در نشست اکران و نقد و بررسی فیلم مطرح شد:

«لاک‌پشت و حلزون» در ستایش تنهایی انسان است

«لاک‌پشت و حلزون» در ستایش تنهایی انسان است

نشست اکران و نقد و بررسی فیلم سینمایی «لاک‌پشت و حلزون» با حضور رضا حماسی، کارگردان، محسن رضائی، نویسنده و احسان طهماسبی، منتقد و جمعی از علاقه مندان ، روز گذشته (شنبه ۲۱ تیر) ساعت ۱۶ در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران،  در ابتدای مراسم، محمدرضا فهمیزی، مجری مراسم با اشاره به موج نو سینمای ایران گفت: «بحث درباره موج‌نو سینما بسیار مفصل است. موج‌نو سینمای ایران برگرفته از موج‌نو سینمای فرانسه بود و یکی از ویژگی‌های آدم‌ها در موج‌نو سینما، آدم‌های تنها با زندگی‌های از هم گسیخته، روابط پاره‌ پاره و انسان‌های پوچ و بی‌هدف بود که این ماجرا را در فیلم‌های ایرانی هم می‌دیدیم.  فیلم «لاک‌پشت و حلزون» نیز جزو همین آثار است منتهی من فکر می‌کنم جزو تنها آثاری در سینمای ایران است که نقش اصلی آن را یک کودک ایفا می‌کند، کودکی که معضلات همان انسان مدرن را تجربه می‌کند و سبب می‌شود تصور ما از کودک در سینما دگرگون شود.»
او در ادامه بیان کرد:« فیلم صرف نظر از تمام نقاط قوت و ضعفی که دارد بسیار درست به ماجرای نسل نوجوانان آلفا پرداخته و به نظرم لازم است که از ابعاد روانشناختی هم به این اثر که لایه‌های زیرین متعددی دارد پرداخته شود.»

موفق در انتقال مفهوم 

در ادامه مراسم احسان طهماسبی به عنوان منتقد با اشاره به فیلم «لاک‌پشت و حلزون»، این اثر را نمونه‌ای جذاب از سینمای مینیمال دانست و گفت: «فیلم‌هایی از این جنس که با روایتی مینیمال به بازنمایی یک دوره از زندگی می‌پردازند و در لایه‌های زیرین خود تلاش می‌کنند به مسائل مهم‌تری اشاره کنند، معمولاً  بسیار دشوار است. این سبک فیلم‌سازی ممکن است به دام‌هایی بیفتد، دامی که نه داستان بتواند مخاطب را جذب کند، نه محتوا به‌درستی منتقل شود. اما به‌نظر من، این فیلم از پس این چالش برآمده و این نکته بسیار قابل‌توجهی است.»
او در ادامه به دو فیلم مهم در سینمای جهان اشاره کرد و «لاک‌پشت‌ و حلزون» را به آن ارجاع داد و گفت: «ما در سینمای جهان دو نمونه برجسته در این سبک داریم، یکی فیلم «دندان نیش» و دیگری فیلم «انواع مهربانی». در  اثر «انواع مهربانی» با کارفرمایی روبه‌رو هستیم که به تمام لایه‌های روانی و شخصی کارمندش نفوذ می‌کند تا جایی که آن فرد به نقطه‌ای می‌رسد که فکر می‌کند لازم است متوقف شود. در «دندان نیش» نیز با خانواده‌ای طرف هستیم که قوانینی سختگیرانه وضع کرده و ناگهان یکی از اعضا که دختر خانواده است، ساختارشکنی می‌کند. این روایت‌ها، پیچیدگی‌های روانی و ساختاری را با بیانی ظریف و محدود به تصویر می‌کشند.»
طهماسبی درباره ساختار فیلم «لاک‌پشت و حلزون» اظهار داشت: «فکر می‌کنم این فیلم توانسته ساختار خود را حفظ کند و در عین ایجاز، مفاهیم عمیق را منتقل کند. این نوع روایت، اگر درست اجرا شود، یکی از تأثیرگذارترین فرم‌ها در سینمای امروز را شکل می‌دهد.»

تصویری از دغدغه انسان مدرن

محسن رضائی، نویسنده فیلم هم با اشاره به اینکه محوریت اصلی داستان یک پسر بچه است ، توضیح داد: «مسئله این است که نمی‌دانم برخی نویسندگان تصمیم می‌گیرند فیلمنامه بنویسند یا صرفاً بر اساس چیزی که به ذهنشان می‌رسد، اقدام به نوشتن می‌کنند. برای من این‌گونه بود که داستان، قصه و فیلم با هم در ذهنم شکل گرفت. نکته‌ای که در داستان وجود دارد این است که ما اساسا با دو نوع داستان سروکار داریم؛ یکی داستانی که در ذات هر اثر ادبی وجود دارد و دیگری داستان به عنوان فرم و ساختار اثر. از همین‌رو است که معتقدم فیلمنامه باید در پیوند با قصه در ذهن شکل بگیرد، نه صرفاً بر پایه یک ایده گذرا که هدفش فقط ساختن فیلم است.»
نویسنده اثر در ادامه با اشاره به انتخاب شخصیت کودک در مرکز روایت، افزود: «در عصر ادبیات مدرن، پرداختن به مراحل ابتدایی شکل‌گیری انسانیت در یک فرد، از همان زمانی که در جامعه حضور پیدا می‌کند، نه‌تنها عجیب نیست، بلکه بخشی از دغدغه‌های انسانی و اجتماعی امروز است. روایت‌هایی که از کودکی آغاز می‌شوند، ظرفیت بالایی برای بازتاب تجربه‌های خالص انسانی دارند.»

نقش مخاطب در دریافت معنا مهم است

رضا حماسی، کارگردان فیلم سینمایی «لاک‌پشت و حلزون» نیز با اشاره به تجربه اولیه مواجهه با فیلمنامه، گفت: «ما مشغول کار روی یک فیلمنامه بودیم و زمانی که محسن این فیلمنامه را به من داد، شگفت‌زده شدم. اما اولین پرسشی که برایم مطرح شد این بود که چقدر می‌توان چنین موضوعی را به‌درستی منتقل کرد.»
این کارگردان با تأکید بر نقش مخاطب در دریافت معنای اثر افزود: «این‌که چقدر مضمون فیلم منتقل شده، قضاوتش بر عهده مخاطب است. اما به‌نظر من، در سینمایی که تماشاگر در فرایند شکل‌گیری معنا مشارکت می‌کند، اگر مفهوم درست منتقل شده باشد، یعنی اثر توانسته  حق مطلب را ادا کند.»
در ادامه، احسان طهماسبی  با اشاره به ارجاعات  درستی که در این اثر شکل گرفته، توضیح داد: «ابهامات و سوالاتی که فیلم قصد دارد مطرح کند، ابعاد متفاوتی از زیست یک پسر بچه است که در فیلم مطرح شده و فیلم با رویکرد روانشناسی و نوع نگاهی که انسان‌ها به جهان دارند، متفاوت است، به همین جهت ابعاد روانشناختی این اثر بسیار بالا است.»
او با ارجاع به دو فیلمی که در مقدمه به آن اشاره کرده بود، بیان کرد: « این داستان را به همان مقدمه‌ای که اول داستان تعریف کردم ارجاع می‌دهم، داستان مواجهه یک پسر بچه نسل جدید با جهان، این پسر بچه در شرایطی قرار گرفته که می‌تواند با انسان جدیدی سر انتخاب‌هایش مماشات داشته باشد، می‌تواند کنش و واکنشی داشته باشد، اما آن را نمی‌پذیرد. در واقع وقتی نگاه و مقابله‌ای که پسر بچه در آن قرار دارد را بررسی می‌کنیم، به مسئله مهمی می‌رسیم. مسئله انسان امروزی و تنهایی که لایه‌های عمیق‌تر فیلم قرار دارد و نکته مهم‌تر اینکه دوست پدرام هنگام تعمیر دستگاه از ماجرای لاکپشت و حلزون می‌گوید.»
طهماسبی درباره انتخاب اسم برای این اثر می‌گوید: «معمولا انتخاب اسم برای چنین آثاری کار دشواری است اما برای این فیلم اسم اثر کلید داستان است، حلزونی که از خانه بیرون آمده کشف کرده و حذف شده و در مقابل لاک پشتی که می‌خواهد کشف کند اما نمی‌خواهد از خانه بیرون بیاید و حذف هم نمی‌شود. به همین خاطر به نظرم این فیلم در مدح و ستایش گوشه‌نشینی است و موقعیت‌هایی که این اثر در فیلم رقم می‌زند هم به دنبال بیان همین ماجرا است.»
این منتقد درپایان تاکید کرد: «این فیلم کاشته‌های خوبی دارد و به موقع آن را درو می‌کند و همچنین باید گفت که صادقانه این اثر از روایت لاک پشت و حلزون در زمان بسیار مناسبی استفاده کرده است.»