پرویز جاهد: «خانه سیاه است» آغازگر سینمای مدرنیستی در ایران است

پیروز کلانتری: «خانه سیاه است» دارای جهان شاعرانه فروغ است/ فیلم دارای نگاهی امیدوارانه است

 

فیلم مستند «خانه سیاه است» ساخته زنده‌یاد فروغ فرخ‌زاد در قالب برنامه «شب‌های مستند» موزه سینما با حضور پیروز کلانتری، پرویز جاهد و فخرالدین سیدی در سالن فردوس این مجموعه به نمایش درآمد.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پس از نمایش فیلم «خانه سیاه است»، فخرالدین سیدی مستندساز که اجرای برنامه را بر عهده داشت، گفت: در روزهای اخیر مقاله‌ای از آقای تهامی نژاد خواندم که او عنوان کرده بود، زمانی که دانشجوی رشته روزنامه نگاری بوده است، ابراهیم گلستان از آن‌ها دعوت کرده تا به تماشای اثر بنشینند و او برای اولین بار در استودیو گلستان با «خانه سیاه است» رو‌به‌رو شده بود.

فروغ سینما را از راه تدوین آموخت

در ادامه پرویز جاهد منتقد و پژوهشگر سینما گفت: از موزه سینما برای نمایش این اثر سپاسگزارم. سلیمان میناسیان فیلمبردار این فیلم همچنان زنده است و در لندن زندگی می‌کند. البته وی به دلیل بیماری، شرایط مطلوبی ندارد.

وی افزود: «خشت و آینه» اولین اثر داستانی و «خانه سیاه است» اولین اثر مستند است که صدابرداری آن‌ها سر صحنه انجام شده است. اکنون و پس از این همه سال اهمیت این مستند در دنیا شناخته شده  به همین دلیل در مجامع سینمایی و  جشنواره ها«خانه سیاه است» بارها به نمایش درآمده و مقالات و پایان نامه‌های مختلفی درباره ارزش آن نوشته می‌شود و این موضوع ما را به یاد روزهایی می‌اندازد که در دهه ۴۰ بسیاری از منتقدان ایرانی به این اثر و فروغ فرخزاد حمله کرده و کارگردانی اثر را انکار می‌کردند.

این منتقد سینما ادامه داد: این فیلم اولین بار در کانون فیلم تهران که توسط فرخ غفاری راه اندازی شده بود، به نمایش درآمد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که شکل‌گیری فیلمخانه ملی ایران نیز نتیجه زحمات  وی است. در اکران مذکور بسیاری از منتقدان و سینه فیل‌های ایرانی حضور داشتند و حملات تندی به سازندگان اثر صورت گرفت.

جاهد بیان داشت: «خانه سیاه است» با سفارش انجمن کمک به جزامی‌ها ساخته می‌شود اما از سطح فیلم گزارشی و تبلیغاتی فراتر رفته و به یک بیانیه شاعرانه و فلسفی درباره یک بیماری مهم و مربوط به عهد عتیق تبدیل می‌شود.

جاهد ادامه داد: فروغ فرخزاد به عنوان منشی وارد استودیو گلستان شده و به تدریج اصول کار را می‌آموزد. همچنین سهراب سپهری و نجف دریابندری از دیگر چهره‌های حوزه ادبیات هستند که به استودیو گلستان رفت و آمد داشتند، با این وجود نکات چندانی از سینما نمی‌دانستند. فروغ در تدوین فیلم «موج و مرجان خارا» نقش داشت و سینما را از راه تدوین آموخت.

وی خاطرنشان کرد: زمانی که گلستان سفارش این فیلم را دریافت می‌کند، متوجه این نکته می‌شود که حتما فروغ باید این اثر را کارگردانی کند.

جاهد خاطرنشان کرد: به اعتقاد من «خانه سیاه است» آغازگر نوعی سینمای مستند مدرنیستی در ایران است و رد سبک مینیمالیسم را می‌توان در فیلم مشاهده کرد. آن زمان برداشت بلند در سینمای ایران رایج نبوده است در صورتی که این موضوع در فیلم به چشم می‌خورد. «خانه سیاه است» دارای وجوه مینیمالیستی است که بعدها در سینمای آوانسیان و کیارستمی شاهد این موضوع هستیم.

جاهد با بیان اینکه نگاه همدلی برانگیز فروغ نسیت به حاشیه نشین‌های جزامی به گونه‌ای است که پیشتر شاهد آن نبودیم، افزود: فروغ شاعری دردمند و دارای نگاه انسانی بود. نکته مثبت اینکه دید آمیخته به شفقت و ترحم او باعث نشده تا کاراکتر‌ها جلوه‌ای خار و ذلیل پیدا کنند. این فیلم با یک ذهنیت شاعرانه ساخته شده است و مشابهت‌های بسیاری با کتاب شعر «آیه‌های زمینی» دارد.

وی ادامه داد: بر خلاف شعر «آیه‌های زمینی» که نومیدانه است، در فیلم و در دل سیاهی زندگی، همچنان کاراکترها نور را طلب می‌کنند. تضاد و دیالکتیک نور و ظلمات در سرار «خانه سیاه است» جاری است.

جاهد با بیان اینکه فرآیند تحقیق در این فیلم لحاظ شده است، بیان داشت: من فیلمی درباره سلیمان میناسیان فیلمبردار این اثر ساخته‌ام و او تعریف می‌کند که ذهن فروغ بسیار با این موضوع درگیر بوده‌است.‌پیش از آغاز فیلمبرداری، گروه بدون فروغ فرخزاد  برای افتتاح یک جزام خانه به مشهد می‌روند. قرار بوده این فیلم در مشهد ساخته شود، اما وقفه‌ای در روند فیلمبرداری شکل می‌گیرد و دکتر راجی تبریز را پیشنهاد می‌کند.

وی ادامه داد:  «خانه سیاه است» در دورانی ساخته شده که ساختار گرایی بحث روز به شمار می رفته است. این تاثیر و ساخت دوگانه‌ها در فیلم‌های گلستان نیز وجود دارد. در اینجاست که دو گانه «زیبایی و زشتی»، «رنج و خوشبختی»، «شب و روز» و «نور و ظلمت» مطرح می‌شود و در تدوین فیلم نیز دقیقا همین کار را صورت می‌دهد.

وی یادآور شد: از نظر تاریخی، «خانه سیاه است» یک فیلم درجه یک مدرنیستی در تاریخ سینمای ایران است و همچنین یک فیلم مقاله ممتاز به شمار می‌رود و فروغ توانسته یک موضوع سفارشی را کاملا مال خود کرده و جهان‌بینی شخصی خود را در آن ارائه کند. نماهای فیلم گویا تقطیع شعر فروغ است و این فیلمساز توانسته در این خصوص موفق عمل کند و اثر در نهایت نگاه بدبینانه همراه با کورسوی امید که ریشه در جهان بینی شخصی فروغ دارد را عیان می‌کند.

 

صداگذاری های زیادی در فیلم وجود دارد

در ادامه این نشست پیروز کلانتری نویسنده و مستندساز پیشکسوت نیز گفت:  صدابرداری این فیلم در صحنه بوده اما این موضوع به صورت کامل در تدوین اجرا نمی‌شود و درنهایت شاهد هستیم که صداگذاری‌های زیادی در فیلم وجود دارد.

وی افزود: عباس بهارلو در آن زمان با نام مستعار غلام حیدری در مطبوعات می‌نوشت. او کتابی به نام «فروغ فرخزاد و سینما» نوشته که اثر جالبی است. بیش از نود درصد مطالب این کتاب درباره «خانه سیاه است» دربرگرفته و او می‌گوید ما جزئیات زیادی درباره فعالیت فروغ در مجموعه فیلم‌های «چشم انداز» نمی‌دانیم.

کارگردان «پرسه» گفت: «خانه سیاه است» فیلم فروغ است و ارتباطی با ابراهیم گلستان ندارد. اما این موضوع باعث مناقشاتی شده است. فروغ کارهای زیادی در استودیو گلستان انجام داده و مخصوصا به عنوان تدوین‌گر حضوری فعال داشته است. او دو سفر به خارج از کشور داشته و در آن‌ها سینما را دنبال کرده است. به عقیده من در حدود نود درصد این فیلم، نقش فروغ جریان دارد. امروز که دوباره شاهد این فیلم بودم به این نکته رسیدم که «خانه سیاه است» با  آن دوره و زمانه نسبت نزدیکی دارد.

وی با بیان اینکه بستری که این فیلم در آن ساخته می‌شود نیز دارای اهمیت است، بیان داشت: سینمای مستند ایران به عنوان یک جریان به دو سرفصل تقسیم می‌شود. استودیو گلستان سال ۱۳۳۷ به وجود آمد و در آنجا فیلم‌های زیادی ساخته می‌شود. این استودیو در بخش خصوصی شکل گرفت و تکیه به نوعی تهیه‌کننده دارد که کارگردان هم است. افراد بسیاری در این استودیو کار می‌کنند. اما سینمای مستند ایران از سال ۱۳۴۳ و زمانی که وزارت فرهنگ و هنر شکل می‌گیرد آغاز می‌شود.

وی ادامه داد: جریانی که گلستان به وجود آورد به یک جریان و پیشنهاد ادامه‌دار تبدیل نمی‌شود. شروع سینمای متفاوت ما با فیلم‌هایی همچون «گاو» یا فیلم «خشت و آینه» است.

فیلم دارای جهانی شاعرانه است

کلانتری خاطرنشان کرد: زمانی که به سینمای مستند نگاه می‌کنیم، «خانه سیاه است» از زوایای بسیاری جز اولین‌ها به شمار می‌‌رود. فیلم‌های مستند و داستانی گلستان پس از فیلم مستند فروغ، تفاوت‌های زیادی را تجربه می‌کند. فیلم نگاهی امیدوارانه دارد و با یک وضعیت سخت رو به رو می‌شود و این موضوع به کرات مورد توجه بوده است. فیلم «خانه سیاه» است در میان منتقدان خارج از ایران نیز بسیار دیده شده  و جاناتان رزنبام و کریس مارکر آن را ستودند.

وی ادامه داد: گفته می‌شود در سینمای مستند اساس بر تحقیق است و اگر این اتفاق رخ ندهد ، قوامی در کار نیست. «خانه سیاه است» در ۱۲ روز فیلمبرداری شده اما تدوین آن ماه‌ها به طول انجامیده است. باید دید تحقیق چه نقشی در این فیلم دارد. اگر فیلمی صرفا بخواهد به موضوع خاص بپردازد دارای تاریخ مصرف خواهد بود و باید جهان فیلمساز را در خود داشته باشد تا به ماندگاری دست پیدا کند. این فیلم دارای جهان شاعرانه فروغ و همینطور طنازی و عمیق خاص خود است.

کلانتری در خصوص فرآیند تحقیق در ساخت یک فیلم مستند ، گفت تحقیق در کل مسیر یک فیلم جریان دارد و اینگونه نیست که ابتدا تحقیق انجام شده و بعد بر مبنای آن فیلمی ساخته شود. فروغ این فیلم را بیرون کشیدن زیبایی از زشتی نمی‌بیند، چراکه این موضوع بسیار در فیلم مطرح شده است و به نظر من هم بحث بی‌ربطی است. ابتدا باید پرسید زیبایی و زشتی به چه معناست زیرا هر کدام دارای معانی گسترده‌ای هستند. فروغ همانطور که در آن دوره به عنوان یک شاعر زن مشهور بود اما همواره به حاشیه رانده می‌شد و این موضوع بر خلاف تصور رایج است.. به عقیده من فیلم در تدوین دچار ضعف است. من گاهی این فیلم را بدون گفتار تماشا کرده‌ام و باید بگویم تصویر دارای قدرت زیادی است و بدون گفتار متن نیز اثر گذار است. با دیدن «خانه سیاه است» گاهی به یاد فیلم «شب و مه» ساخته  آلن رنه می‌افتم که دارای موقعیتی دهشتناک است. به نظر من مکان‌های زیاد و پیام‌های کوتاه به نوعی آشوب تصویری منجر شده و من هیچ‌گاه نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم. در این اثر، دو فضای شروع و وسط متعلق به گلستان است و او به عنوان تهیه‌کننده نیاز دیده که این فضا را مشخص کند. من مطمئنم متن‌های این مستند از جنس گلستان و متعلق به اوست.

کلانتری ابراز داشت: فیلم درباره «جزامی‌ها» نیست و در بستر موقعیت جزامی‌ها، فیلمساز گفت‌وگوی خود با خالق را شکل می‌دهد. البته او با جزامی‌ها به عنوان وسیله رفتار نکرده بلکه آن‌ها را برای شکل دهی به گفت‌و‌گو به عنوان یک بستر دیده است.

وی بیان داشت: در فیلم مشاهده‌گر فیلمساز دخالتی نمی‌کند اما نوعی انتخاب را صورت می‌دهد و به جز این مسئله، نمی‌توان به شکلی دیگری فیلم را تولید کرد و قرار نیست هر آنچه که در طبیعت وجود دارد عینا در فیلم مستند ثبت شود، چراکه در این صورت دیگر خلاقیت هنرمند معنایی ندارد.

در این برنامه افرادی همچون: پیروز کلانتری، پرویز جاهد، سعید رشتیان، ارد عطارپور، فخرالدین سیدی، پروین ثقه الاسلامی، محمد مقدم، محمدعلی حسین نژاد،  فاطمه محمدی مدیرعامل موزه سینما و … حضور داشتند.

رهبر قنبری با «او» به باغ فردوس  می آید

 

موزه سینما میزبان دومین برنامه نمایش فیلم‌های دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی می شود.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما ،
در این برنامه که  «شب های باغ فردوس»  نام دارد  یک فیلم از دانش آموختگان مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی(باغ فردوس) به نمایش در می آید و پس از آن گفتگویی با حضور عوامل فیلم، منتقد و تماشاگران  شکل خواهد گرفت.
در دومین برنامه «شب های باغ فردوس» که روز چهارشنبه ۲۲ اسفند ساعت ۱۵ برگزار خواهد شد، فیلم سینمایی «او» نمایش داده خواهد شد و پس از آن جلسه نقد و بررسی فیلم با حضور  رهبر قنبری ( کارگردان اثر)، رضا ناجی ( بازیگر) ، پریسا ساسانی (منتقد سینما)، رستم ایران نژاد( مجری و کارشنلس) برگزار خواهد شد.
رضا ناجی ، حسین پرستار و افسانه پورحسن  از  جمله بازیگران فیلم سینمایی «او» هستند.
داستان این فیلم درباره امام جماعت روستایی است که از او برای جانشینی امام جماعت فوت شده روحانی شهر سرعین دعوت می شود که او نمی پذیرد و….
حضور برای علاقمندان آزاد  و رایگان است.

سفرنامه خوانی در موزه سینما

 

سفرنامه خوانی در موزه سینما

در برنامه سفرنامه خوانی با مهد گوهری به سال ۱۸۵۸ سفر خواهیم کرد و همراه چارلز فرانسیس مکنزی اولین کنسول انگلیس در ایران سفری در خط ساحلی شمال ایران خواهیم داشت.

این برنامه ۱۸ اسفند ساعت ۱۸ در سالن فردوس موزه سینما برگزار خواهد شد.

مهمان این جلسه «ستاره حجتی» روزنامه نگار حوزه محیط زیست است که قرار است سفرنامه مکنزی را از دید محیط زیستی بررسی کند.

پس از شکست ایران در جنگ هرات، و بنا بر معاهدهٔ پاریس، حق داشتن کنسول در شهرهای ایران به انگلیس داده شد و مکنزی در سال ۱۸۵۸ به عنوان اولین کنسول بریتانیا در رشت وارد گیلان شد و تا سال ۱۸۶۰ در این شهر ساکن بود. او در اولین سال کنسولگری خود سفری از رشت به استرآباد دارد، و طی آن گزارشی برای دولت خود تهیه می‌کند.

حضور  در این برنامه برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان  است.

باید فرزند زمانه خود باشیم

 

گفتگویی که موزه سینما برای زادروز «حمید بهمنی» منتشر کرد
سینمای ایران، سینمایی فاخر و پاک است/ سینما وسیله‌ای برای ارتقای بشریت است/ باید فرزند زمانه خود باشیم

موزه سینما به مناسبت زادروز حمید بهمنی، نویسنده و فیلمساز پیشکوست سینمای ایران، بخش‌هایی از گفت‌و‌گوی تاریخ شفاهی او را منتشر کرده است که در زیر می خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، حمید بهمنی در ابتدا گفت: من متولد ۱۰ اسفند ۱۳۳۹ و در یکی از محله‌های نزدیک به شاه چراغ شیراز  متولد شدم. برادر بزرگ من در آن زمان، مجله «ستاره سینما» را خریداری می‌کرد و ما به صورت کامل مطالب آن را مطالعه می کردیم. در نتیجه من یک اطلاعات کلی از محیط و فضای کلی سینما به دست آوردم. در واقع از طریق کتاب و مجلات مختلف بود که با سینما آشنایی پیدا کردم.
وی با بیان اینکه اولین فیلمی که در سینما دیدم اثری متعلق به جلال مقدم بود، ادانه داد: یادم می اید همراه با خانواده به تماشای فیلم نشستیم. آن زمان من مشغول هنر نقاشی بودم و هم‌زمان شروع به نوشتن خاطرات خود و داستان‌های کوتاه کردم. مجموعه این رفتارها باعث شد تا علاقه من به سینما و تلویزیون افزایش پیدا کند. همچنین زمانی که وارد دبیرستان شدم، تابستان‌ها مشغول به کار می‌شدم و درآمد خود به علاوه پول توجیبی که از خانواده می‌گرفتم را هزینه تهیه بلیت سینما می‌کردم.
کارگردان فیلم «گلوگاه شیطان» خاطرنشان کرد:  یادم می آید زمانی که انقلاب شد پس از بازگشایی مدارس روزی در فاصله میان دو زنگ درسی همراه با یکی از دوستانم از مدرسه فرار کردیم و در سینما فیلم «الرساله» را دیدیم و در سال ۱۳۶۸  در دانشگاه هنر پذیرفته شدم.
وی بیان داشت: من فیلم اول خود را با استفاده از دوربین ویدئویی ساختم. زمانی که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم،  داستان‌های کوتاهی را در کتاب‌های حوزه مطالعه کردم و مطابق با یکی از همان‌ داستان‌ها، فیلمنامه‌ای به نام «باز این چه شورش است» را نوشتم و تصمیم به کارگردانی آن گرفتم.
بهمنی با بیان اینکه فیلم بعدی او اثری ۱۶ میلیمتری بود، افزود: هم‌زمان با ساخت فیلم سوم وارد دانشگاه و رشته سینما شدم. زمانی که ترم دوم را می‌گذراندم، در دانشگاه با اطلاعیه‌‌ای مواجه شدم که در آن نوشته شده بود ابراهیم حاتمی‌کیا برای بازیگران فیلم خود قصد دارد از علاقه‌مندان تست بگیرد. پس از مصاحبه من برای بازی در آن اثر انتخاب شدم و به این ترتیب برای اولین بار با سینمای حرفه‌ای آشنایی پیدا کردم. حضور در آن فیلم تجربه بسیار خوبی برای من بود و یاد گرفتم اگر روزی بخواهم فیلم بلندی را کارگردانی کنم، چگونه می‌توانم بر صحنه مسلط باشم و موقعیت‌ها را پیدا کنم. همچنین مرحوم رسول ملاقلی پور از اساتیدی بود که من بسیار شیفته او بودم.
این سینماگر پیشکوست خاطرنشان کرد: ما پیش از این ثابت کردیم که سینمای ایران شمایلی فاخر دارد و در دنیا معروف به داشتن سینمایی پاک است که افراد بزرگی در شکل‌گیری آن سهیم بوده‌اند.
بهمنی در پاسخ به سوال محمدتقی فهیم مبنی بر اینکه چه توصیه ای به علاقه‌مندان سینم دارد؟ا گفت: فردی که می‌خواهد فیلمساز شود باید از موارد مهمی آگاهی داشته باشد. چنین فردی باید اهل مطالعه باشد و هم‌زمان بتواند در هنر نقاشی و عکاسی و … نیز فعالیت کند و اهل نوشتن باشد. او باید یک فیلم بین حرفه‌ای بوده و قدرت تحلیل آثار سینمایی را داشته باشد. به نظرم هنر سینما وسیله بسیار خوب و مناسبی برای ارتقاء بشریت و جامعه است. اگر از این وسیله درست استفاده نشود، به برهوت و مقطعی می‌رسیم که در آن هیچ نقطه نجاتی نیست.
وی در پایان  بیان داشت:  خلق فیلم حوزه‌ای است که خداوند در اختیار هنرمند قرار داده است به همین دلیل باید از آن به درستی استفاده کرد. ما باید فرزند زمانه خود باشیم و نیاز است تا نسبت به دوره زمانی خو به تحقیق، پژوهش و فیلمسازی بپردازیم و همواره باید در این مسیر، اعتقاد شخصی خود را در راستای رشد انسانیت، بشریت و الهیات به کار گیریم.

 

گفتگویی که موزه سینما برای زادروز«فریدون جیرانی» منتشر کرد

موزه سینما در ادامه انتشار سلسله گفتگوهای تاریخ شفاهی خود همزمان با زادروز « فریدون جیرانی» فیلمنامه نویس، کارگردان و فیلمنامه نویس بخش‌هایی از گفنگوی این هنرمند را منتشر کرده است که آنرا می‌خوانید.

به گزارش روابط عمومی موزه سینما، فریدون جیرانی، کارگردان سینما در ابتدای گفتگوی تاریخ شفاهی خود با مسعود نجفی، گفت: خاطرات سینمایی و فیلم دیدن‌های من به یک شهرستان کوچک که دارای پنج خیابان و دو سینما به نام‌های «فردوسی» و «مولن روژ» است بازمی‌گردد. یادم می آید من هر ماه با پدرم از تربت حیدریه به مشهد می‌رفتیم و چند روزی در این شهر سپری می‌شد.

«گنج قارون» را در مشهد دیدم

وی با بیان اینکه همراه پدرش برای تماشای «گنج قارون» به مشهد رفته بود و این فیلم را در سینما کریستال دیده بود، ادامه داد: در واقع پدرم را وادار می کردم برای تماشای فیلم‌های مهم به مشهد برویم. ناگفته نماند که حرکت در مسیر تربت حیدریه به سمت مشهد برای من لذت فراوانی داشت. در ابتدا مسیر حرکت اتوبوس‌ها به گونه‌ای بود که از مقابل سردر سینماها عبور می‌کردیم و این موضوع برایم جذابیت زیادی داشت اما بعدها مسیر حرکت دچار تغییر شد و این موضوع از جمله خاطرات تلخ من از آن دوران است.

جیرانی خاطرنشان کرد: تابستان سال ۱۳۴۸ به مشهد آمدم و دوستی من را به گروه تئاتری به نام «نیما» معرفی کرد که مرحوم فریدون صلاحی سرپرست آن بود و بدین ترتیب برای آموختن وارد کلاس‌های آموزش تئاتر شدم. در آنجا داریوش ارجمند پس از فارغ‌التحصیلی به مشهد بازگشته بود و شروع به اجرای نمایشنامه‌هایی در این شهر کرد و اولین نمایش او «چوب به دست‌های ورزیل» نام داشت.

هیچ وقت به کارگردانی فکر نمی‌کردم

وی با بیان اینکه پیوندش با سینما با فیلم «آفتاب نشین‌ها» رقم خورد، بیان داشت: زمانی که فیلمنامه این فیلم را نوشتم به حبیب اسماعیلی و مهدی صباغ‌زاده دادم تا بخوانند که در نهایت صباغ زاده کارگردانی آن را پذیرفت. در «آفتاب نشین‌ها» دستیار کارگردان بودم. با اینکه برای کار دستیاری پیشنهادهای بسیاری داشتم اما فقط در این فیلم  و «سناتور» در چنین سمتی فعالیت کردم.

جیرانی با اشاره به اینکه هیچ وقت به کارگردانی فکر نمی‌کرده ، گفت: بیشترعلاقه داشتم فیلمنامه‌نویس شوم و تمام تمرکزم معطوف به فیلمنامه بود. این مسیر از «آفتاب نشین‌ها» آغاز شد و در ادامه «پرونده» و «رهایی» را نوشتم و در همین زمان با بنی اعتماد آشنا شدم.

وی درباره همکاری خود با رخشان بنی اعتماد یادآور شد: بنی اعتماد در سال ۱۳۵۹ منشی صحنه سینما بود و در سال ۱۳۶۰ قرار شد تا به همراه یکدیگر فیلمنامه‌ای بنویسیم. سال بعد او فیلمنامه را به تلویزیون ارائه داد که ساخت آن مورد موافقت قرار گرفت اما در ادامه به نتیجه نرسید، در واقع خودمان دیگرعلاقه‌ای به ساخته شدن آن فیلم نداشتیم. بعدها باز هم من و بنی اعتماد تصمیم به همکاری گرفتیم. او ایده‌ای درباره یک زن کارگر داشت و چیزی در حدود دو ماه و نیم درباره فیلمنامه آن فکر کردیم و به بحث و نظر پرداختیم اما نتیجه‌ای حاصل نشد. من دو سال پیش از آن، طرح فیلم «نرگس» را نوشته بودم که آن را برای بنی اعتماد تعریف کردم. او از این اثر بسیار استقبال کرد و در مدت یک ماه فیلمنامه نهایی را نوشتیم. بنی اعتماد شخصیت آفاق را به آن طرح اضافه کرد و فیلمنامه «نرگس» آماده شد.

«قرمز» موقعیتم را در سینما تغییر داد

وی افزود: بلافاصله پس از این فیلم، دو قرارداد جدید امضا کردم زیرا فیلمنامه نرگس در جشنواره فیلم فجر آن سال بسیار مطرح شد و بسیاری از افراد مهم به من تبریک گفتند. بعد از آن فیلمنامه‌ای با نام «عاشقم من» را نوشتم و آن را به مهدی فخیم زاده دادم. درواقع از اواسط سال ۱۳۷۶ به دنبال تکمیل این فیلمنامه بودیم که در پاییز متن کامل شد و فرآیند انتخاب بازیگر را پیگیری کردیم اما نتیجه‌ای در پی نداشت.

جیرانی با بیان اینکه بعد از کارگردانی «قرمز» موقعیتش در سینما دچار تغییر شد، بیان داشت: این فیلم در جشنواره و اکران عمومی بسیار موفق بود و به پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۷۸ تبدیل شد. پس از آن من توانستم «آب و آتش» را کارگردانی کنم و سال بعد از آن نیز «شام آخر» را مقابل دوربین بردم. به نظرم این سه فیلم باعث شدند تا جایگاه من در سینما تثبیت شود.

نمایش مستند «خانه سیاه است» در موزه سینما

مستند «خانه سیاه است» توسط موزه سینما نمایش داده می‌شود.
🔸به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در ادامه نمایش‌های ویژه فیلم‌های مستند در موزه سینما تحت عنوان «شب‌های مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند، فیلم‌ «خانه سیاه است» ساخته زنده یاد فروغ فرخزاد بر روی پرده سالن فردوس موزه سینما می‌رود.
🔹در بیست و هشتمین نشست شب‌های مستند که روز دوشنبه ۱۳ اسفند ساعت ۱۷ برگزار می‌شود، پیروز کلانتری؛ مستندساز پیشکسوت و پرویز جاهد؛ پژوهشگر و منتقد سینما درباره فیلم صحبت خواهند کرد.
🔸فیلم روایت غم‌انگیزی از زندگی جذامیان در جذامخانه باباباغی در شمال غربی تبریز است.
حضور در این برنامه برای علاقمندان آزاد و رایگان است.

ما نسل کپی برابر اصل هستیم

آغاز اکران آنلاین مستند سینمایی رخ / ما نسل کپی برابر اصل هستیم
مراسم رونمایی و اکران افتتاحیه فیلم مستند سینمایی «رخ» به کارگردانی سام کلانتری و تهیه کنندگی سام کلانتری و آرش صادقی شب گذشته ۳ اسفند با حضور سازندگان اثر،هنرمنئدان رشته های مختلف هنری و استاد علی اکبر صادقی نقاش پیشکسوت و صاحب سبک در سالن سینماتوگراف موزه سینما برگزار شد.
پس از نمایش فیلم سام کلانتری کارگردان مستند «رخ» در سخنانی کوتاه ضمن تشکر از حضور علاقه‌مندان به این اثر در موزه سینما گفت: از پلتفرم هاشور برای فراهم کردن امکان اکران آنلاین این فیلم بسیار ممنونم و سپاسگزار هستم. در این روزها کم‌تر پلتفرمی وجود دارد که از فیلم‌های مستقل و هنری حمایت کرده و به پخش و اکران آنلاین آن بپردازد. در این شرایط، حمایت از آثار هنری اقدامی بسیار ارزشمند است. همچنین از گروه عوامل این فیلم و آقای ارمین لمیع و سرکار خانم لمیع که در برگزاری این مراسم کمک کردند نیز بسیار سپاسگزارم.
شادمهر راستین استاد دانشگاه، پژوهشگر هنر و فیلمنامه نویس نیز با اشاره به مستند رخ و اثری که از استاد علی اکبر صادقی رونمایی و چاپ شده است گفت : به نسل ما که هم دوره‌ با عباس کیارستمی بودیم، کپی یا رونوشت برابر اصل گفته می‌شود. ایده اصلی فیلم مرتبط با هنر گرافیک است که در آن، نسخه‌های دیگر یک اثر به اندازه نمونه اصلی آن می‌تواند کار را برای مخاطب جلوه دهد.
راستین ادامه داد: آقای کیارستمی بر این عقیده بودند که یک تابلو در موزه تنها توسط چند نفر دیده می‌شود، در صورتی که باید امکانی فراهم شود تا مخاطبان انبوه امکان تماشای آن را داشته باشند.
راستین ادامه داد: نسخه چاپ سیلک این اثر در سه رنگ و به صورتی ظریف آماده شده که هم می‌تواند جنبه‌های آرتیستیک اثر را تقویت کرده و هم امکانی فراهم کند تا مخاطبان بیشتری با آن رو به رو شوند. اینکه افرادی بتوانند بخشی از خاطره جمعی فیلم دیدن را نه تنها با پوستر، بلکه با پلان های فیلم همراه خود به خانه ببرند باعث می‌شود تا بتوانند ارتباط بیشتری را با آن اثر برقرار کنند. از آتلیه دستان تشکر می‌کنم که امکان بهره گیری بیشتر از این فیلم و هنر نقاشی را فراهم کرده است.
در ادامه فرزاد توحیدی از مدیران پلتفرم هاشور نیز با اعلام آغاز اکران انلاین این فیلم از طریق هاشور گفت: امشب برای من یادآور اولین اکران آنلان در ایران و در همین سالن است. «توران خانم» درباره زندگی بانو توران میرهادی و همچنین فیلم استاد چکناواریان ساخته دوست عزیز از دست رفته بکتاش آبتین بود.
توحیدی افزود: پرده این سالن امشب به رخ استاد گرانقدر علی اکبر صادقی مزین شد در واقع فیلم مستند «رخ» دروازه‌ای برای ورود به دنیای این استاد نقاش ایرانی است که همچون رخ، همه جای صفحه شطرنج، بدون محدودیت آوردگاه اوست و او استاد همیشه پیروز این صفحه بوده است. هاشور افتخار دارد که میزبان اکران آنلاین فیلم «رخ» است که به همت سام کلانتری نازنین و آرش صادقی عزیز خلق شده است.
در پایان مراسم از نسخه چاپ دستی اثر خلق شده توسط استاد علی اکبر صادقی که در فیلم به نمایش درآمده، رونمایی و بصورت نمادین امضا شد .

مستند سینمایی رخ به کارگردانی سام کلانتری و تهیه کنندگی سام کلانتری و آرش صادقی برداشتی آزاد از زندگی و رویاهای علی اکبر صادقی نقاش معاصر و هنرمند نامی هنرهای تجسمی است.

گفتگویی که موزه سینما برای زادروز «سیاوش طهمورث» منتشر کرد

گفتگویی که موزه سینما برای زادروز «سیاوش طهمورث» منتشر کرد
۶۰ سال عشق به هنر؛ روایت سیاوش طهمورث از مسیر بازیگری/ فیلمنامه برایم مهم‌تر از نام‌هاست/ هیچ‌یک از نقش‌هایم شبیه به هم نیستند/ بازیگران جوان از قرارگرفتن مقابل من واهمه دارند

موزه سینما به مناسبت زادروز سیاوش طهمورث بازیگر پیشکسوت و توانمند سینمای ایران، بخش‌هایی از گفت‌و‌گوی تاریخ شفاهی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می خوانید.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، سیاوش طهمورث هنرمند نام‌آشنای عرصه بازیگری با اشاره به ملاک‌های خود برای پذیرش حضور در یک اثر ، گفت: زمانی که یک فیلم یا سریال پیشنهاد می‌شود، نسبت به وجود سایر بازیگران و یا کارگردان آن اثر توجهی ندارم و تنها فیلمنامه برایم اهمیت دارد. به دلیل اینکه اگر از بازیگران کار مطلع باشم، هنگام خواندن فیلمنامه، آن‌ها را به جای شخصیت‌ها تصور می‌کنم، ذهنم مغشوش می شود و به سمتی دیگر می رود.
بازیگر «اجازه نشین‌ها» گفت: اگر متن دلخواه من نباشد به هیچ عنوان بازی در آن فیلم یا سریال را قبول نمیکنم، اما اگر بتوانم حتی کوچکترین ارتباطی با فیلمنامه برقرار کنم، با کارگردان و نویسنده صحبت می کنم و طی آن نظرات خود را به آن‌ها منتقل می‌کنم، اما با این وجود تلاش دارم تا عقیده خود را به آن‌ها دیکته نکنم.
طهمورث با بیان اینکه در مرحله بعد کارنامه یک کارگردان را بررسی می‌کنم تا متوجه شوم او دارای چه سوابقی است، افزود: اگر کارگردان فردی تازه کار باشد، به قدرت تشخیص معرف خود اعتماد کرده و درباره سایر بازیگران اثر پرس و جو می‌کنم، اما با این وجود برخلاف بسیاری دیگر، هیچ‌گاه از یک کارگردان نمی‌خواهم بازیگری را تغییر دهد.
وی ادامه داد: علاقه‌مند هستم بازیگری که در مقابل من قرار می‌گیرد فردی بسیار توانمند باشد، چراکه ویژگی‌های او، من را نیز توانا می‌کند و در کنار یکدیگر می‌توانیم کامل شده و نتیجه‌ای مناسب را به مخاطبان عرضه کنیم.
طهمورث درباره نخستین فعالیت حرفه‌ای خود در عرصه تصویر خاطرنشان کرد: اولین کاری که در این حرفه به من پیشنهاد شد، اثری متعلق به آقای داوود میرباقری بود و او خود نیز برای اولین بار می‌خواست کارگردانی را تجربه کند. میرباقری سال ۱۳۵۸ در کلاس‌های من در تئاتر شهر شرکت می‌کرد. زمانی که متن پیشنهادی را خواندم، نظراتم را به میرباقری گفتم. در آن اثر، من نقش دو شخصیت را ایفا می‌کردم که یکی از آن‌ها فردی ساواکی و دیگری گورکن بود که تفاوت‌های بسیاری میان این دو نقش وجود داشت تا آنها که به سختی مخاطب تشخیص داد نقش گورکن را من بازی کردم.بعدها میرباقری نویسندگی و کارگردانی مجموعه «گرگ‌ها» را برعهده گرفت و من به عنوان بازیگر و مشاور کارگردان او را در این مجموعه همراهی کردم.
وی خاطرنشان کرد: بسیاری از بازیگران جوان در ابتدا از قرار گرفتن مقابل من دچار واهمه می‌شوند. این موضوع به قدرت بازیگری من ارتباطی ندارد، بلکه من تمام شخصیت‌هایی که نقش آن‌ها را ایفا می‌کنم، باور کرده و از ناخودآگاه خود چیزی را به هر شخصیت می‌افزایم. به نظر من تمام خصلت‌ها و شخصیت‌های موجود در عالم هستی، در یک فرد وجود دارد. اما ما برمبنای موقعیت اجتماعی و ژنتیک خود، تنها ابعادی از شخصیت خود را ارائه می‌کنیم. زمانی که من برای ایفای نقش با یک کاراکتر زندگی کرده و او را در جامعه می‌یابم، در مرحله بعد او را در خود پیدا کرده و به همین دلیل نقش را به صورت باورپذیر ارائه می‌کنم.
بازیگر مجموعه «نابرده رنج» افزود: به جرئت می‌توانم بگویم تمام نقش‌هایی که من در دوران فعالیتم بازی کردم شباهتی با یکدیگر ندارند، حتی اگر در یک زمینه و دسته قرار داشته باشند.
وی همچنین گفت: زمانی که در حال ایفای نقش مقابل دوربین هستید، به هیچ عنوان نباید دوربین را ببینید و باید زندگی خود را داشته باشید. در این صورت است که دیگر مدیوم‌های تئاتر، سینما و تلویزیون برای یک بازیگر تفاوتی نخواهد داشت.
طهمورث در خصوص نسل جوان نیز گفت: نسل جوان ما بسیار باهوش و بااستعداد است، اما متاسفانه تعلیم دهنده‌ای برای آن‌ها وجود ندارد و به همین دلیل اشتباهاتی صورت می‌گیرد. به عقیده من هر فرد باید نسبت به داشته‌ها و دیده‌های خود دچار شک باشد تا بتواند به تحقیق و جست‌و‌جو‌ پرداخته و دلیل هر چیز را متوجه شود.
این هنرمند پیشکسوت در پایان بیان داشت: من نزدیک به شصت سال است که در عالم هنر مشغول فعالیت هستم و می‌خوام از زندگی در این فضا لذت برده و به عشق این هنر و تعهد شخصی خود وفادار باشم. در هر صورت دوران ما نیز به اتمام خواهد رسید و قطعا نسل‌های بعد نیز هنرمندان توانمندی خواهند بود و می‌توانند پا جای نسل پیشین بگذارند.

«پرنیان» دارای سویه‌های شاعرانه و اجتماعی است / با تماشای «پرنیان» می‌توان از ترومای تراژیک عبور کرد

بیست و هفتمین جلسه برنامه «شب‌های مستند» با نمایش فیلم «پرنیان» که توسط فیلمخانه ملی در اختیار موزه سینما قرار گرفت، در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، پس از نمایش مستند «پرنیان»، ارد عطارپور کارگردان، فخرالدین سیدی مستندساز و مجری برنامه، محمد مقدم مستندساز و فرهاد ورهرام پیشکسوت سینمای مستند به بحث و گفت‌و‌گو پیرامون این فیلم پرداختند.
به گزارش روابط عمومی موزه سیتما، فخرالدین سیدی که اجرای برنامه را بر عهده داشت درباره مستند «پرنیان» گفت: در این مستند در عین حال که سایه مرگ احساس می‌شود، اما شخصیت اصلی آن سرشار از حس زندگی است و تسلیم وضعیت مرگبار نمی‌شود.
ارد عطارپور کارگردان فیلم «پرنیان» گفت : این فیلم درسال۱۳۸۰ تولید شد و موضوع آن دغدغه های زندگی خانوادگی و کاری یک باستان شناس است. خوشحالم که امروز این اثر با همکاری موزه سینما و فیلمخانه ملی ایران و با کیفیتی مناسب روی پرده رفت.
زمانیکه با سوژه این فیلم مواجه شدم. برای فیلمبرداری کاری در مورد تاریخ تجارت در قشم حضور داشتم. با آقای یغمایی باستان شناس همان جا آشنا شدم و آشنایی با او باعث شد ایده ساخت فیلم پرنیان به ذهنم خطور کند.
این فیلمساز مطرح سینمای مستند بیان داشت. موزه ای که در فیلم مشاهده می شود را در سمنان دیدم.اسکلت زن باردار همانجا بود من میان اسکلتی که فرزند را در رحم داشت و پرنیان و فرزندش که در فیلم حضور داشتند شباهتی پیدا کردم واین موضوع توجه مرا جلب کرد .
عطار پور در خصوص مستند پرنیان یادآور شد: در طول فیلم استاد باستان شناس از اینکه فیلم چه مسیری را طی می کند اطلاع نداشت.اما می‌دانست که پرنیان چه سرنوشتی دارد و همین طور فرزندش .تنها زمانش را نمی دانست. با این وجود میل به زندگی و مراقبت از خانواده اش در او به شکلی قدرتمند وجود داشت.
عطا پور در خصوص نوع تعامل خود با فیلمبردار مستند پرنیان نیز خاطر نشان کرد: من با فیلمبردار این فیلم علی اکبر ولد بیگی فیلم های زیادی کار کرده ایم و به همین دلیل از سلایق کاری یکدیگر شناخت داشتیم. من هم تلاش کردم از توانایی های او در فیلمبرداری این فیلم استفاده کنم.
وی درباره نحوه تعامل خود با شخصیت های حاضر در این مستند نیز ابراز داشت: مراحل تولید این فیلم هشت ماه طول کشید و دوستی من با این خانواده به تدریج شکل گرفت و ارتباط عمیقی بین ما ایجاد شد.در نهایت حضور ما در این خانواده با اعتراضی روبرو نشد.
عطارپور در مورد شباهت های میان مستند پرسپولیس -شیکاگو و پرنیان گفت: من موضوعات تاریخی را در آثار خود دنبال میکنم و این دو اثر نیز دارای فصل مشترکی به نام تاریخ هستند اما در هر یک از این دو فیلم نوع پرداخت متفاوت است.
در ادامه فرهاد ورهرام مستندساز پیشکسوت درباره مستند «پرنیان» بیان داشت: من در سال ۱۳۸۳ این فیلم را در گیلان دیدم و در آن زمان چند سالی از سینمای مستند فاصله گرفته بودم و شناختی از آقای عطارپور نداشتم. تماشای این فیلم برای من جذابیت زیادی داشت و باعث آشنایی و رفاقت میان من و عطارپور شد. از نطر من مستند «پرنیان» در گونه باستان شناسی دسته بندی شده است.
وی با بیان اینکه دسته بندی فیلم‌های مستند در ایران از پیش از انقلاب به صورت نادرستی انجام شده است، افزود: بعدتر محمد تهامی نژاد به دسته بندی درست تری در این زمینه رسید. به نظر من این فیلم ارتباطی به دسته باستان شناسی ندارد، بلکه یک اثر خود بیانگر از زبان آقای عطارپور است و دربردارنده وضعیت باستان شناسی است که سال‌ها برای رسیدن به فرهنگ و تمدن فعالیت کرده، اما خود در آستانه فروپاشی است.
ورهرام با بیان اینکه مستند «پرنیان» فیلمی دو سویه است، گفت: این اثر از یک سو به کشف فرهنگ و تمدن و از سوی دیگر به نابودی می‌پردازد. من این فیلم را در قاعده آثار پرتره به حساب می‌آورم. در ایران به دلایل مختلف فاقد سینمای پرتره هستیم و تنها سینمای بیوگرافی تصویری نمود دارد که آن‌ هم با فراز و فرودهایی همراه بوده است. سینمای پرتره روایت شخص از تاریخی است که بر او گذاشته است.
کارگردان مستند «بازار در اردهال» در ادامه بیان داشت: این فیلم از جمله معدود مواردی است که توانسته به سینمای پرتره نزدیک شود. «پرنیان» از منظر نشانه شناسی نیز دارای موارد فراوانی است که می‌توان مفصل به آن پرداخت. همچنین نشانگر این موضوع است که چگونه باستان شناسی می‌تواند ما را به فضای‌های دیگر نظیر درونیات باستان‌شناس و جامعه هدایت کند.
ورهرام ادامه داد: این فیلم دارای سویه‌های شاعرانه، اجتماعی و..‌ است. امسال من در آکادمی خانه سینما در حدود نود فیلم مشاهده کردم و بهترین آثار کیلومترها از «پرنیان» فاصله دارند. به ندرت می‌توان در سینمای مستند امروز ایران فیلمی به شرافت و استحکام «پرنیان» را مشاهده کرد.
در ادامه این نشست محمد مقدم مستندساز نیز گفت: خوشحالم که پس از ۲۰ سال توانستم مجددا به تماشای این فیلم بنشینم. اثری که تبدیل به یکی از آثار مستند کلاسیک سینمای ایران شده است. در یک پیمان نانوشته علم باستان شناسی، با جهان اموات گره خورده است و بیش از ۹۰ درصد کاوش‌ها مربوط به گورستان‌های باستانی است و این موضوع در خصوص کاوش‌های مصر باستان نیز وجود دارد.
وی ادامه داد: حتی موارد منقول کشف شده نیز بیشتر از گورهای باستانی به دست آمده‌امد. عطارپور زمانی که این فیلم را ساخته بسیار جوان بوده است، اما با پختگی هنرمندی که در او رسوخ کرده و به صورت آکاهانه، بر موارد بسیاری چشم پوشیده و به خوبی تشخیص داده که با چه پدیده‌ای رو‌به‌رو بوده است.
مقدم با بیان اینکه ذات فیلم بسیار مرگ انگارانه است و سایه مرگ در سراسر آن احساس می‌شود، ادامه داد: در خوانش مجدد اثر متوجه می‌شویم که با تماشای فیلم می‌توان از ترومای تراژیک عبور کرد و این موضوع می‌تواند در بیننده تاثیر فراوانی برجای بگذارد.
این مستندساز ابراز داشت: این فیلم از هم‌قطاران خود جلو افتاده و پیام فکری دیگری را ارائه می‌کند. عموما فیلم‌های باستان شناسی در جهان گذشته متوقف باقی می‌مانند، در صورتی که «پرنیان» پیوندی میان جهان گذشته و حال برقرار می‌کند و این مسئله با یک زبان بدیع بصری صورت گرفته است. در واقع گذشته و حال همچون تار و پود یک فرش در هم تنیده شده و تفکیک ناپذیر هستند.
مقدم بیان داشت: ربع قرن از ساخت این فیلم گذشته و در طی این مدت، سینمای مستند ایران تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. یک سوال مهم این است که در مواجهه با سوژه ها تا چه اندازه تلاش می‌کنیم تا رفتار نجیبانه را در پیش بگیریم. در سال‌های اخیر مشاهده شده که جریانی به راه افتاده است که انگار تنها به نشان دادن زخم‌های حاضر در جامعه متمرکز هستیم. این روزها جعل روایت و شیرجه رفتن در زندگی مردم به امری روتین تبدیل شده است. در صورتی که این فیلم احترام به سوژه را یادآور می شود که موضوعی بسیار مهم است.

 

بازدید هیات سینمایی هند از موزه سینما

دبیر جشنواره بین‌المللی فیلم چنای در صدر هیاتی از سینمای هند از موزه سینما بازدید کرد.
به گزارش روابط عمومی موزه سینما، در این دیدار موهان داس دبیر جشنواره lake city، ارهان جمال نویسنده،کارگردان و پخش‌کننده فیلم، شانموگام دبیر جشنواره بین‌المللی فیلم چنای را همراهی کردند.
ذاکر حسین شیخ کارشناس سینمایی خانه فرهنگ ج.ا.ایران، مهدی صالحی رئیس اداره همکاری‌های رادیویی، تلویزیونی و مطبوعاتی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما، فاطمه محمدی مدیرعامل موزه سینما و محمد طیب مدیرکل امور بین‌الملل سازمان سینمایی از دیگر حاضران در این بازدید بودند.
مدیرعامل موزه سینما ضمن استقبال از بازدید هیات سینمایی هند و گفتگوهای صورت گرفته حین این بازدید، گفت: به منظور گسترش همکاری میان دو کشور خوب است هفته مشترک سینمای ایران و هند برگزار گردد.
فاطمه محمدی اظهار کرد: میزبانی برای برگزاری کارگاه‌های تخصصی سینمایی با حضور فیلم‌سازان مطرح دو کشور از دیگر زمینه‌های همکاری مشترک است.
همچنین علی دهکردی مدیرعامل خانه سینما با اشاره به پیوند دیرینه سینما و فرهنگ ایران و هند و سهم بزرگ سینمای هند از سینمای دنیا، ابراز امیدواری کرد: اشتراکات فرهنگی موجود منجر به تقویت پیوند میان سینمای دو کشور شود.
ارهان جمال نویسنده، کارگردان و پخش‌کننده فیلم از جمله حاضران در هیات سینمایی هند نیز در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از فرصت ایجاد شده برای بازدید از موزه سینما، بیان داشت: این بازدید منجر به جرقه‌های ذهنی زیادی برای نوشتن فیلم‌نامه و تولید فیلم‌های تازه برای من شد زیرا موزه سینمای ایران، بهترین‌های تاریخ سینما را در خود جای داده است.
شانموگام دبیر جشنواره بین‌المللی فیلم چنای نیز با تاکید بر ضرورت ایجاد فضا برای تولید مشترک میان سینمای ایران و هند؛ تصریح کرد: در هند پسر عمویم چیزی شبیه موزه ساخته است که در آن ۴۰ ماشین متعلق به بازیگران، کارگردانان، نویسندگانی با قدمت بیش از ۱۰۰ در آنجا گردآوری شده است.
موهان داس دبیر جشنواره lake city ضمن اشاره به فرهنگ و تمدن هزاران ساله ایران، بیان داشت: امیدوارم در آینده شاهد همکاری بیشتر و تولید محصولاتی در راستای معرفی فرهنگ و تاریخ دو کشور باشیم.