بهارتان را در لابهلای تاریخ خاطرهانگیز کنید
ساعات بازدید: ۹ صبح الی ۶ عصر
ساعات بازدید: ۹ صبح الی ۶ عصر
《او》به باغ فردوس آمد
دومین برنامه «شبهای باغ فردوس» موزه سینما با همکاری انجمن دانش آموختگان مرکز اسلامی باغ فردوس به نمایش و نقد و بررسی فیلم «او» ساخته رهبر قنبری اختصاص داشت.
در آغاز این نشست پریسا ساسانی _ منتقد سینما ، طی سخنانی اظهار کرد:
این فیلم را باید با توجه به زمان ساخت آن یعنی ۲۲ سال قبل، مورد نقد و بررسی قرار داد.
ساسانی ادامه داد: ۲۲ سال پیش، نه اینترنت رواج امروز را داشت و نه رسانههای اجتماعی با کیفیت و کمیت امروزی متولد شده بودند.
این منتقد سینما با اشاره به فضای حاکم بر سینمای آن دوران، گفت: مرور فضای سینمای آن روزگار که عمدتا عافیت طلب، آپارتمانی و با داستانهایی عاشقانه بود، ارزش ساخت چنین فیلمی با بودجهای بسیار اندک و بهرهمند از نماهایی اغلب در فضای باز و در سوز سرما را بیشتر میکند.
وی افزود: فیلم همچنین توانسته بهخوبی تصویری ماندگار از نقطه جغرافیایی سرزمینمان که بستر اصلی داستان است، ارائه دهد.
ساسانی با اشاره به بستر زمانی ساخت فیلم 《او》گفت: نکته حائز اهمیت دیگر اینکه فیلم در دورهای ساخته شده که برخی از فیلمسازان تلاش میکردند با اطلاق 《برچسبهایی ابداعی》 همچون 《معناگرا》 به فیلمنامههای خود و رفع دغدغه گیشه، اقدام به جذب و دریافت بودجههای کلان از بخشهای دولتی کنند اما فیلمساز 《او》با کمترین بودجه به دنبال بیان دغدغههایی است که به آنهاباور دارد.
وی با تأکید بر سختیهای فیلمساز مستقل بودن، تصریح کرد: قنبری این سختی را پذیرفته اما مستقل مانده است.
در ادامه، رهبر قنبری _ درباره ایده ساخت فیلم 《او》گفت: علاقه به نقد حضور و ورود روحانیت در سیاست، جرقه نخست این ایده بود که خروجی آن پنج فیلمنامه بود و البته هر پنج فیلمنامه رد شد.
قنبری ادامه داد: در نهایت در جریان ساخت یک مستند، ایده این داستان به ذهنم رسید که راوی قصه روحانی باشم که علاقهای برای ورود به عرصه سیاست ندارد.
وی با اشاره به اینکه در عصبانیت، اجتماعی میشود، اظهار کرد: در واقع میخواهم در کارهایم، پاسخی برای جامعه داشته باشم همان چیزی که مشهور به فیلم جامعهشناسانه است.
وی ادامه داد: فیلمهایی که من میسازم بر مبنای دغدغههای شخصی و تحلیلهایی است که از اجتماع دارم و به همین دلیل به طور نمونه آدمهایی که در یکی از سکانسهای فیلم در مینیبوس میبینید، نمادی از کسانی هستند که همه چیز را برای خودشون میخواهند، درست بر عکسِ افرادی که در قهوهخانه میبینیم که دارای رفتارهای انسانیتر هستند و تنها به خواستههای خود فکر نمیکنند.
قنبری اضافه کرد: در نهایت هم با به تصویر کشیدن تصمیم روحانی فیلم برای گذاشتن نام دخترِ مرده خودش بر دختری دیگر، در واقع به این موضوع اشاره کردم که اهالی قدرت و سیاست، باید همه فرزندان این مرز و بوم را همچون فرزندان خود بدانند و همانطور که برای سلامت، تحصیل، اشتغال و رشد فرزندان خود حاضر به هر تلاشی هستند و حتی بسیاری حاضر به پذیرش مهاجرت فرزندانشان شدهاند، برای تمامی بچههای ایران هم تلاش کنند.
رضا ناجی_ بازیگر نقش اصلی فیلم 《او》هم با تأکید بر اینکه تمام نقشهایش را زندگی میکند نه بازی، تصریح کرد: به همین دلیل همواره پیش از آغاز فیلمبرداری سعی میکنم ابعاد گوناگون آن نقش را از راههای گوناگون بشناسم و این نقش هم از این روند مستثنی نبود.
گفتنی است، مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی در دهههای ۶۰ و ۷۰ مهمترین مدرسه سینمایی ایران بود و مهارتهای سینمایی را بر مبنای کارهای عملی به هنرجویان میآموخت.
کیوان علیمحمدی، امید بنکدار، پارسا پیروزفر، مینو فرشچی، ارد عطارپور برخی از سرشناسترین دانشآموختگان این مرکز در طول حدود یک دهه فعالیت هستند.
برترین فیلم جشنواره فیلم فجر از نگاه هیئت داوران انجمن دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی (باغ فردوس) معرفی شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، فاطمه محمدی _ مدیرعامل موزه سینما در این مراسم که در سالن فردوس برگزار شد با اشاره به تجربه خود از فضای سالن سینما در زمان پخش فیلم《متری شش و نیم》گفت: این بار دوم بود که شاهد این حجم استقبال از سوی تماشاگران بودند.
وی افزود: اینکه تماشاگران تا انتهای فیلم، سالن نمایش را ترک نکنند، نشان از توانمندی و مهارت سازندگان و عوامل فیلم داشت.
محمدی با اشاره به ارزشمندی اندیشه و نگاه انسانی که در این فیلم جریان دارد، ابراز امیدواری کرد: این مسیر و نگاه در فیلمهای اجتماعی آتی سینمای ایران تداوم داشته باشد.
کاوه ایمانی _ تدوینگر قدیمی سینما و یکی از اعضای هیئت داوران نیز در این مراسم با اشاره به ساخت فیلم 《رها》توسط بخش خصوصی، گفت: برای هیئت داوران، استقلال فیلم موضوعی بسیار مهم برای داوران بود.
ایمانی افزود: بازیهای درخشان و یک دست، فیلمنامه بسیار قوی، کارگردانی و ریتم درست باعث شد بدون اغراق این فیلم چند پله از همه فیلمهای جشنواره بالاتر باشد در نتیجه با اینکه فیلم اجتماعی و تلخی بود اما تماشاگر را تا پایان نمایش همراه خود داشت.
حسام فرهمند _ کارگردان《رها》از جمله حاضران این نشست بود که ضمن سپاس از توجه و نگاه هیئت داوران، گفت: به رغم اکران فیلم همزمان با ماه رمضان و تکاپوی مردم برای شروع سال جدید و آمدن نوروز، با استقبال مردم و فروش خوب مواجه شد.
فرهمند افزود: اما بیش از فردش خوب گیشه، برای بنده و سعید خانی _ تهیه کننده فیلم بسیار مهم است که این فیلم را بدون بهرهمندی از بودجههای سنگین دولتی و به صورت مستقل ساختهایم و با وجود فضای تلخ، فیلم همچنان مورد استقبال مردم است.
کارگردان فیلم 《رها》استقبال مردمی از فیلمی اجتماعی را نشانهای امیدوارکننده دانست و اظهار کرد: این استقبال منجر به تنوع موضوعی در سینمای ایران خواهد شد.
پیمان جعفری _ مدیر تولید قدیمی سینما و دیگر عضو هیئت داوران از دیگر سخنرانان مراسم اکران فیلم 《رها》بود که با اشاره به خاطره تحصیل خود در باغ فردوس، گفت: ۳۰ سال پیش و در زمان دانش آموختن، استادان تأکید داشتند که فیلم، تلخ نباشد اما مگر میشود فیلم اجتماعی ساخت که تلخ نباشد.
جعفری ادامه داد: از اینرو《رها برای ما فیلم بسیار شیرین و باارزشی بود که فارغ از ارزشهای هنری و سینمایی، یادآور حس و دغدغه قدیم خودمان بود.
وی ادامه داد: 《رها》 نشان داد که هنوز سینماگرانی هستند که درد جامعه را دارند و سینما را ابزار تجارت از طریق ساخت فیلمهای سخیف و سطحی نمیبینند.
گفتنی است، پرویز جاهد، کاوه ایمانی، پیمان جعفری، عباس بلوندی و رهبر قنبری
هیئت داوران انجمن دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی(باغ فردوس) برای جشنواره فیلم فجر بودند.
استاد مسعودشاهی با کارنامهای درخشان و خدماتی ارزنده، نقشی انکارناپذیر در پیشرفت و توسعه زیرساختهای فرهنگی و هنری کشور ایفا کردند. تأسیس و مدیریت نهادهای تأثیرگذاری همچون بنیاد سینمایی فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و همچنین برگزاری اولین جشنواره بینالمللی فیلم میلاد، تنها گوشهای از تلاشهای موثر ایشان در اعتلای سینمای ایران است.
ایشان همچنین با مسئولیتهایی چون دبیری جشنوارههای بینالمللی فیلم فجر و جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان، بنیانگذاری مرکز هنرهای نمایشی و سازمان فرهنگی و هنری صبا و تأسیس بنیاد رودکی، در مسیر رشد و تقویت هنرهای تصویری و نمایشی ایران حضوری پررنگ و تأثیرگذار داشتند. آثار و یادگارهای این مدیر فرهیخته، گواهی بر نگاه خلاقانه و دغدغهمند ایشان نسبت به فرهنگ و هنر این مرز و بوم است.
موزه سینمای ایران ضمن پاسداشت تلاشها و زحمات بیبدیل استاد مسعودشاهی، فقدان ایشان را ضایعهای بزرگ برای جامعه فرهنگی و هنری کشور قلمداد کرده و از خداوند متعال برای این چهره ارزشمند آرامش ابدی و برای خانواده محترم ایشان صبر و شکیبایی مسئلت مینماید.
یادشان گرامی و نامشان جاودان باد.
کاشت ۳۰ اصله نهال در محوطه موزه سینما
همزمان با هفته منابع طبیعی و به مناسبت روز درختکاری، ۳۰ اصله نهال در محوطه موزه سینمای ایران کاشته شد.
به نقل از روابط عمومی موزه سینمای ایران
فاطمه محمدی _ مدیرعامل موزه سینمای ایران در این مراسم با تأکید بر ضرورت مشارکت عمومی برای حفظ محیط زیست و توسعه فضای سبز در کشور، تصریح کرد: درختکاری و درختداری مضاف بر آنکه بخش مهمی از فرهنگ این مرز و بوم است، نتایج مثبتی در زندگی انسانها دارد.
وی افزود: کمک درختان به بهبود هوا و زیبایی منظر برخی از همین نتایج مثبت است.
محمدی با اشاره به کاشت ۳۰ اصله نهال مثمر در محوطه موزه سینما، از تمامی مشارکت کنندگان در آیین درختکاری تقدیر کرد و گفت: امیدوارم این کاشت درختان مشمول درختداری نیز باشد تا نسلهای آتی بتوانند از آثار آن بهره گیرند.
سید مهدی سجادی _ سرپرست بنیاد سینمایی فارابی، علی اسماعیل پور دهکردی _ مدیر عامل خانه سینما، منوچهر شاهسواری _ عضو هیات امنا موزه سینما، لادن طاهری _ سرپرست فیلمخانه ملی ایران، حسین توکلی _ فرماندار شمیرانات ، هادی حق بین _ شهردار منطقه یک، سید محسن میر _ سرپرست کاخ سعد آباد، مهدی چمی _ مدیر حوزه ریاست شهرداری منطقه ۱، احسان صفایی _ معاون خدمات شهری، علی جعفری _ مدیر کل دفتر برنامه و بودجه سازمان سینمایی، مهدی شفیعی _ معاون توسعه سازمان سینمایی و کارکنان موزه سینمای ایران از جمله مشارکت کنندگان این طرح درختکاری بودند.
گفتنی است، هفته منابع طبیعی در ایران با هدف گرامیداشت گیاهان نامگذاری شده است.
پیروز کلانتری: «خانه سیاه است» دارای جهان شاعرانه فروغ است/ فیلم دارای نگاهی امیدوارانه است
فیلم مستند «خانه سیاه است» ساخته زندهیاد فروغ فرخزاد در قالب برنامه «شبهای مستند» موزه سینما با حضور پیروز کلانتری، پرویز جاهد و فخرالدین سیدی در سالن فردوس این مجموعه به نمایش درآمد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پس از نمایش فیلم «خانه سیاه است»، فخرالدین سیدی مستندساز که اجرای برنامه را بر عهده داشت، گفت: در روزهای اخیر مقالهای از آقای تهامی نژاد خواندم که او عنوان کرده بود، زمانی که دانشجوی رشته روزنامه نگاری بوده است، ابراهیم گلستان از آنها دعوت کرده تا به تماشای اثر بنشینند و او برای اولین بار در استودیو گلستان با «خانه سیاه است» روبهرو شده بود.
فروغ سینما را از راه تدوین آموخت
در ادامه پرویز جاهد منتقد و پژوهشگر سینما گفت: از موزه سینما برای نمایش این اثر سپاسگزارم. سلیمان میناسیان فیلمبردار این فیلم همچنان زنده است و در لندن زندگی میکند. البته وی به دلیل بیماری، شرایط مطلوبی ندارد.
وی افزود: «خشت و آینه» اولین اثر داستانی و «خانه سیاه است» اولین اثر مستند است که صدابرداری آنها سر صحنه انجام شده است. اکنون و پس از این همه سال اهمیت این مستند در دنیا شناخته شده به همین دلیل در مجامع سینمایی و جشنواره ها«خانه سیاه است» بارها به نمایش درآمده و مقالات و پایان نامههای مختلفی درباره ارزش آن نوشته میشود و این موضوع ما را به یاد روزهایی میاندازد که در دهه ۴۰ بسیاری از منتقدان ایرانی به این اثر و فروغ فرخزاد حمله کرده و کارگردانی اثر را انکار میکردند.
این منتقد سینما ادامه داد: این فیلم اولین بار در کانون فیلم تهران که توسط فرخ غفاری راه اندازی شده بود، به نمایش درآمد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که شکلگیری فیلمخانه ملی ایران نیز نتیجه زحمات وی است. در اکران مذکور بسیاری از منتقدان و سینه فیلهای ایرانی حضور داشتند و حملات تندی به سازندگان اثر صورت گرفت.
جاهد بیان داشت: «خانه سیاه است» با سفارش انجمن کمک به جزامیها ساخته میشود اما از سطح فیلم گزارشی و تبلیغاتی فراتر رفته و به یک بیانیه شاعرانه و فلسفی درباره یک بیماری مهم و مربوط به عهد عتیق تبدیل میشود.
جاهد ادامه داد: فروغ فرخزاد به عنوان منشی وارد استودیو گلستان شده و به تدریج اصول کار را میآموزد. همچنین سهراب سپهری و نجف دریابندری از دیگر چهرههای حوزه ادبیات هستند که به استودیو گلستان رفت و آمد داشتند، با این وجود نکات چندانی از سینما نمیدانستند. فروغ در تدوین فیلم «موج و مرجان خارا» نقش داشت و سینما را از راه تدوین آموخت.
وی خاطرنشان کرد: زمانی که گلستان سفارش این فیلم را دریافت میکند، متوجه این نکته میشود که حتما فروغ باید این اثر را کارگردانی کند.
جاهد خاطرنشان کرد: به اعتقاد من «خانه سیاه است» آغازگر نوعی سینمای مستند مدرنیستی در ایران است و رد سبک مینیمالیسم را میتوان در فیلم مشاهده کرد. آن زمان برداشت بلند در سینمای ایران رایج نبوده است در صورتی که این موضوع در فیلم به چشم میخورد. «خانه سیاه است» دارای وجوه مینیمالیستی است که بعدها در سینمای آوانسیان و کیارستمی شاهد این موضوع هستیم.
جاهد با بیان اینکه نگاه همدلی برانگیز فروغ نسیت به حاشیه نشینهای جزامی به گونهای است که پیشتر شاهد آن نبودیم، افزود: فروغ شاعری دردمند و دارای نگاه انسانی بود. نکته مثبت اینکه دید آمیخته به شفقت و ترحم او باعث نشده تا کاراکترها جلوهای خار و ذلیل پیدا کنند. این فیلم با یک ذهنیت شاعرانه ساخته شده است و مشابهتهای بسیاری با کتاب شعر «آیههای زمینی» دارد.
وی ادامه داد: بر خلاف شعر «آیههای زمینی» که نومیدانه است، در فیلم و در دل سیاهی زندگی، همچنان کاراکترها نور را طلب میکنند. تضاد و دیالکتیک نور و ظلمات در سرار «خانه سیاه است» جاری است.
جاهد با بیان اینکه فرآیند تحقیق در این فیلم لحاظ شده است، بیان داشت: من فیلمی درباره سلیمان میناسیان فیلمبردار این اثر ساختهام و او تعریف میکند که ذهن فروغ بسیار با این موضوع درگیر بودهاست.پیش از آغاز فیلمبرداری، گروه بدون فروغ فرخزاد برای افتتاح یک جزام خانه به مشهد میروند. قرار بوده این فیلم در مشهد ساخته شود، اما وقفهای در روند فیلمبرداری شکل میگیرد و دکتر راجی تبریز را پیشنهاد میکند.
وی ادامه داد: «خانه سیاه است» در دورانی ساخته شده که ساختار گرایی بحث روز به شمار می رفته است. این تاثیر و ساخت دوگانهها در فیلمهای گلستان نیز وجود دارد. در اینجاست که دو گانه «زیبایی و زشتی»، «رنج و خوشبختی»، «شب و روز» و «نور و ظلمت» مطرح میشود و در تدوین فیلم نیز دقیقا همین کار را صورت میدهد.
وی یادآور شد: از نظر تاریخی، «خانه سیاه است» یک فیلم درجه یک مدرنیستی در تاریخ سینمای ایران است و همچنین یک فیلم مقاله ممتاز به شمار میرود و فروغ توانسته یک موضوع سفارشی را کاملا مال خود کرده و جهانبینی شخصی خود را در آن ارائه کند. نماهای فیلم گویا تقطیع شعر فروغ است و این فیلمساز توانسته در این خصوص موفق عمل کند و اثر در نهایت نگاه بدبینانه همراه با کورسوی امید که ریشه در جهان بینی شخصی فروغ دارد را عیان میکند.
صداگذاری های زیادی در فیلم وجود دارد
در ادامه این نشست پیروز کلانتری نویسنده و مستندساز پیشکسوت نیز گفت: صدابرداری این فیلم در صحنه بوده اما این موضوع به صورت کامل در تدوین اجرا نمیشود و درنهایت شاهد هستیم که صداگذاریهای زیادی در فیلم وجود دارد.
وی افزود: عباس بهارلو در آن زمان با نام مستعار غلام حیدری در مطبوعات مینوشت. او کتابی به نام «فروغ فرخزاد و سینما» نوشته که اثر جالبی است. بیش از نود درصد مطالب این کتاب درباره «خانه سیاه است» دربرگرفته و او میگوید ما جزئیات زیادی درباره فعالیت فروغ در مجموعه فیلمهای «چشم انداز» نمیدانیم.
کارگردان «پرسه» گفت: «خانه سیاه است» فیلم فروغ است و ارتباطی با ابراهیم گلستان ندارد. اما این موضوع باعث مناقشاتی شده است. فروغ کارهای زیادی در استودیو گلستان انجام داده و مخصوصا به عنوان تدوینگر حضوری فعال داشته است. او دو سفر به خارج از کشور داشته و در آنها سینما را دنبال کرده است. به عقیده من در حدود نود درصد این فیلم، نقش فروغ جریان دارد. امروز که دوباره شاهد این فیلم بودم به این نکته رسیدم که «خانه سیاه است» با آن دوره و زمانه نسبت نزدیکی دارد.
وی با بیان اینکه بستری که این فیلم در آن ساخته میشود نیز دارای اهمیت است، بیان داشت: سینمای مستند ایران به عنوان یک جریان به دو سرفصل تقسیم میشود. استودیو گلستان سال ۱۳۳۷ به وجود آمد و در آنجا فیلمهای زیادی ساخته میشود. این استودیو در بخش خصوصی شکل گرفت و تکیه به نوعی تهیهکننده دارد که کارگردان هم است. افراد بسیاری در این استودیو کار میکنند. اما سینمای مستند ایران از سال ۱۳۴۳ و زمانی که وزارت فرهنگ و هنر شکل میگیرد آغاز میشود.
وی ادامه داد: جریانی که گلستان به وجود آورد به یک جریان و پیشنهاد ادامهدار تبدیل نمیشود. شروع سینمای متفاوت ما با فیلمهایی همچون «گاو» یا فیلم «خشت و آینه» است.
فیلم دارای جهانی شاعرانه است
کلانتری خاطرنشان کرد: زمانی که به سینمای مستند نگاه میکنیم، «خانه سیاه است» از زوایای بسیاری جز اولینها به شمار میرود. فیلمهای مستند و داستانی گلستان پس از فیلم مستند فروغ، تفاوتهای زیادی را تجربه میکند. فیلم نگاهی امیدوارانه دارد و با یک وضعیت سخت رو به رو میشود و این موضوع به کرات مورد توجه بوده است. فیلم «خانه سیاه» است در میان منتقدان خارج از ایران نیز بسیار دیده شده و جاناتان رزنبام و کریس مارکر آن را ستودند.
وی ادامه داد: گفته میشود در سینمای مستند اساس بر تحقیق است و اگر این اتفاق رخ ندهد ، قوامی در کار نیست. «خانه سیاه است» در ۱۲ روز فیلمبرداری شده اما تدوین آن ماهها به طول انجامیده است. باید دید تحقیق چه نقشی در این فیلم دارد. اگر فیلمی صرفا بخواهد به موضوع خاص بپردازد دارای تاریخ مصرف خواهد بود و باید جهان فیلمساز را در خود داشته باشد تا به ماندگاری دست پیدا کند. این فیلم دارای جهان شاعرانه فروغ و همینطور طنازی و عمیق خاص خود است.
کلانتری در خصوص فرآیند تحقیق در ساخت یک فیلم مستند ، گفت تحقیق در کل مسیر یک فیلم جریان دارد و اینگونه نیست که ابتدا تحقیق انجام شده و بعد بر مبنای آن فیلمی ساخته شود. فروغ این فیلم را بیرون کشیدن زیبایی از زشتی نمیبیند، چراکه این موضوع بسیار در فیلم مطرح شده است و به نظر من هم بحث بیربطی است. ابتدا باید پرسید زیبایی و زشتی به چه معناست زیرا هر کدام دارای معانی گستردهای هستند. فروغ همانطور که در آن دوره به عنوان یک شاعر زن مشهور بود اما همواره به حاشیه رانده میشد و این موضوع بر خلاف تصور رایج است.. به عقیده من فیلم در تدوین دچار ضعف است. من گاهی این فیلم را بدون گفتار تماشا کردهام و باید بگویم تصویر دارای قدرت زیادی است و بدون گفتار متن نیز اثر گذار است. با دیدن «خانه سیاه است» گاهی به یاد فیلم «شب و مه» ساخته آلن رنه میافتم که دارای موقعیتی دهشتناک است. به نظر من مکانهای زیاد و پیامهای کوتاه به نوعی آشوب تصویری منجر شده و من هیچگاه نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم. در این اثر، دو فضای شروع و وسط متعلق به گلستان است و او به عنوان تهیهکننده نیاز دیده که این فضا را مشخص کند. من مطمئنم متنهای این مستند از جنس گلستان و متعلق به اوست.
کلانتری ابراز داشت: فیلم درباره «جزامیها» نیست و در بستر موقعیت جزامیها، فیلمساز گفتوگوی خود با خالق را شکل میدهد. البته او با جزامیها به عنوان وسیله رفتار نکرده بلکه آنها را برای شکل دهی به گفتوگو به عنوان یک بستر دیده است.
وی بیان داشت: در فیلم مشاهدهگر فیلمساز دخالتی نمیکند اما نوعی انتخاب را صورت میدهد و به جز این مسئله، نمیتوان به شکلی دیگری فیلم را تولید کرد و قرار نیست هر آنچه که در طبیعت وجود دارد عینا در فیلم مستند ثبت شود، چراکه در این صورت دیگر خلاقیت هنرمند معنایی ندارد.
در این برنامه افرادی همچون: پیروز کلانتری، پرویز جاهد، سعید رشتیان، ارد عطارپور، فخرالدین سیدی، پروین ثقه الاسلامی، محمد مقدم، محمدعلی حسین نژاد، فاطمه محمدی مدیرعامل موزه سینما و … حضور داشتند.
موزه سینما میزبان دومین برنامه نمایش فیلمهای دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما ،
در این برنامه که «شب های باغ فردوس» نام دارد یک فیلم از دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی(باغ فردوس) به نمایش در می آید و پس از آن گفتگویی با حضور عوامل فیلم، منتقد و تماشاگران شکل خواهد گرفت.
در دومین برنامه «شب های باغ فردوس» که روز چهارشنبه ۲۲ اسفند ساعت ۱۵ برگزار خواهد شد، فیلم سینمایی «او» نمایش داده خواهد شد و پس از آن جلسه نقد و بررسی فیلم با حضور رهبر قنبری ( کارگردان اثر)، رضا ناجی ( بازیگر) ، پریسا ساسانی (منتقد سینما)، رستم ایران نژاد( مجری و کارشنلس) برگزار خواهد شد.
رضا ناجی ، حسین پرستار و افسانه پورحسن از جمله بازیگران فیلم سینمایی «او» هستند.
داستان این فیلم درباره امام جماعت روستایی است که از او برای جانشینی امام جماعت فوت شده روحانی شهر سرعین دعوت می شود که او نمی پذیرد و….
حضور برای علاقمندان آزاد و رایگان است.
سفرنامه خوانی در موزه سینما
در برنامه سفرنامه خوانی با مهد گوهری به سال ۱۸۵۸ سفر خواهیم کرد و همراه چارلز فرانسیس مکنزی اولین کنسول انگلیس در ایران سفری در خط ساحلی شمال ایران خواهیم داشت.
این برنامه ۱۸ اسفند ساعت ۱۸ در سالن فردوس موزه سینما برگزار خواهد شد.
مهمان این جلسه «ستاره حجتی» روزنامه نگار حوزه محیط زیست است که قرار است سفرنامه مکنزی را از دید محیط زیستی بررسی کند.
پس از شکست ایران در جنگ هرات، و بنا بر معاهدهٔ پاریس، حق داشتن کنسول در شهرهای ایران به انگلیس داده شد و مکنزی در سال ۱۸۵۸ به عنوان اولین کنسول بریتانیا در رشت وارد گیلان شد و تا سال ۱۸۶۰ در این شهر ساکن بود. او در اولین سال کنسولگری خود سفری از رشت به استرآباد دارد، و طی آن گزارشی برای دولت خود تهیه میکند.
حضور در این برنامه برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.
گفتگویی که موزه سینما برای زادروز «حمید بهمنی» منتشر کرد
سینمای ایران، سینمایی فاخر و پاک است/ سینما وسیلهای برای ارتقای بشریت است/ باید فرزند زمانه خود باشیم
موزه سینما به مناسبت زادروز حمید بهمنی، نویسنده و فیلمساز پیشکوست سینمای ایران، بخشهایی از گفتوگوی تاریخ شفاهی او را منتشر کرده است که در زیر می خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، حمید بهمنی در ابتدا گفت: من متولد ۱۰ اسفند ۱۳۳۹ و در یکی از محلههای نزدیک به شاه چراغ شیراز متولد شدم. برادر بزرگ من در آن زمان، مجله «ستاره سینما» را خریداری میکرد و ما به صورت کامل مطالب آن را مطالعه می کردیم. در نتیجه من یک اطلاعات کلی از محیط و فضای کلی سینما به دست آوردم. در واقع از طریق کتاب و مجلات مختلف بود که با سینما آشنایی پیدا کردم.
وی با بیان اینکه اولین فیلمی که در سینما دیدم اثری متعلق به جلال مقدم بود، ادانه داد: یادم می اید همراه با خانواده به تماشای فیلم نشستیم. آن زمان من مشغول هنر نقاشی بودم و همزمان شروع به نوشتن خاطرات خود و داستانهای کوتاه کردم. مجموعه این رفتارها باعث شد تا علاقه من به سینما و تلویزیون افزایش پیدا کند. همچنین زمانی که وارد دبیرستان شدم، تابستانها مشغول به کار میشدم و درآمد خود به علاوه پول توجیبی که از خانواده میگرفتم را هزینه تهیه بلیت سینما میکردم.
کارگردان فیلم «گلوگاه شیطان» خاطرنشان کرد: یادم می آید زمانی که انقلاب شد پس از بازگشایی مدارس روزی در فاصله میان دو زنگ درسی همراه با یکی از دوستانم از مدرسه فرار کردیم و در سینما فیلم «الرساله» را دیدیم و در سال ۱۳۶۸ در دانشگاه هنر پذیرفته شدم.
وی بیان داشت: من فیلم اول خود را با استفاده از دوربین ویدئویی ساختم. زمانی که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم، داستانهای کوتاهی را در کتابهای حوزه مطالعه کردم و مطابق با یکی از همان داستانها، فیلمنامهای به نام «باز این چه شورش است» را نوشتم و تصمیم به کارگردانی آن گرفتم.
بهمنی با بیان اینکه فیلم بعدی او اثری ۱۶ میلیمتری بود، افزود: همزمان با ساخت فیلم سوم وارد دانشگاه و رشته سینما شدم. زمانی که ترم دوم را میگذراندم، در دانشگاه با اطلاعیهای مواجه شدم که در آن نوشته شده بود ابراهیم حاتمیکیا برای بازیگران فیلم خود قصد دارد از علاقهمندان تست بگیرد. پس از مصاحبه من برای بازی در آن اثر انتخاب شدم و به این ترتیب برای اولین بار با سینمای حرفهای آشنایی پیدا کردم. حضور در آن فیلم تجربه بسیار خوبی برای من بود و یاد گرفتم اگر روزی بخواهم فیلم بلندی را کارگردانی کنم، چگونه میتوانم بر صحنه مسلط باشم و موقعیتها را پیدا کنم. همچنین مرحوم رسول ملاقلی پور از اساتیدی بود که من بسیار شیفته او بودم.
این سینماگر پیشکوست خاطرنشان کرد: ما پیش از این ثابت کردیم که سینمای ایران شمایلی فاخر دارد و در دنیا معروف به داشتن سینمایی پاک است که افراد بزرگی در شکلگیری آن سهیم بودهاند.
بهمنی در پاسخ به سوال محمدتقی فهیم مبنی بر اینکه چه توصیه ای به علاقهمندان سینم دارد؟ا گفت: فردی که میخواهد فیلمساز شود باید از موارد مهمی آگاهی داشته باشد. چنین فردی باید اهل مطالعه باشد و همزمان بتواند در هنر نقاشی و عکاسی و … نیز فعالیت کند و اهل نوشتن باشد. او باید یک فیلم بین حرفهای بوده و قدرت تحلیل آثار سینمایی را داشته باشد. به نظرم هنر سینما وسیله بسیار خوب و مناسبی برای ارتقاء بشریت و جامعه است. اگر از این وسیله درست استفاده نشود، به برهوت و مقطعی میرسیم که در آن هیچ نقطه نجاتی نیست.
وی در پایان بیان داشت: خلق فیلم حوزهای است که خداوند در اختیار هنرمند قرار داده است به همین دلیل باید از آن به درستی استفاده کرد. ما باید فرزند زمانه خود باشیم و نیاز است تا نسبت به دوره زمانی خو به تحقیق، پژوهش و فیلمسازی بپردازیم و همواره باید در این مسیر، اعتقاد شخصی خود را در راستای رشد انسانیت، بشریت و الهیات به کار گیریم.
موزه سینما در ادامه انتشار سلسله گفتگوهای تاریخ شفاهی خود همزمان با زادروز « فریدون جیرانی» فیلمنامه نویس، کارگردان و فیلمنامه نویس بخشهایی از گفنگوی این هنرمند را منتشر کرده است که آنرا میخوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، فریدون جیرانی، کارگردان سینما در ابتدای گفتگوی تاریخ شفاهی خود با مسعود نجفی، گفت: خاطرات سینمایی و فیلم دیدنهای من به یک شهرستان کوچک که دارای پنج خیابان و دو سینما به نامهای «فردوسی» و «مولن روژ» است بازمیگردد. یادم می آید من هر ماه با پدرم از تربت حیدریه به مشهد میرفتیم و چند روزی در این شهر سپری میشد.
«گنج قارون» را در مشهد دیدم
وی با بیان اینکه همراه پدرش برای تماشای «گنج قارون» به مشهد رفته بود و این فیلم را در سینما کریستال دیده بود، ادامه داد: در واقع پدرم را وادار می کردم برای تماشای فیلمهای مهم به مشهد برویم. ناگفته نماند که حرکت در مسیر تربت حیدریه به سمت مشهد برای من لذت فراوانی داشت. در ابتدا مسیر حرکت اتوبوسها به گونهای بود که از مقابل سردر سینماها عبور میکردیم و این موضوع برایم جذابیت زیادی داشت اما بعدها مسیر حرکت دچار تغییر شد و این موضوع از جمله خاطرات تلخ من از آن دوران است.
جیرانی خاطرنشان کرد: تابستان سال ۱۳۴۸ به مشهد آمدم و دوستی من را به گروه تئاتری به نام «نیما» معرفی کرد که مرحوم فریدون صلاحی سرپرست آن بود و بدین ترتیب برای آموختن وارد کلاسهای آموزش تئاتر شدم. در آنجا داریوش ارجمند پس از فارغالتحصیلی به مشهد بازگشته بود و شروع به اجرای نمایشنامههایی در این شهر کرد و اولین نمایش او «چوب به دستهای ورزیل» نام داشت.
هیچ وقت به کارگردانی فکر نمیکردم
وی با بیان اینکه پیوندش با سینما با فیلم «آفتاب نشینها» رقم خورد، بیان داشت: زمانی که فیلمنامه این فیلم را نوشتم به حبیب اسماعیلی و مهدی صباغزاده دادم تا بخوانند که در نهایت صباغ زاده کارگردانی آن را پذیرفت. در «آفتاب نشینها» دستیار کارگردان بودم. با اینکه برای کار دستیاری پیشنهادهای بسیاری داشتم اما فقط در این فیلم و «سناتور» در چنین سمتی فعالیت کردم.
جیرانی با اشاره به اینکه هیچ وقت به کارگردانی فکر نمیکرده ، گفت: بیشترعلاقه داشتم فیلمنامهنویس شوم و تمام تمرکزم معطوف به فیلمنامه بود. این مسیر از «آفتاب نشینها» آغاز شد و در ادامه «پرونده» و «رهایی» را نوشتم و در همین زمان با بنی اعتماد آشنا شدم.
وی درباره همکاری خود با رخشان بنی اعتماد یادآور شد: بنی اعتماد در سال ۱۳۵۹ منشی صحنه سینما بود و در سال ۱۳۶۰ قرار شد تا به همراه یکدیگر فیلمنامهای بنویسیم. سال بعد او فیلمنامه را به تلویزیون ارائه داد که ساخت آن مورد موافقت قرار گرفت اما در ادامه به نتیجه نرسید، در واقع خودمان دیگرعلاقهای به ساخته شدن آن فیلم نداشتیم. بعدها باز هم من و بنی اعتماد تصمیم به همکاری گرفتیم. او ایدهای درباره یک زن کارگر داشت و چیزی در حدود دو ماه و نیم درباره فیلمنامه آن فکر کردیم و به بحث و نظر پرداختیم اما نتیجهای حاصل نشد. من دو سال پیش از آن، طرح فیلم «نرگس» را نوشته بودم که آن را برای بنی اعتماد تعریف کردم. او از این اثر بسیار استقبال کرد و در مدت یک ماه فیلمنامه نهایی را نوشتیم. بنی اعتماد شخصیت آفاق را به آن طرح اضافه کرد و فیلمنامه «نرگس» آماده شد.
«قرمز» موقعیتم را در سینما تغییر داد
وی افزود: بلافاصله پس از این فیلم، دو قرارداد جدید امضا کردم زیرا فیلمنامه نرگس در جشنواره فیلم فجر آن سال بسیار مطرح شد و بسیاری از افراد مهم به من تبریک گفتند. بعد از آن فیلمنامهای با نام «عاشقم من» را نوشتم و آن را به مهدی فخیم زاده دادم. درواقع از اواسط سال ۱۳۷۶ به دنبال تکمیل این فیلمنامه بودیم که در پاییز متن کامل شد و فرآیند انتخاب بازیگر را پیگیری کردیم اما نتیجهای در پی نداشت.
جیرانی با بیان اینکه بعد از کارگردانی «قرمز» موقعیتش در سینما دچار تغییر شد، بیان داشت: این فیلم در جشنواره و اکران عمومی بسیار موفق بود و به پرفروشترین فیلم سال ۱۳۷۸ تبدیل شد. پس از آن من توانستم «آب و آتش» را کارگردانی کنم و سال بعد از آن نیز «شام آخر» را مقابل دوربین بردم. به نظرم این سه فیلم باعث شدند تا جایگاه من در سینما تثبیت شود.