به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، سعید رجبی فروتن افزوده است : تا قبل از اینکه سیستم بتاکم و دوربینهای پرتابل آن وارد کشور شوند و در اختیار مراکز صداوسیما و سایر شرکتهای فیلمسازی قرار بگیرد ، برای پوشش و پخش و انتشار اخبار و گزارشهای فوری از فیلم ریورسال reversal film استفاده میشد. این فیلمها که در اصل پزتیو بودند، برخلاف فیلم نگاتیو در یک مرحله ظهور و ثبوت در داروی شیمیایی مخصوص، قابلیت تدوین و نمایش پیدا میکردند.
رجبی فروتن افزوده است: سهولت این امر به قدری بود که اغلب مراکز صداوسیما از امکان ظهور و شستشوی فیلم ریورسال برخوردار بودند و نیاز به ارسال فیلمهای گرفته شده با دوربینهای ۱۶ میلیمتری، به لابراتور مرکزی صداوسیما نبود.فیلمهای ریورسال در جریان حوادث انقلاب ۵۷ و جنگ تحمیلی ۸ ساله کمک زیادی به پوشش اتفاقات روزمره جنگ دادند و برای تهیه گزارشهای روزانه و آنی از وقایع نبرد، به کار گرفته شدند. در سالهای بعد دوربینهای پرتابل آنالوگ بتاکم و پس از آن دوربینهای دیجیتال این وظیفه را بر دوش گرفتند تا ثبت و انتقال تصاویر به مرکز پخش، سرعت خیره کنندهای به خود گیرد.
به جز صداوسیما پیش از انقلاب و یک دهه پس از آن در وزرات فرهنگ و هنر و سپس فرهنگ و ارشاد، اداره کل تولید فیلم و عکس با اتکا به لابراتور نسبتا پیشرفته و بروز خود ، نسبت به اعزام گروههای فیلمبرداری به میدانهای خبری اقدام میکرد تا با بهرهگیری از فیلمهای ریورسال و نگاتیو، رویدادهای ملی را ثبت کنند.
این مدیر فرهنگی در یادداشت خود خاطر نشان کرده است: این فیلمها بعدها دستمایه ساخت مستندهای ماندگار و تاریخی از پروژههای بزرگ عمرانی، اجتماعی، حوادث انقلاب و جنگ شدند. با تعطیلی اداره تولید به تناسب تحولات فناوری و شکلگیری شرکتهای خصوصی تولید فیلمهای ویدیویی، این وظیفه برون سپاری شد. البته تمرکز گروههای آزاد فیلمسازی به ساخت فیلم مستند بود و ساخت فیلمهای خبری به گروههای متعدد تلویزیونی و مراکز صداوسیما در سراسر کشور سپرده شد.
وی تصریح کرده است: افزایش پهنا و سرعت اینترنت در کشور از اوایل دهه نود، کافی بود تا تحولی شگفتانگیز این بار در پخش زنده و برخط اتفاقات میدانی بیفتد و مخاطب بیواسطه در جریان آن قرار گیرد. در ادامه توسعه امکانات ارتباطی و دسترسی عموم مردم به انواع دوربین و گوشیهای موبایل نسل جدید ، پدیده «شهروند ٫ رسانه» را پدید آورد تا تولید و انتشار محتوا در بستر شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی، آرایش و صورتبندی جدیدی به فضای رسانهای کشور بخشد و همه چیز به رسانههای رسمی خلاصه و محدود نشود. در این میان بعد از تعطیلی اداره تولید فیلم و عکس در معاونت سینمایی وزارت ارشاد در دهه هفتاد و موسسه رسانههای تصویری بیست سال بعد از آن، سازمان سینمایی و موسسات تابعه آن از جمله مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، رسالت خود را به سیاستگذاری و حمایت از تولید فیلم معطوف کردند.موسسه رسانههای تصویری از برگزاری جشنواره فیلمهای ویدیویی حمایت کرد، حقوق تعداد زیادی از فیلمهای غیرسینمایی را خریداری کرد و در ساخت چند فیلم سینمایی مشارکت مالی کرد.
این یادداشت افزوده است: مرکز گسترش سینمای مستند سرمایهگذار اصلی بسیاری از پروژههای مستند بلند و نیمه بلند شد اما هیچگاه پا در میدان فیلمسازی نگذاشت چون واقعا نیازی هم به حضور مستقیم آن احساس نمیشد. جشنواره حقیقت هر ساله بزنگاه نمایش و رقابت فیلمهای مورد حمایت مرکز با فیلمهای تولید شده توسط سایر اشخاص حقیقی و حقوقی است. واقعه سهمگین جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا علیه مناطق نظامی و غیرنظامی ایران از بامداد ۲۳ خرداد بمدت ۱۲ روز که به شهادت قریب به یکهزار نفر از هموطنان و مدافعان کشور انجامید، حکم میکرد مستندسازان میدانی یا اصطلاحا فیلمسازان کوله پشتی مورد حمایت مرکز گسترش سینمای مستند، این بار زوایای قابل نمایش از معرکه اخیر را در کوتاهترین مدت ضبط و تدوین کرده و بر روی پلتفرمهای موجود بارگذاری و منتشر کنند. در واقع مرکز باید متناسب با ابعاد رویداد که به انسجام و اتحاد ملی همه اقشار و طبقات اجتماعی منجر شد، انعطاف و ابتکار عمل لازم را به خرج میداد تا سهمی در روایت هنرمندانه ماجراهای تلخ و شیرین شهرها را به خود اختصاص دهد.
رجبی فروتن نوشته است: به یاد میآورم در جریان ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، مرکز سینمای تجربی و نیمه حرفهای به ابتکار و مدیریت مهدی مسعود شاهی (مرحوم) در معاونت سینمایی وقت، با فراخوان و ساماندهی تعدادی از فیلمسازان به صحنههای تشییع تاریخی و پرشکوه امام خمینی، به زیبایی این رخداد بزرگ را ثبت کرد تا فیلمهای متعددی بر اساس راشهای گرفته شده، تولید و پخش شود. شک ندارم که در جشنواره پیش روی سینماحقیقت، فیلمهای مرتبط با جنگ اخیر، جایگاه ویژهای خواهند داشت و جذابیت جشنواره را دوچندان خواهند کرد. مرکز گسترش تا آن زمان با کمک به تکمیل و آمادهسازی فیلمهای گرفته شده، واکنش مورد انتظار را برآورده خواهد ساخت.این واقعه هر چه بود به پایان رسید و همگان آرزومندیم که تکرار نشود ولی در اتفاقات مشابه ملی از نوع خوب و غرورانگیز و امید آفرین آن، میتوان این نوع از مستندسازی پارتیزانی را یکبار تجربه کرد و آثار و پیامدهای آن را به نظاره نشست.