«ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» به کیانوش عیاری تقدیم شد/ جشنواره‌‌ای متفاوت با انتخاب منوچهر شاهسواری

«ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» به کیانوش عیاری تقدیم شد/ جشنواره‌‌ای متفاوت با انتخاب منوچهر شاهسواری

برنامه نمایش ویژه فیلم سینمایی «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» به کارگردانی مهرداد غفارزاده و تهیه‌کنندگی امیرشهاب رضویان با حضور هنرمندان و سینماگران عصر روز جمعه ۱۸ آبان در سالن سینماتوگراف موزه سینما برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پژمان بازغی بازیگر فیلم سینمایی «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» و رئیس صنف انجمن بازیگران خانه سینما ضمن خوش‌آمدگویی به افراد حاضر در سالن گفت: خوشحالم که این برنامه به همت انجمن صنفی بازیگران خانه سینما، موزه سینما و شرکت طب گستران سروش و خانم دکتر خلیلی در راستای اهداف انجمن صنفی بازیگران برگزار می‌شود. قرار بر این است تا بخشی از درآمد اکران این فیلم در اختیار اعضای انجمن بازیگران قرار بگیرد و امیدوارم برای فیلم‌های دیگر نیز چنین برنامه‌ریزی‌هایی انجام شود.
بازغی ادامه داد: انتخاب شایسته منوچهر شاهسواری را به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر تبریک می‌گویم و امیدوارم با درایت ایشان شاهد برگزاری جشنواره بسیار خوبی باشیم و مطمئنم که این اتفاق رخ خواهد داد.
این بازیگر یادآور شد: «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» اولین محصول مشترک ایران و ترکیه است که با زبان ترکی فیلمبرداری شده است. امیدوارم در ادامه نیز بتوانیم زمینه‌های دائمی را برای نمایش فیلم‌هایی در شأن و مقام سینما تدارک ببینیم.
وی در پایان گفت: از کیانوش عیاری، فیلمساز برجسته کشور برای حضور در این اکران بسیار سپاسگزارم.
همچنین از هنرمندانی و افرادی همچون کوروش سلیمانی نایب رئیس انجمن بازیگران خانه سینما، کمند امیرسلیمانی، حدیث فولادوند، امیرشهاب رضویان، حمیدرضا حق‌پناه و دکتر سمانه خلیلی که در جمع ما حاضر شدند تشکر می‌کنم.
در ادامه امیرشهاب رضویان، تهیه کننده این فیلم درباره چگونگی ساخت این اثر گفت: من در سال ۱۳۹۷ فیلمی در آذربایجان تهیه می‌کردم و آن زمان مهرداد غفارزاده برای تولید مشترک فیلم «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» میان ایران و ترکیه تماس گرفت و برای مذاکرات عازم استانبول شدم.
رضویان ادامه داد: مراحل تولید این فیلم را از ابتدای ۱۳۹۷ آغاز کردیم و تا آخر همان سال درگیر ساخت اثر بودیم. من پیش از این و در کشورهایی نظیرآلمان، ژاپن و کانادا نیز فیلم‌هایی را تولید کرده‌ام، اما ساخت فیلم در ترکیه به مراتب امر دشوار‌تری بود.
وی ادامه داد: سینما دارای یک زبان مشترک است و به همین دلیل توانستیم با تهیه کننده کشور ترکیه به تفاهم برسیم. با این وجود «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» با سختی های زیادی تولید شد و از همه دوستانی که در تولید این فیلم نقش داشتند، خصوصا پژمان بازغی که همراهی بسیاری با ما داشت، بسیار تشکر می‌کنم.
رضویان در پایان بیان داشت: من از دوران نوجوانی به تماشای فیلم‌های کیانوش عیاری نشسته و از او بسیار آموخته‌ام، بنابراین فیلم را به او تقدیم کنم.
در ادامه مهرداد غفارزاده، کارگردان فیلم «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» گفت: از کیانوش عیاری، استاد مسلم سینما تشکر می کنم که در این اکران حضور دارند. این فیلم سه سال پیش و پس از دوران کرونا در شرایط  بسیار بدی به روی پرده رفت و متاسفانه به دلیل تبلیغات نامناسب دیده نشد.
این فیلمساز بیان کرد: پژمان بازغی از جمله بازیگرانی است که همراهی بسیاری دارد و به همه کارگردان‌ها توصیه می‌کنم تا همکاری با او را تجربه کنند. این فیلم سومین همکاری من با اوست. «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» ۶ سال پیش ساخته شده است و در شرایط خاصی فیلمبرداری شد. مدت زمان اولیه فیلم ۱۲۵ دقیقه بود که در ترکیه نسخه ۱۱۵ دقیقه‌ای آن به روی پرده رفت. در ایران روال نمایش یک فیلم در سینما، مدت زمان ۹۰ دقیقه است و به همین دلیل، نسخه نهایی کوتاه‌تر شد. احتمال دارد که بتوانیم از مجموعه سکانس‌های باقی این اثر مانده یک مینی سریال چهار یا پنج قسمتی آماده کنیم.
در این اکران هنرمندانی همچون کیانوش عیاری، مهرداد غفارزاده، پژمان بازغی، کوروش سلیمانی، حدیث فولادوند، کمند امیرسلیمانی، امیرشهاب رضویان، وحید نیکخواه آزاد، محمود گبرلو، سلمان فرخنده، بهرنگ دزفولی زاده، فرامرز روشنایی و… حضور داشتند.

گفتگویی که موزه سینما برای زادروز علی دهکردی منتشر کرد

حضور در «از کرخه تا راین» اتفاق بزرگی برای من بود/  حمید سمندریان تاثیرگذارترین معلم من  بود

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی خود همزمان با زادروز « علی دهکردی» بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون بخش هایی از گفنگوی این هنرمند را منتشر کرده است که آن را می خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، علی دهکردی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: نام کامل من علی اسماعیل‌پور دهکردی است. تقریبا تمام هم‌شهری‌های من و اهالی قدیمی شهرکرد پسوند دهکردی که نام زادگاه آن‌ها بوده است را همراه نام خانوادگی خود دارند.

وی افزود: شغل پدر من آزاد بود و زمانی که من متولد شدم، او یک مغازه کوچک در شهرکرد داشت بنابراین در یک شرایط اقتصادی متوسط بزرگ شدم. من تا سال ۱۳۶۳ که دیپلم گرفتم در همین شهر بودم و از اواسط دوران دبیرستان وارد گروه تئاتر شهرکرد شدم.

وی ادامه داد: زمانی که در کنکور شرکت کردم، اولین دوره پس از وقوع انقلاب فرهنگی بود. آن زمان من در رشته هنرهای نمایشی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران قبول شدم.

دهکردی درباره چگونگی همکاری خود با حاتمی کیا در فیلم «از کرخه تا راین»  بیان داشت: من به واسطه آقای بهرام عظیم‌پور به ابراهیم حاتمی‌کیا معرفی شدم، اتفاقی که برایم به لحاظ حرفه‌ای و همچنین حسی و عاطفی بسیار مهم و بزرگ بود. نسل ما درگیر جنگ بود. شخصیت سعید در فیلم «از کرخه تا راین» به نمادی از رزمنده بسیجی و مذهبی امروزی تبدیل شد. پس از این اثر، در یک فیلم- سریال به اسم «پاییز بلند» به کارگردانی منوچهر عسگری‌نسب حضور پیدا کردم و پس از سریال «مهر و ماه»، من با خانم هما روستا به عنوان پسر جوان گروه تئاتر او همکاری کردم.

دهکردی ادامه داد: زنده یاد حمید سمندریان بی‌تردید تاثیرگذارترین معلم من و هر فرد دیگری به شمار می‌رفت که افتخار شاگردی او را داشت.

این بازیگر خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین لحظه‌های زندگی بازیگری من هنگامی بود که مقابل دوربین آقای نعمت حقیقی قرار گرفتم. با اینکه پیش از آن سابقه بازیگری داشتم و با بازیگران پیش از انقلاب نیز هم‌بازی بودم، اما آن لحظه ای که در مقابل دوربین یکی از افراد ماندگار تاریخ سینمای ایران قرار گرفتم برایم بسبار ارزشمند بود.

وی در پایان گفت: به نظر من هر آدمی که زندگی برای او دارای ارزش است، هر شب پیش از خواب از خود سوال می‌کند که آیا از امروز و گذشته خود راضی بوده‌ای یا خیر؟ من اهل تفاخر نیستم اما از زندگی کاری خود بسیار راضی هستم . من در شرایط دشواری وارد این حرفه شدم و مسیر سختی را برای رسیدن به این جایگاه طی کردم.

کارگاه «انتقال تجربه کارگردانی و بازیگری » در موزه سینما

موزه سینما کارگاه انتقال تجربه «کارگردانی و بازیگری در سینما» را با حضور ابوالفضل جلیلی؛ کارگردان، فیلمنامه نویس و تدوینگر برگزار می‌کند.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه برگزاری کارگاه‌ها در موزه سینما «ابوالفضل جلیلی» کارگردان شناخته شده سینمای ایران کارگاه انتقال تجربه برگزار می‌کند.
این کارگاه روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه ساعت ۱۵ با موضوع «انتقال تجربه کارگردانی و بازیگری در سینما» برگزار می‌شود.
علاقمندان برای حضور در این کارگاه به آدرس زیر مراجعه کنند.
clubmuseum.ir/workshops/50
ابوالفضل جلیلی در کارنامه هنری خود ساخت فیلم‌هایی همچون مسیر معکوس، گل یا پوچ، ابجد، دلبران، قصه‌های کیش، دان، یک داستان واقعی، دت یعنی دختر، رقص خاک، گال، بهار، میلاد، بهار و … را بر عهده داشته است.
وی در طول سال‌ها فعالیت در سینما جوایزی همچون: قرقاول طلایی جشنواره فیلم کرالا، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم رم، برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره المللی فیلم دوربان، جایزه امیل گمت جشنواره بین‌المللی فیلم سینمای آسیا وزول، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین المللی سنتا باربارا، جایزه بالن طلایی جشنواره سه قاره، برنده پلنگ نقره‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم لوکارنو، جایزه اوسلای طلایی، جایزه جشنواره فیلم ونیز و … را بدست آورده است.

 

نمایش ویژه «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما

فیلم سینمایی «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» در موزه سینما نمایش داده می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، فیلم سینمایی «ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» به کارگردانی مهرداد غفارزاده و تهیه کنندگی امیرشهاب رضویان طی یک برنامه ویژه نمایش داده خواهد شد.
در این برنامه که روز جمعه 18 آبان ساعت 17 در سالن سینماتوگراف موزه سینما برگزار می‌شود، پنج درصد از عواید حاصل از نمایش این فیلم در اختیار انجمن بازیگران خانه سینما قرار خواهد گرفت.
این مراسم به همت پژمان بازغی و با حضور چهره هایی همچون حدیث فولادوند، متین ستوده، سلمان فرخنده و بازیگران و عوامل فیلم و همچنین هنرمندان سینما برگزار خواهد شد.
ترانه‌ای عاشقانه برایم بخوان» اولین فیلم مشترک ایران و ترکیه پس از انقلاب است
و پژمان ‌بازغی، افسانه پاکرو، علی بوراک جیلان، یوسف چیم، وحید صادقی، سارا احمدی، امید ‌روحانی، سوگل یکتا، فرناز محمودی، هازال تورسان، آیشن اینجی، آی تک جاوید، سمرا دینچر و… در این فیلم نقش آفرینی کرده اند.

«جشن سده» دارای ارزش‌های ستودنی بیشماری است

برنامه نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم مستند «جشن سده» ساخته زنده یاد منوچهرعسگری‌نسب با حضور ارد عطار عطارپور کارگردان و تهیه کننده شناخته شده سینمای مستند، فخرالدین سیدی مستند ساز پیشکسوت و محمد مقدم مستندساز و پژوهشگر سینما در قالب برنامه «شب‌های مستند» موزه سینما با همکاری انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، محمد تهامی‌نژاد، پژوهشگر و مستندساز پیشکسوت به دلیل کسالت امکان حضور در این برنامه را پیدا نکرده است و متن نوشته شده توسط او درباره فیلم «جشن سده» قرائت شد.

فخرالدین سیدی  که اجرای برنامه را بر عهده داشت در ابتدای این نشست گفت:  دو فیلمی که از زنده‌یاد منوچهر عسگری‌نسب به نمایش درآمدند به ترتیب در سال‌های ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ ساخته شده‌اند. زمانی که عسگری‌نسب فیلم اول را کارگردانی کرد، زنده یاد فریدون رهنما به او گفت این فیلم به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده است، در صورتی که سرخی و زردی آتش در جشن سده اهمیت زیادی دارد و به او پیشنهاد می‌دهد تا این فیلم را بار دیگر به صورت رنگی بسازد. این اثر پایان‌نامه تحصیلی عسگری‌نسب بود و ساخت آن به سفارش تلویزیون صورت گرفت.

نقاط قوت و کاستی‌های جشن سده

در ادامه ارد عطارپور، کارگردان و تهیه کننده شناخته شده سینمای مستند گفت: من یک ترم شاگرد مرحوم عسگری‌نسب بودم و ایشان در باغ فردوس کارگردانی سینمای مستند تدریس می‌کردند. در آن روزها او بیشتر به ساخت فیلم‌های داستانی می‌پرداخت و فیلم‌های مستند عسگری‌نسب بیشتر مربوط به پیش از انقلاب بود.

وی با بیان اینکه منوچهرعسگری همیشه سینمای مستند را دوست داشت و آن را کاری دشوار می‌دانست، بیان داشت: اما روزگارعسگری‌نسب را به سمتی برد تا علاقه او در سینمای داستانی متجلی شود. البته علاقه به ساخت فیلم‌های داستانی از ابتدا در او وجود داشت و زمانی که از کرمان به سمت تهران آمد، قصد داشت تا روزی بازیگر شود اما بعدها در تلویزیون به ساخت فیلم‌های مستند مشغول شد و آثار مختلفی را کارگردانی کرد.

این مستندساز خاطرنشان کرد: به نظرم فیلم اول «جشن سده» اثر خوبی است. این فیلم امروزه دارای وجه استنادی است و شاهدی بر مصاحبه با استاد پورداود است و پلان‌های گرفته شده کادربندی دقیق ، خوب و به یادماندنی دارد.

عطار پور با بیان اینکه«جشن سده» نقاط قوت و کاستی هایی دارد، ادامه داد: در هر صورت این فیلم به عنوان یک سند ارزشمند باقی خواهد ماند. همچنین مسئله کمال گرایی فیلمساز همواره وجود دارد و فیلمساز معمولا بزرگترین منتقد خویش است. یک کارگردان نمی‌تواند آنچه را که در ذهن دارد به تمامی عرضه کند و همیشه از این مسئله دچار رنج است. به همین دلیل گاهی یک فیلمساز برای رهایی از چنین رنجی، به ساخت فیلمی دیگر درباره همان موضوع روی می‌آورد.

وی ابراز داشت: درباره «جشن سده» می‌توان گفت فیلم دوم در واقع همان فیلم اول بوده که دوباره به صورت رنگی ساخته شده است. این موضوع در سینمای ایران و جهان دارای سابقه است برای مثال، آلفرد هیچکاک فیلم «مردی که زیاد می‌دانست» را یک بار به صورت سیاه و سفید کارگردانی کرد و سال‌ها بعد عین آن را به صورت رنگی ساخته است که در آن ابهت و پختگی بیشتری دیده می‌شود. فرانسو تروفو فیلم اول را متعلق به هیچکاک آماتور و فیلم دوم را مربوط به استاد هیچکاک می‌داند. در ایران نیز محمدرضا اصلانی فیلم فوق العاده و سیاه و سفید «جام حسنلو» را پس از نزدیک به چهل سال دوباره به صورت رنگی کارگردانی کرده است.

عطارپور بیان داشت: آقای عسگری‌نسب کارنامه‌ پر طول و تفصیلی دارند و فیلم‌های زیادی را کارگردانی کرده‌است و فیلم «جشن سده» از جمله اولین فیلم‌های او به شمار می‌رود.

عسگری‌نسب هنگامی که کلاس خود را به اتمام می‌رساند تا ساعت‌ها پس از آن با ما صحبت می کرد و او با حرارت و انرژی زیادی بحث را ادامه می‌داد و خود را موظف به پاسخگویی می‌دانست.

عطار پور با بیان اینکه در کارهای عسگری‌نسب برخی موارد ویژه وجود دارد که در فیلم‎های مختلف تکرار می شود ، خاطرنشان کرد: از جمله این موارد توجه او به آیین زرتشتی است که این موضوع در دو فیلمی که امروز شاهد بودیم، به علاوه «تخت سلیمان» و فیلم دیگری از ایشان به نام «پیر سوز چک چکو» که درباره یک زیارتگاه زرتشتی در استان یزد است مشاهده می‌شود. او یک فیلمساز وطن دوست بود و زمانی که برای تحصیل به میشیگان رفت، یکی از افرادی بود که در تولید مشترک مجموعه «چهار راه تمدن» نقش مهمی داشت.

نقش عناصر بیرونی آیینها

در ادامه محمد مقدم، مستندساز و پژوهشگر سینما نیز گفت: در فیلم «جشن سده» شاهد یک مستند گزارشی از یک آیین تاریخی هستیم. میان دو فیلمی که امروز به نمایش درآمدند، فاصله چهارساله‌ وجود دارد و شاهد تفاوت‌های فاحشی میان آن دو هستیم و این موضوع باعث می‌شود تا به موارد بسیاری فکر کنیم. از جمله اینکه درباره نحوه شکل‌گیری آیین‌ها و تغییرات آن‌ها نکاتی وجود دارد و آنچه که به ما رسیده است با آنچه که تصور می‌کردیم متفاوت است.

وی افزود: معمولا جان مایه هر آیین باقی مانده و در دل آن مستتر است و عناصر مربوط به آن نیز به صورت جسته و گریخته حفظ می‌شود، اما در طول تاریخ صورت‌های آن به شدت دچار تغییر می‌شوند.

مقدم درباره دو فیلم «جشن سده» بیان داشت: از تفاوت‌های بارز این دو فیلم می‌توان به نقش عناصر بیرونی یک آیین اشاره کرد. هر آیین در اقصی نقاط دنیا دارای دو ویژگی است. اول اینکه در یک سالگشت اتفاق می‌افتد و دیگری آن است که در آن خرق عادت صورت می‌گیرد و افرادی که در آن مراسم شرکت می‌کنند، دارای صورت همیشگی نیستند. برای مثال، لباس‌های دیگری می‌پوشند و این دو ویژگی در هر مراسم آیینی مستتر است.

این منتقد تصریح کرد: در فیلم اول نشانه‌هایی از دخالت قدرت و نظمی که توسط نیروهای امنیتی برقرار می‌شود و شکل چیدمان مردم قابل مشاهده است اما در فیلم دوم این موارد به تک مضراب‌های نمایشی بدل می‌شود و نشان می‌دهد که موارد یاد شده تا چه اندازه می‌تواند توسط دیگران مورد تغییر و دخالت قرار بگیرد. در فیلم‌های مونوگرافی بهتر است به تبارشناسی و هستی شناسی آیین‌ها توجه شود. فیلم «جشن سده» دارای ارزش‌های ستودنی بیشماری است.

مقدم ادامه داد: در فیلم‌های مربوط به آیین‌ها فقدان یک موضوع احساس می‌شود و آن مربوط به ریشه‌یابی هر آیین است. فاصله‌ای که در میان دو فیلم مرحوم عسگری‌نسب وجود دارد خود موضوعی شگفت است و در هر دو اثر با ضبط تصادفی مواردی روبه‌رو هستیم که از آن‌ها می‌توان به عنوان یک سند تاریخی در پژوهش‌های مختلف استفاده کرد.

تابلوهایی از سینمای مستند کشور در دوره‌های آغازین

در ادامه سعید رشتیان، مستندساز و تهیه‌کننده پیشکسوت سینمای مستند نیز گقت: آثار و تجارب اینچنینی باید مورد تکریم قرار بگیرند. برای من جذابیت‌ فیلم‌های به نمایش درآمده در برنامه «شب‌های مستند» در این است که بدانیم سینمای مستند ایران از چه زمینه‌هایی برآمده و آنچه که امروز میراث‌دار آن هستیم از چه فضاهایی آغاز شده و چگونه پیشرفته است. در دو فیلمی که امروز شاهد بودیم و سایر آثار این دوره، جنس فضای تجربی بسیار مشهود بوده و این مسئله در انتخاب موضوع، جنبه‌های فنی و تکنیکی و شیوه ساخت به چشم می‌خورد.

رشتیان در پایان بیان داشت: تحول و تکامل به لحاظ روش، تکنیک و روایت پس از انقلاب در سینمای مستند ایران اتفاق افتاد. همچنین جنبه‌های استنادی این آثار دارای اهمیت زیادی هستند و باید به این موضوع توجه شود. در واقع این فیلم‌ها به عنوان تابلوهایی از سینمای مستند کشور در دوره‌های آغازین مطرح هستند.

در انتهای این نشست فخرالدین سیدی که اجرای برنامه را بر عهده داشت از زحمات لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی برای قراردادن فیلم‌های مستند برای نمایش تشکر و قدردانی کرد.

در این برنامه افرادی همچون: سعید رشتیان، مهدی مدنی، ارد عطارپور، محمد مقدم، محمود گبرلو، مهدی پاک نژاد، علی شوقیان، مهدی حسابی، شیرین جاهد، همایون علیخانی، صادق حدادی، محسن شهابی و .‌‌. حضور داشتند.

برگزاری مراسم تودیع و معارفه مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی

در مراسمی با حضور رئیس سازمان سینمایی، مسعود نجفی به عنوان مشاور رئیس سازمان و مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی در دولت چهاردهم معرفی و از زحمات یزدان عشیری و رمضانعلی حیدری خلیلی تقدیر به عمل آمد.
به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، با حضور مدیران و معاونان سازمان سینمایی مراسم تودیع و معارفه مدیرکل روابط عمومی و مشاور رئیس سازمان سینمایی و تودیع مشاور راهبردی رئیس سازمان سینمایی برگزار شد.
در این مراسم رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی با اشاره با تغییر تحولات زیست بوم صنعت تصویر در حوزه فرهنگ و هنر گفت: با توجه به تغییر و تحولات در حال انجام، بازنگری ماهوی نسبت به تمام اجزای تشکیل‌دهنده سازمان امری ضروری است و روابط عمومی یکی از مسئولیت‌هایی است که مستلزم بررسی و بازنگری اساسی و بنیادی است و باید نگاهمان به این حوزه تغییر کند.
رئیس سازمان سینمایی با توضیح اینکه روابط عمومی به مفهوم کلاسیک دیگر کارایی ندارد، افزود: در حال حاضر روابط عمومی تاحدی گسترده شده است که در بعضی مواقع « جزئی بزرگتر از کل» است. این در حالی است که سازمان سینمایی در ذیل سیاست‌های کلان ارتباطی تعریف می‌شود . به نظر می‌رسد ما فاقد این سیاستگذاری کلان ارتباطی هستیم و از سیاست ورزی کلان ارتباطی بی‌بهره هستیم.

اعضای شورای پروانه فیلمسازی سینمایی معرفی شدند

طی احکامی از سوی رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی، حسین کرمی، هادی نائیجی، منوچهر شاهسواری، مازیار میری و حبیب ایل بیگی به عنوان اعضای شورای پروانه فیلمسازی سینمایی معرفی شدند.
به گزارش اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، کرمی و نائیجی به عنوان کارشناسان شورا، شاهسواری و میری نمایندگان خانه سینما و ایل بیگی به عنوان معاون ارزشیابی و نظارت در این شورا به ارزیابی آثار بلند سینمایی جهت صدور پروانه ساخت خواهند پرداخت.
فردا یک شنبه 13 آبان ماه اولین جلسه شورای جدید تشکیل و از اعضای قبلی نیز تقدیر به عمل خواهد آمد.

گفتگویی که موزه سینما برای زادروز «کمال تبریزی» منتشر کرد

کمال تبریزی؛ از تدوین فیلم کوتاه ابراهیم حاتمی کیا تا کارگردانی «مارمولک»

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی خود همزمان با زادروز «کمال تبریزی» کارگردان سینما و تلویزیون بخش هایی از گفنگوی این هنرمند را منتشر کرده است که بخش هایی از آن را می خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، کمال با بیان اینکه متولد روز ۵ آبان ماه سال ۱۳۳۸ است، گفت: من در دوره دبیرستان در مدرسه‌ای تحصیل کردم که بعدها متوجه شدم حسن فتحی نیز در آنجا تحصیل کرده است. یادم می‌آید به دلایل مختلف تصمیم گرفتم تا به دانشگاه پلی تکنیک بروم و در رشته مهندسی راه و ساختمان تحصیل کنم.
وی با بیان اینکه در سال ۱۳۵۶ به دانشگاه رفت و پس از گذراندن سه ترم انقلاب اسلامی شد، ادامه داد: پس از انقلاب، دانشگاه به مدت دو سال تعطیل شد و من به تل فیلم رفتم و در آنجا دوره‌های مختلفی را گذراندم و دو فیلم کوتاه نیز کارگردانی کردم. در آن مقطع ابراهیم حاتمی کیا یک فیلم هشت میلیمتری به نام «کوردلان» را کارگردانی کرد و از من خواست تا تدوین آن‌ را برعهده بگیرم.
تبریزی با بیان اینکه به رشته ریاضی بسیار علاقه‌مند بوده اما فعالیت‌های عکاسی و سینمایی نیز برایش اهمیت خاصی داشته است، بیان داشت: در آن زمان تصمیم گرفتم تغییر رشته دهم و این موضوع برای مسئولین دانشگاه بسیار عجیب بود. پس از آنکه از رشته سینما فارغ التحصیل شدم، به صورت حرفه‌ای کار خود را شروع کردم.
کارگردان مجموعه «مهر مادری» با ذکر خاطره‌ای از دوران جنگ خاطرنشان کرد: اولین روز جنگ یعنی ۳۱ شهریور ماه به دو گروه تقسیم شدیم که هر گروه شامل یک فیلمبردار، یک دستیار فیلمبردار و یک صدابردار بود. صدابردار گروه ما آقای محمد مهدی حیدریان بود و من فیلمبرداری را برعهده داشتم. با دو خودرو متعلق به وزارت ارشاد، عازم جبهه‌های جنگ شدیم و از تمام مناطق درگیر جنگ فیلمبرداری کردیم. زمانی که بازگشتیم همه این فیلم‌ها را تدوین کردیم که در قالب یک مستند به نام «شهادت طلبان» عرضه شد.
این فیلمساز یادآور شد: در آن مقطع، حس و حالی انقلابی در جامعه وجود داشت و مقوله دستمزد برای ما دارای اهمیت چندانی نبود.
تبریزی در ادامه گفت: من معتقدم فیلمسازی یک فعالیت جمعی است و اگر فردی فکر کند که فیلم خود را به تنهایی می‌سازد، اشتباه بزرگی را مرتکب شده است. اگر مجموعه عوامل به خوبی مدیریت و هدایت شده و دارای انسجام کافی نیز باشند، اثر نهایی نیز تأثیرگذار خواهد بود.
وی درباره ساخت فیلم «مارمولک» بیان داشت: روزی آقای منوچهر محمدی از من دعوت کردند تا به دفتر ایشان برم. او طرح فیلمنامه سینمایی «مارمولک» را به من ارائه کرد و نظرم را جویا شد. هر دو بر این عقیده بودیم که اثر نهایی نتیجه بسیار خوبی خواهد داشت. اولین انتخاب ما برای نقش اصلی این فیلم ، پرویز پرستویی بود و زمانی که او فیلمنامه را مطالعه کردند، به آن علاقه نشان دادند.
کارگردان «طبقه حساس» درباره همکاری خود با پرویز پرستویی خاطرنشان کرد: پرویز پرستویی در چند فیلمی که با او کار کردم روی لباس خود حساسیت زیادی داشت به گونه‌ای که نسبت به تعویض آن رغبتی نشان نمی‌داد. تا زمانی که در «مارمولک» مشغول فیلمبرداری صحنه های زندان بودیم او همواره لباس مربوط به آن صحنه‌ها را بر تن داشت.
تبریزی ادامه داد: روندی که پرستویی طی می‌کند نوعی شگرد به حساب می آید که در جهت نزدیک شدن به نقش، آن را به کار می‌گیرد. به عنوان مثال، برای فیلم مارمولک او مدت‌ها به حوزه علمیه تهران در جنوب شهر رفت و آمد داشت و همنشین افراد حاضر در آنجا بود تا بتواند حال و هوا و همچنین اصطلاحات مختلف را بیاموزد. پرستویی در نهایت موارد مختلفی را آموخت و خود نیز آن‌ها را به فیلمنامه اضافه کرد. «مارمولک» در یک فضای روستایی ساخته شد و افراد محلی در آنجا چندان با بازیگران و فیلمبرداری یک اثر سینمایی آشنا نبودند. به همین دلیل شناختی از پرویز پرستویی نداشتند و زمانی که او با لباس یک روحانی در کوچه و پس کوچه‌ها رفت و آمد می‌کرد، مردم محله کاملا او را به عنوان یک روحانی پذیرفته بودند.
این فیلمساز بیان داشت: پرستویی برای اینکه خود را هر چه بیشتر در فضای نقش قرار دهد، اوقاتی را به مداحی و خواندن روضه اختصاص می‌داد تا ارائه خود را تا حد امکان قابل باور جلوه دهد. درواقع هیچگونه نمایشی در «مارمولک» دیده نمی‌شود و هر آنچه وجود دارد، محصول واقع گرایی موجود در پشت دوربین است.
این فیلمساز شناخته شده سینمای ایران در پایان بیان داشت: به فیلمسازان جوان توصیه می‌کنم که از سینما به عنوان یک وسیله کاملا جدی استفاده کنند و این هنر را به عنوان یک پل ببینند که وجود آن در جامعه باعث می‌شود همه افراد، دیدگاه‌ها و نگرش‌ها در کنار یکدیگر دیده شوند. امیدوارم فیلمسازان جوان بتوانند باعث رشد هرچه بیشتر سینمای ایران شوند.

سینمای کودک برای بروز شدن نیاز به باز اندیشی دارد/ رونمایی از کتاب «سرزمین پروانه‌ها»

مجید زین‌العابدین در مراسم اهدای مستنداتی از دو دوره اخیر جشنواره  بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان به موزه سینما، ضمن ارج نهادن به سال‌ها کوشش هنری فعالان این بخش گفت: ما امروز برای ثبت خاطره های ماندگار سینمای کودک در کنار هم هستیم.

به گزارش روابط‌عمومی موزه سینمای ایران، در مراسم اهدای پوسترهای امضا شده و تندیس‌های دوره‌های سی و پنجم و سی و ششم جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان و همچنین رونمایی از کتاب سرزمین پروانه‌ها که صبح روز یکشنبه 29 مهرماه با حضور تعدادی از سینماگران کودک و نوجوان و مدیران بنیاد سینمایی فارابی و با اجرای مصطفی محمودی برگزار شد مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما در سخنان کوتاهی با ابراز خرسندی از این حرکت ارزشمند و ماندگار بنیاد سینمایی فارابی در حفظ و حراست از مستندات ماندگار جشنواره فیلم کودک گفت: بارها و بارها در تمامی سالیان برگزاری جشنواره کودک این پوسترها به امضای مدیران و سینماگران رسیده است اما به‌خاطر عدم نگهدای مناسب، بی توجهی و نبود نگاه موزه‌ای و تاریخی به اینگونه اسناد، مستندات اینچنینی ماندگار نشده اند.

وی تاکید کرد: به طور حتم، سال‌ها بعد این‌دست مستندات و یادگاری‌ها برای مردم و مخاطبان، بسیار دیدنی، جذاب و نوستالژیک خواهد بود.

در ادامه این مراسم مجید زین‌العابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در سخنانی با اشاره به فعالیت ماندگار دست اندرکاران سینمای کودک که باعث بروز خاطرات ماندگار برای نسل‌های مختلف شده است ، گفت: امروز برای ثبت خاطره‎‌های ماندگار سینمای کودک در کنار هم هستیم.

وی با آموزنده خواندن سینمای کودک، گفت: بعد از انقلاب برای سینمای کودک، زحمات بسیاری کشیده شد، هرچند که امروز برای بروز شدن و همراه بودن با کودکان نیاز به بازاندیشی در آن کاملا احساس می‌شود.

مدیرعامل فارابی در پایان با تاکید براینکه نزدیک‌ترین راه احیای سینمای کودک، فهم درست از بچه‌ها و علائق آنان است، یادآور شد: برای اینکه به آیندگان بگوییم چه کسانی برای سینمای کودک زحمت کشیده‌اند و در آن حضور داشتند، ذیل یک‌ کار نمادین، مستنداتی را به موزه کودک تقدیم کردیم.

در ادامه این مراسم علیرضا خمسه نیز در بخشی از مراسم با بیان اینکه ما 40 سال پیش اینجا آموزش بازیگری می‌دادیم و حضور در اینجا بسیاری از آن خاطرات را برای من زنده کرد، گفت: امروز مهم‌ترین اتفاق در موزه سینما در حال رخ دادن است، آن‌هم گردآوری مستندات حوزه سینمای کودک است که به یادگار می‌ماند.

این بازیگر با تاکید بر اینکه موزه کودک، بهترین و امن‌ترین جا برای این مستندات است، ادامه داد: انتشارات فارابی می‌تواند خاطرات سینماگران کودک و فعالان این عرصه را مکتوب کند و به چاپ برساند تا برای آیندگان ثبت شود.

اهدای پوسترهای سی‌وپنجمین و سی‌وششمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، تابلوهای امضاء شده هنرمندان به موزه سینما و رونمایی از کتاب «سرزمین پروانه‌ها» که از سوی انتشارات فارابی گردآوری شده است، پایان بخش این مراسم بود.

در این مراسم افرادی همچون مجید اسماعیلی مدیرعامل موزه سینما، مجید زین العابدین مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، علیرضا خمسه، آرش معیریان، رهبر قنبری، سیروس حسن‌پور، سهیل موفق ، مسعود احمدیان ، سیمون سیمونیان و حمیدرضا بشیری نیز حضور داشتند.

فاروقی به شیوه فرمالیستی مخاطب را با موضوع مواجه می‌کند

بیستمین نشست شب‌های مستند عصر روز دوشنبه ۲۳ مهر در موزه سینما برگزار شد و مستندهای «ابوالحسن صبا» و «چشمی که می شنود» ساخته احمد فاروقی قاجار به نمایش درآمد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما محمد تهامی نژاد پژوهشگر و مستندساز پیشکسوت پس از نمایش این مستند گفت: در بخشی از فیلم فردی که در فرودگاه صحبت می‌کند خود فاروقی‌ است که خودش نقش را بازی کرده است.
وی ادامه داد: به اعتقاد من تمام فیلم‌های فاروقی بسیار جدی هستند و خاطرم است که نخستین نوشته را در ماهنامه فیلم برای او نوشتم. در حدود سال ۱۳۴۵ احمد فاروقی در تلویزیون دست به تولید زد که مهم‌ترین آن مولفه شتاب در تولید است. این نکته قابل تامل است که فیلم مقاله «چشمی که می‌شنود» نمونه ممتاز فیلم مقاله با امکانات تولیدی تلویزیونی است.
فاروقی و مسئله گریز از روایت کلاسیک
تهامی‌نژاد با اشاره به شیوه فرمالیستی فاروقی قاجار بیان داشت: فاروقی به شیوه فرمالیستی در ابتدا مخاطب را با انجیل مواجه می‌کند. مهم‌ترین جمله‌ای که درباره محصص می‌گوید این جمله از انجیل است که خداوند انسان را آفریده که ببیند و بشنود. این نکته مهم است که بدون اصطلاح شناسی محصص این فیلم قابل فهم نیست و اگر آن اصطلاح‌ها را نشناسیم ارتباط ما با فیلم قطع می‌شود.
وی افزود: نکته‌ای که به آن اعتقاد دارد این است که متریال مهم نیست و بیان آنچه می‌خواهد بگوید مهم است که این یک نظریه فرمالیستی است و به آن معتقد بود. نکته دیگری که احمد فاروقی به آن اشاره می‌کند، گریز از روایت کلاسیک است که همین نا آشناسازی به مخاطب پیش‌داوری می‌دهد که با چیز جدیدی مواجه خواهد شد.
تهامی‌نژاد با اشاره به شباهت این فیلم به یکی از فیلم‌های اصلانی خاطرنشان کرد: این فیلم در عرض شش ساعت فیلمبرداری شده و دو سطح دارد و به نظر من به فیلم “جام حسنلو” آقای اصلانی نزدیک است.
این هنرمند درباره یکی از مشکلات فیلم‌های دهه‌های گذشته گفت: یکی از نکات فیلم در دهه شصت مشکل سینک بودن است. شما شاید بدانید که در دهه سی هیچ فیلم سینکی در ایران وجود ندارد. درست است که در عصر ناطق بودیم ولی فیلم‌های ما در دوره صامت به سر می‌بردند. دقیقا خاطرم است که آقای عباس گنجوی با چه زحمتی فیلم ناصر تقوایی را فریم به فریم درمی‌آورد تا صدا سینک شود.
میرعلیرضا میرعلینقلی موسیقیدان و پژوهشگر موسیقی نیز در بخش دیگر این نشست گفت: این فیلم برای نسل من قابل شناسایی نیست اما یک سند مهم از چیزی است که درباره استاد صبا ساخته شده است. استاد محمدقلی سیار درباره او فیلمی ساختند که محل فیلمبرداری خانه ایشان بوده است. فیلم مرحوم سیار مربوط به سال ۱۳۳۰ است و چند ثانیه از فیلم که استاد صبا درحال یاد دادن طرز صحیح گرفتن ویولن هستند در یک نسخه از این فیلم هم بود.
وی افزود: متاسفانه هر بار فیلم استاد صبا فاروقی را می‌بینم، کوتاه و کوتاه می‌شود و دلیل آن را نمی‌دانم. مدتی پیش یک راش ۱۱ دقیقه‌ای در یک قوطی آهنی در زباله‌دانی پیدا کردم که در حال ترمیم و انتشار آن هستیم. آن فیلم بیشتر از ۱۱ دقیقه است ولی در فیلمخانه هم ادامه و کامل آن را نیافتم. فیلم آقای فاروقی مربوط به ۱۱ سال بعد از فوت استاد صبا است. داشتن راش های فاروقی یک آرزوست و اگر بتوانم آن‌ها را پیدا کنم قطعا در میان آن‌ها تصاویری خواهد بود که برای ما عاشقان تحقیق در موسیقی بسیار ارزشمند است.
این پژوهشگر موسیقی بیان داشت: ساختمان موزه استاد صبا در ظهیرالاسلام بخش کوچکی از منزل زنده یاد کمال السلطنه در طرح تعریض خیابان از بین رفته است و هیچ عکسی از نمای بیرونی آن وجود ندارد.
میرعلینقلی درباره حضور چهره‌های مختلف در این فیلم گفت: بسیاری از افرادی که فهرست آن‌ها بلند است در این فیلم حضور دارند که وجودشان از نظر هنری بسیار مغتنم است. اما نکته‌ای که بخواهم عرض کنم این است که اساسا حضور آقای بهارلو که از شاگردان استاد هم نبودند بسیار چشم‌نواز است از آن جهت که بعد از فوت استاد وظیفه گردآوری و چاپ چند جلد از آموزش‌های استاد برعهده ایشان افتاد.
وی ادامه داد دو تکه از فیلم برای من بسیار دل‌انگیز بود. اول اینکه تنها فیلم باقیمانده از حسین ناصحی است. مردی که سیگار بر لب درباره صبا صحبت می‌کند و دیگری استاد تئوری مهدی برکشلی است که این توضیحاتی که ارائه می‌دهند یکی از مهم ترین اسناد موجود فواصل و پرده های موسیقی است که موجود است. یک نام آشنایی هم در تیتراژ دیدم که آن آقای ابراهیم دیانی است که یک کتاب هم به اسم هیچکاک و آقا باجی نوشته که در همان روزها هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

میرعلیرضا میرعلینقلی بیان کرد: محلی که سه‌تار زده می‌شود هم کلاس آقای بهارلو است. قدیمی ترین کلاس آموزشی که هنوز هم در حال فعالیت است و بعد از حدود این همه سال آن لوکیشن پابرجا مانده است.
محمود اسحاقی یکی از عوامل فیلم ابوالحسن صبا نیز گفت: آقای نصیری فیلمبردار این فیلم بسیار مرد آدم حسابی بودند و متاسفانه صندلی‌نشین شدند و از ایران رفتند.
احمد فاروقی قاجار؛ نمونه یک هنرمند ماندگار در تاریخ
تهامی‌نژاد گفت: نام چندنفر از دوستان در تیتراژ هست که از فارغ‌التحصیلان تلویزیون آن زمان هستند و خود آقای اسحاقی از بنیان‌گذاران تلویزیون هستند. محمود نصیری فیلمبردار این فیلم در سبک کاری‌شان حالتی گزارش‌گونه دارند. آقای نصیری فیلمبردار ورزشی بودند. آقای اسحاقی شما درباره سابقه آقای نصیری چیزی یادتان است؟ آقای نصیری متاسفانه در دوره‌ای کار کردند که مطبوعات هم چیزی درباره فیلمبرداران مستند و فیلم‌های ورزشی نمی‌نوشتند.
اسحاقی در ادامه بیان کرد: آقای نصیری تحصیل‌کرده آلمان بودند. به نظر من فاروقی قاجار آدم دیوانه‌ای بود اما قطعا یک هنرمند بود که تاکنون ماندگار شده است.
تهامی‌نژاد تصریح کرد: آقای فاروقی یک ماسکی داشت و برای انتقاد از سیستمی که در آن زندگی می‌کرد آن ماسک را می‌زد. او یک شخصیت دو تابعیتی داشت و با ذهنیت تربیت شده اروپا به ایران آمده بود. فاروقی قاجار در کارهایش به فیلم گزارشی توجه دارد. تلویزیون در ابتدای کارش تئوری داشت که آن تغذیه آنتن بود یعنی کار باید سریع تولید و پخش می‌شد. در زمان‌های بعد این امکان فراهم شد که هنرمندان در تلویزیون کارهای هنری بسازند. مثلا در فیلم استاد ابوالحسن صبا تهیه‌کننده دختر مرحوم صبا است و بچه‌هایی که در این فیلم‌ همکاری کردند همه فارغ‌التحصیلان تلویزیون هستند.
تهامی‌نژاد در ادامه یادداشتی را خواند که بخش‌هایی از آن بدین شرح است: احمد فاروقی سال ۴۷ فیلم استاد صبا را برای تلویزیون ساخت و محمود نصیری فیلمبرداری این کار را برعهده داشت. این کار زیبایی‌شناسی یک اثر تلویزیونی را دارد که باید سریعا تولید و به پخش تلویزیونی می‌رسید. او گاهی در فیلم‌هایش از زوم‌بک زیاد استفاده می‌کند. فیلم استاد صبا پرتره‌ای در غیاب یک شخصیت چندوجهی است که افراد دیگر وجوهی از شخصیت استاد را بیان و قطعاتی از او را اجرا می‌کنند. گرچه در این اثر شتاب در تولید بسیار بالا است اما گاهی فی‌البداهگی به خوبی در آن دیده می‌شود.
وی ادامه داد: اطلاعات فیلم دارای چهار سرفصل است؛ ابتدا اطلاعات زندگینامه‌ای که با عکس و گفتار متن همراه است، دوم زمینه کاری استاد، سوپ درباره تحقیق و پژوهش کار و بخش چهارم درباره آینده موسیقی است. فیلم با تصویری از قبرستان ضهیرالدوله به پایان می‌رسد.
آثار فاروقی باید با رویکرد تحلیل‌محور ارائه شوند
تهامی‌نژاد بیان داشت: یکی از دوستان من در اصفهان کتابی را درباره استاد احمد فاروقی قاجار جمع‌آوری می‌کند که امیدوارم به زودی منتشر شود. این نوع فیلم‌ها باید به صورت تحلیلی و نمایشی ارائه شوند. یعنی کسی که فیلم را نقد می‌کند باید مانند نقادان آن را روی هر سکانس بررسی کند.
وی درباره فیلم فاروقی قاجار که جایزه کن دریافت کرد، خاطرنشان کرد: فیلم طلوع جدی سال ۴۲ ساخته شده است و سال ۴۳ نمایش داده شده است. سال ۴۳ آن در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد و در آن سال ها جشنواره کن ۳ جایزه اصلی داشت و یکی از جوایز آن به فیلم کوتاه تعلق می‌گرفت. آن جایزه به فیلم طلوع جدی داده شد.
در این نشست محمد تهامی نژاد، ارد زند، ارد عطارپور، مرتضی شاملی، محمد شکیبانیا، فخرالدین سیدی، کیوان کیانی و محمود اسحاقی حضور داشتند.