به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، سالها پیش، در سالنهای پرهیاهوی یک جشنواره کودک در اصفهان، کودکی که تازه با صدای «لوک خوششانس» آشنا شده بود، ناگهان از جای خود بلند شد، برگشت و با انگشت، مردی را در انتهای سالن نشان داد: «مامان! این همونه که توی تلویزیون حرف میزنه.»
آن مرد، اکبر منانی بود؛ صدایی ماندگار از خاطرات چند نسل، کسی که پشت بسیاری از شخصیتهای انیمیشنی، قهرمانها، ضدقهرمانها و دانایانِ دنیای کودکانه ما پنهان مانده؛ بیآنکه تصویرش را بشناسیم.
اکنون سالها گذشته است. دنیای دیجیتال، پلتفرمهای رنگارنگ و محتوای بیوقفه، کودک امروز را در سیلی از صداها و تصاویر غرق کرده، بیآنکه لزوماً «ارتباط» شکل بگیرد. اما برای اکبر منانی، هنوز دوبله کودک چیزی فراتر از گفتن دیالوگ پشت میکروفن است؛ او آن را نوعی تربیت غیرمستقیم میداند، فرصتی برای شکل دادن به شخصیتها، ذهنها و حتی خنداندن یک سالن هزارنفری فقط با تغییر لهجه روی یک بازیگر آمریکایی.
این دوبلور از اهمیت فراموششده کار کودک در ایران میگوید، از خاطره دوبله همزمان در جشنواره فیلم کودک..
به بهانه آغاز سی و هفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان به گفتوگو با اکبر منانی پرداختیم که در ادامه میخوانید.

برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان تا چه اندازه مهم و تاثیرگذار است؟
برگزاری این جشنواره را آن هم در شرایطی که به کار کودک در ایران دیگر مانند گذشته چندان اهمیتی داده نمیشود، باید به فال نیک گرفت چرا که این جشنواره بستری را برای سینماگران و گویندگان فراهم میکند تا بتوانند آثاری مناسب را به کودکان ارائه دهند.
سالها قبل، تقریبا اگر اشتباه نکنم، ده تا پانزده سال پیش در اصفهان بود که شرایط دوبله همزمان در این جشنواره فراهم شد، از آن حسابی استقبال کردم چون بر این باور بودم این رویکرد باعث میشود که دوبله به مردم بیشتر شناسانده شود و بچهها و حتی والدینشان بتوانند با گویندگان مورد علاقهشان از نزدیک ملاقات کنند و به اهمیت این حرفه پیببرند.
از تجربه دوبله همزمان در آن روزها بگویید:
در آن سالها فضای مجازی مثل این روزها نبود و دوبله و فضای آن برای مخاطبان حیرتانگیز بود و اگر بگویم در آن مراسم بالای هزار کودک آمده بودند تا دوبله همزمان را ببینند، اغراق نکردهام. همه آنها آمده بودند تا فقط ببینند که ما چه کسانی هستیم. البته الان به واسطه همان فضای مجازی و تلویزیون این جذابیت تا حدودی برای مخاطب کاهش پیدا کرده است. نکته جالبتر اینکه اصلا با فیلم کاری نداشتند ما انتهای سالن نشسته بودیم، بر میگشتند ما را نگاه میکردند که چگونه این کار را انجام میدهیم، مثلا یک کاری که انجام دادیم این بود که لهجه اصفهانی را گذاشته بودیم روی یک خانم بازیگر آمریکایی و افراد حاضر فقط میخندیدند و از آن لذت میبردند.
نکته ماجرا این است، دوبله حرفه دشواری است اما وقتی حرف از دوبله کودک به میان میآید ظرافت و دشواریهای آن بیشتر میشود؛ چرا که این کار سختیهای خاص خود را دارد. این کارها آن زمان یک جذابیتی داشت اما الان جذابیت خودش را به صورت نسبی از دست داده است.
این از دست دادن جذابیت، از رشد فضای مجازی نشات میگیرد؟
یک بخشی از آن وابسته به فضای مجازی است اما موارد دیگر هم وجود دارد مثلا اینکه اینترنت و استفاده از آن برای کودکان جذابیت بیشتری دارد.
به نظر شما دوبله بیشتر برای کودکان جذاب است یا بزرگترها؟
به گمان من و با تجربهای که داشتم فکر میکنم بچهها در مقایسه با بزرگترها دقت بیشتری روی صدای گویندگان دارند و علاوه بر تصاویر با صدای گوینده هم ارتباط برقرار میکنند. در قدیم من برنامه کودک زیاد صحبت میکردم مثلا «گالیور» و «زبل خان» که بیشتر هم تیپ بودند مثلا در کارتون «گالیور» شخصیت گلام را میگفتم فردی مایوس و نا امید که میخواست بگوید همه چیز را میداند و ما با این تیپ سازی به کودکان یاد میدادیم که این رفتار اشتباه است در واقع به صورت صفر و صدی با این ماجرا مواجه نمیشدیم که مستقیم بگوییم این کار بد است یا این کار خوب است. به همین خاطر هم میگوییم انیمیشن تاثیرگذار است چون از همان کودکی شخصیت بچه را شکل میدهند.
متاسفانه این روزها گویندگان آن وقتی را که باید صرف شخصیتپردازی نمیکنند و بسیاری از کاراکترهای که به جای آن حرف میزنند شبیه به هم هستند در حالی که به طور مثال، گویندگی به جای یک ماهی با شیر با هم تفاوت دارد!