را کشف میکنند.
غفارزاده ادامه داد: عیاری دارای پشتوانه ادبی غنی است که تحت تاثیر مادرش شکل گرفته است. او دارای خانواده فرهیخته و آغشته به ادبیات بوده است. مفتخر هستیم به اینکه در زمانهای زندگی میکنیم که او همچنان فیلم میسازد. او دارای نبوغ، پشت کار و لجاجتی مثال زدنی در قبال کاری است که میخواهد به انجام برساند. وجود او در سینمای ایران یک شگفتی است. آثار او برای مدت زمان طولانی در تاریخ سینمای ایران ماندگار خواهد بود. هنوز از بسیاری از ساخته های او دریافت کاملی صورت نگرفته است و بعدها به عنوان یک مرجع سینمایی از او نام برده خواهد شد.
محمود گبرلو مدیر نشست و از منتقدان سینما گفت: تاریخ ایران مدیون شخصیتی همچون کیانوش عیاری است که با هوشمندی و درایت سینمایی خود، درد و رنج ملت ایران در زلزله بم را بر پرده سینما به تصویر کشید. لازم میدانم از دو بازیگر خوب این اثر، بهناز جعفری و مهران رجبی تقدیر کنم که نقش آفرینی درخشان داشتند.
گبرلو بیان داشت: عیاری یک نابغه غیرقابل پیشبینی است و فیلمهای او نمودار چنین رویکردی است. با وجود آنکه عیاری فیلم خود را در لحظه ساخته است، از ساختاری بسیار دقیق سود برده و سند ماندگاری از وقایع بم به شمار میرود. او موقعیتهای کلیدی و دقیقی را در آثار خود مطرح میکند.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/6-2.jpg8531280ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-15 10:21:222024-05-15 10:36:34عیاری یک شگفتی در سینمای ایران است/ کیارستمی و عیاری پیش از هنر سینما خود را کشف کردند
چهارمین دوره اعطای نشان عالی خورشید برگزار میشود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، چهارمین دوره اعطای نشان عالی خورشید پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ با همکاری موزه سینما در سالن فردوس این مجموعه فرهنگی برگزار خواهد شد و با نظر هیات امنا، در این دوره نشان عالی خورشید به ارد عطارپور تهیهکننده و کارگردان نامدار سینمای مستند ایران تعلق خواهد گرفت.
مراسم اعطای نشان عالی خورشید که نخستین دوره آن در ۱۳۹۹ برگزار شد همه ساله اردیبهشت ماه، از سوی هیات امنای این نشان و انجمن صنفی تهیهکنندکان سینمای مستند به اشخاصی که در رشد و اعتلای تهیهکنندکی فیلم مستند تاثیرگذار بودهاند اعطا میشود.
مرتضی رزاق کریمی، رامین حیدری فاروقی و سعید رشتیان دریافت کنندگان این نشان عالی در سه دور گذشته بودهاند.
مراسم امسال اعطای نشان با حضور بزرگان و نخبگان سینمای مستند کشور و علاقهمندان فیلم مستند روز پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ساعت ۱۷ الی ۱۹ در سالن فردوس موزه سینما واقع در باغ فردوس برگزار خواهد شد.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/خورشید.jpg10341477ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-14 12:41:442024-05-14 12:41:44«ارد عطارپور» چهارمین نشان عالی خورشید را دریافت خواهد کرد
نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» ساخته کیانوش عیاری در موزه سینما نمایش داده میشود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، موزه سینما با همکاری فیلمخانه ملی ایران نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» را نمایش میدهد.
این فیلم ساعت 17روز 26 اردیبهشت در سالن فردوس موزه سینما نمایش داده می شود و بعد از نمایش فیلم جلسه نقد و بررسی این اثر با حضور مهرزاد دانش ، شادمهر راستین و محمود گبرلو برگزار میشود.
زنده یاد عسل بدیعی ، فرهاد شریفی، حسین ایلبیگی، کتایون جهانگیری، نورعلی لطفی، مریم بوبانی، رضا فیاضی، لوریک میناسیان در این فیلم نقش آفرینی داشته اند.
«بودن یا نبودن» درباره دختر جوانی بنام آنیک است نیاز شدید به پیوند قلب دارد. او به همراه پزشکش به بیمارستانی میروند که پسر جوانی بنام امیر که در شب ازدواجش طی نزاعی دچار مرگ مغزی شده را به آنجا آوردهاند. از آنجا که خانواده امیر وی را زنده میپندارند تلاشهای دکتر برای راضی کردن آنها به پیوند به نتیجه نمیرسد. همزمان پدر دختری بنام معصومه که او نیز به قلب نیاز دارد ولی مانند آنیک وضعیتش حاد نیست سعی میکند با پرداخت پول به خانواده امیر آنها را راضی کند که او نیز موفق نمیشود و …
ورود در این برنامه برای علاقمندان آزاد است.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/بودن-یا-نبودن1.jpg13551599ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-14 10:34:302024-05-14 10:35:24نقد و بررسی «بودن یا نبودن» با حضور دانش و راستین در موزه سینما
برنامه نمایش و نشست تخصصی فیلم «شبح کژدم» با حضور کیانوش عیاری کارگردان فیلم، محمود گبرلو مدیر نشست، حسن رضایی بازیگر، جواد طوسی و عزیزالله حاجی مشهدی منتقد سینما در موزه سینمای ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، محمود گبرلو در ابتدای این نشست گفت: سی و هفت سال پیش یک فیلمساز برجسته و فرهیخته با ساخت فیلم «شبح کژدم» مردم ایران را با مفهوم متفاوتی از سینما آشنا کرد.
فیلمهای عیاری دارای حدیث نفس شخصی است
در ادامه جواد طوسی بیان داشت: سینمای آزاد باعث شدن تا مهرداد تدین، ناصر غلامرضایی، محمدعلی نجفی و زاون قوکاسیان در سینمای ایران شناخته شوند. نوع مواجهه دوربین و نوع دغدغه فیلمساز جوان در این اثر کاملا مشخص است. آن زمان عیاری به دنبال سکوی پرتاب در سینمای حرفهای بوده است. در مقایسه تطبیقی، نوع کار رئالیستی کیانوش عیاری در اهواز با مهرداد تدین در مشهد تفاوت دارد.
وی ادامه داد: به بهانه فیلم «شبح کژدم» میتوان نوعی خوانش تاریخی از دوران سپری شده را صورت داد. عیاری هوشمندانه به سراغ حسن رضایی رفته و شمایلی متفاوت از او را ارائه داده است تا آنجا که شکل ارائه و بازی سینما در سینما میتواند بیانی سهل و ممتنع ایجاد کند. در فیلم نوعی بازی با موسیقی و زبان سینما انجام میشود. فیلم دارای تنوع لوکیشن و میزانسن است و در این فضای فشرده و متراکم، تقطیع زیادی صورت گرفته است. «شبح کژدم» از جنبههای مختلف قابل بررسی است و هر فردی به فراخور سلیقه خود میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
طوسی افزود: بیان مفاهیم به عنوان جملات قصار در فیلمهای عیاری وجود ندارد. برای او انسان اهمیتی ازلی ابدی دارد. واقع گرایی در سینمای عیاری در مقایسه با واقعگرایی در سینمای فیلمسازی از جمله کیارستمی بسیار متفاوت است. بازی با تخیل و واقعیت در سرتاسر فیلمهای او وجود دارد. عیاری در فیلمهای خود از آثار مختلف ایرانی و خارجی عبور کرده و در عین حال نگاه مستقل خود را حفظ میکند و فیلمهای او شامل حدیث نفسی شخصی هستند. در فیلم «سفره ایرانی» او با یک نگاه بکر و نو، موضوع بحران اقتصادی را به عنوان موضوع محوری مطرح میکند. در مجموعه «روزگار قریب» نیز عیاری نگاه واقع بینانهای دارد و در عین ادای دین به یک شخصیت ملی، سینمای مستند داستانی مرتبط به خود را نیز پیگیری میکند.
این منتقد خاطر نشان کرد: «آبادانیها» صرفا ادای دین به نئورئالیسم ایتالیا نیست و در واقع شامل ناتورالیسم و رئالیسم موجود در سینمای شخصی فیلمساز است.
طوسی با بیان اینکه «شبح کژدم» یکی از موفقترین فیلمهای کارنامه عیاری به شمار میرود، ادامه داد: فیلمساز به شکلی منصافه دو شخصیت فیلم را به نمایش میگذارد. عیاری یک فیلمساز امروزی است که به مضمون گرایی صرف روی نمیآورد. او اجتماعی نگری خود را به اثر الصاق نمیکند و چنین موضوعاتی در لایههای زیرین آثارش به چشم میخورد.
سینمای ایران دیگر هنرمندی همچون عیاری را به خود نخواهد دید
حسن رضایی بازیگر فیلم «شبح کژدم» نیز گفت: این فیلم با مشکلات زیادی ساخته شد و عیاری همگی آنها را تاب آورد. زمانی که برای اولین بار این فیلمساز را دیدم، او به دفتر ما آمد و خود را معرفی کرد و گفت که قصهای دارم و میخواهم که شما در آن بازی کنید. به عیاری گفتم من برای صدابرداری سر صحنه مناسب نیستم اما او همچنان مشتاق همکاری بود و بر این موضوع اصرار داشت. من تا آن زمان صدابرداری سر صحنه را قبول نداشتم. کیانوش عیاری گفت که این اتفاق قرار است برای اولین بار در سینمای ایران اتفاق بیفتند. من علاقهای به حضور در این فیلم نداشتم اما عیاری از شبی در دوران نوجوانی خود در سال ۱۳۴۷ گفت که از نیمه شب تا هنگام صبح سر صحنه فیلم «صخره سیاه» که در اهواز فیلمبرداری میشد حضور داشته و تمام مدت بازی من را تماشا میکرده است. آنجا بود که فهمیدم او بسیار به سینما علاقهمند است و پیشنهادش را پذیرفتم.
شبح کژدم برای من یک تولد بود
رضایی بیان داشت: سینمای ایران دیگر هیچ گاه مانند عیاری را به خود نخواهد دید. او دارای موجودیتی منحصر به فرد است. زمانی که «شبح کژدم» را بازی کردم، حضور در بیش از ۱۷۰ فیلم را در کارنامه داشتم و با فیلمسازان مختلفی کار کرده بودم اما هیچگاه مانند او ندیدم. عیاری برای من در حکم یک اسطوره است و این افتخار را داشتم تا در پنج فیلم با او همکاری کنم. سینمای این کارگردان در حکم یک دانشگاه برای افراد تازه کار است. کیانوش عیاری از هر لحاظ یک انسان بینظیر بوده و دارای ادب و اخلاق حرفهای است.
رضایی عنوان کرد: «شبح کژدم» برای من یک تولد بود و با فیلم «آبادانیها» این تولد برای من کامل شد و بسیار به این دو اثر علاقه دارم. «شبح کژدم» اثری طاقت فرسا بود و روند فیلمبرداری آن بسیار طولانی شد. من تا کنون با ۱۵۰ کارگردان کار کردهام و ریزه کارییهای که عیاری به کار میبرد را تاکنون از فرد دیگری ندیدم.
عیاری از تصنع بیزار است
عزیزالله حاجی مشهدی نیز در بخش ابتدایی صحبتهای خود گفت: بسیار خوشحالم که در موزه سینما از یک کارگردان صاحب سبک تقدیر شد.
وی ادامه داد: فیلم « شبح کژدم » اثری نوآورانه و خلاق است. کنایهها و اشارههای عیاری در فیلم از قول کاراکتر مجید شنیدنی است. این فیلمساز برخواسته از جریان سینمای آزاد در دهه چهل است. تلویزیون در آن سالها بیشترین لطف را به سینمای تجربی و آزاد داشت عیاری از دل چنین سینمایی ظهور کرد و بعدها در سال ۵۸ اثر متفاوت و بینظیر «تازه نفسها» را کارگردانی میکند.
این منتقد افزود: «شبح کژدم» سومین فیلم حرفهای او محسوب میشود. این فیلم و مجموعه آثار او دارای ویژگیهای فنی و هنری فراوانی هستند. فیلمی که امروز دیدیم، برخلاف عادت جریان سینمای ایران در آن دوران ساخته شده است. اولین ویژگی عیاری، ساختارشکنی در نگارش فیلمنامه و مقوله ترکیب بندی است.
وی ادامه داد: «شبح کژدم» یک فیلم کالت بوده و دارای نوآوریهای فراوانی است که در زمان خود درک نشد. این اثر نگاه دوران آغازین جریان نئوربالسم را دنبال میکند و به فضای جامعه و عمق اجتماع میپردازد. من معتقدم این اثر نوعی درآمیختگی میان واقعیت و خیال است.
حاجی مشهدی نیز بیان کرد: عیاری در حوزه فیلمنامه، کارگردانی و بازی گرفتن در تمام آثارش تلاش میکند تا به صورت کنایی و در پرده حرف بزند. او اصرار به شفافیت دارد. همچنین سادگی در عین زیبایی، در تمام فیلمهای آقای عیاری از جمله «شبح کژدم» دیده میشود. در فیلم کاتها و حرکات دوربین ساده و نرم هستند. فیلم دارای تحرک لازم درونی است و همه بازیگران در خدمت فیلم هستند.
این منتقد ادامه داد: یکی از شگردهای دیگرعیاری در تمام فیلمهای او این است که او از تصنع بیزار است و کارهایش به اصل طبیعت و زندگی نزدیک است. اما در عین حال، مخاطبان خاص را هم راضی نگه میدارد. یکی از افرادی که کمتر در سینما قدر دیده است کیانوش عیاری است. امثال عیاری سرمایه ملی هستند و باید مورد توجه قرار گیرند. «شبح کژدم» نشان میدهد که با یک کارگردان هوشمند و قانونمند طرف هستیم که هیچ چیز در آثار او بیعلت نیست.
حاجی مشهدی خاطر نشان کرد: در فیلم هرچیزی درست بر سر جای خود قرار دارد. یکی از هنرهای کیانوش عیاری، تدوین هنرمندانه آثارش است و فیلمسازان دیگری هم از این ویژگی او استفاده کردهاند. تدوین این اثر بسیار هوشمندانه و خلاقانه صورت گرفته است. عیاری از پرگویی کلامی، بصری و شنیداری بیزار بوده و دلبسته مکتب نوپدید مینیمالیسم است که سابقه دیرینهای در شعر فارسی و دوبیتی های آن دارد. نگاه کمینه گرا عیاری در تمام فیلمهای او وجود دارد و این مسئله را به وسیله تدوین به مخاطبان آثارش ارائه میدهد. کیانوش عیاری یک فیلمساز مولف است.
در ادامه کیانوش عیاری کارگردان فیلم «شبح کژدم» گفت: «آبادانیها» سومین فیلم من بود که حسن رضایی در آن حضور داشت. او در جشنواره فیلم لوکارنو که از رویدادهای معتبر سینمایی به شمار میرود برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد، اما رئیس این جشنواره میخواست تا یک ایتالیایی جایزه بگیرد و زمانی که اعضای هیئت داوران در این زمینه مقاومت کردند، جایزه آن بخش به هیچکس اهدا نشد. در آن مقطع اگر رضایی تندیس را به دست میآورد در واقع بهترین جایزهای بود که یک بازیگر ایرانی تا آن زمان گرفته بود اما از او دریغ شد.
در بازی گرفتن ترفندهای مختص خودم را دارم
وی در پاسخ به گبرلو مدیر نشست درباره چگونگی هدایت بازیگران در آثارش گفت: من استعدادی در زمینه بازی گرفتن از بازیگران ندارم اما دارای ترفند مختص به خود هستم. من از بازیگر میخواهم تا هیچ وقت قدرت و توانش در بازیگری دیده نشود، چراکه در اینصورت بازی بدی اتفاق میافتد. من از بازیگران با قاطعیت میخواهم که تنها آنچه را که لازم است ایفا کنند. بازیگر ایدهآل من در تاریخ سینما، «جان وین» است است و او الگویی برای شاگردان من در سینما است. بسیاری از بازیگران قدرتمند، بازی خود را به شکل بیرونی نشان میدهد و این اتفاق از نظر من ارزشی ندارد.البته ممکن است بازیگران در روزهای اول قدرتنمایی کنند تا ما با توان آنها آشنا شویم. قدرت هنر و تجربه بازیگر نباید در فیلم دیده شود و این اصل را در تمام آثارم رعایت کردم. عیاری با بیان اینکه هنگام نوشتن سناریو نیز تلاش میکنم تا خودنمایی صورت نگیرد، بیان داشت: بازیگران دیالوگهای پرمغز و هنری را دوست دارند اما من مطابق با طریقه صحبت کردن عادی مردم برای هر صحنه دیالوگ مینویسم. همه بازیگرانی که در فیلمهای من حاضر بودند، بازی خوبی از خود ارائه کردهاند. در سریال «روزگار قریب»، مهدی هاشمی میگفت که در این اثر حتی بازیگران سیاهی لشگر نیز از او بهتر بازی میکنند اما به عقیده من تفاوتی میان بازیگران با سواد و بیسواد وجود ندارد. برای مثال، در فیلم «سفره ایرانی» زنان روستایی با سن بالا که بدون سواد بودند بازیهای درخشانی از خود ارائه کردند.
https://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2024/05/3-1.jpg899720ahmadiniaabbashttps://cinemamuseum.ir/wp-content/uploads/2022/06/logo-mus.pngahmadiniaabbas2024-05-14 10:07:052024-05-14 10:07:05قدرت و توان بازیگر نباید دیده شود/ فیلمهای عیاری دارای حدیث نفس شخصی است