به گزارش پایگاه خبری موزه سینمای ایران، محمود گبرلو ، مجری تلویزیون، منتقد و تحلیل گر سینما و تلویزیون در یادداشتی نوشت: ایران در شرایط سخت بسر میبرد ، نظامیان هوشیارانه در مقابل متجاوز مقاومت میکنند ، مردم مظلومانه در شرایط سخت جنگی قرار گرفتهاند ، زندگی عادی و اجتماعیشان بهم ریخته و در تنگناهای اقتصادی قرار گرفتهاند، فرزندانشان مظلومانه به شهادت میرسند، جوانان نگرانند و بلا تکلیف ! در این شرایط سخت، تکلیف اهالی فرهنگ و هنر در مقابل این بلاها چیست؟ چه نقشی دارند و چه میتوانند بکنند؟
گبرلو در این یادداشت افزوده است: روحیه حساس و دلسوزانه هنرمندان نسبت به جامعه و رابطه متقابل مردم و هنرمند در طول تاریخ ثابت شده، بنابراین همیشه زمینه عکس العمل در درون هنرمندان برای وقایع و حوادث وجود دارد. اما گمان میرود هنرمندان ایرانی، قدری از حوادث روزگار خود فاصله گرفته و نقش کلیدی خود را بخوبی ایفا نمیکنند، این موضوع اگر مورد بدون حب و بغض آسیب شناسی شود میتوان راه روشنی را برای آینده ترسیم کرد . برخی با اصل این اتفاقات موافق نیستند و جنگ را مضر یک جامعه برای توسعه و ترقی و پیشرفت میدانند و مهم اینکه عامل اتفاقات این روز را حاکمیت دانسته و این تعداد _ که به زعم من اندک هستند_ یا از ایران رفتهاند و یا اگر ماندهاند اثری که خلق کردهاند، فارغ از نگاه و اندیشه مورد دلخواه حاکمیت است ، برخی هم که آشکار کردهاند متاسفانه گاهی مورد مواخذه و توبیخ قرار گرفتهاند.
دراین یادداشت آمده است: جمعی دیگر که با این رویدادها و اتفاقات ، که بر مبنای آرمانهای انقلابی تبیین شده است موافقاند علنا موضع گیری کرده و آثار هنری را در همین ارایه کردهاند و ابایی هم ندارند که اعلام کنند فیلمساز حکومتی هستند. گروهی دیگر _که به زعم من در اکثریت قرار دارند _ آرمانها و ارزشهای نهفته در حاکمیت پی از انقلاب را قبول داشته و حتی به آن اعتقاد دارند اما به مرور زمان، منتقد و گاه معترض رفتارها، کلامها و روشهای برخی مسئولین حاکمیتاند و حتی برای این نوع گلایهها ، مورد بی مهری قرار گرفتهاند اما با نگاه و تئوری خود و با باور به مفاهیم و ارزشهای فرهنگی پس از انقلاب اسلامی آثار خود را ارائه دادهاند، در این میان رفتارهای ناشیانه و بیتدبیریهای نابخردانه برخی مسئولین باعث عصبانیت و دلخوری آنها شده که در سر بزنکاه دچار تردید میشوند که چه بکنند و چه تصمیمی بگیرند!
گبرلو نوشته است: طبیعتا در این مسیر بخصوص در شرایط بحرانی حاکمیت متضرر میشود نمونه روشن و واضح آن رفتار نابخردانه برخی متولیان با نرگس آبیار کارگردان «شیار ۱۴۳» و «شبی که ماه کامل شد» است, در صورتیکه همان مسئول کج فهم قدری با تعامل و روشنگرانه با امثال او برخورد میکرد در این شرایط که بحث تجاوز و ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن است سریال «سووشون» که مضمون اصلیاش مقاومت در مقابل بیگانان است میتوانست باعث تهییج تماشاگر شود و چه بسا زمینه فراهم میشد برای ساخت سریال و فیلمی از جنایات اسرائیل! همچنان که فیلم «شیار ۱۴۳ »موج نفرت از صدام ملعون و «شبی ماه کامل شد» نفرت از داعش را در مردم ایجاد کرد... نمونههای دیگر فراوان است که در این نقال نمیگنجد اما تذکری به رسانه ملی است که در بخاطر تندروی های ناشیانه و غیر اصولی باعث شده آن اکثریت، در این روزهای سخت مایل نباشند تنفر خود را از اسراییل در رسانه ملی علنی کنند.