کشف کیارستمی توسط جشنواره‌ها

علیرضا رئیسیان کارگردان سینما به مناسبت زادروز و برنامه نکوداشت زنده یاد «عباس کیارستمی» متنی را در اختیار موزه سینما قرار داده است که به شرح زیر است:

آشنایی من با عباس کیارستمی به پیش از انقلاب و تماشای فیلم‌های او باز می‌گردد زمانیکه آثار کوتاه او را در جشنواره‌های کانون پرورش فکری دیده بودم. از این میان فیلم‌های نیمه بلند و نیمه داستانی او «مسافر» و «تجربه» برایم بسیار جالب بودند.

نگاه کیارستمی برای من بسیار خاص و ویژه بود. فیلم «گزارش» را در جشنواره جهانی فیلم تهران دیدم، اثری که در کوران سینمای هنری بین‌المللی آن زمان همانند یک اتفاق غیرمنتظره بود. پس از انقلاب، دو فیلم کوتاه از کیارستمی را در جشنواره فیلم فجر دیدم . فیلم‌های بلند او نیز عموما مورد استقبال هیئت داوران در جشنواره  فجر قرار گرفت و بعدها در جهان نیز مطرح شد.  فیلم‌هایی همچون «خانه دوست کجاست»، «زندگی و دیگر هیچ» و «کلوزآپ» از جمله این آثار هستند.

من معتقدم سینمای کیارستمی به واسطه جشنواره‌ها شناخته و مطرح شد و به اوج رسید. در آن مقطع سینمایی نویسان داخلی و خارجی چندان آشنا و همراه با این جنس از سینما نبودند و منتقدین داخلی نیز عموما مواضع مخالف و تندی در خصوص فیلم‌های او داشتند. مخاطبان سینما نیز استقبال چندانی نسبت به فیلم‌های کیارستمی از خود نشان نمی‌دادند، چراکه آثار او در جریان سینمای حرفه‌ای رایج قرار نداشتند. تمایل و شناخت جشنواره‌ها و بعد اوج گرفتن این جنس از سینما باعث شد تا کیارستمی با ساخت فیلم «طعم گیلاس» به نقطه اوج و تکامل خود برسد. زمانی که فیلمنامه فیلم «سفر» را از فارابی خریداری کردم با متنی کامل مواجه بودم که به این نهاد واگذار شده بود. گویا کیارستمی قصد داشت پس از فیلم «خانه دوست کجاست» این فیلمنامه را کارگردانی کند، اما این اتفاق رخ نداد و آن را واگذار کرد. در اجرای این فیلمنامه تغییرات زیادی در نوع نگاه اتفاق افتاد. من معتقدم سینمای کیارستمی از نوعی نبوغ که در تجربه به تکامل رسید سرچشمه می‌گرفت و چندان نمی‌توان تکنیک و فرم‌های سینمایی را برای آن متصور بود. حتی لغت سبک را نیز نمی‌توان به آن اطلاق کرد، زیرا این واژه دارای ویژگی‌های عمومی در کار یک سینما گر است که بعدها به سبک منجر می‌شود.

روش کیارستمی منحصر به خود او بود و پیش از او شهید ثالث تنها دو فیلم ساخت و بعد از ترک ایران، رابطه این فیلمساز با سینما و موضوعات داخل کشور قطع شد اما او همچنان به روش خود پایبند ماند و ادامه آن روش به صورتی کامل‌تر در سینمای کیارستمی اتفاق افتاد. اگر شهید ثالث دوران فیلمسازی خود را در ایران ادامه می‌داد، این دو فیلمساز مکمل یکدیگر شده و جریان به صورت دیگری ادامه پیدا می‌کرد. نبوغی که کیارستمی در نوع نگاه و تعریف خود از فیلم و سینما داشت، در یک تجربه طولانی اتفاق افتاد و به هیچ عنوان حتی افرادی که قصد تکرار این روش را داشتند به چنین جایگاهی دست پیدا نکردند. فیلم «خانه دوست کجاست» زمانی که در جشنواره لوکارنو پلنگ برنزی را برنده شد پیش از او تقوایی با «ناخدا خورشید» این جایزه را به دست آورده بود و در نتیجه اولین جایزه مهم بین‌المللی بعد از انقلاب متعلق به تقوایی است.

کیارستمی در فیلم «طعم گیلاس» خود تهیه کننده بود و من کمک‌های کوچکی در مسیر تولید این فیلم انجام دادم. اتفاقی که بسیار برای من دارای جذابیت و باعث افتخار بود. این اثر با مشکلاتی در داخل مواجه شد. «طعم گیلاس» قرار بود در جشنواره کن به نمایش درآید و زمان کمی برای آماده سازی آن وجود داشت.

اتفاقاتی که در جریان «باد ما را خواهد برد» به عنوان آخرین اثر داستانی او در ایران به هنگام فیلمبرداری اتفاق افتاد و وزارت ارشاد دستور به حذف شعر خیام داده بود و این موضوع بسیار او را آزار می‌داد. متاسفانه پیگیری‌ها به نتیجه نرسید و شاید به همین دلیل کیارستمی دیگر در ایران فیلم داستانی نساخت. به علاوه شرایط فیلمسازی روز به روز بدتر می شد و امکاناتی که برای سینمای هنری و مستقل از دهه شصت وجود داشت، کم رنگ شده بود.

کیارستمی با ساخت فیلم‌های «کپی برابر اصل» و «مثل یک عاشق» سینما را در خارج از کشور ادامه داد و قرار بود فیلم بعدی خود را در کشور چین بسازد. پس از فیلم «باد ما را خواهد برد» همکاری مشترک ما ادامه پیدا نکرد. روش خاص و ویژه کیارستمی در فیلمسازی، به مرور نوعی نگاه را به منتقدان و بینندگان سینما تحمیل کرد که طی آن دیدن فیلم‌هایی خارج از جریان رسمی را دنبال کنند و این موضوع مهمترین موفقیت سینمای کیارستمی به شمار می‌رود. من بیش از سیزده سال و از فیلم «سفر» تا «ایستگاه متروک» و … همراه او بودم و شناخت نزدیکی میان ما وجود داشت. کیارستمی از صحبت‌هایی که درباره او در داخل از کشور مطرح می‌شد رضایت چندانی نداشت. به علاوه جریاناتی در مطبوعات وجود داشتند که تمایلی به شناخته شدن سینمای شخصی او نداشتند. مردم نیز چندان با سینمای او آشنا نبودند و این موضوع به دلیل اشتباه مجله‌های سینمایی و رسانه هایی مانند رادیو و تلویزیون بود و متاسفانه تا امروز نیز ادامه دارد و تلوزیون مایل نیست فیلم های هنری و جشنواره ای مطرح شوند، چراکه معتقد است این فیلم‌ها نوعی باور را مطرح می‌کنند که با مقتضیات ایدئولوزیک روز چندان سازگار نیست.

کیارستمی این مسیر را در شرابطی آغاز کرد که سینمای ایران در دنیا ناشناخته بود و به همین دلیل کار بسیار بزرگی را صورت داد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *